مقدمه:
بیستون (در کُردی بیسْتون Bîsitün) یکی از شهرهای استان کرمانشاه در غرب ایران است. این شهر در ۲۷ کیلومتری شمال شرقی شهر کرمانشاه واقع است. شهر بیستون با جمعیت ۲٫۴۵۵ (برآورد ۱۳۸۳خ) در شهرستان هرسین در خاور این استان واقع شده است. شهر بیستون در پای کوهی معروف به همین نام و در مسیر شهر کرمانشاه به همدان واقع شدهاست. دارای دو دهستان به نامهای چهر و مرکزی میباشد. این منطقه از دیرباز مورد توجه بوده و تقریباً از تمامی دوران تاریخی در آن یادگاری یافت میشود. بیستون در میان شهرهای صحنه و کرمانشاه و در شهرستان هرسین است و رودخانه گاماسیاب نیز از جنوب آن میگذرد. مردم بیستون به شاخه ی لکی از زبان کردی سخن می گویند. از نظر مذهب بیشتر مردم اهل تشیع و عده ای نیز پیروی مذهب یارسان هستند.
محوطه تاریخی بیستون در شهرستان هرسین استان کرمانشاه واقع است و از اعتباری مضاعف در تاریخ ایران باستان برخوردار است. محوطه تاریخی بیستون در مکانی استراتژیک و مسلط بر سر راه مهم اتصال دهنده ی فلات ایران به بین النهرین قرار گرفته و از دوران باستان مورد استفاده بوده است.
دلیل آن که همه این آثار در یک جای قرار داشته این بوده است که این محل بدون تردید از مکان های مقدس ایرانی شناخته می شده زیرا آب مظهر پاکی و روشنانی فراوان از دل کوه بیستون به بیرون روان است و داریوش بزرگ هم به دلیل اهمیت موقعیت کرمانشاه و کوه های صخره ای آن و آثار بزرگ نیاکان آریایی اش این مکان را برای کتیبه ارزشمند بیستون انتخاب نموده است .
در مورد بیستون:
“داریوش شاه گوید: تو که از این پس، این نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی، مبادا که آنها را تباه سازی؛ تا هنگامی که توانا هستی آنها را نگاه دار.” (کتیبه بیستون)
بیستون، مجموعهای است تاریخی در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه. این مجموعه و منظر طبیعی آن (کوه و دشت) در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط سازمان یونسکو در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد.
کهنترین آثار موجود در این محوطه، متعلق به دوران پارینه سنگی میانی و جدیدترین آنها مربوط به دوران صفویه است اما شهرتش را بیش از همه مدیون کتیبه و نقش برجسته داریوش اول هخامنشی (۵۲۱-۴۸۶ پیش از میلاد) است که در ارتفاع حدود ۸۰ متری از پای کوه، بر دل صخره نقر شده.
داستان کتیبه داریوش – معروف به کتیبه بیستون – چنین است که وقتی کمبوجیه، فرزند و جانشین کورش، برای فتح مصر به آن سرزمین لشکر کشید، یکی از مُغان به نام گئومات(Gaumata) علم طغیان برافراشت و خود را “بردیا” برادر کمبوجیه معرفی کرد. این در حالی بود که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود را از ترس آن که مبادا در غیابش مدعی تاج و تخت شود، کشته بود.
بردیای دروغین با بخشودن مالیات سه ساله ایالات، موفق شد که تقریبا همگی را به اطاعت وادارد و چالش بزرگی را برای کمبوجیه و دودمان هخامنشی رقم زند. کمبوجیه به سرعت راه ایران را در پیش گرفت تا تاج و تخت خویش را بازستاند اما در میانه راه به طرز مشکوکی درگذشت.
چنین مینمود که مانع دیگری پیش پای گئومات باقی نیست اما هفت نفر از نجبای هخامنشی به رهبری داریوش بر ضد او قیام کردند و سرنگونش ساختند. بدین ترتیب، داریوش که متعلق به شاخه دیگری از دودمان هخامنشی بود به تخت نشست و پادشاهی از خانواده کورش به خانواده او منتقل شد.
داریوش دستور داد که داستان این پیروزی بزرگ را که به منزله نجات یافتن سلسله هخامنشی از سقوط حتمی بود، بر دیواره کوه بیستون نقر کنند. در آن زمان، کوه بیستون نه فقط از اهمیت مذهبی برخوردار بود بلکه از آن مهمتر، بر کناره شاهراه مرکز و غرب ایران به بینالنهرین قرار گرفته و در معرض دید مسافران و کاروانیان بود.
بررسیهای باستان شناسان و پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که کتیبه بیستون در یک مرحله ایجاد نشده است. در مرحله نخست، نقش داریوش در حالی که هشت همدست گئومات دست بسته در مقابلش صف کشیده بودند و خودِ گئومات زیر پایش لگدکوب میشد، همراه با کتیبهای به خط میخی و زبان عیلامی بر دل صخره نقر شد. در این قسمت، نقش فروهر بر فراز پیکره داریوش و اسیران دیده میشود و یک کماندار و یک نیزه دار نیز پشت سر داریوش ایستادهاند.
بعدها که داریوش شورش سکاها را فرونشاند، نقش “سکایی تیزخود” به انتهای صف اسیران افزوده شد و پس از آن نوشتههای دیگری به خط میخی و به دو زبان بابِلی و پارسی باستان در کنار نقوش قدیمی قرار گرفت.
مهمترین گفتههای داریوش در کتیبه بیستون چنین است: معرفی داریوش و گستره شاهنشاهی او؛ داستان شورش گئومات و فرونشاندن آن؛ داستان سرکوب شورشهای گوناگون در سرزمینهای عیلام، بابِل، ماد، پارت، پارس، ارمنستان و مرو؛ تأکید بر راست بودن مفاد سنگ نبشته بیستون؛ مبرّا دانستن داریوش از پلیدی و دروغگویی و تبهکاری؛ درخواست از آیندگان برای نگاهداری کتیبه؛ دعا برای حافظان آن و نفرین بر آسیب زنندگان.
در دورههای بعد که زبانها و خطوط باستانی به دست فراموشی سپرده شد، کتیبه بیستون نیز ناخوانا شد؛ نه تنها کسی نمیتوانست متن آن را بخواند، بلکه اصلا معلوم نبود که از آنِ چه کسی و مربوط به چه دورهای است. در همین زمان بود که کتیبه داریوش و سایر حجاریهای موجود در کوه بیستون که از دوران اشکانی و ساسانی بر جای مانده بودند، به فرهاد و عشق آتشین او به شیرین سریانی نسبت داده شدند و طنین بلندی در نظم و نثر پارسی یافتند: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد، هِنری رالینسون انگلیسی(Rawlinson) بود. او که در دهه ۱۸۳۰ میلادی و اوایل دهه ۱۸۴۰ به عنوان افسر ارتش هندِ انگلستان، مأمور خدمت در غرب ایران بود، موفق به رمزگشایی از خطوط کتیبه شد و نخستین ترجمه آن را به دست داد. رالینسون بعدها در اواخر دهه ۱۸۵۰ برای مدت کوتاهی، به سمت وزیرمختار انگلستان در ایران منصوب شد.
پس از رالینسون، افراد دیگری راه او را پی گرفتند و ترجمههای کاملتر و دقیقتری از کتیبه بیستون را بدست دادند؛ با این حال، بخشهایی از این کتیبه باستانی به علت فرسایش در برابر باد و باران از میان رفته و ناخواناست؛ و نیز بدین خاطر که در دورهای از بیخبری ایرانیان، نقوش و خطوط آن به عنوان نشانه تیراندازی مورد استفاده قرار میگرفت.
امروزه، مانند زمان داریوش، جاده مرکز و غرب ایران به بینالنهرین (عراق) همچنان از کنار کوه بیستون میگذرد. معمولا مسافرانی که از کیلومترها آنسوتر مجذوب بلندی و سترگی کوه بیستون و مسحور زیبایی دشت پیرامون آن شدهاند، چارهای جز این نمییابند که لختی پای کوه توقف کنند و به دیدار کتیبه داریوش بشتابند؛ کتیبهای که بزرگترین سنگ نبشته تاریخی ایران و در عین حال، نخستین سند رسمی به زبان پارسی باستان است.
و این همان خواست داریوش و میل او به جاودانگی است: “داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها را ببینی و تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگیت دراز باد و آنچه کنی آن را به تو اهورامزدا خوب کناد.”
تاریخچه:
روستای قدیم بیستون تقریباً حدود ۱۰۰ خانه مسکونی بوده که در این ۱۰۰ خانه حدود ۱۵۰ خانوار زندگی میکردند. بیستون دارای یک خیابان یا بازار اصلی بود که این بازار از کاروانسرا شروع میشد و تا سراب یا برکه بیستون پایان مییافت. دارای حدوداً ۲۵ مغازه بود که این ۲۵ مغازه شامل قصابی خشکبار و میوه فروشی و نانوایی بود.
در سال ۱۳۴۹ خورشیدی دولت شروع به ساخت شهرکی در کنار بیستون کرد و برای تخلیه روستا به آنجا در سال ۱۳۵۴ حکم تخلیه به اهالی اعلام شد در همین حال شهرکی نیز برای کارکنان هلال احمر در چال یاورآباد ساختند.
پس از انقلاب ۵۷ مردم آغاز به ساختوساز کردند. بر سر دو راهی صحنه و میانراهان و در محلی به نام پل آجری نیز مغازهداری گسترش یافت و به مرور زمان تبدیل به شهر بیستون شد که نام محلی آن سرپل بیستون است. امروزه بیشتر جمعیت این شهر را مهاجران روستاهای پیرامونی تشکیل میدهند. شهرک بیستون و شهرک الزهرا از شهرکهای این شهر هستند.
آثار تاریخی:
آقار اصلی محوطه تاریخی بیستون از این قرار است: تندیس هرکول، بنای بیستون، سراب بیستون، پل خسرو، غار شکارچیان بیستون، یایشگاه مادی بیستون، پل بیستون (این پل به نامهای پل کهنه، پل شاه عباسی، پل صفوی، پل نادرآباد و دینورآب معروف است)، غار تاریک بیستون و رشته کوه پراو، کاروانسرای بیستون، پل میانراهان و پل نوژیوران.
کتیبه بیستون، هشتمین اثر ایرانی پس از تخت جمشید، تخت سلیمان، چغازنبیل، نقش جهان، پاسارگاد و بم است که در سیامین نشست کمیته میراث جهانی در لیتوانی به ثبت رسید.
- سنگنبشته بیستون(کتیبه داریوش)
- فرهادتراش
- کتیبه بلاش
- غار مر آفتاب
- غار مر تاریک
- غار شکارچیان
- مجسمه هرکول
- کاروانسرای صفوی
- پل خسروی
- کتیبه شیخ علیخان
- شیر سنگی بیستون
- نقش میتریدات اشکانی
- نقش گودرز دوم اشکانی
- نقش ولخش پارتی
- بنای پارتی
- جاده ساسانی
- شهر چمچمال
- کاروانسرای ایلخانی
- پل صفوی
وجه تسمیه:
این محل در گذشته بغستون نام داشته به معنی جایگاه بغ، و آن به سبب اعتقاد روحانیون زرتشتی به این قسمت بوده که آن را نماد بغ(خدا) می دانسته اند، بعدها در اثر کثرت استعمال و مرور ایام به بیستون تغییر لفظ داده است.
کتیبه بیستون:
کتیبه بیستون ( کتیبه داریوش ) بزرگترین کتیبه جهان، نخستین متن شناخته شده ایرانی و از آثار هخامنشیان واقع در شهرستان هرسین در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است. سنگ نبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهم ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را در سه زبان پارسی باستان ، عیلامی و بابلی نشان می دهد. متن پارسی باستان در ۴۱۴ سطر و پنج ستون است .
نقش برجسته و کتیبه داریوش کبیر مدرکی کلیدی برای رمزگشایی خط میخی بود. در واقع به واسطه ی کتیبه بیستون بود که سر هنری راولینسون کار طولانی و پرزحمت خود را که منتهی به خواندن خط میخی فارسی باستان در سال ۱۸۴۷میلادی شد را آغاز کرد. کتیبه بیستون را ملکه کتیبه های شرق باستان و لوح روزتای آسیا لقب داده اند. این اثر در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.
سنگ نبشته بیستون در ارتفاع چند ده متری از سطح زمین و بر دامنه رو به جنوبی کوه پراو ساخته شده است و از آثار به جای مانده از پلکانی در قسمت بالایی کوه بیستون احتمال می رود که سنگ تراشان از این راه برای رسیدن به محل استفاده می کرده اند و پس از پایان کار پکان را به منظور غیرقابل دسترس کردن اثر تراش داده اند. سنگ نبشته بیستون بر سنگ هایی از جنس آهک ایجاد شده که از آثار رنگ لعاب قهوه ای مانندی که پس از همراه شدن با ذرات اکسیده شده آهک و همچنین بقایای سربی که در چند سطر نخست اثر دیده شده است به نظر می آید در پایان کار برای افزایش طول عمر اثر تمام نمای آن را با اندودی ناشناخته پوشانده اند.
سنگنبشته بیستون:
بزرگترین سنگنبشتهٔ جهان، نخستین متن شناخته شدهٔ ایرانی و از آثار دودمان هخامنشیان (۵۲۰ پ. م) واقع در شهرستان هرسین در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است.سنگنبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهمترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان استکه شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد.
روش ساخت:
سنگنبشتهٔ بیستون در ارتفاع چند ده متری از سطح زمین و بر دامنهٔ رو به جنوبی کوه پراو ساخته شدهاست و از آثار به جای مانده از پلکانی در قسمت بالایی کوه بیستون احتمال میرود که سنگ تراشان از این راه برای رسیدن به محل استفاده میکردهاند و پس از پایان کار پکان را به منظور غیرقابل دسترس کردن اثر تراش دادهاند. سنگنبشتهٔ بیستون بر سنگهایی از جنس آهک ایجاد شده که از آثار رنگ لعاب قهوهای مانندی که پس از همراه شدن با ذرات اکسیده شده آهک و همچنین بقایای سربی که در چند سطر نخست اثر دیده شدهاست به نظر میآید در پایان کار برای افزایش طول عمر اثر تمام نمای آن را با اندودی ناشناخته پوشاندهاند.
نقش برجسته:
این نقش برجسته پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد. طول این نقش برجسته ۶ متر و عرض آن ۳٫۲۰ متر میباشد
نماد فروهر بالای نقش دیده میشود. داریوش دست راستش را به نشانه ستایش اهورامزدا بالا برده و پای چپش را بر سینه گئومات مغ که زیر پای او افتاده نهادهاست. شورشیان که دستهایشان از پشت و گردنشان با ریسمان به هم بسته شدهاست پشت سر هم در برابر داریوش ایستادهاند. یک نیزه دار و یک کماندار پشت سر داریوش دیده میشوند. بلندی قامت داریوش در نقش ۱۸۰ سانتیمتر، قامت نیزه دار و کماندار حدود ۱۵۰ سانتیمتر و قامت شورشیان حدود ۱۲۰ سانتیمتر است.
متن و نقش بر اثر عواملی چند از جمله عوامل زمین شناختی فرسایش باران و باد رسوب مواد آلی رشد جلبک در درز سنگها و تأثیر سایر پدیدههای طبیعی فیزیکی شیمیایی و نیز تخریب به دست بشر بویژه در عصر رواج تفنگ – که از قسمتهای برجسته و نمایان تر نقش و از فاصله دور به عنوان نشانه استفاده میکردهاند – و ناآگاهیها و بی مبالاتیهای دیگر آسیب جدی دیدهاست.
نکته های سنگ نبشته بیستون:
نکتههای اصلی کتیبه بیستون از این قرار است: معرفی داریوش از زبان خود او، دودمان هخامنشی، چگونگی اعاده پادشاهی به هخامنشیان، شیوه حکومت داریوش، مرگ کمبوجیه، طغیان گئوماتا و کشته شدن او در پاییز ۵۲۲ ق م، شورش و طغیان در بسیاری از سرزمینها و سرکوبی آنها و اعاده نواحی بسیاری که از فرمانبرداری سر باز زده بودند، پیروزیهایی که در نوزده نبرد نصیب داریوش شدهاست و از جمله پیروزی مهم و دشوار بر سکاها، چگونگی استقرار آرامش و امنیت در امپراتوری پهناور، رد ادعاهای یاغیان ضدحکومت، هشدار نسبت به دروغگویی، دفاع از راستی و راستگویی، دعای نیک در حق کشور و مردم، سپاسگزاری داریوش از یاریهای اهورامزدا در غلبه بر معارضان و بازگشتن صلح، اندرز به شاهان آینده و کسانی که کتیبه بیستون را میخوانند، نام کسانی که در غلبه بر گئوماتا از داریوش پشتیبانی کردند و اشاره به انتشار متن کتیبه در سراسر قلمرو هخامنشی به خط میخی و سه زبان پارسی باستان، بابلی و ایلامی. این کتیبهها کلید کشف رمز کلیهٔ خطوط میخی گردید. به ویژه «سر هـ. رالینسون» در این موفقیت سهمی بسزا دارد.
مجسمه هرکول:
مجسمه هرکول که به نظر می آید تندیسی از تجاوز اسکندر گجستک و حکومت سلوکیان به ایران باشد در بیستون در سال ۱۳۲۷ هجری هنگام احداث جاده آسفالته همدان به کرمانشاه در دامنه کوه کشف شد . پیکره هرکول شخص نیرومندی را نشان می دهد که به پهلوی چپ به روی نقش شیری در سایه درختی لمیده است و در دست چپ پیاله ای از شراب در دست دارد و دست چپش را بروی پای راستش قرار داده است . سر مجسمه هرکول در سال ۱۳۸۰ کنده و دزدیده شده بود که پس از چند سال کشف و دوباره به جایگاه اصلی خودش برگشت . درازای این تندیس ۱۴۷ سانتی متر است . پشت تندیس هرکول کتیبه ای از زمان سلوکیان وجود دارد که مفهوم آن به این شرح است : ” به سال ۱۶۴ ماه پانه موی هرکول فاتح درخشان هیاکینتوس پسر پانیاغوس به سبب نجات کل امن – فرمانده کل – این مراسم بر پا شد . ” که خوشبختانه این سلسه توسط مهرداد و تیرداد پارتی در هم کوبیده شد و سلسله شاهنشاهی ایرانی اشکانیان جایگزین آن شد و دوباره ایران رو به فرهنگ کهن خود رفت و دست متجاوزان را کوتاه نمود .
نقش بلاش:
در دامنه کوه بیستون، یک تخته سنگ چهارضلعی به بلندای ۲،۵ متر وجود دارد که در سه طرف آن نقش سه مرد دیده میشود. نقش اصلی مربوط به بلاش اشکانی است که به علت مخدوش شدن نوشتهها مشخص نشده کدامین بلاش است. دو نقش دیگر نیز از آنِ مردانی ناشناس است که گویی به سمت بلاش حرکت میکنند. گمان میرود نقش بلاش، صحنه نیایش مذهبی را به تصویر کشیده است.
نقش برجسته بهرام دوم و گودرز دوم و کتیبه شیخعلیخان
در دامنه کوه بیستون و در پایین کتیبه داریوش، نقش برجستهای از بهرام دوم و گودرز دوم اشکانی وجود دارد که به علت قرار گرفتن کتیبهای از دوره صفویه در میانه آن به شدت مخدوش شده است. این کتیبه متعلق به شیخعلیخان زنگنه، حاکم کرمانشاه در دوره صفویه است که وقف املاکی برای کاروانسرای بیستون را شرح میدهد.
پل خسرو:
این پل با حدود ۱۵۰ متر طول و ۷ متر عرض در جنوب غربی شهر بیستون و روی رودخانه گاماسیاب قرار دارد. نام و سبک معماری آن نشان میدهد که در اواخر دوره ساسانی و احتمالا در دوره خسرو دوم، پرویز ساخته شده است.
فرهاد تراش:
فرهاد تراش که نام خود را از فرهاد کوهکن و عاشق دلباخته شیرین سریانی گرفته، دیواره بزرگی به طول ۲۰۰ و بلندای ۳۶ متر است که در دامنه کوه بیستون و در غرب کتیبه داریوش تراشیده شده است. اگرچه عدهای بر این باورند که این دیواره متعلق به دوران هخامنشی است اما نظریات جدید حاکی از آن است که احتمالا در دوره خسروپرویز ساسانی برای ایجاد کتیبهیا نقش برجسته آماده شده اما با سقوط و مرگ خسرو ناتمام مانده است.
کاخ ناتمام ساسانی و کاروانسرای ایلخانی
این کاخ، پایین کوه بیستون و مقابل فرهاد تراش جای دارد. سبک معماری و شواهد پیرامونی آن نشان میدهد که از آثار اواخر دوره ساسانی است که به علل نامعلوم، نیمه کاره رها شده است. روی بقایای این کاخ در دوره ایلخانان مغول، کاروانسرایی ساخته شده که بقایایایش همچنان باقی است.
پل بیستون:
پل بیستون با ۱۴۴ متر طول و ۷،۶ متر عرض روی رودخانه دینور آب و بر سر راه قدیم کرمانشاه به صحنه ساخته شده است. پایههای آن در دوره ساسانی گذارده شده و در دورههای بعد از جمله دوران ایلخانان و صفویه مورد مرمت قرار گرفته است.
کاروانسرای بیستون:
این کاروانسرا از آثار دوره صفوی است و ساختمان آن در دوره شاه سلیمان و به همت شیخعلیخان زنگنه به پایان رسیده است. این بنا در دهههای اخیر به عنوان پاسگاه و زندان مورد استفاده بود اما به منظور ثبت جهانی آثار تاریخی بیستون، تخلیه و مرمت شد.
گوردخمه برناج:
این گوردخمه کوچک که از دوره مادها تا دوره ساسانی تاریخ گذاری شده است، با فاصله زیادی در سمت راست کتیبه داریوش اول و در ارتفاعی پایینتر از آن قرار دارد.
سراب بیستون:
سراب بیستون، چشمهای است که از دل زمین میجوشد و آب آن در برکهای نه چندان بزرگ جمع میشود. وجود این سراب یکی از دلایل اصلی استقرارهای انسانی از دوره پارینه سنگی تا عصر حاضر در این نقطه بوده است. در دوران تاریخی نیز به عنوان محل اتراق مسافران و کاروانیان در مسیر مرکز و غرب ایران به بینالنهرین مورد استفاده قرار میگرفته است. بیشتر آثار تاریخی بیستون پیرامون این سراب قرار دارند.
غارهای بیستون:
در دامنه کوه بیستون چند غار به نامهای مرتاریک، مر دو در، مرخِر و شکارچیان وجود دارد که همگی مربوط به دوره پارینه سنگی میانی هستند و موادی چون استخوانهای انسانی و جانوری و ابزارها و تراشندههای سنگی و استخوانی در آنها کشف شده است. برای نمونه، در غار شکارچیان (عکس مقابل) استخوان حیواناتی مانند گوزن، غزال، گاو وحشی و گراز به دست آمده است. گمان میرود که شکارچیان از این غار به عنوان پناهگاه موقت استفاده میکردهاند و پس از قصابی شکارها، آنها را به اقامتگاه اصلی میبردهاند. غار شکارچیان تا دوران تاریخی مورد استفاده بوده و سفالهایی از دوره آشوری و هخامنشی در آن کشف شده است.
دانستنی های جالب از بیستون:
داریوش شاه گوید: تو که از این پس، این نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی، مبادا که آنها را تباه سازی؛ تا هنگامی که توانا هستی آنها را نگاه دار.” (کتیبه بیستون)
بیستون، مجموعهای است تاریخی در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه. این مجموعه و منظر طبیعی آن (کوه و دشت) در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط سازمان یونسکو در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد.
کهنترین آثار موجود در این محوطه، متعلق به دوران پارینه سنگی میانی و جدیدترین آنها مربوط به دوران صفویه است اما شهرتش را بیش از همه مدیون کتیبه و نقش برجسته داریوش اول هخامنشی (۵۲۱-۴۸۶ پیش از میلاد) است که در ارتفاع حدود ۸۰ متری از پای کوه، بر دل صخره نقر شده.
داستان کتیبه داریوش – معروف به کتیبه بیستون – چنین است که وقتی کمبوجیه، فرزند و جانشین کورش، برای فتح مصر به آن سرزمین لشکر کشید، یکی از مُغان به نام گئومات(Gaumata) علم طغیان برافراشت و خود را “بردیا” برادر کمبوجیه معرفی کرد. این در حالی بود که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود را از ترس آن که مبادا در غیابش مدعی تاج و تخت شود، کشته بود.
بردیای دروغین با بخشودن مالیات سه ساله ایالات، موفق شد که تقریبا همگی را به اطاعت وادارد و چالش بزرگی را برای کمبوجیه و دودمان هخامنشی رقم زند. کمبوجیه به سرعت راه ایران را در پیش گرفت تا تاج و تخت خویش را بازستاند اما در میانه راه به طرز مشکوکی درگذشت.
چنین مینمود که مانع دیگری پیش پای گئومات باقی نیست اما هفت نفر از نجبای هخامنشی به رهبری داریوش بر ضد او قیام کردند و سرنگونش ساختند. بدین ترتیب، داریوش که متعلق به شاخه دیگری از دودمان هخامنشی بود به تخت نشست و پادشاهی از خانواده کورش به خانواده او منتقل شد.
داریوش دستور داد که داستان این پیروزی بزرگ را که به منزله نجات یافتن سلسله هخامنشی از سقوط حتمی بود، بر دیواره کوه بیستون نقر کنند. در آن زمان، کوه بیستون نه فقط از اهمیت مذهبی برخوردار بود بلکه از آن مهمتر، بر کناره شاهراه مرکز و غرب ایران به بینالنهرین قرار گرفته و در معرض دید مسافران و کاروانیان بود.
بررسیهای باستان شناسان و پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که کتیبه بیستون در یک مرحله ایجاد نشده است. در مرحله نخست، نقش داریوش در حالی که هشت همدست گئومات دست بسته در مقابلش صف کشیده بودند و خودِ گئومات زیر پایش لگدکوب میشد، همراه با کتیبهای به خط میخی و زبان عیلامی بر دل صخره نقر شد. در این قسمت، نقش فروهر بر فراز پیکره داریوش و اسیران دیده میشود و یک کماندار و یک نیزه دار نیز پشت سر داریوش ایستادهاند.
بعدها که داریوش شورش سکاها را فرونشاند، نقش “سکایی تیزخود” به انتهای صف اسیران افزوده شد و پس از آن نوشتههای دیگری به خط میخی و به دو زبان بابِلی و پارسی باستان در کنار نقوش قدیمی قرار گرفت.
مهمترین گفتههای داریوش در کتیبه بیستون چنین است: معرفی داریوش و گستره شاهنشاهی او؛ داستان شورش گئومات و فرونشاندن آن؛ داستان سرکوب شورشهای گوناگون در سرزمینهای عیلام، بابِل، ماد، پارت، پارس، ارمنستان و مرو؛ تأکید بر راست بودن مفاد سنگ نبشته بیستون؛ مبرّا دانستن داریوش از پلیدی و دروغگویی و تبهکاری؛ درخواست از آیندگان برای نگاهداری کتیبه؛ دعا برای حافظان آن و نفرین بر آسیب زنندگان.
در دورههای بعد که زبانها و خطوط باستانی به دست فراموشی سپرده شد، کتیبه بیستون نیز ناخوانا شد؛ نه تنها کسی نمیتوانست متن آن را بخواند، بلکه اصلا معلوم نبود که از آنِ چه کسی و مربوط به چه دورهای است. در همین زمان بود که کتیبه داریوش و سایر حجاریهای موجود در کوه بیستون که از دوران اشکانی و ساسانی بر جای مانده بودند، به فرهاد و عشق آتشین او به شیرین سریانی نسبت داده شدند و طنین بلندی در نظم و نثر پارسی یافتند: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد، هِنری رالینسون انگلیسی(Rawlinson) بود. او که در دهه ۱۸۳۰ میلادی و اوایل دهه ۱۸۴۰ به عنوان افسر ارتش هندِ انگلستان، مأمور خدمت در غرب ایران بود، موفق به رمزگشایی از خطوط کتیبه شد و نخستین ترجمه آن را به دست داد. رالینسون بعدها در اواخر دهه ۱۸۵۰ برای مدت کوتاهی، به سمت وزیرمختار انگلستان در ایران منصوب شد.
پس از رالینسون، افراد دیگری راه او را پی گرفتند و ترجمههای کاملتر و دقیقتری از کتیبه بیستون را بدست دادند؛ با این حال، بخشهایی از این کتیبه باستانی به علت فرسایش در برابر باد و باران از میان رفته و ناخواناست؛ و نیز بدین خاطر که در دورهای از بیخبری ایرانیان، نقوش و خطوط آن به عنوان نشانه تیراندازی مورد استفاده قرار میگرفت.
امروزه، مانند زمان داریوش، جاده مرکز و غرب ایران به بینالنهرین (عراق) همچنان از کنار کوه بیستون میگذرد. معمولا مسافرانی که از کیلومترها آنسوتر مجذوب بلندی و سترگی کوه بیستون و مسحور زیبایی دشت پیرامون آن شدهاند، چارهای جز این نمییابند که لختی پای کوه توقف کنند و به دیدار کتیبه داریوش بشتابند؛ کتیبهای که بزرگترین سنگ نبشته تاریخی ایران و در عین حال، نخستین سند رسمی به زبان پارسی باستان است.
و این همان خواست داریوش و میل او به جاودانگی است: “داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها را ببینی و تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگیت دراز باد و آنچه کنی آن را به تو اهورامزدا خوب کناد.”
پینوشت:
۱- این روایت از وقایع مربوط به مرگ کمبوجیه و انتقال قدرت به داریوش، مبتنی بر گفتههای داریوش در کتیبه بیستون است که با روایت مورخان یونانی، کمابیش، همخوانی دارد. برخی پژوهشگران معاصر، روایتهای دیگری را به دست دادهاند که ماجرا را به مراتب پیچیدهتر میسازد و روایت داریوش را به چالش میکشد. منبع: پژوهشکده