معماری معاصر- مهندس سعید امیدی – دانشگاه آزاد پرند- بخش ششم
فصل هشتم: پیشتازان مدرنیسم
مدرسه باوهاوس
مدرسه باوهاوس به کوشش و سرپرستی والترگروپیوس و با ادغام «آکادمی هنرهای زیبا» و «مدرسه صنایع و حرف» به سال 1919 م در وایمار آغاز به کار کرد. فلسفه ای که والتر گروپیوس به باوهاوس برد. به رابطه میان طراحی و تولید صنعتی میان هنر و مهندسی مربوط می شد. از مهمترین آثار ساخته شده این جنبش در معماری می توان به خانه شرودر (Schroder) اشاره نمود. این ساختمان را خریت ریت فلد (Gerrit Rietevld) به سال 1924م در اوترخت (Utrecht) هلند بنا نمود که کاری بی نقص در معماری ساختمان های مسکونی به شمار می رود. وي در طرح خانه شرودر از مبانی همان اصلی پیروی نموده که در ساخت یک صندلی در سال 1917 به کار برده بود. یعنی تجزیه آن به قطعات و دوباره سر هم کردن آن طرح خانه معادل سه بعدی نقاشی های موندریان است. در نما عناصر افقی و عمودی یکدیگر را قطع می نمایند. مدرسه بتوهاوس در سال 1925 به شهر دساو (Dessau) منتقل شد و در همین جا بود که والتر گروپیوس ساختمان جدید مدرسه را طراحی نمود. ساختمان باوهاوس کاملاً با اهداف مدرن طراحی شده است. ساماندهی حجم ساختمان در سه بخش و به صورت L مانند انجام گرفت . حجم پرّه ای شکل مدرسه با خیابانی که از درون آن عبور می کرد ظاهراً نوعی پویایی خالص را عرضه می ساخت و ساختمان شبیه جعبه ای بزرگ وشیشه ای است. مبلمان و اشیا داخلی این بنا خود آشکارا معرف تحول صنایع دستی از مرحله اثر هنری محض به سمت اشیاء کارکردی بود.
مدرنیسم (Modernism) هنری به جنبشی اطلاق می شود که در حدود سالهای 1890 تا 1940 در اروپا به راه افتاد. میان واژگان مدرنیسم و مدرنیته (modernity) تمایزی می باید قایل شد. مدرنیته تلاش برای محوریت بخشیدن به انسان و به خصوص عقل انسانی در همه شئونات از مذهب و طبیعت گرفته تا امور اقتصادی و علمی است. در حالی که مدرنیسم عموماً به نهضت های زیبایی شناسی گسترده قرن بیستم اشاره دارد.
مدرنیسم در معماری در قالب سبک بین المللی (Inr\ternational Style) ظاهر شد که در دوره بعد از جنگ جهانی اول بالید و در بازسازی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم فراگیر شد. سبک بین المللی جنبشی بود که در پی نو کردن فرآیندهای ساخت و ساز و طراحی از طریق نفی محیط های سنتی به دنبال اصول جهان شمولی برای معماری بود که در آن ساخت و ساز مراکز تجاری و خانه سازی از قواعد یکسانی تبعیت می نمود. این معماری جدید قرار بود دارای نظمی خردمندانه و کاربردی باشد، از مواد جدید مثل شیشه، بتن و فولاد استفاده کند، و از آن چه بسیاری از معماران مدرن تزئینات غیر ضروری تلقی می کردند، اجتناب ورزد.
آدولف لوس
مقاله آدولف لوس با عنوان «تزئین و جنایت» (ornament und Verbrechen) از مهمترین رسائل تاثیر گذار در معماری است. شعار آدولف لوس که در معماری مدرن تاثیر گذاشت این بود:” تزیین جنایت است.”Ornament is crime”
از نظر لوس تزئینات دروغین و نشانه فرهنگی بدوی هستند: بدون فایده و از نظر اقتصادی بی صرفهاند . لوس بر این عقیده بود که اشیای کاربردی به تزئینات نیاز ندارند. چرا که تزئینات عمر مفید اشیاء را کاهش می دهند و زیبایی شناسی آنها ریشه در فرهنگ مد روز دارد. معماری در نزد لوس هنر محسوب نمی شود اما به معنای واقعی کلمه یک «حرفه» سودمند است. او اصولا معماری را به عنوان هنر رد می کند و می گوید تنها در دو مورد می توان معماری را هنر فرض کرد: در طرح مقبره ها و بناهای یادبود. چرا که در هنر رفع نیاز یا استفاده ای مترتب نیست. مطالعه اندیشه های لوس در سه مورد اهمیت دارد: نخست، مخالفت شدید وی باتزیینات. دوم، توجه به اصل سادگی و سوم، آشکاری سازه در ساختمان و اصالت مصالح چهارم، پاسخگویی ساختمان به برنامه آن و در آخر،توجه وی به نقشه و طرح و یا دقیقتر درون ساختمان. منظور از این آن چیزی است که به آلمانی ” “Raumplanنامیده می شود و به فارسی شاید پلان فضایی و در ترسیمات امروزه شاید سه بعدی داخلی. پلان فضایی مقدمتا متوجه درون ساختمان است و از طریق آن میتوان فضاهای درون ساختمان را با یکدیگر به انتظام درآورد. پلان فضایی متوجه نظم باطنی فضاهای درون بنا است .
نمود عینی اندیشه های آدولف لوس را می توان در پروژه های ساخته شده او مشاهده نمود. ساختمانهای لوس عموماً سطوحی سفید و بدون تزئین دارند و از این بابت اغلب با کارهای لوکوربوزیه مقایسه شده اند. وی از مصالحی بسیار خوش پرداخت و سطوح صیقلی که هیچ گچبری و حاشیه تزئینی آنها را قطع نمیکرد استفاده می نمود. از مهمترین این پروژه ها می توان به خانه مولر، خانه اشتاینر (Steiner) (1910) و ساختمان اداره مرکزی گولدمن و زالاچ (Goldman & Salatsch) (11-1909) در وین اشاره کرد.
پلان فضایی-آدولف لوس
خانه مولر- لوس
لوکوروبوزیه
شارل ادوآر ژانره (Charles Edouard jeanneret) او مجموعه مقالات خود را در سال 1923 با عنوان به سوی یک معماری (vers une architecture) به چاپ رساند. لوکوربوزیه به ماشین به عنوان الگوی ذهنی فراگیری که اصول طراحی معماری مدرن از آن منتج شده نگاه میکرد.
«ماشینی برای زندگی کردن در آن تنها به معنای جایی برای سکنی گزیدن نبود، بلکه در عین حال لزوم توجه به ضوابطی چون ارتباطات، آسایش، اصول اخلاقی و زیبایی را نیز گوشزد می کرد».
در سال 1914 لوکوربوزیه ساختار اسکلتی را برای خانه ی «دم- اینو» (Dom-ino) با هدف آزادسازی فضا از یوغ دیوارهای باربر طراحی نمود . در معماری لوکوربوزیه فضا به صورت یک جریان سیال و روشن و با تنوع زیاد و نامحدود در تمامی بنا حضور می یابد و سطوح قائم مسطح و منحنی، شیبراهه ها، پنجره ها، گشادگی ها، فضاهای با ارتفاع بیش از یک طبقه، و دیگر عناصر معماری کمک می کنند که این جریان سیال قطع نشود.
طرح الگوی خانه ی «دم – اینو» تنها مثال بارز و ساده از امکان ساختمان سازی به وسیله بتن مسلح بود: اسکلتی با شش ستون که بار طبقات و سقف را تحمل می نمود. طرح این خانه پاسخی بود بر موضوع خانه های پیش ساخته که می توانست پاسخی بر مسئله مسکن باشد طرح نسخه دوم خانه سیتروئان (Citrohan) علاوه بر فراهم کردن امکانات ساخت خانه به صورت پیش ساخته جوانههایی از آثار آینده لوکوربوزیه را در خود داشت: استفاده از بام ساختمان به عنوان حیاط و استفاده از پایه های آزاد که ساختمان به جای آن که مستقیماً بر زمین بنشیند بر این پایه ها قرارگیرد. این عوامل در چندین اثر وی، مانند آپارتمان های مسکونی در مارسی (Marseilles) به کار گرفته شد.
طرح معماری ویلا ساووآ نمونه بارز از آموخته های لوکوربوزیه در محضر معماران مدرن است. طرح این ویلا نشان دهنده مطالعات معماری لوکوربوزیه است. تحت عنوان پنج نکته یک معماری جدید تدوین گردید. معماری ماشین (Architecture – Machine) نوعاً نظریه ای مدرن است. این اصطلاح بیانگر این اندیشه است که معماری را می توان به درستی در قالبی که محصول ساختار و کارکرد نظام مکانیکی تلقی می گردد، توصیف و تبیین نمود.
خانه سیتروئن- لکربوزیه
خانه دم- اینو- لکربوزیه
در این دیدگاه زیبایی بنا را باید بر حسب فرم آن و در ارتباط با کارکرد ارزیابی نمود. ماشین جایگاه خاصی در اندیشه های لوکوربوزیه دارد به نظر می رسد آنچه که از گزین گویه های او – خانه ماشینی ست برای نشستن روی آن – می توان برداشت نمود، این است که در دنیای تکنولوژی، تولیدات متعددی مانند اتومبیل، کشتی های اقیانوس پیما و هواپیما طبق برنامه ای مشخص منطقی و یا عقلایی طراحی می شوند و به قصد برآورده ساختن اهدافی که بر آنها مترتب است پدید می آیند. خواست لوکوروبوزیه دستیابی به چنین فرآیندی برای خانه سازی بود، یک برنامه ی دقیق و برآورده شدن مقاصد.
بسط یافته تری این گونه تشریح نمود: 1- پیلوتی ها (pilotis) خانه بر فراز ستون ها مستقر است. ساختمان معلق در هوا ساخته می شود و فضاهای سبز تا زیر خانه ادامه پیدا می کنند 2- باغچه های پشت بام (roof gardens) بتن مسلح ابزار جدیدی است که امکان اجرای بام های یکدست (مسلح) را فراهم ساخته است . 3- پلان آزاد (free plan) 4- پنجره های نواری افقی (ribbon windows) 5- نمای آزاد (free façade) نماها چیزی به جز مجموعه ای از سطوح غشایی پنجره ها یا دیوارها نیستند.
حجم ساختمان ساووآ در نگاه اول به صورت مکعبّی صلب به نظر می رسد. در حالی که معمار سعی نموده است با حذف قسمت هایی از حجم ساختمان در ضلع های جنوب شرقی و جنوب غربی نور خورشید را به تمام فضای داخلی آن نفوذ دهد. ویلا براساس یک شبکه بندی از ستونهای بتن مسلح طراحی شده است. عنصر چشمگیر طبقه اوّل، برج پلکانی است که به دودکش کشتی شباهت دارد.
نه تنها پیلوتی ها فضای خارج خانه را به درون آن راه می دهند، بلکه از طریق بام نیز توسط این گشودگی فضای خارج خانه بدان راه می یابد.
لکربوزیه,ویلا ساوا
لکربوزیه,ویلا ساوا
آپارتمان های مارسی بین سال های 1947 و 1952 طراحی و اجرا گردید. این ساختمان در جهت شرق و مدیترانه می برد. حجم این ساختمان توسط17 ستون که تاسیسات ساختمان از داخل آنها عبورداده شده اند بر فراز زمین قرار دارد. در این مجموعه که گنجایش 1600 نفر را دارد 337 آپارتمان در 23 تیپ به صورت دوبلکس در 8 طبقه توزیع شده اند.
اونیته هابیتاسیون- لکربوزیه
باغ پشت بام (تراس) دارای بار، سولاریوم، سالن ورزش، تئاتر، مهدکودک، استخر شنای بچه ها و زمین بازی است. این ساختمان به صورت واحد مسکونی (unite d’habitation) همچون یک واحد شهری، خودکفا، کامل و همراه با تمام تجهیزات زیر بنایی خاص خود طراحی شده است. برای لوکوربوزیه فنون جدید ساخت و ساز را به کار می بندد و دیدی از فضا را مطرح می کند، معنایی ندارد جز آن که در شهر ادغام گردد و ساختمان آپارتمان های مارسی یکی از موفق ترین نمونه های آن است.
ساختمان نمازخانه نوتردام – دو – اُ در رونشان (Ronchamp) که بین سالهای 1950 و 1954 طراحی و اجرا گردید جزء آن دسته از ساختمان هایی است که لوکربوزیه در طرح آن از فرم های منحنی استفاده نموده که حجم نهایی ساختمان محصول آنها است. اکثر مورخین طرح این نمازخانه را جزء آن بخش از کارهای لوکوربوزیه تقسیم بندی می نمایند که او با پشت پا زدن به اصول اولیه خود به دنبال نیل به مفاهیم مشترک معماری و هنرهای تجسمی بود. حجم ساختمان به صورت تندیسی یکپارچه که سقف تیره رنگ آن بر بدنه بتنی آن نورگیری طراحی شده است که سنگینی بصری حجم سقف را در نگاه ناظری که از فضای درون به آن مینگرد سبک جلوه می دهد، گویی، سقف از آسمان آویزان شده است. حجم ساختمان سیالیتی خاص دارد و این سیالیت عمدتاً در چشم اندازهای بیرونی آن قابل مشاهده است. تعداد نورگیرهای نمازخانه بزرگتر که در نگاه اول بی نظم به نظر می رسند، به تعداد حواریون مسیح اشاره دارند و در ابعاد مختلف ساخته شده اند. لوکوربوزیه با قبول نظارت و طراحی شهر جدید معماری مدرن را بدون واسطه یاد گیرند.
کلیسای رنشان- لکربوزیه
یکی از ساختمان های مهم این شهر بنای کاخ دادگستری است که در کنار استخری وسیع قرار دارد و انعکاس آن در آب بر تاثیر معماری آن می افزاید. حجم کلی ساختمان به شکل مکعب مستطیل طراحی و با بتن مسلح ساخته شده است. دیوارهای شیشه ای سالن ها و دفاتر به وسیله آفتابشکن هایی محافظت می شوند که ابعاد عظیم اسکلت اصلی ساختمان را با مقیاس انسانی نزدیک می سازند.
کاخ دادگستری- شاندیگار هند- لکربوزیه
لودویگ میس وان در روهه
اولین پروژه میس وان در روهه در برلین خانه ای بود که به آلویس ریل (Alois Riehl) تعلق داشت. معماری این خانه بسیار ساده و با مصالح بومی و به صورت مکعب مستطیل و سقف شیبدار طراحی شده و یادآور معماری خانه های سنتی آلمان است. نظم فضای پلان کاملاً کلاسیک است.
خانه هاي ييلاقي آجري و بتني
در خانه ييلاقي آجري روابط فرمي پلان بر اساس خط و سطح تركيب بندي شده است. ديوارهاي آزاد با روابط هندسي موندرياني (Mondrianian) طراحي شده و سايت پروژه در رابطهاي تنگاتنگ با پلان و حجم ساختمان شكل گرفته است. فرم و فضاي داخلي اتاق ها را ديوارهايي يكپارچه، ممتد و مستقيم با زواياي قائمه تشكيل مي دهند كه هيچ كدام امتداد يك ديگر را قطع نمي كنند و به صورت عناصر مستقل طراحي شده اند. پنجره ها نيز در تداوم ديوارها طراحي شدهاند، به طوري كه هر جا لازم بوده كل ديوار برداشته شده و به جاي آن شيشه هاي سرتاسري – همچون معماري ارگانيك رايت – كار گذاشته شده است. امتداد ديوارها از فضاي داخلي ساختمان بيرون زده است و سايت پروژه را با فضاي دروني ساختمان يكپارچه مي سازد، و در اين جاست كه مرز بين فضاهاي داخلي و بيروني از بين مي رود و تمامي فضاها در سياليتي خاص شكل مي گيرد.
غرفه آلمان كه به پاويون بارسلونا (Barcelona Pavilion) معروف است، بيانيه معماري مدرن ميس وان در روهه بود. او در اين طرح تجربه «پلان آزاد» و «فضاي سيال» خانه هاي ييلاقي را جامع عمل پوشاند. سايت اختصاص يافته به غرفه آلمان در زميني به ابعاد 17×53 متر بود. طرح ساختمان غرفه متشكل بود از يك پايه ساخته شده از سنگ تراورتن كه به ارتفاع هشت پله بلندتر از سطح زمين قرار مي گرفت. عناصر سازه اي ساده اما بسيار برجسته اين غرفه، همگي در تداوم و هماهنگي با مصالح طراحي شده اند. سازه ساختمان از طريق جداسازي عناصر باربر و غير باربر شكل گرفته بود و ستون هاي براق و درخشان قسمت اصلي نمايشگاه به صورت آزاد با ديوارهاي جداكننده نازك كه كاركرد زيبايي شناختي محض داشتند، در همپوشاني خاصي چشم انداز بديعي را به نمايش گذاشتند. شعار معروف ميس وان «هر چه كمتر بهتر» (Less Is More) در اين جا با پيراستگي شگرف فضا بيان شده است. مبلمان داخلي غرفه بسيار محدود بود. ميس بر اين عقيده بود كه چيدمان فضاي داخلي بايد متناسب با معماري آن باشد تا اشياي قرار گرفته در غرفه مانع از سياليت فضاهاي داخلي نگردند.
ميس وان در روهه تجربيات غر فه آلمان را مجدداً در طرح خانه توگندهات (Tugendhat) در برنو واقع در چكسلوواكي بين سال هاي 1928 و 1930 به كار برد.
ساختمان كراؤن هال (Crown Hall) در سايت انستيتوي تكنولوژي ايلينوي بين سال هاي 1950 و 1956 ساخته شد. طرح ساختمان بسط مفاهيم و ديدگاه هايي بود كه ميس آنها را بعداً در طرح خانه فارنزورث (Farnsworth) به كار برد. طرح ساختمان كراؤن هال بر اساس يك مكعب بزرگ است با بخش بندي كاربري فضاي درون خود كه به وسيله ديوارهاي غير باربر صورت گرفته است. طرح معماري و سازه ساختمان كراؤن هال طوري طراحي شده است كه فضاهاي داخلي ساختمان را از وجود ستون كاملاً بي نياز مي سازد.
تمام عناصر ساختمان توسط ستون هاي فولادي كه در دور بنا قرار دارند، نگهداري مي شوند. اين امر از طريق آويختن سقف از قسمت زيرين چهار شاه تير فولادي بزرگ افقي كه به طور منظم توسط 8 ستون فولادي بيروني حمل ميشوند صورت مي گيرد. اين عمل باعث خلق سالني به ارتفاع 6 متر مي شود كه ناحيه اي به ابعاد 40×72 متر را احاطه كرده و نماي بيروني آن شيشه هايي است كه از زمين تا سقف كشيده شدهاند. ساختمان بر روي سكويي به ارتفاع 2 متر قرار گرفته است و به وسيله پلكان هاي ورودي كه خود از صفحات افقي كشيده اي كه در دو سطح طراحي شده اند با محيط بيرون در ارتباط است. بلند بودن سكو ايجاد منافذي در سطح زمين براي فراهم آوردن نور طبيعي و تهويه هواي ساختمان را فراهم مي آورد. از نظر تناسبات كلي بنا تمام تقسيم بندي هاي پنجره ها و شيشه ها مطالعه شده است. طرح خانه فارنزفورث در شهر پلانو (Plano) در ايلينوي به اجرا درآمد. طرح اين خانه يكي از متحولترين و مينيماليستي ترين طرح هايي است كه ميس وان در روهه آن را طراحي كرده است. پلان اين خانه مركب از دو راست گوشه ساده است. در اين جا نيز عملكرد خانه به غايت ساده و خلاصه شده است. اتاق به معناي فضايي تعريف شده كه حد و مرز مشخص باشد وجود ندارد. يك راست گوش كشيده هسته تاسيساتي و خدماتي اين خانه (آشپزخانه، سرويس بهداشتي و انبار) را به وجود مي آورد. حتي اتاق خواب در و پيكري ندارد و بقيه خانه فضاي به هم پيوسته اي است كه فضاي يكسره و پيوسته ساختمان كراؤن هال در انستيتوي تكنولوژي ايلينوي را به ياد مي آورد.
خانه خانم فارنژورث- میس وندرو
طرح آسمانخراش هاي مسكوني به شماره هاي 860 و 880 واقع در كمربند ساحلي ليك شور (Lake Shore) شيكاگو كه بين سال هاي 1948 و 1951 در 26 طبقه طراحي و اجرا شد. او در طرح دو آسمانخراشي كه بين سال هاي 1921 و 1922 در آلمان طراحي نمود، ايده اي متضاد با سبك آسمانخراش هاي مكتب شيكاگو را مطرح نمود. بر عكس آسمانخراش هاي مكتب شيكاگو كه سازه فولادي را در لفافي از آجر و سفال مي پوشاندند، ميس در طرح پيشنهادي خود ترجيح داد تا سازه ساختمان به صورت نمايان و شفاف خود را در نماهاي ساختمان نشان دهد. همين نوع برخورد با طرح آسمانخراش به صورت پيچيده تر در ساختمان هاي ليك شور به اجرا درآمد. دو ساختماني كه نسبت به هم با زواياي قائمه قرار گرفته اند و سازه باربر فولادي آنها بخشي از يك طرح دقيق و ماهرانه تمام عياري بود كه ميس در ساختمان سيگرم (Seageam) به صورت مقتدرانه اي به اجرا درآرود
. پلان آسمان خراش ليك شور مركب از راست گوشه هايي است كه با نظمي
لیک شر
ساده و بي آلايش در كنار يكديگر قرار گرفته اند. درون آپارتمان ها نيز
به صورت سيال و فارغ از ديوارهاي سنگين جرز و ستون در نظر گرفته
شده است.
ساختمان شركت سيگرم (Seageam Company Ltd.) كه بين سال هاي 1954 و 1958 در نيويورك و با همكاري فيليپ جانسن (Philip Johnson) طراحي و اجرا شد، بيانيه معماري ميس وان در روهه و در حيطه ساختمان هاي بلند است. اين آسمانخراش همچون يك بلوك يكپارچه قد بر افراشته است. سازه اسكلتي فولادي آن در قسمت بالاي طبقه همكف، به وسيله يك ديوار نازك برنزي و شيشه هايي كه با برنز اندود شده اند، پوشيده شده است. اين بنا در طول ارتفاع خود كه متشكل از 39 طبقه يكدست است، به لحاظ عدم تاكيد بر هيچكدام از ويژگيهايش نمونه كاملي از يك آسمانخراش قرن بيستم است.
سیگرام
گالري ملي مدرن برلين كه بين سال هاي 1962 و 1968 طراحي و ساخته شده جزو آخرين كارهاي ميس وان در روهه است. كه در نهايت اعجاز در معماري و سازه طراحي شده است. سازه و فضاي ساختمان آشكارا براي مكاني متفاوت با كاربر ساختمان طراحي شده است. ساختمان گالري ملي مدرن به شكل يك مكعب مستطيل طراحي شده است. شاخص ترين عنصر اين گالري سقف آن در ابعاد 8/64×8/64 متر و به ارتفاع 4/8 متر است كه با 8 ستون نگهداري مي شود. عوامل سازه اي اين سقف بزرگ در كارگاه ساخته شده و در سايت پروژه بر روي زمين مونتاژ شده و به وسيله 16 جك هيدروليكي طي يك روز به جاي خود منتقل شده اند. گالري ها نيز در زيرزمين ساختمان قرار دارند. فضاهاي عادي و قسمت هاي اداري تا حد زيادي بدون در نظر گرفتن نور طبيعي طراحي شده اند.
گالری ملی برلین
لويي كان
كان در سال 1901 در جزيره اوزل (Osel) در استوني واقع در كشور روسيه به دنيا آمد.اما در آمریکا بزرگ شد و به تحصیل معماری پرداخت.
عمده دغدغه معماران مدرن قرن نوزدهم واوايل قرن بيستم، فرار از سيطره مفاهيم و انديشه هاي مدرسه هنرهاي زيباي پاريس بوده است. در اين راستا لويي كان جزو معدود معماراني بود كه با آموزشي كه به شيوه مدرسه هنرهاي زيباي پاريس در دانشگاه پنسيلوينيا ديده بود، به سمت آن سوق پيدا كرد و تاريخ را به عنوان يكي از دغدغه هاي معماري خود مورد بررسي قرار داد.
او زبان معماري خويش را در لابه لاي مفاهيم كلاسيك و معماري مدرن يافت. يافته هاي دقيق و موشكافانه او در مورد فرم در وهله نخست به نوعي راز و رمزگونگي خاص اشاره دارد. مشغله ذهني او با معماري گذشته به طرزي محدود و مهار شده، تكان هايي در روند قدرت خلاقانه اش به وجود آورد.
ساختمان مركز پژوهشي پزشكي الفرد نيوتن ريچاردز (Alfred Newton Richards) در دانشگاه پنسيلوينيا بين سال هاي 1957 و 1965 به اجرا درآمد. اين ساختمان در دو مرحله طراحي شده است. ابتدا آزمايشگاه هاي پزشكي كه از يك مجتمع شامل سه برج تشكيل شده اند، در اطراف محوطه مركزي قرار گرفتند. سپس آزمايشگاه هاي زيست شناسي به آن الحاق شد، و در نهايت پلكان ها، آسانسورها، و سيستم تخليه هواي آزمايشگاه هاي اين مركز پزشكي در لابه لاي مجوعه اي مركب از چهار برج هفت طبقه جاسازي و طراحي شد. به همين ترتيب فضاهاي بلوكهاي آزمايشگاه با پلان مربع شكل كلاً به حالت آزاد طراحي شده اند. اين نحوه تنظيم و طراحي نوعي زيبايي پرمعنا و قابل توجه را فراهم آورده است. همچنين برج هاي اين مجموعه نيز كه يادآور بناهاي قرون وسطا هستند، نسبت به آزمايشگاه هاي شيشه اي هفت طبقه در نظمي محوري قرار گرفته اند و هشت متر بلندتر از آنها هستند.
مرکز پژوهشی ریچاردز- لویی کان
مجموعه ساختمان هاي آزمايشگاه انستيتوي سالك (Salk) در لاخويا (La Jolla) واقع در كاليفرنيا به اجرا درآمد. فضاهاي مختلف اين مجموعه بر حسب اهميت كاربرد آنها به وضوح از هم ديگر متمايزند. سه مجموعه اصلي جدا از يك ديگر در چشم اندازي بكر با نماهايي به سمت اقيانوس آرام طراحي شده اند. اين آزمايشگاه ها به منظور عمليات پژوهشي به صورت گروهي در كنار هم قرار دارند. طرح خود پنجره ها با الهام گرفتن از كارهاي لوكوربوزيه، به صورت قالبهايي چوبي در داخل ديوار بتني طراحي شده اند.
انستیتوی سالک- لویی کان
ساختمان موزه هنري كيمبل (Kimbel) در فروت ورث (Fort Worth) واقع در تگزاس، از سال 1966 تا 1972 طراحي و تكميل شد. سايت اين موزه در درون باغي قرار دارد كه زمين وسيعي اطراف آن را احاطه كرده است. بنابراين، كان تصميم مي گيرد تا طرح را هماهنگ با سايت طراحي كند. لذا ساختمان موزه در طح افق گسترش مي يابد و طرح را فراهم مي آورد كه براي ايجاد روشنايي طبيعي موزه از نورگيرهاي سقفي استفاده مي شود. كان در اينجا براي مساله طراحي نور موزه ها راه حل تازه اي ارائه نمود. او براي بهره جويي از نور طبيعي فراوان محيط، نظامي متشكل از تاق هاي قوسي بتني نيمه بيضوي پديد آورد؛ در اين تاق نورگيرهاي طويلي تعبيه شده است، كه كركره هاي خوش ساختي آنها را از ديد پنهان مي سازند. تلفيق بتن و تراورتن، زمينه اي مناسب و مطنطن براي آثار هنري همه ادوار فراهم آورده است. چون نور فضاهاي داخلي موزه به طور طبيعي تامين مي شود، لويي كان تصميم مي گيرد تا اشياي آن را نيز با نور طبيعي در معرض ديد قرار بدهد. بنابراين از دو طريق نور را به درون هدايت مي كند. يكي نور نقره اي رنگ آسمان كه از شبكه هاي آلومينيومي مي گذرد و انعكاس آن از صفحات منحني شكل به فضاهاي داخلي مي رسد و ديگر نور سبز رنگي كه از انعكاس نور خورشيد بر روي برگ هاي درختان و گياهان باغچه واقع در سه حياط به داخل موزه سرايت مي كند. البته اين شبكه هاي آلومينيومي و صفحه هاي منحني به خاطر انتشار بهتر نور و ايجاد روشنايي يكدست، به كار گرفته شده اند.
موزه کیمبل- لویی کان
تاريخ گرايي لويي كان به طرز چشمگيري در ساختمان هاي مجلس داكا در بنگلادش كه تهيه نقشه هاي آن در سال 1962 آغاز شد و اجراي ساختمان هاي اين مجموعه در سال 1974 به اتمام رسيد ظاهر مي شود. طرح بناهاي داكا موقعيتي را ايجاد نمود تا كان آموزه هاي مدرسه هنرهاي زيباي پاريس را به نمايش بگذارد. استفاده از محورهاي اصلي و فرعي، تنوع اندازه هاي به كار رفته، تاكيد بر طراحي نور داخلي مجلس و به خصوص نمازخانه مجموعه، انتخاب فرم مركزي و تاكيد بر محل قرار گيري مجلس و تنوع چشم اندازها از جمله نكاتي است كه كان در طراحي مجموعه آنها را مد نظر خويش قرار داده است. طراحی این مجموعه ساماندهی مرکزی دارد و با این ایده که فضاهای خدمات دهنده در اطراف و خدمات گیرنده در مرکز باید جای بگیرند طراحی شده است.
مجلس داکا بنگلادش- لویی کان