دانلود رایگان طرح نهایی معماری مجموعه فرهنگی -بخش پنجم
3ـ2ـ بخش دوم: بررسی مصادیق:
3ـ2ـ1ـ مجموعه های طراحی شده در ایران
کابری های فرهنگی طراحی شده در ایران را می توان به دو گروه عمده تقسیم نمود:
الفـ عناصر فرهنگی مانند کتابخانه های مرکزی شهر، موزه های خاص، نمایشگاهها و یا تالارهای شهر: این نوع از کاربریها محدود به عناصر منفرد بوده و در شهرهای مختلف با توجه به شهرت شهر در موارد خاص و یا ویژگیها و پتانسیلهای خاص، عناصر خاصی نیز طراحی گردیده اند. همچنین در بعضی موارد، قابلیتهای خاص یک مجموعه تاریخی، باعث گردیده است تا فضای مورد نظر به نمایشگاه و یا عملکردهای دیگری تبدیل گردد (مانند موزه مردم شناسی حمام گنجعلی خان).
بـ مجموعه های فرهنگی، فرهنگسراها و یا فرهنگسرای جوان: طراحی و احداث این نوع از مجموعه ها اخیراً آغاز گردیده است و تقریباً در اکثر شهرهای ایران نمونه هایی از آن بوجود آمده است. نمونه های این مجموعه ها را می توان فرهنگسرای ارسباران و خاوران در تهران فرهنگسرای جوان در کرج، رشت، گرگان و… دانست. مطالعه کلی در مورد این مجموعه ها نشان داد که عملکردها و فضاهای زیر در طراحی این مجموعه ها مورد نظر بوده است:
الفـ فضاهای نمایش: مانند سالنهای سینما، تئاتر و موارد خاصی همچون سالنهای نمایش بازیهای محلی و…
بـ فضاهای سخنرانی و گردهمایی: مانند سالنهای کنفرانس، سالن اجتماعات شهر و …
جـ فضاهای تجاری ـ فرهنگی: مانند نمایشگاه و فروشگاه آثار هنری، مراکز فروش صنایع دستی و…
دـ فضاهای آموزشی و اطلاع رسانی: مانند کتابخانه ها، مرکز آموزش صنایع دستی و هنری و…
هـ بخشهای تفریحی: پارک کودک، رستوران، باغ تفریحی، مهمانسرا و…
وـ بخشهای اداری
لازم به تذکر است که در تمامی مجموعه های مورد مطالعه، تمامی فضاهای ذکر شده در نظر گرفته نشده است، ولی معمولاً از هر نوع فضا حداقل یک نمونه انتخاب گردیده است و طراحی فضاهایی خاص همچون کتابخانه، سالن نمایش، نمایشگاه یا موزه، رستوران و مجموعه کلاسهای آموزش هنر در تمامی مجموعه ها مشترک می باشند. همچنین در طراحی فضاها و عملکردهای لازم مجموعه های طراحی شده، عوامل زیر مؤثر می باشند:
الفـ ضوابط و توصیه های خاص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بصورت مدون موجود نبوده و در هر مورد متناسب با مجموعه مورد نظر به طراحان توصیه شده است.
بـ ضوابط و توصیه های طرحهای جامع و تفصیلی همان شهر در صورت وجود.
جـ قابلیتها و پتانسیلهای شهری که مجموعه در آن طراحی می گردد.
در اینجا ذکر این نکته ضروری است که طراحی مجموعه های فرهنگی عموماً محدود به طراحی فضاهای عام همچون کتابخانه، سالن نمایش، مراکز آموزش هنر و مراکز فروش صنایع دستی گردیده بدون آنکه دلایل ایجاد آن تبیین و اهداف خاصی برای مجموعه در نظر گرفته شود و یا چارچوبهای سیاستگزاری مجموعه بدرستی روشن گردند.
مجموعه فرهنگی دزفول
این مرکز در سال 1366 طراحی گردید و اجرای آن که از سال 1367 آغاز شد، پنج سال به طول انجامید. اجرای کارهای این مرکز با وجود پشتیبانیهای مسئولانهی کارفرما، عاری از مشکلات متداول در کارهای دولتی نبود. در نتیجه کیفیت انجام کار را باید متناسب با این واقعیت ارزیابی کرد.
تصویر شماره6-مجتمع فرهنگی دزفول
مساحت زیربنای این مرکز در حدود پنجهزار مترمربع و محوطهی آن در حدود ده هزار مترمربع است. اسکلت ساختمان ترکیبی از فولاد و بتون مسلح میباشد که در بخشهای داخلی به صورت نمایان گذارده شده. در نمای داخلی از سیمان سفید و کاشی و سنگ؛ و در نمای خارجی از آجر، سیمان سفید کاشی، سنگ سفید و سنگ رنگی استفاده شده است. برای سازمان دادن فضا و طرح جزئیات از هندسهی ناب و ترفندهای معماری سنتی مدد گرفته است. منظور از ترکیب این عوامل ضمن پاسخگویی به برنامهی عملکردی ساختمان بیان مفاهیمی بوده است که به این ترتیب با مبانی و افکاری که به شکل معماری این مرز و بوم جهت و شکل دادهاند، پیوند ایجاد کند.
مرکز فرهنگی سینمایی دزفول عمدتاً از چهار بخش متمایز تشکیل شده است که به ترتیب اولویت و اهمیت عبارتند از:
اول: بخش ارائهی آثار، شامل دو تالار کوچک و بزرگ نمایش، فضای انتظار و صحنهی نمایش نمایشگاهها؛
دوم: بخش اطلاعات، شامل کتابخانه و اطلاعرسانی؛
سوم: بخش آموزش، شامل دو مدرسهی هنرهای سنتی و هنرهای تصویری؛
چهارم: بخش خدمات، شامل فروشگاهها، چایخانهی سنتی، نمازخانه، فضاهای عمومی جهت گردهمایی هنرمندان و هنردوستان.
بخش اول حلقهی مرکزی است و بخشهای دیگر حلقههای پییابی را شکل دادهاند. زیر نقش پیوند دهندهی فضاها یک منحنی حلزونی است که بر مرکز درونی آن یک شمسه با زمینهی هشت نهاده شده است و در نقطهی انتهایی بیرونی آن یک مربع تکیه زده: مربع مظهر جهان خاکی و بیرونی است و آن مکانی است که از آن جا نظارهگر بیرون این تشکیل هستیم. پس از سیر در طول مسیر حلزونی، درانتها به سطح هشتضلعی میرسیم که مظهر جهان ماوراء، بیجهت، بدون کشش و واجد مرکزیت است، که درست در قلب فضاو در درونیترین نقطهی آن قرار گرفته است در این مسیر از سوی عملکردهای مادی به سوی بخشی که تمرکز و خلاقیت در آن حضور دارد رهسپار میشویم: یک مارپیچ کوچک و قابل درک در مسیر مارپیچ بزرگ با جهتی فرورونده مخاطب را به درون سوق میدهد و بدین ترتیب تمثیلی از کل را ارائه میدهد. با وجودی که مخاطب از سطح خاک منتزع شده و به درون فرو میرود ترفیع پرههای نقش شمسهی هشت در آسمان در انتهای مسیر، ذهن را با مخروطی معکوس به سوی آسمان بیانتها پرتاب مینماید. در این فضا بیرون و درون در هم آمیختهاند، گویی شکل مارپیچ در حرکت از نقطهی درونی به سوی بیرون پشت و رو میشود، و این مرز را غیرقابل درک میسازد و سطح افق محور تعادلی است مابین آنچه از حجم که در درون بستر فرو رفته است و آن بخش که سر به آسمان میساید تا تقارن مابین خاک و آسمان، برون و درون جهش و فرورفتگی را فراهم سازد.
با توجه به نکات فوق فضاهای درونی این «مرکز» به این گونه به یکدیگر پیوند یافتهاند:
در بدو ورود به مرکز از طریق یک دروازه که به شکل قوس ساخته شده است. وارد حیاطی چهارگوش میشویم که در چهار جهت اصلی بنشسته است. درست در امتداد ورودی چشمانداز گنبدی وجود دارد که تنها در این مرحله برای اولین بار قابل رؤیت است اما دسترسی بدان ممکن نیست.
تصویر شماره7-نماهایی از مجتمع فرهنگی دزفول
این منظره به گونهای متشابه هشتی ورودی اغلب فضاهای با حرمت همچون مساجد، مقابر یا مدارس در معماری سنتی ایران را به ذهن میآورد که بدون امکان دسترسی مستقیم، حیاط، ایوان و گنبد اصلی ساختمان را به گونهای دست نایافتنی در پیش روی قرار میدهد. در این مرحله در حیاط بیرونی که اولین مقام در فضا، و مکانی جهت تحول حول است با دو جوی که از پاشویههای یک حوض مرکزی منشعب میشوند دو مسیر جهت حرکت به سوی چپ و راست ارائه میگردد. یکی از مسیرها به صورت مستقیم و دیگری با چرخش از میانه فضاهای گوناگون نهایتاً به فضای زیر گنبد میرسند.
در زیر این گنبد که ملهم از گنبدهای رک مطبق خوزستان است، تالار اصلی سینما جای داده شده است. در مسیر چپ یا غیرمستقیم که حول یک محیط مرکزی میچرخد، بازارچهآی قرار گرفته که دارای هفت حجره است. در این بازارچه عملکردهای فرهنگی انتفاعی جای میگیرند. مسیر گذر از این بازارچه منظری درونی از فضا را در پیش چشم قرار میدهد.
بر روی پوستهی ساختمان، فضاهای باز عمومی در هیئت باغ و حیاط شکل گرفتهاند و به صورت مکانی جهت برخورد مردم در میآیند. سقف پلهای تالار نمایش کوچک همچون باغتخت، سطوحی مطبق برای نشستن و نظاره به وجود میآورد، که پس از گذر از برجهای بادگیرها که با احجام کشیده، رو به زاگرس (شمالشرق) قرار گرفتهاند به دستاندازی مشبک میرسد و از ورای آن به حیاط مرکزی که قلب مجموعه است چشمانداز مییابد.
در نقطهی عطف گذر بازار که با سایبان پوشیده شده است، ورودی به نمازخانه، که با یک سقاخانه و مناره مشخص گردیده، قرار داده شده است، پس از پیچشی در مسیر، در بدو ورود به درون مرکز درونی با نقشی ملهم از صفحهآرایی کتب خطی بر روی مخاطبین گشوده میشود و مخاطبین را در سه جهت هدایت مینماید:
اولی به سوی چایخانهای سنتی که در دو طبقه با تختها و سکوها حول یک حوضخانه شکل گرفتهاند؛ راه میبرد.
دومی به سوی آموزشگاه هنری تصویری و نمایشی راه میگشاید که با الهام از مدارس سنتی در حول حیاط مرکزی مطبق در قلب مجموعه شکل یافته است؛ در این مدرسه فضاهایی جهت کلاس در دو طبقه، کتابخانه، دفتر، صدا و مونتاژ، آرشیو، انبار و سرویسها در نظر گرفته شده است. یک ایوان سرباز که به صورت طبقهی دوم حیاط مرکزی در جدارهی مدرسه قرار گرفته است، در صورت لزوم همچون تکایای سنتی نشیمنگاهی مشرف به صحن حیاط خواهد شد.
راه سوم از طریق یک سطح شیبدار مدور به طبقهی پایین میرسد. سقف این فضا به شکل یک مخروط معکوس با سطحی شفاف ساخته شده است که مرتباً آب بر روی آن میلغزد و از دهانهی رأس مخروط در پایین در حوض فرو میریزد.
تصویر شماره8-نقشههای معماری و کانسپت طراح
در انتهای سطح شیبدار در طبقهی زیرین سطوحی مربع شکل از سنگ بر روی آب قرار گرفتهاند که در آن جا جماعت با گذار از آب وضو میکنند تا بتوانند به قلب مجموعه که همان حیاط مرکزی است وارد شوند. دور تا دور حیاط مرکزی با رواقی قوسی پوشیده شده و حجرهها و تالارهای نمایش بر گرد آن ساخته شدهاند. چند پله که نشیمنگاهها را میسازند، رواق را به صحن حیاط میرسانند. در کف حیاط بر مبنای هندسهی هشت، نقشی زده شده که در مرکز آن حوض و فواره قرار دارد، و به شکل جویبار طبیعی پس از گذر از میان سنگهای مکعبشکل به صورت آبشاری از پلهها فرو ریخته به پاشویهی حوض مرکزی میرسند. این فضا که با نشیمنگاههایی در سه طبقه احاطه شده در حقیقت یک حیاط سه طبقه را میسازد که علاوه بر مرکز تجمع اصلی، فضایی مناسب را جهت اجرای نمایش در فضای باز، تعزیه، سرودخوانی، شعرخوانی و غیره فراهم میسازد. حجرههای اطراف این حیاط فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و غیرانتفاعی را در بر میگیرند و در یک سوی آن فضای انتظار تالارهای نمایش قرار گرفتهاند. بر فراز این فضا بادگیرهایی که نور غیرمستقیم را نیز به داخل هدایت مینمایند مستقر گشته، کششی قوی را به سوی بالا ایجاد مینمایند. حفرههای باز فوقانی در فضای انتظار ارتباط با نمایشگاهها را که در سطح بالاتر قرار گرفتهاند فراهم میسازند و فضای انتظار با در آمیختگی با تالارهای نمایشگاهی کیفیتی متفاوت مییابد.
تالارهای نمایش در دو وسعت بزرگ و کوچک که امکان ارائه فیلمهای سینمایی و نمایش روی صحنه را فراهم میسازند، در انتها قرار میگیرند. یک خروجی مشترک فضا را به محدودهی خارجی ساختمان متصل میسازد.
در آن جا در امتداد یک جویبار محصور شده با گیاهان در پشت شکل حجرههای بازار امکان ارائه نمایشگاه در فضای باز را فراهم میسازد. این جویبار از حوض حیاط ورودی منشعب میشود و به آبنمایی در جلوی نمازخانه منتهی میشود و در آن حوض مطبق آب وضو جهت نمازگزاران جاری میگردد.
مسیر دوم که مستقیماً حیاط بیرونی را به اندرونی متصل میسازد با سطحی شیبدار ابتدا به سطح حیاط مرکزی و سپس با شیب دیگر به خروجی تالار اصلی نمایش میرسد.
جویبار دیگر، منشعب از حوض حیاط بیرونی در کنار سطح شیبدار به صورت آبشاری پلهپله فرو میریزد تا به حوضی در آستانهی ورود به حیاط اندرونی میرسد و در آن جا نیز بار دیگر آب از میان سنگهای مربعشکل جاری میشود تا بر پای جماعت وضو زند تا پاکیزه وارد اندرون شوند.
3-2-2نمونه مجموعه طراحی شده خارج از ایران
-مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو (فومهآ، کالدونیای جدید)
ساخت مرکزی برای بیان فرهنگ کاناک تصمیمی بود که دولت فرانسته در طی یک کنفرانس صلح پس از شورشهای سال 1984 و 1988 در کالدونیای جدید این مرکز به نام مرکز کاناک که در سال 1989 کشته شد نامگذاری شده است، آژانس توسعه، فرهنگ کاناک به ریاست ماری کلود تجیبائو، مسابقه بینالمللی برگزار کرد که رئیس جمهور فرانسه نیز حمایت از آن را به عهده گرفت.
این مکان بسیار زیبا حدود 15 کیلومتری شرق نومهآ، قرار دارد. این پیشامدگی به شکل شبهجزیرهای است بین اقیانوس و تالاب، این موقعیت تضادهای قوی ایجاد میکند. زیرا یک طرف آن رو به بادهای غالب و آبهای عمیق است، حال آن که جانب دیگر رو به تالاب و بسیار آرام است. طرح پروژه از شکل محل و برجستگی آن گرفته شده است.
تصویر شماره9-پلان مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو
طرح در طول یک ستون فقرات امتداد مییابد که تیغه تاج شبه جزیره را به دنبال میکند. همچون در دهکدههای کاناک جاده سبب انسجام مجموعه میشود. بناها در سه گروه ساختمان قرار دارند. بیآنکه تقارن خاصی داشته باشند. و باغهای آنها را از هم جدا میکند. به این ترتیب، سه دهکده ایجاد شده است که هر کدام جزیرهایست با کارکرد معین، با فضاهایی برای نمایش فرهنگ سنتی و معماری کاناک، یک آمفی تئاتر، کتابخانه و لابراتوار آموزشی.
طول جاده 230 متر است. در یک طرف ساخت و سازههای کوتاه به نرمی به طرف پائین میروند، در طرف دیگر، در برابر بادهای مداوم شرقی، بناهای بلندی میبینیم که استعارهی بصری مسکن سنتی کاناک را به نمایش میگذارد در طرح برگزیده جلوه فروشی دیده نمیشود تنها اشارات صریح به گذشته را میتوان در مصالح و روش کار با چوب، انحناء دادن به قطعات بافت این بناها نه فقط تقلید صرف است «صندوقچهها» سنتی کاناک نیستند- نامی که به مسکن محلی داده شده- بلکه شکل خاص خود را از روش ساختی اقتباس کردهاند، که خاص منطقه اقیانوس آرام است و در آن از تهویه طبیعی استفاده میشود، تهویه از طریق وارد کردن جریانهای هوای خنک در بخش فوقانی بنا انجام میشود.
تصویر شماره10-نماهایی از مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو
تصویر شماره11-مقطعی از مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو
صندوقچهها طوری طراحی میشوند که بادهایی را که تقریباً همیشه از یک جهت میوزند، دریافت کنند و پیوسته دمای داخلی را طوری کاهش دهند که هوای گرم مداوم تخلیه شود، بدیهی است که این سازهها درست طراحی شدهاند، که در برابر هر رخداد اقلیمی به ویژه طوفانهای گرمسیری تاب آورند. بناهای کوچکتر رابطهای نزدیک با محیط طبیعی دور و بر خود ایجاد میکنند. اهمیت دادن به چشمانداز در کالدونیای جدید هنری است که پیوندی عمیق با فرهنگ کاناک دارد فضای طبیعی بین صندوقچهها و اطراف آنها دقیقاً به همان شیوهای احیاء و حفظ میشود که مردمان مالزیای به طور سنتی در حفاظت از محیط طبیعی خود بکار میبرند. تکنولوژی برتر زیربنای تکوین پروژههایی است که پایه در مفهوم خاطره دارد. در این شیوه تکنولوژی برتر مدرنیته و سنت با هم آشتی میکنند.
تصویر شماره 12-نماهایی از مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو
تصویر شماره13-نماهایی از مرکز فرهنگی ژان ماری تیجیبائو