مقاله رایگان حفاظت، پاكسازي و مرمت يك نمونه اسكلت انساني مكشوفه در شهر سوخته – بخش سوم
9- 1 تقسیم بندی شهرسوخته بر اساس معماری و آثار بدست آمد:
الف- منطقه بزرگ مرکزی:
وسعت این منطقه 20 هکتار است. کهنترین اشیای یافت شده در آن متعلق به 2700 ق. م می باشد. از سوی غرب و جنوب و شرق با گودال های عمیقی از بخش های دیگر جدا شده است. این تداوم حدأقل تا لایه 3 (یعنی 2300 ق. م ادامه دارد).
ب- منطقه مسکونی شرق:
بلندترین قسمت آن، 18 متر ارتفاع دارد. وسعت آن 16 هکتار است. آثار یافت شده در آن مربوط به دوره دوم است.
ج- قسمت شمال غرب:
منطقه صنعتی بوده و در آن وسایل و ابزار سنگی و سنگ لاجورد به مقدار زیاد پیدا شده ارتفاع آن 5/12 متر است و آثار یافت شده در آن متعلق به دوره های سوم و چهارم استقرار می باشد.[1]
د- قسمت جنوب غربی:
وسعت آن بالغ بر 25 هکتار می باشد و گورستان شهر را شامل می شود تقریباً در یک دوره 1300 ساله حیات داشته است و از بزرگترین گورستانهای دوران مفرغ است که با توجه به وسعت شهرسوخته گورستان کوچکی به شمار می آید و در آن بالغ بر 20000 گور از کلیه دوره ها می باشد.
اگر چه تا کنون کمتر از 10% محوطه باستانی شهرسوخته کاوش شده است اما آثار مکشوفه از مناطق مسکونی و گورستان اطلاعات زیادی در اختیار کاوشگران قرار داده است.
مطالعات ساختاری استخوان
1-2 استخوان (Bone)
استخوان ها از جمله سخت ترین عناصر بدن هستند. بافت استخوانی یک نوع بافت همبند است که در تشکیل آن ماده ی بنیادی همراه با رشته ها و سلول های استخوانی شرکت کرده اند.
در برش عرضی یک استخوان با چشم غیرمسلح، دو نوع بافت استخوان مشاهده می شود، یکی بافت فشرده و به ظاهر یکنواخت که آن را استخوان متراکم(Compact) می نامند. دیگری بافت استخوانی غیرفشرده و متخلخل که استخوان اسفنجی (Spongious) نام دارند.[2]
1-1-2 ساختار استخوان
استخوان ماده ی ترکیبی نسبتاً سخت و سبکی است که می تواند فشرده و تو پر باشد یا اسفنجی (یک ساختار مشبک داخلی است که تراکم آن می تواند در هر نقطه متغیر باشد). همچنین هم می تواند یک ساختمان لایه لایه و یا یک بافت منسجم با فشردگی بالا داشته باشد، ولی مقاومت کششی آن بسیار ناچیز است. استخوان در اصل یک ماده ی شکننده است. اما به خاطر اجزاء آلی (به طور عمده کولاژن) تا اندازه ای قابلیت انعطاف و کششی دارد.
ماتریس استخوان در برگیرنده ی سایر اجزاء اصلی استخوان است که شامل بخش های آلی و غیرآلی است. بخش های غیرآلی به طور عمده بلور نمک های معدنی و کلسیم است که در فرم هیدروکسی آپاتیت (Hydroxi Apatite) ظاهر می شود. هیدروکسی آپاتیت که معمولاً هیدروکسی آپاتیت نامیده می شود، یک ماده معدنی است و به طور طبیعی از کلسیم آپاتیت با فرمول Ca5(PO4)3(OH) به دست می آید. هیدروکسی آپاتیت یک عضو هیدروکسیل مجموعه گروه آپاتیت است. یون OH– می تواند با فلورید با کلرید یا کربناتها جایگزین شود. آپاتیت نیز خود گروهی از کانی های فسفات است.
بخش آلی استخوان که اوسئین (Ossein ( نامیده می شود. نیز شامل کلاژن (Collagen) و چند جزء آلی دیگر است که حدأقل 30% از وزن کل ماده را شامل می شوند.
با برش عرضی در یک استخوان دراز و کشیده(Limb Bone) (مثل استخوانهای دست یا پا)، قسمت متراکم به صورت یک استوانه و میله ای تو خالی دیده می شود، قسمت اسفنجی نیز در میان و در دو انتهای این استوانه (Thepiphyses) قرار دارد.
به طور کلی استخوانهای یافت شده از سایت های باستان شناسی به صورت محصولات و مصنوعات کاربردی، بقایای غذاها (مواد خوارکی) و یا بقایای انسانی یافت می شود.
استخوان و عاج (Ivorey) هر دو در رده ی مواد اسکلتی استخوانی طبقه بندی شده اند. این مواد به هم مربوط هستند زیرا هر دو، به طور اساسی از 2 بخش اصلی معدنی و آلی همانند و همسان تشکیل
شده اند.
بطور کلی برای ساخت ابزار و وسایل از قسمت متراکم استخوان استفاده می شده است. براحتی می توان اشیاء ساخته شده از استخوان را از اشیاء ساخته شده از عاج تشخیص داد. یکی از نشانه های استخوان داشتن اثر از قسمت های اسفنجی استخوان می باشد.[3]
4-1-2 بافت استخواني:(Bone tissue)
استخوان يك بافت همبند سخت است كه قسمت اعظم اسكلت بدن را تشكيل مي دهد بافت استخواني از تعداد سلول، مقاديري الياف و يك ماده زمينه اي (ماتريسكس) تشكيل مي شود.
ماده زمينه اي استخوان داراي جزء آلي و يك جزء معدني است جزء معدني دو سوم وزن استخوان را تشكيل مي دهد. استخوان از املاح معدني نظير فسفات و كربنات كلسيم تشكيل مي شود(قسمت اعظم آن فسفات كلسيم است) سختي استخوان مربوط به املاح كلسيم آن است، از اينرو استخوان در برابر فشارها و نيروهاي و نيرو هاي وارده مقاوم است.
جزء آلي استخوان استحكام آنرا موجب شده و در برابر عوامل كششي آنرا مقاوم مي كند با وجود سختي و مقادير زياد كلسيم، استخوان، يك بافت فعال با جريان خون بسيار غني و سرشار از كلسيم است. علاوه بر آن استخوان داراي الگوي رشد خاصي مي باشد. پس از بافت استخوان داراي بيشترين قدرت باسازي(Regeneration) است و در برابر فشار و كشش تطابق پيدا مي كند. در ضمن عدم تحمل وزن به پوكي و آرتروني و تحمل زياد وزن منجر به هيپروتروفي آن مي شود.[4]
5-1-2 سلول هاي استخوان:
سه نوع سلول اصلي استخوان وجود دارد. استئوبلاست ها (Osteo ballast) مسئول ساخت استخوان تازه استئوسيت ها (Osteo sit) مسئول دوام و پايداري استخوان به عنوان يك بافت زنده و استئوكلاستها (Osteo Clast) مسئول جذب يا برداشت استخوان هستند.
استئوبلاستها معمولاً در سطح استخوان متمركز (مثلاً در زير پريوست؛(Peruost و مسئول ساخت ماتريكس ارگانيك (استئوئيد) كه بعداً مينراليزه شده و استخوان را مي سازد هستند. استئوسيت ها در فضاهايي مرسوم به لاكونا (lacuna) ، موجود در بافت استخوان مستقر هستند و مواد غذايي مورد نياز خود را از طريق كانال هاي ظرفي به نام كاناليكولي(canaliculi) كه استئوسيت ها و فضاهاي مربوط به آنها را به يكديگر در يك تيغه با تيغه هاي مجاور مرتبط مي كنند دريافت مي كنند. استئوكلاستهاي جذب كننده استخوان در فرو فتگي هاي حفره اي مرسوم به (lacuna-Howship) در سطح استخوان قرار مي گيرند.[5]
6-1-2 وظايف مهم استخوان:
مهمترين اعمال استخوان عبارتند از:
1-استخوان ها شكل بدن را حفظ نموده و به عنوان يك تكيه گاه براي آن محسوب مي شوند. همچنين در برابر عوامل مكانيكي مختلف مقاومت مي كنند.
2-استخوان ها محل اتصال رباط ها و عضلات مي باشند.
3- استخوان ها نقش اهرمي براي اعمال عضلات دارند.
4- بعضي از قسمت هاي اسكلت بدن وظايف اختصاصي به عهده دارند:
الف) محفظه جمجمه و كانال مهره اي از مغز و نخاع محافظت مي كنند.
ب) اسكلت لگن از احشاء لگني محافظت مي كنند.
ج) قفسه سينه از احشاء سينه اي محافظت مي كنند.
5- مغز استخوان توليد سلولهاي خوني را به عهده دارد.
6- استخوان محل ذخيره 97% كلسيم و قسمت اعظم فسفر بدن مي باشد.
7- مغز استخوان داراي سلولهاي مربوط به سيستم دفاعي بدن مي باشد(سلول هاي فاگوستيك؛ (fagost از اين رو استخوان در سيستم ايمني بدن نقش دارد.[6]
7-1-2 تعداد استخوانهاي بدن:
اسكلت بدن از 206 استخوان تشكيل شده مي گردد:
اندام هاي فوقاني 64 عدد
اندام هاي تحتاني 62 عدد
جمجمه 22 عدد
گوشها 6 عدد
لامي و جناغ هر كدام 1 عدد
دنده ها 24 عدد
ستون مهره ها 26 عدد
شكل 15- نمايي كلي از استخوان هاي بدن
(منبع: الهي، بهرام- (استخوان شناسي)، انتشارات جيحون، 1374؛ ص24)
8-1-2 تقسيم بندي استخوان بر اساس شكل:
1- استخوانهاي دراز (Long Bones) : استخواني است كه طول آن از ابعاد ديگرش بيشتر است اين استخوانها معمولاً داراي يك تنه (ديافيز) هستند، قست هاي انتهايي صاف بوده و محل مفصل مي باشند در اكثر استخوان ها تنه معمولاً داراي 3 سطح و سه كناره مي باشند . در تنه ي استخوان كانال مركزي محتوي مغز سفيد استخوان مي باشد. در سطوح استخوان يك يا چند سوراخ تغذيه اي ديده مي شود. از طريق سوراخ تغذيه اي شريان جهت رساندن خون وارد استخوان مي شود.
الف) استخوان هاي نمونه دراز كوچك(ty pical) : مانند بازو، زندزيرين، ران.
شکل16- استخوان بازو
ب) استخوانهاي دراز تغيير شكل يافته مركزي ندارند مثل ترقوه و تنه مهره .
شکل 17- استخوان ترقوه
2- استخوان هاي كوتاه (Short boned ) : مانند استخوان هاي مچ دست و مچ پا.
شکل18- استخوان های مچ دست
3- استخوان هاي پهن(Flat bones) : كه در آنها بافت استخواني به صورت اسفنجي بين دو لايه متراكم وجود دارد. مانند استخوان هاي سقف جمجمه، دنده ها، جناغ و كتف.
شکل19- استخوان جناغ
4- استخوان هاي نامنظم(lwegular bones) : مانند مهره ها، استخوان ران، استخوان قاعده جمجمه.
شکل 20- استخوان مهره های کمر
5- استخوان فضا دار(pheumatic bones) : استخوان هاي نامنظمي هستند كه داراي فضايهاي هوا دار مي باشند. داخل اين فضاها بوسيله اپي تيليوم آستر شده است، مانند استخوان هاي فك بالا، شب پره اي،پرويزنيري، اين استخوان ها وزن جمجه را كاهش مي دهند و به انتقال صورت كمك مي كنند، علاوه بر آن سينوس ها عمل تهويه هواي تنفسي در دم را دارند.
شکل21 استخوان فک بالا
6- استخوان هاي كنجدي(Sesamoid bones) : استخوانهاي سزاموئيد كوچك بوده و در ضخامت وتر عضلات يا كپسول مفصلي قرار دارند. اين استخوانها در ارتباط با سطوح مفصلي و يا سطوح غير مفصلي استخوان هاي ديگر مي باشند. انتهاي سزاموئيد پريوست ندارد و معمولاً پس از تولد استخواني مي شوند. مانند استخوانهاي كشكك: استخوان نخودي مچ دست، نقش اين استخوانها كاملاً شناخته نشده است.
7- استخوان ها ي فرعي(Accessory bones) : اين استخوانها ممكن است وجود نداشته باشند و حاصل يكي نشدن اپيفيز با بقيه قسمت هاي استخواني باشد
مثال: تكمه خافي تالوس(Trigonum) ، استخوانها يي كه بين درزهاي استخوان هاي جمجمه واقع شده اند. بايستي دقت شود كه در كليشه هاي راديوگرافي استخوان هاي فرعي با شكستگي و قطعات شكسته شده ي يك استخوان اشتباه نشود براي پرهيز از اشتباه بايد دانست استخوانهاي فرعي دو طرفه مي باشند.[7]
9-1-2 خصلت استخوان هاي باستاني
استخوان ماده اي شيميايي جالبي شامل يك فاز آلي (كلاژن – ليپيد و…) و يك فاز غير آلي (هيروكسي آپاتيت) و برخي عناصر كم مقدار است. برخي عوامل محيطي سبب مي گردند تا يك مجموعه استخواني عليرغم ناپايدار بودنشان، مدت زمان درازي باقي مانده و كماکان نيز برخي خصلتهاي استخواني آن نيز حفظ گرديده اين شرايط حفاظتي در محل دفن با سه عامل اصلي مشخص مي گردد.
- طبيعت خاك(وجود يا عدم وجود رطوبت)
- ميزان اسيديته
- ميزان آهكي بودن خاك، كه در چنين حالتي پديده هاي حفاظت در عالي ترين شكل خود رخ مي دهد. علاوه بر شرايط خاك، حذف عامل آب و هوا نيز به حفظ ماندگاري بقاياي استخواني كمك مي كند.[8]
- – همان، ص 206. ↑
- – جعفری، سحر، (حفاظت،مرمت و نمایش اسکلت انسانی مکشوفه از تپه کپنده اصفهان) پایان نامه جهت أخذ مدرک کارشناسی مرمت آثار، دانشگاه زابل- دانشکده هنر ، شهریور86، صفحه 22 ↑
- -جعفری، سحر، همان، صفحه 22 و 23 ↑
- – حکمت،حسین- (استخوان شناسی)، انتشارات کامران، 1370؛ ص2 ↑
- – مایز، سیمون- (باستان شناسی استخوان های انسان)، ترجمه دکتر مازیار اشرفیان، انتشارات سامان زیر نظر پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی، 1381؛ ص22 ↑
- – حکمت، حسین، همان؛ ص3 ↑
- – الهي، بهرام، همان؛ ص5 ↑
- – ماينز، سيمون- باستان شناسي استخوان هاي انسان، ترجمه: مازيار اشرفيان، انتشارات سامان، سال 1381، ص 28. ↑