تفسیر سوره عصر


سوره عصر / آیه هاى 3 – 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

1-  وَ الْعَصْرِ.

2- إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ.

3- إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.

ترجمه

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1-  به روزگار سوگند.

2-  که بى تردید انسان در زیانکارى است؛

3- مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایى توصیه نموده اند.

نگرشى بر واژه ها

عصر: این واژه در اصل به معنى «فشردن» جامه و لباس و میوه و همانند آن براى گرفتن آب آن آمده است؛ آن گاه به این تناسب که در پایان روز، فرصت ها و کارها فشرده و کوتاه مى گردد، به طرف پایان روز عصر گفته مى شود. در فرهنگ عرب گاه به بامداد و شامگاه و یا روز و شب «عصران» به کار مى رود. شاعر مى گوید:

  • ولن یلبث العصران یوم و لیله اذا طلبا ان یدرکا ما تیمما
  • اذا طلبا ان یدرکا ما تیمما اذا طلبا ان یدرکا ما تیمما

شب و روز هرگز درنگ نخواهند کرد، آن گاه که بخواهند آنچه پر برکت است دریابند.

خسر: زیان و کم شدن سرمایه. واژه «خسران» نیز به معنى زیان و یا زیان دیدن آمده است.

تفسیر

سوگند به روزگار

سوره پیش با هشدار از تفاخر و سرگرم شدن به فزون طلبى و فخر فروشى و فراموش ساختن یاد خدا و سپاسگزارى و فرمانبردارى از او به پایان رسید، اینک در این سوره روشنگرى مى کند که همه انسان ها در زیان و خسرانند، مگر این که خویشتن را دریابند و به برنامه سعادت آفرین آسمان عمل کنند.

نخست مى فرماید:

وَ الْعَصْرِ

به روزگار پیروزى حق و عدالت بر باطل و بیداد سوگند،

آن چه آمد ترجمه اى آزاد از آیه است و در تفسیر آن دیدگاه ها یکسان نیست!

1- به باور گروهى از جمله «ابن عباس» خداى فرزانه در آغاز این سوره به «روزگار» سوگند یاد مى کند، چرا که در گذشت زمان و گردش چرخ روزگار و دگرگونى آن براى صاحبان بینش و خرد درس هاى عبرت آموز و عبرت انگیز بسیارى است و سراسر زمان و تاریخ انسان سرشار از تجربه هاى ارزشمند، رویدادهاى تکاندهنده و ظهور و سقوطهاى شگفت آور و بیدارگرى است.

2- اما به باور «حسن» و «قتاده» منظور عصر است و خدا به خاطر اهمیت آن هنگام از روز به آن، سوگند یاد مى کند؛ چرا که بخش پایانى روز به دلیل دگرگونى نظام زندگى و پشت کردن روز روشن و سرشار از تلاش و تحرک و روى آوردن شب تار و آرام و پایان یافتن فرمانروایى خورشید و سر فروبردن آن در سینه مغرب نشانه هاى شگفت آور و روشنى بر یکتایى پدید آورنده هستى و قدرت بى کران اوست.

قرینه درستى این دیدگاه آیه دیگرى است که خدا در آن به آغازین ساعت هاى روز و سر بر آوردن خورشید از افق مشرق و آغاز فرمانروایى آن بر گستره آسمان و روى آوردن روز روشن سوگند یاد مى کند و مى فرماید: والضحى…(292) به روشنایى روز سوگند. با این بیان قرآن به دو بخش حساس از روز که ملت ها هر دو را به خاطر طلوع و غروب تفکرانگیز و تماشایى خورشید، یا آغاز و پایان موقت فرمانروایى آن بزرگ مى دارند، سوگند یاد مى کند.

3- پاره اى آن را اشاره به عصر مى دانند و مى گویند خدا به نماز عصر که نماز میانه است و مراقبت از آن را سفارش کرده است، سوگند یاد مى کند.

4- و به باور برخى دیگر بسان «ابن کیسان» منظور شب و روز است، که عرب به آن دو «عصران» مى گوید.

آن گاه در بیان پاسخ این سوگند یا چیزى که سوگند به خاطر توّجه دادن به اهمیت و ارزش آن آمده مى فرماید:

إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ

که بى گمان انسان دستخوش زیان و زیانکارى است،

واژه «انسان» در آیه اسم جنس است و اشاره به همه انسان ها دارد، و منظور از زیان و زیانکارى اشاره به طبیعت زندگى انسان مى کند؛ چرا که با گذشت هر لحظه و ساعت یا هر روز از عمر، از گران بهاترین سرمایه او کاسته مى شود. بر این اساس اگر از سرمایه زندگى هر روز کاسته شود و یا در آن کارهاى شایسته اى انجام نشود، در آن صورت، زیان و خسرانى دردناک و جبران ناپذیر دامان او را مى گیرد؛ چرا که زیانى سهمگین تر از کیفر و عذابِ پایان ناپذیر نخواهد بود.

از دیدگاه «اخفش» منظور از زیان و خسران در آیه هلاکت و نابودى است.

در آیه بعد در اشاره به تنها راه نجات از این زیان بزرگ روشنگرى مى کند که:

إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ

آرى، سوگند به عصر که انسان به راستى دستخوش زیان است، مگر آن کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند.

با این بیان در این آیه سرنوشت کسانى که به یکتایى خدا ایمان آورده و در زندگى راه شایسته کردارى و دادگرى را در پیش گرفته اند، به گونه اى دیگر رقم مى خورد و از آن زیان و خسران استثنا مى شوند.

در ادامه آیه مى افزاید:

وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ

و نیز آنان که یکدیگر را به حق پذیرى و حق طلبى و رعایت حقوق مردم و دورى جستن از باطل و بیداد سفارش مى کنند،

به باور گروهى از جمله «حسن» و «قتاده» واژه «حق» در آیه به قرآن اشاره دارد و منظور سفارش به تلاوت و شناخت قرآن و عمل به برنامه هاى آن است، امّا از دیدگاه «مقاتل» منظور از آن سفارش به ایمان و عمل شایسته و یکتاپرستى است.

و به باور برخى منظور این است که: به هنگام مرگ و در آستانه جان دادن، به خاندان و وارثان خویش سفارش کند که جز توحیدگرا و فرمانبردار حق از دنیا نروند.

و در فراز پایانى آیه مى فرماید:

وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ

و به شکیبایى توصیه مى نمایند.

به باور «حسن» و «قتاده» منظور این است که برخى دیگرى را به شکیبایى و مدارا در برابر دشوارى ها و سختى ها در اطاعت خدا، و نیز دورى گزیدن از گناهان سفارش مى کنند. آرى، این گروه هستند که در زیان و زیانکارى نخواهند بود، بلکه به خاطر اطاعت، خدا و رعایت مقررات و هزینه عمر و فرصت ها در راه انجام کارهاى شایسته پاداشى پرشکوه خواهند داشت، چرا که در بازار زندگى آن گاه که سرمایه هزینه گردد، امّا در برابر آن سود چند برابر آید، آن را زیان نمى گویند، بلکه سود به حساب مى آورند.

از دیدگاه پاره اى منظور از زیانکارى و زیاندیدگى، گرفتار آمدن به اثر طبیعى عملکردهاى زشت و ظالمانه و کیفر آن، زیاندیدگى به خاطر مرگ خاندان، و از دست دادن سراى خود در بهشت پرطروات و زیباست.

و از دیدگاه پاره اى دیگر منظور از انسان در آیه دوّم، نه همه انسان ها که فرد مشخص و معلومى است و آن عبارت از «ابوجهل» و یا «ولید» مى باشد.

این سوره و آیه هاى کوتاه آن بزرگ ترین دلیل بر معجزه بودن قرآن در ابعاد گوناگون است؛ چرا که در این سوره در قالب واژه ها و آیاتى چند، همه مفاهیم و مقررات و فرهنگ مورد نیاز دین و دنیاى فرد و جامعه مورد توجه قرار گرفته، و به همگان از نظر علم و عمل، لزوم سفارش به حق گرایى و حق شناسى و رعایت حقوق، و وجوب سفارش به شکیبایى و مدارا و پایدارى در ابعاد گوناگون زندگى، لزوم دعوت به قانون گرایى و رعایت ارزش ها و نهى از گناه و قانون شکنى برنامه اى نجات بخش ارائه شده، و تمامى خردمندان و کمال طلبان به توحید و تقوا، عدل و داد، انجام وظایف و رسالت انسانى و دورى گزیدن از ستم و گناه رهنمون گردیده اند.

پرتوى از سوره مبارکه

در آیات روح پرور این سوره که تنها از سه آیه پدید آمده، درس هاى تفکرانگیز و سازنده و سعادت آفرینى است که به پاره اى مى نگریم:

1- سوگندى تفکرانگیز

همه سوگندهاى قرآن اندیشاننده و پراهمیت و تفکرانگیز است، امّا این سوگند که در نخستین آیه این سوره آمده، سوگندى شگفت آورتر است؛ و درست به همین دلیل مفسران در برابر آن درمانده و دیدگاه هاى چندگانه اى ارائه کرده اند:

سوگند به عصر یا بخش پایانى روز و برچیده شدن سلطه خورشید بر گستره آسمان و فرورفتن در سینه مغرب،

سوگند به عنصر زمان، به سراسر عمر انسان و تاریخ پرفراز و نشیب و آکنده از رویدادها و ظهور و سقوطها و پیشرفت ها و پسرفت ها و اوج ها و افول ها، که سراسر درس عبرت است و راستى در خور سوگند.

سوگند به نماز «عصر» یا نماز وسطى که به مراقبت از آن سفارش شده است.

سوگند به «عصر»، به همان مفهوم این واژه، یعنى «فشردن» که نشانگر طبیعت زندگى انسان است که از میان دشوارى ها و رنجها و فشارها و تلاش ها باید خردمندانه بگذرد و به سوى پیروزى و سرفرازى پیش رود و انسان براى موفقیت باید کمر همت و بیدارى بندد.

سوگند به «عصر» یا انسان هاى کامل، که چکیده و عصاره فضائل و کمالات و جهان آفرینش هستند.

سوگند به عصر طلوع پیامبر،

دوران محمد(ص)،

عصر فرود قرآن،

و یا روز ظهور آن اصلاح گر راستین زمین و زمان امام مهدى و روزگار طلایى و سرشار از عدالت و آزادى امامت آن حضرت.

امام صادق در تفسیر این آیه فرمود: العصر، عصر خروج القائم.(293)

منظور از واژه «عصر» در آیه، عصر قیام امام مهدى است.

2- طبیعت زندگى در بازار دنیا

پس از سوگند در آغاز آیه، در پاسخ این سوگند به طبیعت انسان در بازار دنیا توجه داده مى شود؛ چرا که انسان در زندگى به طور طبیعى به سرمایه دارى بزرگ مى ماند که سرمایه اى بسیار ارزشمند و هنگفت در اختیار اوست، امّا هر لحظه بخش هایى از آن را در راه زندگى به طور طبیعى از دست مى دهد، چرا که:

الف – از سویى در هر لحظه لحظه زندگى دستگاه هاى گوناگون جسم او استعداد طبیعى خود را سخاوتمندانه مصرف مى کنند و به پایان طبیعى کار خود نزدیک مى شوند.

ب – از سوى دیگر جوانى، عمر، فرصت هاى زندگى، سلامتى، ثروت، قدرت و دیگر نعمت هاى ظاهرى و مادى بتدریج جاى خود را به پیرى، بیمارى، گرفتارى، نیاز و سرانجام پایان زندگى و مرگ خالى مى کنند.

ج – و از سوى سوّم سرمایه هاى درونى، نظیر دستگاه خرد و اندیشه، ذهن و یادگیرى، عشق و هنر جویى، کمال طلبى و آرمان خواهى شور و طراوت و کارآیى خود را از دست مى دهند… قرآن در این مورد مى فرماید: و من نعمره ننکسه فى الخلق…(294)

و هرکس را عمر دراز دهیم او را از نظر خلقت فروکاسته و شکننده مى گردانیم؛ آیا خرد خود را به کار نمى گیرید؟

امیرمؤمنان مى فرماید: نفس المرخطاه الى اجله.(295)

نفس هاى هر انسانى گام هاى او به سوى پایان زندگى اش در این سراست.

د – فاجعه این جاست که کسى افزون بر آن سه زیان بزرگ، به زیان معنوى گرفتار آید، و ایمان و اخلاص، سلامت روان و خرد، امانت و امانتدارى، وفا و صفا، راستى و درستکارى و یا سرمایه هاى وجودى خودرا از کف دهد و به پایمال کردن حقوق مردم و ابزار سلطه و سرکوب ساختن همه چیز، حتى مفاهیم و واژه هاى مقدس روى آورد.

با این بیان طبیعت زندگى این جهان، خواه و ناخواه هر لحظه برابراست با از دست دادن بخشى از سرمایه هاى جبران ناپذیر ظاهرى و باطنى… و اگر تدبیرى اندیشیده نشود، با از دست دادن همه چیز، به زیان کارى آشکار و یا به بیان قرآن به «خسران آشکار» گرفتار مى آید.(296)

امام صادق در هشدار از این خطر سهمگین است که مى فرماید:

خاب الوافدون على غیرک و خسر المتعرضون الا لک.

آنان که بار سفر به سوى غیر تو بندند و بر غیر وارد گردند نومید و سرافکنده اند، و آنان که به جز تو روى آورند زیانکارند.

و امام هادى مى فرماید:

الدنیا سوق، ربح فیهاقوم و خسر آخرون.(297)

دنیا بازارى بزرگ است که گروهى در آن سود مى برند و گروهى دیگر دستخوش زیان مى گردند، اینک باید اندیشید که چگونه مى توان از زیان و خسران نجات یافت و برنده بود؟

3- تنها راه نجات و رستکارى

قرآن در این سوره روشنگرى مى کند که تنها راه نجات از این زیان و ضرر آشکار و اوج گرفتن به سوى نیک بختى و رستگارى ماندگار و جاودانه این است که این سرمایه گرانبها را نه در برابر لذت هاى زودگذر ببازیم و نه در برابر جاه و مقام و قدرت پوشالى و ناپایدار، و نه در برابر زندگى مادى و عادى دنیا، بلکه در این راه و این گونه که قرآن ترسیم مى کند:

1- در راه ایمانى آگاهانه و خالصانه و باورى ژرف به خدا و رستاخیز و زندگى بر اساس قانون مدارى.

2- در راه انجام کارهاى شایسته و عادلانه و انسانى در قلمرو فردى خانوادگى و اجتماعى.

3-  در راه حق گرایى و حق شناسى و مبازره در راه احیاى حقوق و آزادى و کرامت و امنیت مردم.

4- در راه انگیزش شکیبایى و پایدارى و تحمل و مدارا در راه حق و عدالت.

این برنامه چهار ماده اى تنها راه نجات از آن خسران است و بس.

بار خدایا! ما را از زیان ها و زیانکارى هاى زندگى به لطف خویش پناه ده و در زمره برندگان و رستگاران دنیا و آخرت قرار ده.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *