شهرسازی – انديشه هاي خام شهرسازی


مباحث نظري:

در اين بخش به بررسي آثار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، كالبدي و آثار زيست محيطي ساختمان هاي بلند مرتبه مي پردازيم.

بلند مرتبه سازي و عوامل اقتصادي آن

الف: تاثير ساختمان هاي بلند بر تراكم ساختماني و مصرف زمين: بدين معني كه با مصرف زمين يكسان تعداد طبقات را افزايش داده مثلاً اگر در مساحتي معين 5 ساختمان يك طبقه موجود باشد آنها را با همان مساحت زير بنا به 5 ساختمان 10 طبقه تبديل كرد و يا اينكه با مساحت زير بنايي بسيار كمتر از مجموع مساحات اوليه تبديل كرد و بقيه فضاهاي آزاده شده را به امكاناتي از قبيل فضاي سبز اختصاص داد. اما نكتة قابل توجه آن است كه بلند مرتبه سازي تا ارتفاع مشخصي باعث صرفه جويي قابل ملاحظه اي در مصرف زمين مي گردد و از آن ارتفاع به بالا اين ميزان چندان زياد نخواهد بود.

ب: هزينه احداث ساختمانهاي بلند: آنچه كه مشخص است اين است كه هزينة احداث ساختمان در ارتفاع بالاتر بيش از هزينة احداث ساختمانهاي كوتاهتر است. اين هزينه ها شامل به كارگيري مصالح و افزودن امكانات بيشتر گرمايشي و سرمايشي و پله فرار و …. و نيروي كار متخصص تر و … مي شود. از طرفي اين پديده همان طور كه در بخش مصرف زمين نيز بدان اشاره شد سب صرفه جويي در مصرف زمين مي شود حال بايد ديد كه اين ميزان افزايش هزينه ها تا چه حد به صرف است را در عمل بلند مرتبه سازي زماني اتفاق مي افتد كه كاهش قيمت ناشي از صرفه جويي در مصرف زمين از اضافه قيمت ناشي از ساختمان سازي در ارتفاع، بيشتر باشد (مهندس هاشمي (معاون وزير مسكن) در مصاحبه با بولتن سمينار سياست هاي توسعه مسكن در ايران، مهر ماه 73) از اين روست كه مراكز شهري كه به دليل دسترسي تمكز خدمات و ساير نقاطي كه داراي قيمت زمين بالاتري هستند مرتفع تر مي گردند.

ج: تاثير ساختمان هاي بلند بر كاربري زمين: «ميزان جمعيت پذيري و به عبارتي ديگر تراكم ناخالص جمعيت در يك سطح شهري به ميزان اراضي تخصيص داده شده به سه كاربرد مسكن، معابر و خدمات بستگي دارد» (مجيد غمامي: ملاحظاتي در باب سياست افزايش تراكم در شهرها، مجله آبادي، شماره 5)

هنگامي كه از بلند مرتبه سازي – افزايش تراكم ساختماني – جهت افزايش تراكم جمعيتي استفاده مي گردد، نمي توان بدون برنامه ريزيق كاربري زمين براي تامين سرانه هاي استاندارد جهت جمعيت جديد اضافه شوند. هيچ گونه اقدامي جهت بلند مرتبه سازي نمود بايد توجه داشت كه بلند مرتبه سازي يا افزايش تراكم ساختماني در يك شهر موجود در معناي افزودن بر جمعيت شهر در همان اراضي محدود شهري است. در اين حالت بايد اين مساله را بررسي كرد كه آيا مي توان براي جمعيت جديد، سرانه هاي استاندارد ار در زمينه خدمات، تسهيلات شهري تامين مود يا نه؟ ميزان تراكم ساختماني در اكثر مناطق تهران در حال حاضر افزايش يافته و علاوه بر آن قانون امكان خريد تراكم 2000 درصد، جمعيت ساكن در تهران به زودي از دو برابر متجاوز خواهد شد در حالي كه در تامين بسياري از تاسيسات و خدمات شهري دچار كمبود هستيم و آلودگي محيط زيست تهران (هوا، آب، خاك) در نهايت خود به سر مي برد. در واقع هر روز شاهد برافراشته شدن ساختمان هاي بلند به جاي ساختمان هاي كوتاه در همان قطعات ثابت زمين و با همان درصد اشتغال زمين هستيم و تامين فضاي باز مورد نياز و افزايش ظرفيت كشش معابر و خيابان هاي و تامين و افزايش ظرفيت لوله كشي ها و كانال هاي تاسيساتي آب برق گاز تلفن فاضلاب و تامين خدمات آموزشي بهداشتي و درماني براي جمعيتي كه به مرور زمان برابر مي شوند محتاج برنامه ريزي دقيقتري است.

بلند مرتبه سازي و عوامل اجتماعي، فرهنگي و رواني آن:

يكي از مسائلي كه همواره در پديدة آپارتمان نشيني و بلند مرتبه سازي مورد توجه بوده است مناسب بودن اين نوع زندگي با گروهها و طبقات مختلف اجتماعي بوده است . تحقيقات مختلف در اين زمينه نشان داده است كه طرز سكونت نحوة رفتار و كنش هاي اجتماعي مختلف بين ساكنين بلند مرتبه ها بيشترين تاثير را در اين امر مي گذارد كه زندگي در اين مكان ها از سوي ساكنين مناسب و مطلوب يا نامناسب و نامطلوب تلقي شوند.

نتايج بررسي ها مختلف در ايران نشان داده است كه اكثرا اقشار مرفه از روي تمايل و آگاهي اين نوع زندگي را انتخاب مي كنند دلايلي مثل: 1- امنيت مالي و 2 – نگهداري آسان. اما در نزد اقشار متوسط اجتماعي آگاهي كاملي نسبت به اين پديده وجود ندارد عواملي مانند:

1 – فراهم آمدن امكانات مناسب جهت خريد آپارتمان مانند وام بانكي و … 2 – تمايل شديد به مالكيت با توجه به ويژگي هاي فرهنگي فرهنگي و ارزان بودن اين نوع زندگي عامل جذب اين گوره به بلند مرتبه ها بوده است. گروه سوم اقشار پايين با ريشة روستايي و تهيدست هستند كه به هيچ وجه آگاهي نسبت به اين پديده ندارند. عوامل زير از جمله عوامل موثر در انتخاب اين نوع زندگي براي اين طبقه بوده است:

1 – كمبود مسكن استيصال، اجاره ارزانتر (در مورد اجاره نشينان) 2 – رهايي از دست صاحبخانه در مورد ساكنين مالك آپارتمان 3 – سرمايه گذاري مناسب از نظر مالكين جهت اجاره آن . (هايده نصيري: آپارتمان سازي و آپارتمان نشيني در تهران رساله نهايي به طور كلي مي توان گفت كه 1- زندگي آپارتماني مناسب كليه گروهها و طبقات اجتماعي نمي باشد و 2 – براي اقشار متوسط به بالا مناسبتر از اقشار تهيدست شهري كه غالباً داراي فرهنگ روستايي مي باشند است و همچنين 3 – اگر افراد ساكن داراي فرهنگ مشابه هم باشند، روابط بهتري نتيجه مي گردد و رضايت بيشتر ساكنين را به همراه خواهد داشت.

ب: ايجاد تراكم جمعيتي: هنگامي كه تعداد استفاده كنندگان از يك فضاي مشخص افزايش يابد، به همان نسبت هم فضا بزرگتر مي شود. در نتيجه خصوصيت و شخصيت فضا خدشه دار مي شود زيرا حدي از بزرگي فضاداران مطلوبيت مي باشد. ديگر آنكه جمعيت زياد در يك فضا سطح روابط انساني را تنزل مي دهد و باعث جدايي انفراد دوري و بيگانگي در محيط انساني مي شود. اما چنانچه فضاهاي داخلي و مشترك بلند مرتبه ها با تراكمي مناسب و اندازه اي مطلوب و طراحي جاذبي ايجاد گردد ميت وان امكان برقاري تماس و روابط نزديك را ميان افراد پديد آورد و از اين جهت حتي به عنوان نكته اي مثبت براي بلند مرتبه ها عمل كند.

ج: يكنواختي در بلند مرتبه ها: يكنواختي شديد در واحدهاي يك ساختمان بلند مرتبه در نتيجه استفاده از سازه مشترك مي باشد و تا حد زيادي اجتناب ناپذير است.

عملكرد گرايان قرن بيستم با تاكيد بر جنبه هاي اقتصادي اين پديده ها كه نتيجه استانداردي كردن فضاها و استفاده از سازة مشترك عمودي مي باشد، آن را معقول و موجه مي دانستند و براي جنبه هاي رواني موضوع اهميتي قائل نبودند.

يكساني و يكنواختي به همراه تراكم جمعيت در بلند مرتبه ها موجب پديده عدم شناسايي و هويت (بيگانگي) مي گردد. همچنين فضا را ملال آور و خسته كننده مي سازد. بنابراين بايد دقت نمود تا در در طراحي ساختمان هاي بلند با ايجاد تنوع و نماها از يكنواختي و خسته كنندگي فضا جلوگيري شود.

بررسي آثار كالبدي ساختمان هاي بلند مرتبه:

الف: ديد و منظر:

1 – ديد و چشم انداز: يكي از آثار بلند مرتبه سازي كه طرفداران آن همواره از آن به عنوان مزيتي قابل توجه ياد مي كنند، فراهم آمدن چشم انداز مطلوب از داخل بلند مرتبه ها به مناظر گوناگون شهري را طبيعت اطراف مي باشند. اما از طرف ديگر اين ساختمان ها ديد و چشم انداز ساختمان هاي ديگر را مسدود مي كنند. در تحقيقي كه توسط شهرداري تهران راجع به بلند مرتبه سازي در تهران انجام يافته است از 26 مجموعه ساختماني بلند مرتبه برداشت شده100% آنها موجب مسدود نمودن مناظر شهري براي ساختمان هاي اطراف بوده اند. (فرشته كازروني حقيقت، شعله نوذري «نگاهي به ساختمان بلند تهران» سازمان مشاور فني مهندسي تهران، واحد تحقيقات، 1372، ص 124و125)

لذا براي ايجاد ديد مطلوب تر و انساني تر به ساختمان بلند مناسب تر است فضايي باز در اطراف ان در نظر گرفته شود. براي جلوگيري از تغيير مقياس و ايجاد ناهماهنگي در نماي شهري در تركيب بلند مرتبه ها با كوتاه مرتبه ها يا بايد از مراحل و مقياس هاي مياني استفاده كرد و يا بايد فضاي حائل بين دو اندازه بلند و كوتاه به صورت فضاي باز و بسته در نظر گرفت.

شكل: شكل كلي و ساده شدة ساختمان هاي بلند عموماً به صورت مكعب مستطيل است كه بر قاعده كوچكتر خود بر روي زمين قرار گرفته است. مكعب مستطيل بلندي كه بعد ارتفاع در آنها نسبت به ابعاد ديگر بسيار چشمگير است.

2 – انواع حجيم Masire: ساختمان هايي كه بعد ارتفاع در آنها نسبت به ساير ابعاد تفاوت چشمگيري ندارند.

بعضي از صاحبنظران بر سطح سايه بزرگي كه ساختمان هاي حجيم ايجاد مي كنند تاكيد مي كنند و آن را بسيار نامطلوب مي انگارند.

برج مسطح كه از يك طرف ديگر بسيار عريض است يك فرم ساختماني بسيار ناهنجار در داخل شهر مي باشد. هر چن سمت باريك ساختمان ممكن است به طرز زيبايي باريك و بلند باشد سمت پهنش چنان وسيع و صاف است كه هيچ ساختماني با آن ارتباط مطلوب را پيدا نمي كند. اين ساختمان ها به تنهايي مخرب و شكننده بوده و در كنار يكديگر به صورت تودة بدتركيب نخراشيده اي در سيماي شهري ديده مي شود. (ريچارد هرمن، آندرو يازوسكي، مباني طراحي شهري، ص 160 و 161).

ج:فضاي شهري:

فضاي شهري به عنوان زندگي اجتماعي و گروهي مردم شهر تاثيرات بسيار حائز اهميتي از وجود ساختمان هاي بلند مرتبه مي پذيرد. متاسفانه اين تاثيرات در اكثر موارد ارزيابي شده است. شناخت كامل و تجزيه و تحليل تاثيرات بلند مرتبه ها در فضاي شهري جهت كنترل و ممانعت از جنبه هاي منفي آن بسيار ضروري به نظر مي رسد.

1 – تعريف و مشخصات فضاي شهري: فضاي شهري به عنوان يك جزء بسيار مهم از ساخت شهر فضايي است جمعي كه در برگيرندة بخشي از روابط اجتماعي و فرهنگي جامعه باشد. (فضاي شهري چيست؟ روكر اعتقاد دارد كه ساختاري است سازمان يافته، آراسته و واجد نظم به صورت كالبدي براي فعاليت هاي انساني و بر قواعد معين و روشن استوار است. … ) (طراحي فضاي شهري محمود توسلي)

هر گونه فضايي را در شهر نمي توان فضاي شهري دانست بلكه ارتباطات ويژه بصري و حركتي موجود فضاي شهري است و در غير اين صورت حفره اي بيش ميان ساختمان ها نخواهيم داشت. (محمود توسلي. طراحي فضاي شهري (1)، ص 18).

صاحبنظران مختلف بر سه مشخصه اصلي شهري تاكيد داشته اند: 1 – محصور بودن 2 – تركيب و هماهنگي متناسب اجزاء 3 – عملكرد و فعاليت جمعي.

1 -1 محصور بودن از محصور بودن فضا به عنوان نخستين اصل حاكم ر طراحي مكان هاي شهري نام برده مي شود بطوري كه اگر فضا به شكل مطلوبي محصور نشود نمي توان به يك مكان شهري جذاب دست يافت (محمود توسلي، و روشهاي طراحي ص 36).

3/3/84:

چگونگي محصور شدن فضا در انسان احساسات مختلفي بر مي انگيزد و براي اينكه مطلوب ترين احساسات در انسان برانگيخته شود محصور بودن فضا بايد داراي مقياس انساني باشد.

بطور كلي مي توان گفت كه نسبت هاي بهينه عرض فضا به ارتفاع براي محصور كردن فضاي شهري از نسبت 2/1 تا 4/1 متغير مي باشد. خارج از اين نسبت ها وقتي فضا تنگ تر يا عريض تر (گشادتر) گردد ايجاد فضاي مطلوب با مقياس انساني با مشكلات طراحي روبرو خواهد بود.

1-2 تركيب و هماهنگي متناسبا اجزاء: هر فضايي را در شهر نمي توان فضاي شهري دانست مگر آن كه بر اساس قواعد زيبايي شناسي شكل گرفته باشد.

1-3 فعاليت اجتماعي در فضاي شهري مي باشد كه صاحبنظران مختلفي بر آن صحه گذاشته اند. در ادامه به بررسي اين 3 مشخصه اصلي فضاي شهري در رابطه با بلندمرتبه سازي پرداخته مي شود:

1 – محصور بودن: همان گونه كه ذكر شد، ميزان محصوريت فضائي بايد متناسب با مقياس انساني باشد اگر اين محصوريت زياد باشد هر نوع چشم اندازي را از داخل به فضاي خارج مسدود مي كند و هر چه ساختمان ها بلندتر باشند تنگي و نامطلوبي فضا بيشتر مي شود.

(بنابراين بايد ساختمان هاي بلند را تا حد امكان از فضاي شهري ميدان و خيابان دور و به جاي آنها در جداره اصلي، ساختمان هاي كوتاهتري كه با مقياس انساني سازگارترند ايجاد نمود. از راه حل هاي ديگر ايجاد حفره ها يا درزهايي به وسيلة فضاي باز نيز در طول خيابان و در هم آميختن ساختمان هاي بلند و كوتاه را مي توان نام برد. اما از سوي ديگر اگر اين محصوريت از حد معيني كاهش يابد مشكلات ديگري بروز مي كند در اين حالت تك ساختمان هاي بلند در ميان فضاي باز و گسترده قرار مي گيرند و محصوريت كالبدي تشكيل نمي شود در واقع فضا بوجود نمي آيد و پديدة بي فضايي رخ مي دهد.

2 – تركيب و هماهنگي ميان اجراء: در اين مورد نيز مي بايد ساختمان هاي بلند مرتبه به عنوان عناصري منفرد بلكه به صورت عناصري متحد و تنيده به بافت شهر نگريسته شود. طراحي بلند مرتبه ها به صورت متنوع از نظر ارتفاع و حجم و طرح در حالي كه يكپارچگي بصري حفظ شود و طراي حفره ها و محوطه هاي بين بلند مرتبه ها به صروت سه بعدي به تحقق اين امر كمك مي كنند.

3 – عملكرد و فعاليت هاي اجتماعي پيش بيني شده است نقش دارند. از آن ميان دو عامل ديد پذيري و جذابيت محيطي ارتباط قوي تري با مبحث ساختمان هاي بلند دارند. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه تعداد استفاده كنندگان از ميدان پارك با نوانايي ايشان براي ديدن آن از خانه يا محل كارشان ارتباط دارد. و پاركهاي ميادين مناطق كوتاه مرتبه نسبت به ميادين مناطق بلند مرتبه توسط تعداد بيشتري از مردم و در دفعات بيشتر مورد استفاده قرار مي گيرند. و علاوه بر اين جذابيت محيطي يك ميدان محصور در ميان بلند مرتبه ها نيز به لحاظ جنبه هاي زيباشناسي و همچنين عوامل اقليمي (تابش نور و آفتاب و جريان باد) پايين مي باشد و بدين لحاظ نيز دچار ركود فعاليت و عدم جذب مردم به خود مي شود.

ساختمان هاي بلند و عوامل اقليمي و زيست محيطيگ

الف: تابش آفتاب: ساختمان هاي بلند اگر در جهت گيري مناسب قرار گيرد به خصوص براي طبقات بالايي، امكان استفاده از نور و انرژي آفتات و خوبي مهياست اما اين مسئله براي ساختمان هاي مجاور سبب بروز مشكل سايه اندازي مي شود و هنگامي كه چند بلند مرتبه در مجاورت يكديگر باشند حالت شديدتري بروز مي كند. براي حل اين مشكل وجود مقررات و ضوابط كنترل كننده با توجه به تاثيرات اقليمي، ارتفاع و حجم و فرم ساختمان ها ضروري است.

ب: جريان باد: بررسي جريان باد در بافت هاي شهري خصوصا بافت هاي بلند مرتبه به دو لحاظ حائز اهميت فراوان مي باشد:

ساختمان هاي بلند يا بافت هاي بلند مرتبه از سوي مي توانند باعث تشديد نامطلوب جريان باد در خيابان هاي شهري (يا ميدانها) گردند و از سوي ديگر نيز اين قابليت را دارند كه باعث ركود و جلوگيري از جريان يافتن باد در فضاهاي شهري شوندو در هر دو حالت بسته به شرايط مختلف ركود يا شدت جريان باد مي تواند مطلوب يا نامطلوب ارزشيابي گردد، چنانكه در محيط هاي آلوده شهري تشديد جريان هوا براي جلوگيري از سكون آن و تجمع آلودگي بسيار مفيد و سودمند است در حالي كه در فضاي ديگر ممكن است شدت نامطلوب باد براي عابر پياده و استفاده كننده از فضا نامطلوب و ناراحت كننده باشد.

به طور كلي جريان باد در سطح خيابان، بستگي به مكان و تداوم فضاهاي باز اندازه و شكل آنها و توپوگرافي ساختمان ها دارد. (آن ويستون اسپرن: استراتژي هايي براي طراحي شهري كيفيت بهتر هوا در سطح خيابان سطح ترجمه راضيه رضازاده مجله آبادي شماره 3) هر ساختماني به تنهايي در مقابل جريان باد، داراي مناطق آيروديناميكي خاص در اطراف خود مي باشد. قوي ترين اين مناطق منطقة سايه باد در ساختمان هاست. كه اين منطقه مجاور به سمتي از ساختمان تشكيل مي شود كه وجه مقابل مورد اصابت باد غالب است. كه اين منطقه به علت ركود هوا در آن داراي بيشترين ميزان آلودگي است. وقتي بلند مرتبه هاي با هم تركيب شده و بافتي از بلند مرتبه ها تشكيل شود. محاسبات مربوط به مناطق مختلف پيچيده تر شد و نيازمند محاسبات دقيق تري مي گردد.

سابقه تاريخي محور نواب:

در مسير گردش شهر تهران در اوايل سلطنت پهلوي دوم زمينهاي بخش غربي تهران به كارمندان دولت با قيمت مناسب واگذار شد كه به تدريج علاوه بر گسترش محله بريانك محلات سلسبيل باغ شاه و امامزاده حسن گسترش مي يابند و از دو طرف محدودة مشخص تري را براي خيابان نواب به وجود مي آورند. در اين دوره خيابان نواب به شكل ديگري با عرض متوسط با عملكرد تجاري در منطقه ايفاي نقش مي كرد در سال هاي 1345 تا 1353 و با شكل گيري كامل بزرگراه چمران (پارك وي) اين محور (چمران) به ميدان جمهوري و توحيد ختم شد و محلة نواب را به شكل بن بستي محدود به پادگان قلعه مرغي درآورد.

در گذر اين دوره خيابان نواب به شكل مشخصي از شمال به ميدان جمهوري و از جنوب به قسمت شمالي فرودگاه قلعه مرغي ختم مي شد. ساختار عمومي خيابان در اين دوره عبارت بود از بدنه هاي سه تا چهار طبقه كه در طبقات همكف تعميرگاههاي ماشين و كارگاه هاي نجاري و آهنگري احداث شده بود و طبقات فوقاني داري كاربري مسكوني بودند. با گذر از سال هاي 50 و 60 شمسي خيابان نواب با افول تدريجي روبرو گرديد و در جوار خيابان هاي سلسبيل و كارگر به شكل محوري واسطه اي تغيير ماهيت داد.

در آغاز دهة 70 شمسي در امتداد بزرگراه چمران تصميم به تعريض و تعريف مجموعه اي مسكوني در دو طرف خيابان گرفته شد تا علاوه بر برقراري ارتباط بين ميدان توحيد و فرودگاه قلعه مرغي (و در نهايت خروجي شهر) اهداف اقتصادي نيز تامين گردد.

طرح نواب در طرح هاي جامع:

در طرح جامع مصوب آذر 1347 محورنواب به عنوان يكي از بزرگراه هاي شبكة بزرگراهي پيشنهاد مي شود. طرح جامع ساماندهي تهران مصوب خرداد 1371 نيز آن را با همين موقعيت تثبيت نمود و به عنوان يكي از چهار بزرگراه تهران در حوزة مركزي قرار داد (مشاور باوند، 1379، صحفه 5).

طرح نواب در طرح هاي تفصيلي:

طرح تفصيلي مناطق 10 و 11 تهران به تبع پيشنهاد طرح جامع در خصوص توسعه و تعريض محور عرض 45 متر را براي اين محور پيش بيني نمودند كه در مرحلة اجرا در برخي نقاط تا 60 متر نيز افزايش يافت.

موقعيت محدودة مورد مطالعه:

بخشي كه در حال حاضر به عنوان نمونه موردي براي ارزيابي اثرات انتخاب شده در حد فاصل مناطق 10 و 11 از مناطق 22 گانه شهرداري تهران در شرق و غرب واقع شده و از شمال به خيابان آذربايجان و از جنوب به پل خيابان امام خميني (ره) منتهي مي شود. در نقشة زير مي توان محدودة مورد مطالاه را مشاهده نمود.

1 – پيشينه طرح: طرح تعريض خيابان نواب و تبديل آن به يكي از بزرگراه هاي اصلي شهر از حدود 30 سال پيش يعني زماني كه نخستين طرح جامع شهر تهران در سال 1347 تصويب و ابلاغ شد، مد نظر وده است (تا اينكه سرانجام شهرداري تهران در سال 1369 با اخذ مجوزهاي لازم و انتخاب مشاور عملا دست به كار اين طرح شد (نشرية آبادي ش 20، ص 96).

در مطالعات قسمت يك مرحله اول كل انجام مسير طرح به پنج مرحله تقسيم گرديد مرحله اول از تقاطع خيابان آذربايجان تا تقاطع خيابان امام خميني مرحله دوم از تقاطع خيابان امام خميني تا خيابان سينا مرحله سوم از خيابان سينا تا خيابان هلال احمر مرحلة چهارم از خيابان هلال احمر تا انتهاي مسير طرح (شمال فرودگاه قلعه مرغي) مرحله پنجم از تقاطع خيابان آذربايجان تا ميدان توحيد و سپس عمليات اجرايي در سال 1373 آغاز گرديد.

اهداف: از آنجا كه اجراي طرح تعدادي واحدهاي مسكوني و تجاري و غيره كه در محدودة طرح قرار داشتند نيز مي بابد تخريب مي شد لذا احداث واحدهاي جديد به جاي واحدهاي مشمول تخريب و به منظور اسكان مجدد ساكنان آنها از جمله اهداف طرح به مار مي رفتند كه البته هدف و انگيزة اصلي از اين ساخت و سازها سود حاصل از فروش آنها بود كه مي بايد هزينه هاي اجرايي طرح را تامين مي كرد.

ساختمان هاي مسكوني كه مهم ترين عنصر تشكيل دهندة اين طرح و سازندة اصلي بدنه بزرگراه تلقي مي گردند به صورت نواريي باريك از ساختمان هاي به طور ميانگين بين 6 تا 9 طبقه در دو طرف بزرگراه در نظر گرفته شده اند. (استخوان بندي شهر تهران جلد 1، ص 311).

برنامه زمان بندي: مدت انجام مطالعات و اجراي طرح 4 سال پيش بيني شده بود كه نيمه سال 1370 آغاز و در نيمه سال 1374 پايان مي پذيرفت.

ملاحظات اقتصادي طرح: اعتبار لازم براي انجام طرح كه هزينه هاي تملك تخريب تسطيح احداث معابر بناهاي مسكوني و جز آن حق الزحمه خدمات مهندسي ثبتي و متفرقه 8 درصد موارد پيش بيني نشده را در بر مي گرفت از 2 راه زير تامين مي شد:

الف:سود ناشي از سرمايه گذاري در ساخت و از ارضاي مشمول طرح در حاشيه بزرگراه و نقاط مشخصي كه در محدودة طرح به دلايل فني يا نيازهاي شهري تملك و با كاربري هاي مناسب از جمله مسكوني اداري و تجاري مي بايست بازسازي مي شد.

ب: بودجة عمراني شهرداري تهران (در پي مطالعات به عمل آمده اين گونه اعلام شد كه سود ناشي از بند الفف تامين اعتبار پاسخگويي انجام طرح است و در شرايط عادي به استفاده از بودجة عمراني شهرداري نيازي نيست.

ويژگي هاي طرح:

از جمله ويژگي هاي طرح مي توان به موارد زير اشاره كرد:

1 – مهار آلودگي هاي صوتي و گرد غبار در دو سطح طراحي شهري و طراحي در سطح طراحي شهري افزايش فاصلة ساخت و سازها تا بزرگراه چرخش بازشوها و نماهاي اصلي نسبت به جهت بزرگراه ممتد در نظر گرفتن ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه عقب نشيني پلكاني بناها ارتفاع و استفاده از پوشش گياهي مناسب .

2 – مهار باد در انتقال سر و صدا و گرد و غبار مقابله با باد مزاحم و تبعات آن پرتر بودن ساخت و ساز جبهة غربي بزرگراه نسبت به جبهة شرقي آن.

3 – كاركرد بناها: از آنجا كه براي نظم بخشيدن به محلات و مناطق مجاور بزرگراه ترجيحا كاركرد هاي خدماتي ادراي تجاري درماني در مراكز آنها متمركز خواهد شد لذ ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه به كاركرد مسكوني اختصاص داده مي شود و تنها در ساختمان هاي واقع در تقاطع ها مي توان طراحي محدود فضاهاي ادراي خدماتي را در نظر گرفت.

4 – نقاط عطف و با اهميت: از آنجا كه تقاطع ها در طول بزرگراه ها به عنوان نقاط مكث تصميم گيري و كاهش سرعت در نظر گرفته شده اند لذا طراحي بناها در اين تقاطع ها مي تواند روحية متفاوتي نسبت به طراحي ديگر بناها داشته باشد.

5 – استفاده از مدول جهت ايجاد و توازن و يكپارچگي در طرح و پرهيز از تناقضات احتمالي هر بخش كار به قطعات 100 تا 150 متري تقسيم كرد و هر قطعه به طور مستقل طراحي شود.

علاوه بر نكات مذكور موارد و مسائل ديگري نيز مورد توجه طراحان بوده است كه از آنها با عنوان ايده هاي طراحي نام برده شده است از جمله:

نماي بلوك هاي سمت بزرگراه درست دانه و با جزئيات كم و نماي مجاور بافت مسكوني موجود ظريف تر و با جزئيات بيشتر طراحي مي شود.

در داخل بناها فضاهاي خدماتي و ارتباطي در سمت بزرگراه و فضاهاي زندگي رو به بافت مسكوني موجود تعبيه شوند.

حريم هاي سبز بزرگراه به عنوان جاذب و عايق صوتي نيز عمل مي كنند.

با تعبيه كوچه هايي ب عرض 6 تا 8 متر از به هم پيوستن ساخت و سازهاي جديد و بافت موجود پرهيز شود.

براي تامين نور كافي و پرهيز از اشراف داشتن بناها به بافت موجود ترجيح داده مي شود كه ساخت و ساز در ارتفاع به صورت پلكاني در آيد.

ملاحظات ساختاري با توجه به شرايط اقليمي و منطقه اي و همچنين فنون ساختماني موجود مصالح فولاد بتن و آجر نسبت به ساير مواد در اولويت تشخيص داده شده اند كه دو مورد اول براي عناصر باربر و آجر براي عناصر غاير باربر پيشنهاد شده است. اما به هر حال انتخاب نهايي و نوع استفاده بر عهدة مشاوران منتخب واگذار شده. با توجه به ميانگيني انتخاب نهايي و نوع استفاده از بر عهدة مشاوران منتخب واگذا شده. با توجه به ميانگين طبقات بين 6 تا9 طبقه انتخاب هر دو سيستم اسكلت فلزي يا بتن مسلح ساختار طرح مناسب تشخيص داده شده است.

بررسي اثرات و تحليل اطلاعات بدست آمده از آن:

پس از بررسي پاسخ سوالات پرسشنامه، استحصال اطلاعات كمي نظرات اهالي و به كارگيري مشاهدات موارد زير را مي توان در مورد تاييد و تاثر هر دو بافت (قديم و جديد) از همديگر بيان كرد.

حدود 60% جمعيت محدود را قشر جوان تشكيل مي دهند كه با توجه به عدم برنامه ريزي مناسب براي اين قشر و در نظر نگرفتن محلي براي اوقات فراغت آنها فضاهاي خالي رها شده در قسمت پشتي بافت جديد تبديل به محلي براي تجمع اين قشر شده است. اين پديده موجبات بر هم زدن آسايش ساكنان را فراهم مي آورد و نشان مي دهد اجراي طرح نه تنها اثري براي رفع اين مشكل نداشته ناامني را افزايش داده و فضايي براي ارتكاب جرايم به وجود آورده است.

چون در كل طرح به پارك بوستان محلي براي گذراندن بافت قديم و جديد بيش از 70% آنها جايي بيرون محدوده را براي انتخاب و مابقي محور رودكي يا پارك مذكور و خيل كمتر از فضاهاي طرح يا بافت جديد را طرح مي دهند كه اين سبب ازدحام جمعيت مكانهاي ياده شده در ساعات پاياني روز و اوايل شب شده باعث بروز آلودگي صوتي مزاحمت هاي خياباني و سلب آسايس ساكنان همجوار اين مكانها مي شود.

با ايجاد بزرگراه يك گسست جدي بين دو طرف بزرگراه ايجاد شد و همچنين تعداد زيادي از خانه هاي تخريب گرديد كه منجر به انزواي بسيار از اهالي باقيمانده يا كم رنگ شدن روابط اجتماعي گرديد.

همچنين به دليل كمبود خدماتي مناسب و ارزان قيمت در بافت جديد ساكنان اين بافت مجبور به مراجعه به بافت قديم هستند كه اين مورد در بعضي مواقع باعث طولاني شدن صفوف و كمبود اراية خدمات در بافت قديم مي شود. نمونة موردي اين پديده صفوف طولاني فروشگاههاي سپه (در قسمت غربي) و ارتش (در قسمت شرقي) است.

اين كه طرح از لحاظ كالبدي مشكلاتي در دسترسيها ايجاد كرده را نيز بايد در نظر داشت و اثر غير مستقيم اين مورد را در درآمد مغازه داران خيابانهاي كه بن بست شده اند مي توان مشاهده نمود ولي از طرفي مغازه داراني كه محل مغازه هايشان در خيابانهاي عبور واقع شده است احساس رضايت مي كنند و دليل آن هم افزايش فروش و تعداد مشتري بود.

قيمت برخي از خانه ها هم به دلايل متفاوت مانند: مجاورت با بافت جديد و فضاهاي دنج و بسته كاهش نورگيري در روز آلودگيهاي زيست محيطي فضاهاي رها شدة پشت بافت جديد و آلودگي صوتي ناشي از بزرگراه كاهش يافته است

اگر معيار پيوستگي و انسجام كالبدي را تناسبات ابعاد و اجزا با يكديگر، توالي ها فرمها و هماهنگي آنها و ارتباط مناسب ميان توده فضا در نظر بگيريم. ايجاد شبكة جديد باعث انقطاع عمودي كلية دسترسي هاي قبلي به صورت ناهماهنگي شده است و ساختمانهاي طرح نيز با جهت گيري كاملاً متفاوت (شرقي، غربي) هيچ گونه پايبندي به ايجاد ارتباط با بافت پشتي ندارند كه اين امر در ايجاد اختلاف ارتفاع و نيز مسدود ساختن وبرش بافت پشتي به خوبي قابل مشاهده است. علي رغم بازسازي ابنيه پشت مجموعة نواب به شكل چهار طبقه همچنان اختلاف زيادي در مقياس و عرض قطعات ساختماني بافت جديد و قديم موجود مي باشد. به ويژه كه هم چرخش ساختماني طرح نواب و هم خط آسمان ناهماهنگ كه به دليل دامنه تعداد طبقات از 2 تا 14 طبقه به وجود آمده است، عدم انسجام را چند برابر نموده است. اين عدم تناسب مقياس و نيز چرخش ابنيه حتي با ساير قطعات درشت دانه شهري در اين منطقه (كه عموماً اداري هستند) نيز قابل مقايسه نيست.

همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد اغلب دسترسيهاي ورودي و خروجي از طريق باند كندور صورت مي گيرد. به جز خيابان دامپزشكي و آذربايجان كه به طور مستقيم به بزرگراه متصل شده اند با همة اين اوصاف چه خيابانهايي كه از طريق باند كندور و چه خيابانهايي كه به طور مستقيم به بزرگراه متصل هستند، در ساعات پر رفت و آمد صف طولاني ماشنيها در آنها مشاهده مي شود كه اين موضوع باعث سلب آسايش ساكنان بافت مجاور است و شايد دليل عمدة آن همين عدم تناسب يا سازگاري ماهيت شبكة بزرگراهي يا شبكه هاي اطراف باشد.

بيان ديدگاه ها و نقد نظريات حاكم بر طرح

الف: بيان ديدگاه اقتصادي:

از اين لحاظ نگرش طراحان به دو بخش معطوف بود. اقتصاد خرد و كلان

از ديد اقتصاد كلان شهري:

كاهش هزينه هاي حمل و نقل و زمان سفر

تاثير بر بازار مسكن – تهران شكستن انحصار بخش خصوصي و كاهش قيمت مسكن در نتيجه احداث حدود 10 هزار واحد مسكوني

و از ديد اقتصاد خرد:

تامين هزينه هاي تملك و احداث از سود فروش واحدهاي مسكوني و تجاري و اداري احداث شده.

ب: بيان ديدگاه اجتماعي:

از اين ديد يكي از تاثيرات اجراي اين طرح كاهش آسيب زايي اجتماعي در بافت هاي فرسوده و ايجاد شرايط مناسب براي كنترل هاي اجتماعي قلمداد شده است. همچنين مي توان به نفوذ جريان پر قدرت تجدد گرايي در اقشار سنتي ماندگاري جوانان در بافت هاي فرسوده و جلوگيري از جابجايي جمعيت ناشي از فرسودگي بافت ها اشاره كرد.

ج: باين ديدگاه كالبدي:

بزرگراه نواب بايد جايگزين خيابان نوابي مي شد كه عرض آن 12 متر بود و دو سوي آن بافت كاملا فرسوده اي داشت. از طرف ديگر اين بزرگراه يكي از ورودي هاي شهر تهران محسوب مي شد. از اين رو طرح نواب فرصتي بود تا بافت هاي فرسوده بازسازي شوند و ساختمان هايي مستحكم با نمايي زيبا ايجاد شوند و نيز اين اميدواري وجود است تا با اجراي اين طرح الگوي ساخت و سازهاي مجاور بزرگراه به بافت هاي فرسوده مجاور هم نفوذ كند.

د: بيان ديدگاه زيست محيطي

از ديدگاه زيست محيطي هم همان طور كه در ويژگي هاي طرح هم بدان اشاره شد اعمال بعضي روشها جهت كاهش تاثيرات منفي احداث بزرگراه از جمله استفاده از حريم هاي سبز حاشيه بزرگراه به عنوان جاذب و عايق ديگر موارد ديگر مي توان نام برد.

نقد روشها و نظريات طرح:

الف: ديدگاه اقتصادي: نخست آنكه كاهش هزينه ها و زمان حمل و نقل ناشي از اجراي بزرگراه كوتاه مدت توجيه پذير است اما از آنجا كه هزينه هاي حمل و نقل خصوصي در آستانه هاي رقابت پذير با حمل و نقل عمومي قرار دارد، در دراز مدت و ميان مدت باز هم ترافيك به شرايط پيشين باز مي گردد دوم، به فرض آنكه از 10 هزار واحد مسكوني پيش بيني نشده شده در طرح در هر سال دو هزار واحد آن به بهره برداري برسد باز هم اين رقم در مقابل 30-15 هزار واحد مسكوني توليدي سالانه تهران ناچيز است و عملا تاثير نامحسوسي بر بازار مسكن خواهد داشت. و سوم از سوي ديگر مداخله بخش عمومي در چنين عرصه اي كه به توليد كالاي خصوصي و نه كالاهاي عمومي مي پردازد چندان موفقيت آميز نخواهد بود چرا كه در هزينه گذاري ناچار از تبعيت از قيمت هاي بازار در سكب درآمد ناچار از پذيرش و به كارگيري قيمت هاي بازار در كسب درآمد ناچار از پذيرش و به كارگيري قيمت هاي تثبيت شدة دولتي است. ناگفته پيداست كه اين بنگاه حتي قادر به تراز هزينه منفعت براي توليد همين ساختمانها هم نيست. علاوه بر اينها بلند مرتبه سازي همان گونه كه ذكر شد بايد در زمين هاي گرانتر شهري انجام شود كه اين مورد هم با توجه به وضعيت منطقه صادق نبوده است.

از ديد كاربري اراضي از آنجا كه تامين هزينه هاي طرح در اولويت بوده است كمبود كاربري فضاي سبز مناسب در ميان ساختمانها احساس مي شود. ساير كاربري ها نيز بدون در نظر گرفتن نيازهاي مردم منطقه صورت گرفته است. مانند پراكندگي استقرار واحدهاي تجاري و خدماتي در بر خيابان و در داخل بلوك هاي ساختماني و همين طور احداث انبارها و كارگاههاي صنعتي كه مكان هاي خاصي را در شهر طلب مي كنند.

ب: ديدگاه اجتماعي: به لحاظ فرهنگي محله هاي جنوبي شهر تهران كه محل اسكان اقشار ميان درآمد و كم درآمد و تهيدست است براي ايجاد بلند مرتبه ها مناسب نيست. ساختمانهاي لبه بزرگراه نواب نه تنها شرايط را براي كاهش آسيب هاي اجتماعي بر طرف نكرده اند بلكه به دليل طراحي خطي و عدم پيوند با ساير محلات مجاور و ايجاد فضاهاي بسته پر پيچ و خم و دور از كنترل و ديد جامعه به افزايش آسيب هاي اجتماعي و يكساني شده و عدم شناسايي و هويت (بيگانگي) را باعث مي شود.

همچنين فضا را ملال آور و خسته كننده مي سازد و همان طور كه در فصل سوم هم بدان اشاره شد يكي از بنيادهايي كه مي تواند به كنترل اجتماعي در فضاهاي آپارتماني بپردازد مديريت مردمي مجتمع هاي ساختماني است كه آن هم نيازمند فضاهاي عمومي و مشاع تعريف شده است كه در اين طرح چنين فضاهايي تعريف نشده باقي مانده اند و مالك و متولي و استفاده كنندگان از آنها نامشخص اند.

ج: ديدگاه كالبدي: يكي از ديدگاههاي حاكم بر طرح به لحاظ كالبدي امكان الگوبرداري بافت هاي مجاور از طرح بود. در صورتي كه هنگامي كه هيچ گونه امكاني براي مشاركت پيشين وجود نداشه باشد هر گونه فعاليت عمراني بازسازي ساختمان ها و نه محتواي انساني آنها منجر مي شود. در اين صورت نمي توان بر الگوبرداري بافت هاي مجاور اميدوار بود.

ساختمان ها درست در لبة بزرگراه سر به آسمان كشيده اند كه اين بر خلاف معيارهاي طراحي براي ايجاد ديد مطلوب تر و انساني است كه در آن از راهكارهايي مانند مقياس هاي مياني و عقب رفتن ساختمان هاي بلند و ايجاد فضاي سبز مايل ميان ساختمان ها استفاده مي شود كه همگي در اين طرح بسيار ضعيف عمل مي كنند.

از طرفي فاصله ميان بافت قديمي و ساختمان هاي بلند احداث شده كوچه هاي 6 و 8 متري است كه مسلماً محرميت فضايي ساكنان بافت هاي قديمي را در طول بزرگراه و پشت بلند مرتبه ها خدشه دار مي كند. عدم وجود فضاهاي شهري مناسب و فضاهاي باز و محصوري كه به وسيله فعاليت هاي عمومي احاطه شده باشند نيز احساس مي شود.

از جمله اين فضاها ميدان جمهوري است كه اگر چه توانسته افرادي را براي استراحت به خود جلب كند اما در محوطه اي قرار گرفته است كه با اتومبيل محاصره گشته و دود و سر و صدا در آن وجود داشته و با مشكل عدم امنيت براي كودكان و سالمندان مواجه است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *