دانلود رایگان طرح نهایی معماری مجموعه فرهنگی -بخش دوم


دانلود رایگان طرح نهایی معماری مجموعه فرهنگی -بخش دوم

1ـ2ـ بخش دوم:

 

1ـ2ـ1ـ تعاریف اولیه و اصطلاحات[1]

1ـ2ـ2ـ فرهنگ:

صورت باستانی فرهنگ در اوستای کنونی و نوشته هایی که از فارسی باستان در دست داریم، دیده نشده است. صورت پهلوی آن فرهنگ fra-hang می باشد که فر به معنای پیش و هنگ به معنای قصد و آهنگ می باشد و از این ریشه کلماتی همچون فراهیختن، فرهیخته و 000 نیز در فارسی نوین ساخته شده است.

در مورد ریشه لاتین کلمه فرهنگ (culture) باید متذکر شد که در اصل به معنی کشت و کار و یا پرورش بوده است که به ظاهر پس از 1750 نخستین بار تنها در زبان آلمانی به این معنا به کار رفته است. ولی از 1952 واژه فرهنگ در علم معنای جدید و خاصی به خود گرفته است که به تقریب می توان آن را تنها معنای صریح علمی این واژه شمرد. این معنا به دسته ای از صفات و فرآورده های جوامع انسانی و در نتیجه بشریت اشاره دارد که با مکانیسم هایی جز مکانیسمهای وراثتی انتقال پذیر هستند. همزمان با عصر ولتر (اواخر قرون هجدهم) دو نوع نگرش درباره مطالعه علمی جوامع بشری وجود داشت. اولین گرایش بر روحیات تأکید داشت که مهمترین نمونه آن فلسفه تاریخ هگل (1801) می باشد و گرایش دوم بر آداب و رسوم تکیه می کرد که پیشروان آن آدلونگ[2] و هردر[3] بودند. این دو گرایش توسط ولتر در کتابی بنام «رساله درباره آداب و رسوم و روحیات ملتها» مورد بررسی قرار گرفته است. کلمه فرهنگ از نظر آدلونگ ادب آموزی و پیرایش و از نظر هردر پرورش استعدادها معنی می داد. بهر حال اولین بار کاربرد دقیق همراه با تعریف مفهوم فرهنگ در زمان ادوارد تیلور[4] آغاز گردید. او در 1871 دلیرانه نام فرهنگ ابتدائی (primitive culture) را بر کتاب خود نهاد و تعریف رسمی و صریح از فرهنگ را ارائه داد.

 

از مهمترین تعاریف فرهنگ می توان به تعاریف زیر اشاره نمود:

تیلور (1871)

فرهنگ، مجموعه ای از دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هر گونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می آورد.

ویسلر (1920ـ wissler)

تمامی فعالیتهای اجتماعی به گسترده ترین معنای آن مانند زبان، زناشویی، نظام مالکیت، ادب و آداب، صناعات، هنر و جز آن

لووی (1937ـ Lowie)

مراد از فرهنگ مجموعه چیزهایی است که فرد از جامعه خود کسب می کند. یعنی باورها، رسوم، هنرها، عادات، پوشاک و غذا و پیشه هایی که نه از راه فعالیت بلکه به صورت میراثی از گذشته بصورت آموزش و پرورشی رسمی و غیررسمی به او رسیده است.

 

1ـ2ـ3ـ فرهنگ و تمدن:

تا زمان تیلور تفاوت عمده ای میان تمدن و فرهنگ وجود نداشته است ولی از آن زمان به بعد سه نظریه مختلف در مورد تفاوت تمدن و فرهنگ بوجود آمد که مهمترین آن تعریف آلفرد وبر بود. وبر تمدن را فعالیتهای عینی، فنی و اطلاعاتی جامعه دانست و فرهنگ را با امور ذهنی مانند دین، فلسفه و هنر یکی دانست. به نظر او تمدن تراکم پذیر است و بازگشت ناپذیر حال آنکه اجزاء فرهنگ بسیار دگرگونی پذیر هستند.

 

1ـ2ـ4ـ تقسیم بندی تعاریف فرهنگ:

بی شک ذکر تمامی تعاریف از فرهنگ ضروری و مفید نبوده و به همین دلیل در این بخش به تقسیم‌بندی کلی در مورد تعاریف مختلف ارائه شده در مورد فرهنگ پرداخته شده است.

الف: تعاریف تشریحی: این تعریفها بسیار گسترده است و در آنها بر عناصر تشکیل دهنده فرهنگ تأکید می گردد. این تعریفها معمولاً تحت تأثیر تعریف تیلور است.

ب: تعاریف تاریخی: در این تعریفها تکیه بر میراث اجتماعی یا سنت است و بر انتقال ارزشها و میراث ها از طریق نسلی به نسل دیگر تأکید دارد.

ج: تعاریف هنجاری: در این تعاریف تکیه بر قاعده یا راه و روش است و یا بر آرمانها و ارزشها علاوه بر رفتار تأکید دارد.

د: تعاریف روانشناختی: در این نوع تعریف بر فرهنگ بعنوان اساس حل مسائل و آموزشهای یک جامعه تأکید می گردد و فرهنگ به عنوان پایه ای برای رفع احتیاجات در نظر گرفته می شود.

ه: تعاریف ساختاری: در این تعریفها تکیه بر الگوسازی یا سازمان فرهنگ است.

ویلی: «فرهنگ، سیستمی است از الگوهای عادتی پاسخگویی که با یکدیگر همبسته و وابسته است».

و: تعاریف تکوینی: تأکید بر فرهنگ به عنوان یک محصول یا یک تصور.

با توجه به تقسیم بندی و تعاریف بالا می توان فرهنگ را به عناصر آن (مذهب، ارزشها، عقاید و 000) تقسیم نمود که همگی تحت تأثیر نیازهای غیر ژنتیکی و در ارتباط هر فرد با جهان اطراف و سایر افراد بوجود آمده اند. بنابراین می توان مهمترین عامل ایجاد فرهنگ را، ارتباط (هر فرد با کلیه موجودات اطراف خود) دانست. با این نگرش عامل اصلی ایجاد مذهب لزوم ارتباط شخص با خالق خویش می باشد و مهمترین عامل تشکیل قانون، لزوم ارتباط افراد جامعه با یکدیگر است و مهمترین شاخصه فرهنگی هر جامعه، آداب و رسوم از نوعی ارتباط ویژه بین افراد جامعه حاصل می گردد. بنابراین می توان فرهنگ را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد، جنبه اول عامل شکل گیری آن یعنی نحوه و نوع ارتباط می باشد و جنبه دوم محصولات حاصل از این نوع ارتباط که در اصطلاح عامه به این قبیل محصولات عنوان فرهنگ اطلاق می گردد، محصولاتی همچون آداب و رسوم، قوانین، سلیقه ها و رفتارها.

 

1ـ2ـ 5 ـ نظریات مختلف درباره فرهنگ:

الف: شناخت فرهنگ در مقام طبقه ای جداگانه از پدیده ها:[5]

پس از آنکه فرهنگ همچون مجموعه ویژه و پیوسته ای از خصوصیات رفتار بشری شناخته شد، به عنوان یک رده، ساخت و جنبه جداگانه ای از پدیده ها شناخته شد. خودمختاری طبقه[6] فرهنگی از دیگر طبقات توسط فرو بینوس نخستین بار مطرح گردید و بعداً توسط اشپنگر، کروبر و سایرین پذیرفته شد. بر این اساس، چنانکه در همه طبقات دیده می شود، طبقات پایین‌تر چهارچوبی هستند که طبقات برتر در درون آن عمل می کنند. قوانین یا نیروهای طبقه پایین‌تر به خودی خود، پدیده های طبقه بالاتر را پدید نمی‌آورند. بهر حال پدیده های طبقه بالاتر نمی‌تواند یکسره از طبقات پایین تر مشتق گردد، بلکه در هر طبقه بالاتر همیشه افزونی خاصی وجود دارد. یعنی سازمانی از اجزاء یک ترکیب که متعلق به طبقه مورد نظر است و تنها در آن طبقه وجود دارد و پدید می آید. به عنوان مثال فرآیندهای اندامی در قالب فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی عمل می کنند اما نمی توان آنها را بدان فرایندها تجزیه کرد بی آنکه چیزی اضافی باقی بماند. شناخت عوامل طبقه پایین وجود بعضی عناصر پایدار و اساسی از آن طبقات را در پدیده های طبقات بالاتر آشکار می کند ولی نمی تواند تمامی صفات ممتاز و خاص پدیده های طبقه بالاتر را تشریح کند.

فرهنگ در قلمرو طبیعت بالاترین طبقه پدیده ای است که تا کنون شناخته شده است و اکنون بالاترین طبقه تصویر پذیر است.[7]

ب: سیستمهای اجتماعی ـ فرهنگی:

تاکنون از فرهنگ در کلیت آن سخن گفته ایم و اکنون جای آن است که به فرهنگهای خاص یا سیستمهای اجتماعی ـ فرهنگی نظر افکنیم. آدمیان در جوامع زندگی می کنند و هر جامعه فرهنگی دارد. دیر زمانی است که نام بردن از فرهنگ جامعه ای خاص مانند فرهنگ اسکیموها، فرهنگ دشتهای آمریکای شمالی و جز آن امری عادی گردیده است. آنچه در این جا نیازمند آن هستیم عبارتی است که فرهنگ را از جهت نمودهای خاص که می تواند موضوع مطالعه می باشد، تعریف کند و برای این منظور بهترین عبارت «سیستم اجتماعی ـ فرهنگی» می باشد. عناصر فرهنگ ممکن است آزادانه از یک سیستم به سیستم دیگر راه یابد (پراکنش فرهنگ) اما مرزهایی که یک سیستم را از دیگر سیستمها جدا می کند مطالعه سیستم را در هر زمان یا یک دوره ممکن می سازد. بدین ترتیب هر جامعه بشری سیستم اجتماعی فرهنگی خود را دارد که در تمامیت خود نمودی خاص و بی همتا از فرهنگ بشری است. هر سیستم اجتماعی ـ فرهنگی تمامی عناصر فرهنگ بشر را در خود دارد. یعنی عناصر فنی (تکنولوژیک)، اجتماعی و اندیشه‌ای (ایدئولوژیک). اما سیستم های فرهنگی ـ اجتماعی از نظر ساخت و سازمان بسیار گوناگون هستند. عناصر تشکیل دهنده فرهنگ را می توان به عنوان عناصر یک سیستم که در اینجا سیستم اجتماعی ـ فرهنگی نامیده می شود، در نظر گرفت و اصل ارتباط را که زیربنای تشکیل عناصر این سیستم می باشد به عنوان مهمترین عنصر مورد بررسی قرار داد. در اینجا باید متذکر گردید که در ادامه این رساله و با توجه به تعاریف ذکر شده منظور از فرهنگ در معنای خاص، سیستم اجتماعی اقتصادی و پدیده‌ای برتر از عوامل تشکیل دهنده آن می باشد و همانطور که در بخش قبل (شناخت فرهنگ به عنوان پدیده ای برتر از سایر طبقات) مطرح گردید. این برداشت از فرهنگ را نمی توان تنها با بررسی عناصر آن شناسایی و بررسی نمود، بنابراین در این مورد علاوه بر شناخت عناصر تشکیل دهنده و وجود بینش کافی و درک کامل مفهوم فرهنگ از دیدگاه افراد جامعه، بررسی نحوه ارتباطات که عامل اصلی تشکیل سیستمهای اجتماعی ـ فرهنگی است می‌تواند در شناخت و برداشت صحیح از فرهنگ در معنای خاص نقش مؤثری داشته باشد.

 

 

1ـ3ـ بخش سوم:

1ـ3ـ1ـ بسط مفاهیم پایه در معماری

1ـ3ـ1ـ1ـ مفهوم ارتباط در محیط معماری یک مجموعه فرهنگی:

در بخش قبل بر ضرورت توجه به اهمیت ارتباط افراد با یکدیگر و همچنین با محیط اطراف اشاره گردید. در این بحث به اصول و روابط مورد نیاز جهت عینیت بخشیدن به این مهم پرداخته خواهد شد. در این راستا و جهت سهولت درک مطالب روابط موجود به روابط افراد جامعه با یکدیگر و روابط افراد با محیط دسته بندی شده و در مورد هر یک و نتایج حاصل از آن جداگانه بحث خواهد گردید:

 

1ـ3ـ1ـ1ـ 1ـ الف­ـ روابط افراد جامعه با یکدیگر:

مهمترین تفاوت انسانها با سایر موجودات نوع ارتباط آنها با یکدیگر است. اگر چه ماهیت وجود ارتباط بین انسانها بر نیاز به زندگی جمعی استوار است ولی بشر در روابط خود تنها رفع نیازهای اولیه را مدنظر نداشته و همواره تکامل و پیشرفت را سرلوحه زندگی خود قرار داده است. در این راستا، ارتباطات جمعی پیشرفتهای بشری را سریعتر نموده و محیط را کاملاً در حیطه تسلط انسان قرار داده است. در صورتیکه در سایر موجودات، ارتباط تنها محدود به رفع نیازها گردیده است بنابراین مهمترین جنبه درمورد ارتباطات افراد با یکدیگر، مسأله آگاهی و تبادل نظر با سایر افراد می باشد. در این راستا اهمیت وجود مکان واحد جهت تبادل نظر و اطلاعات جهت تسریع پیشرفت و تکامل انسان، امری بدیهی و ضروری به نظر می رسد و مهمترین نقش یک مکان فرهنگی را می توان همین نوع ارتباط دانست.

علاوه بر ضرورت توجه به اهمیت ارتباط جهت تبادل اطلاعات، باید نیازهای اولیه انسانها که موجب ارتباط آنان با یکدیگر گردیده است، مدنظر قرار داد. نیازهای عاطفی انسانها یکی از مهمترین جنبه های این نیازها است. اصولاً بشر در زندگی خود به وجود عمخوار و همراه زندگی نیاز مبرم و اساسی دارد. انسان در صورتی که بتواند نیازها، خواسته ها، امیال و آرزوهای خود را با افراد مورد اعتماد خود در میان بگذارد، می‌تواند به سهولت بر بسیاری از امیال خود غلبه نماید. عدم وجود ارتباطات عاطفی در کوچکترین جامعه یعنی خانواده می تواند زمینه ساز بسیاری از نابسامانیهای روحی و روانی گردد و باعث بروز تخلفات، بزهکاریها و …گردد. بنابراین با تأکید بر ضرورت توجه به ارتباطات   عاطفی و روانی در مورد افراد، به وجود آوردن زمینه مناسب جهت ایجاد ارتباط افراد با یکدیگر در یک محیط می تواند از بسیاری بزهکاریها، جرایم، و نابسامانیها جلوگیری نماید. بنابراین با توجه به نیازهای عاطفی جهت ایجاد ارتباط می توان به جنبه دیگری از فلسفه وجودی یک مکان فرهنگی دست یافت. بر این مبنا، مجموعه فرهنگی باید مکانی مناسب باشد تا همگی افراد با گرایشهای مختلف بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و هر فرد احساس نماید با رجوع به این مکان می توان به جنبه هایی از وجود خویش که در جامعه فرصت تجلی نیافته است اجازه تجلی و ظهور دهد و با ارتباط با افراد همانند خود، این احساسات را در درون خود زنده گرداند.

 

1ـ3ـ1ـ1ـ 2ـ ب­ـ ارتباط افراد با محیط:

بسیاری از نیازهای انسان از لزوم ارتباط انسان با محیط خویش نشأت می گردد. لزوم وجود تنوع در زندگی انسان و توجه انسان به گردشگری و سیاحت در محیط یکی از عواملی است که ماهیت وجود آن مدیون همین جنبه از ارتباط بشری است. انسانها در نحوه ارتباط خود با اشیاء و محیط اطراف خود همیشه سعی داشته اند تا علاوه بر رفع نیاز، احساس زیبایی شناسی و یا خلق زیبایی را در خود ارضا نمایند. ساخت اشیاء تزیینی، ابزار و لوازم زندگی با زیباترین نقوش و ایجاد نقاشی های زیبا، در راستای تحقق بخشیدن بر همین جنبه از زندگی انسان شکل گرفته است. بر این مبنا وجود مجموعه فرهنگی می تواند عاملی جهت تحقق ارتباط انسان با محیط طبیعی اطراف خویش باشد. این ارتباط می تواند رابطه شخص با فضای سبز باشد تا جنبه های طبیعی اطراف را به او نشان دهد. یا محیطی باشد که جنبه های زیبایی شناسی ایجاد شده توسط سایر افراد را به نمایش گذارد. وجود موزه ها، سالنهای تئاتر و نمایشگاهها، بر تحقق این جنبه از ارتباط بشر (ارتباط با محیط) دلالت دارد. با توجه به اهمیت مطالب بهترین معیار در طراحی یک مجموعه فرهنگی، امکان سنجی وجود ارتباط بین فضای مجموعه فرهنگی، به عنوان یک محیط با افراد جامعه می باشد. با این نگرش، مهمترین عامل در مکان یابی یک مجموعه فرهنگی، امکان ارتباط سهل و سریع افراد جامعه با مکان مورد نظر جهت ایجاد مجموعه فرهنگی می باشد و مکان مورد نظر علاوه بر دسترسی آسان باید بتواند با افراد جامعه ارتباط برقرار نماید. با توجه به مطالب ارائه شده می توان مکان فرهنگسرا را مکانی باز در فضاهای شهری در نظر گرفت تا بتوانند بیشترین جنبه ارتباط با محیط مصنوع (شهر) برقرار نمایند. طراحی مجموعه فرهنگی به عنوان یک فضای باز شهری می تواند تأمین کننده ضرورت ارتباط اشخاص با محیط خود باشد که در صورت در نظر گرفتن حصارها و دیوارها یک مکان فرهنگی، این نوع ارتباط بسیار ضعیف گردیده و حتی در مواردی این ارتباط کاملاً قطع گردیده و باعث عدم موفقیت مجموعه های فرهنگی گردیده است.

 

1ـ3ـ2ـ لزوم توجه به سیستمهای اجتماعی ـ فرهنگی (عناصر تشکیل دهنده فرهنگ بومی) و بسط آن در محیط معماری مجموعه فرهنگی:

در مباحث قبلی به ماهیت وجود مجموعه فرهنگی با توجه به مفهوم ارتباط و جنبه های کلی آن پرداخته شد.[8] در اینجا باید متذکر شد که توجه به مفهوم ارتباط می تواند مهمترین عامل در شکل گیری یک مکان فرهنگی باشد. ولی بهر حال توجه به عناصر تشکیل دهنده فرهنگ بومی هر منطقه (سیستم اجتماعی ـ فرهنگی منطقه) امری ضروری و بدیهی است. در این راستا، مجموعه فرهنگی باید مکان مناسبی جهت احیای ارزشها، آداب، رسوم و سنن موجود در جامعه باشد و باید به نحوی طراحی گردد تا متناسب با حوزه‌های تأثیرگذار و تأثیرپذیر خود، فرهنگ و آداب و رسوم آن مناطق را به نمایش گذارد. در این راستا باید مناطق جغرافیایی را به سطوح نسبتاً همگونی تبدیل نمود که بتوان سیستم اجتماعی و فرهنگی خاص را تعریف نمود و آن را در قالب فرهنگ آن منطقه مورد بررسی قرار داد و از عناصر تشکیل دهنده آن در طراحی فرهنگسرای همان منطقه استفاده نمود. بر مبنای این گفتار و با توجه به وسعت زیاد حوزه تأثیرگذار استان فارس، اهمیت طراحی مکان مجموعه فرهنگی مشخص خواهد گردید. بر این مبنا، مکان طراحی مجموعه فرهنگی باید به نحوی در نظر گرفته شود که تمامی افراد ساکن در حوزه های تأثیرپذیر شهر شیراز به سادگی بتوانند از امکانات آن بهره مند گردیده و عناصر فرهنگی خویش را در آن عرضه نماید.

 

نمودار شماره1-1: دلایل مهم ضرورت ایجاد مجموعه فرهنگی

[1]ـ داریوش آشوری: «تعریفها و مفهوم فرهنگ»، صفحات 70ـ 20.

[2]ـ  Johann christoph Adelung (1732-1800): زبانشناس بزرگ آلمانی

[3] ـ Johann Gottfried Herder (1744-1803)

[4]ـ Sir Edward Burnett Tylor (1832-1917): بنیانگذار انسان شناسی فرهنگی

[5]ـ در تدوین مطالب این بخش عمدتاً از کتاب تعریفها و مفهوم فرهنگ نوشته داریوش آشوری استفاده گردیده است.

[6]ـ رده یا طبقه به دسته بندی مجموعه های پیوسته و خاصی اطلاق می گردد که از سایر پدیده های عادی جدا باشند.

[7]ـ جهت توضیحات بیشتر رجوع کنید به داریوش آشوری: تعریفها و مفهوم فرهنگ.

[8]ـ مسلماً بررسی کامل و دقیق جنبه های ضرورت وجود مجموعه فرهنگی، خود موضوع بسیار گسترده ای است که در این مبحث تنها به ذکر مختصری که مورد نیاز بوده است، پرداخته شده و بررسی دقیق تر آن می تواند موضوع تحقیقات آن باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *