معماري ايران اسلامي در دوره مغول قسمت دوم


مقبرة بزرگ و باشكوه الجايتو پادشان ايلخاني در سلطانيه، بهترين معيار براي ارزيابي معماري در عصر امپراتوري ايلخانيان است. آرگون كه از نخستين پادشاهان ايلخاني بود، اين محل را كه در حدود 120كيلومتري شمال غربي قزوين در مسير جاده تبريز است، براي اقامت تابستاني خود انتخاب كرده بود، اما الجايتو آنجا را براي پايتخت امپراتوري برگزيد و به همين دليل نام اين شهر، مثل نام بسياري از شهرهاي ايران كه با شاه يا سلطان شروع مي‌شد، سلطانيه نامگذاري شد. اين شهر داراي يك حصار بيروني و يك دژ مستحكم و قلعه دروني بود. محيط ديوار بيروني، حدود سي‌هزار قدم بوده و دژ دروني با يك خندق، 16 برج مدور و يك دروازه عريض، كه چهار اسب در كنار هم مي‌توانستند از آن عبور كنند و با ديوار بلندي كه سوراخ‌هاي مخصوص براي تيراندازي به دشمن در آن تعبيه شده بود، حفاظت مي‌شد. البته سند اين توضيحات در قديمي‌ترين تصوير شهر سلطانيه، و ضمن كتاب نقشه شهرهاي ايران و عراق (Matrakci Nasuh’s) كه در سال 1357-1358ميلادي در زمان لشكركشي سليمان (سلطان عثماني) به ايران و عراق رسم شد، به دست آمده است .

بزرگ‌ترين و باشكوه‌ترين ساختمان شهر سلطانيه، مجموعة مقبرة سلطان، شامل: مسجد، مدرسه، ميهمان‌خانه، بيمارستان، نواخانه و ديگر بناهاي عام‌المنفعه بوده است كه مقبرة الجايتو تنها ساختمان باقي‌مانده از اين مجموعه است (شكل 3). اين ساختمان عظيم‌الجثة هشت پهلو، با قطري حدود 38متر به صورت شرقي-غربي ساخته شده است.

x4

شكل 3

با توجه به هشت گوشه بودن ساختمان، طراحي ديوار شمالي به گونه‌اي است كه بر ديوار شرقي و غربي عمود شده، و يك اتاق سه گوش ايجاد كرده است كه از آن محل به جاي پلكان براي رفتن به طبقات بالا استفاده مي‌شد (شكل 4).

x3

شكل 4

در قسمت جنوبي اين ساختمان، يك هال مستطيل با ابعاد 15*20متر به اتاق هشت پهلوي مركزي كه قطر آن 25متر است و گنبدي به ارتفاع 50متر كه با هشت منارة بزرگ احاطه شده، متصل مي‌شود. اين هال مستطيل شكل، داراي هشت خروجي قوس‌دار از داخل همراه با ايوانچه مي‌باشد كه از خارج به صورت سرسراهاي مدوري كه به دور ساختمان حلقه زده‌اند ديده مي‌شود. نقش مهم و زيباي اين سرسراها اين است كه در نماي بيروني، نظر بيننده را از ديوارهاي پهن و بي‌روح ساختمان به گنبد جذابي كه با كاشي‌هاي لعابدار ظريف و آبي‌رنگ پوشيده شده جلب مي‌كند. طاق‌نماهايي كه بر روي سرسراهاي دكوري ساخته شده ساختمان را به طور فريبنده‌اي نزد بيننده، بسيار بزرگ‌تر از اندازه واقعي‌اش جلوه مي‌دهد . 24 طاق نمايي كه در نماي ساختمان مشاهده مي‌شوند با كنده‌كاري‌ها و گچ‌كاري‌هاي برجسته در رنگ‌هاي قرمز، زرد، سبز و سفيد تزيين شده‌اند.

با توجه به اين كه شباهت زيادي بين تزيينات ساختماني، به ويژه تزيينان كنارة قاب‌ها و صفحات تزييني، با تزيينات انجام شده در حاشيه كتب دستنويس آن زمان ديده مي‌شود، اين احتمال هست كه طراحان ايلخاني طرح‌هاي تزييني يكساني براي استفاده در تزيينات ساختماني و همچنين تزيين حواشي كتب دستنويس آماده مي‌كردند و صنعت‌گران آنها را در اين امور در مقياس‌هاي مختلف به كار مي‌بردند. اين مقبره از لحاظ بزرگي و ارتفاع سقف داخلي، بزرگ‌ترين مقبره قرون وسطي و از لحاظ طرح و تزيينات، يكي از شگفت‌آورتريت مقابر و از نظر نماي خارجي، ساختماني پرشكوه و مجلل است. وسعت و عظمت ساختمان در كنار ظرافت و لطافت به كار رفته در تزيينات اين مقبره، شاهدي گويا بر توانايي طراحان و هنرمنداني است كه توانستند آرزو و خواست سلطان را برآورده كرده، مقبره‌اي عظيم و پرشكوه با بنايي متجانس و فضايي روحاني خلق كنند. تزيينات داخلي مقبره در دو مرحله انجام شده است، بدين صورت كه در مرحله اول با آجرهاي پخته و لعابدار ساخته شده و در مرحله بعد گچ‌بري‌ها و نقاشي‌هاي برجسته بر روي آنها صورت گرفته كه البته بررسي آنها نياز به تحقيقان بيشتري دارد. گروهي از محققات بر اين عقيده‌اند كه تزيينات داخلي اين مقبره در دوره صفويه تجديد شده است. آنان علت تجديد تزيينان اين مقبره در زمان صفويه، را تغيير مذهب و شيعه شدن الجايتو در اواخر عمر و داستاني جعلي منسوب به وي را مبني بر آرزوي نامبرده براي انتقال اجساد امام علي(ع) و امام حسن(ع) از عراق، ذكر كرده‌اند. البته كتبيه‌هاي موجود دربارة تاريخ اين ساختمان، سه مرحله را ذكر كرده‌اند. اين كتيبه‌ها نشان مي‌دهند كه در سال 1310م. تزيينات نماي خارجي اين ساختمان خاتمه يافته است و تزيينات داخلي آن كه عبارت بود از آجر پخته و كاشي‌كاري، در سال 1313م. –زماني كه ساختمان در مراسمي رسمي وقف و سكه‌اي مسي به همين مناسبت ضرب شد – به اتمام رسيد. تزيينات اضافي بر روي آجر پخته و كاشي‌كاري‌ها به صورت گچ‌بري و نقاشي برجسته، در مدت سه سال پس از انجام مراسم رسمي ذكر شده، يعني پيش از فوت سلطان در دسامبر 1316م. انجام شد. بنابراين با توجه به آن تاريخ تجديد تزيينات داخلي مقبره با تغيير كيش و يا آرزوي سلطان رابطه‌اي نداشته است؛ بلكه احتمال دارد تجديد تزيينات داخلي در زمان صفويه با يادآوري دوراني كه الجايتو حامي و پشتيبان شهرهاي مقدس عراق (منظور عتبات عاليات و شهرهايي است كه مدفن ائمة اطهار(ع) قرار دارد) بود، رابطه‌اي داشته باشد.

در دوران ايلخانيان نه تنها در اطراف مقابر سلاطين و وزرا، بناهاي عام‌المنفعه ساخته مي‌شد، بلكه توسط مريدان و پيروان در اطراف قبور شيوخ صوفي، مجموعه‌هاي عام‌المنفعه ارزشمندي تأسيس گرديد؛ همچنان كه در اطراف قبور بعضي از چهره‌هاي شاخص تاريخي، چنين كاري انجام شد.

يكي از مقابر مهمي كه توجه ايلخانيان را بسيار جلب كرد و به ساخت آن همت گماشتند، مقبرة با يزيد بسطامي متوفي به سال 874 يا 877م. يكي از عرفاي بزرگ و صاحب كرامت بود مهارت و هنرنمايي چشمگيري كه در تزيينات بسيار عالي اين مقبره – كه الجايتو آن را به پسر كوچكش پيشكش كرده- از جمله در گچ‌بري‌ها و گچ‌كاري‌هاي آن و نيز در ساخت برج بلند پره‌دار (شكل 5) آن به كار رفته، نمايانگر اهميت زيادي است كه به اين مقبره داده شده است. اين برج بزرگ از درون داراي قاعده‌اي به قطر بيشتر از شش متر است و از 25پرة عمودي به ارتفاع 58/13متر (منظور، ارتفاع از زمين و قاعده برج تا بالاي قرنيس بالايي است) ساخته شده است، اما نوع قرار گرفتن پره‌ها به شيوه‌اي است كه باعث شده ارتفاع برج بيشتر از آنچه هست به نظر آيد. هرچند كه سنت برج‌سازي بر روي مزارها در ايران، سنتي قديمي بوده، اما موزوني در ساخت برج بايزيد، نمايانگر توسعه و پيشرفتي جديد در عرصة برج‌سازي محسوب مي‌شود. با توجه به اينكه مسجد جامع شهر در پشت ديوار سمت قبله مزار ساخته شده، از اين روي مزار بسطامي همواره در كانون توجه و ديد تمام كساني كه در آن مسجد نماز مي‌خواندند، بوده است. در همين دوران پيشرفت و توسعه‌اي چشمگير در معماري ممالك مصر ديده مي‌شود.

x5

شكل 5

هرچند باني اصلي ساخت مقبره بسطام، سلطان محمد خدابنده الجايتو (هشتمين فرمانرواي ايلخاني) بوده كه بيشتر هزينه‌هاي ساخت آنرا پرداخته است، اما افراد ديگري نيز در تهيه وسايل و بعضي از ملزومات مقبره كمك كرده‌اند. مثلاً شمع‌دان‌هاي اين مقبره را در سال 1308-1309م. كريم‌الدين شوگاني وزير سلطان اهدا كرده بود.

يكي از مدارس قديم ايران كه در تبريز در نيمه اول قرن هشتم هجري داير بوده مجتمع « ربع رشيدي » مي باشد ، كه اين مجتمع از نظر اصول كلي مديريت و آموزش و شيوه ي اداري با تمام مدارس قبل و معاصر بعد از خود تفاوت كلي داشته است .

يكي از علل انتخاب اين موضوع نيز همين دليل مي باشد . پس از مشورت با استاد گرامي جناب آقاي دكتر قرچانلو به بررسي و مطالعه ي منابع و ماخذ موجود پرداختم . منابع و ماخذ بررسي شده همه مربوط به زمان ايلخانان مغول مي باشد ، كه مهم ترين آنها در مورد اين موضوع وقف نامه ربع رشيدي ، مكاتبات رشيدي و جامع التواريخ مي باشد . ( قابل ذكر است كه هر سه اين منابع اثر خواجه رشيد الدين فضل الله همداني مي باشد ) از منابع ديگري كه مورد استفاده قرار گرفته است ، تاريخ اولجايتو ابوالقاسم عبدالله بن محمد كاشاني و حيب السير خواند ميرمي باشد .

از ماخذ معاصر ديگري كه استفاده شده است مي توان به تاريخ مغول عباسي اقبال آشتياني و امپراطوري صحرا نوردان رنه كروسه و تاريخ مغول اشيولر بر تولد اشاره كرد

با توجه به محل سكونت خود در شهر مقدس مشهد ، به كتابخانه هاي آستانه قدس رضوي كه مجهز ترين و بزرگترين كتابخانه ي اين شهر مي باشد مراجعه نمودم ؛ به غير از كتاب جامع التواريخ هيچ كدام از كتابهاي ديگر خواجه رشيد الدين فضل الله همداني در اين كتابخانه موجود نبود .

بنابر اين به كتابخانه ملي در تهران مراجعه نمودم و بخش هايي از اين كتابها راكپي گرفته و مورد استفاده قرار دادم .

در اين رساله ابتدا به بررسي بسيار مختصر و فشرده ي اوضاع سياسي و اجتماعي قرن هفتم و اوايل قرن هشتم هجري قمري ، دوران خواجه رشيد الدين فضل الله همداني بنيان گذار ربع رشيدي زندگي مي كرده است ، مي پردازيم .

بهترين منبع براي بررسي اين دوره كتاب جامع التواريخ خواجه رشيد الدين فضل الله همداني و از ماخذ تاريخ مغول اقبال آشتياني مي باشد .

سپس به تحقيق در مدارس هم عصر و مشابه ربع رشيدي در آن دوره پرداخته و با مقايسه ي اين موسسات بتوانيم اين مجتمع علمي و آموزشي را به خوبي بشناسيم و ويژگي هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي اواخر قرن و اوايل قرن هشتم هجري قمري را به خوبي معرفي كنيم و مقام و موقعيت علم و علما را معرفي مي نماييم ، زيرا استيلاي مغول در ايران جز خرابي و هرج و مرج و كشتار اثر ديگري در اذهان مردم باقي نگذاشته است .

بنابر اين وقتي از چنين مجتمع علمي و آموزشي در آن برهه تاريخي نام برده مي شود مي توان نتيجه گرفت كه فرهنگ و تمدن و تفكر ايرانيان مسلمان حتي در چنان دوره هايي هم از درخشش و پيشرفت باز نمانده است و حتي با توجه به آزادي مذهبي كه در اين دوران به وجود آمده فرقه هاي مختلف اسلامي از جمله شيعيان فشارهاي دوره هاي قبل را از ياد برده و توانسته اند در اين مقطع به تجديد قوا و گسترش مذهب شيعه به خصوص در دوران اولجايتو بپردازند كه بازتاب آن در دوره هاي بعدي كاملا مشهود بوده است .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *