مقدمه :
حجاب و پوشش در دين مبين اسلام از جايگاه ويژه اي برخوردار است. اسلام به عنوان آخرين دين الهي براي حفظ فرد و جلوگيري جامعه از انحرافاتي که سرچشمه آنها بي حجابي و بي عفتي و عدم رعايت پوشش صحيح مي باشد . برنامه اي را به مردم داده است که اين دستورالعمل شامل همه افراد بشر اعم از مرد و زن مي باشد. اسلام براي مردان پوششي را قرار داده است که مسلمانان بايستي به آن دستور عمل کند و براي زنان و دختران نيز متناسب با جسم و روحيات آنها برنامه اي دارد. پرواضح است که جسم زن از لطافت و زيبايي خاصي برخوردار است که اين ويژگي ها البته متناسب با وظايف و مأموريت هاي زن مي باشد او مادري مهربان مي باشد و بايستي لوازم آنرا تير داشته باشد. پس اين نعمت الهي را بايستي شکر کند و آنرا حفظ نمايد زن در اسلام مقدس است البته به شرطي که خودش شرايط آنرا داشته باشد . زن کانون مهر و محبت است و بايستي اين نعمت را در جايگاه خودش مصرف نمايد. زن مظهر زيبايي است و بايستي در مورد خودش بهره برداري گردد. زن در ديدگاه دنيا گران و کساني که فقط به عالم ماده دل خوش کرده اند بسيار تحقير شده است. زيرا از او به عنوان کالاي تبليغاتي و وسيله شهوت راني و غيره استفاده مي کنند. اگر به فکر فرو رويم و اندکي دقت داشته باشيم مي يابيم که همه جسارتها و تحقيرها علتي ندارد به جز دوري جستن از برنامه هاي دين و عمل نکردن به فرائض و شعائر ديني و مذهبي .
اسلام مي گويد: اي زن خودت را حفظ کن و زيور آلات و جسم زيبايت را براي همسر خودت نمايان کن و البته در مقابل همسرت به بهترين صورت ظاهر شو و خودت را از نگاه نامحرمان که به تو به چشم ديگري مي نگرند محفوظ بداره البته در جامعه حضور داشته باش و نقش خودت را ايفا کن ولي بايستي به ابزار آن مجهز باشي و آن پوشش متناسب با جسم زنانه توست حجاب اسلامي يعني مصنويت و نه محدوديت و مثال حجاب براي زن به قلعه اي مي ماند که مردم براي حفظ جان خويش از ظلم و حلمات وحشيان به دور خانه هاي خويش مي سازند. پس قلعه وسيله نجات است و در مسير پر خار و خس زندگي که هر لحظه امکان دارد که پاي تو بر تيغي بنشيند بايستي کفشي به پا کني که پاي جانت را از تيغ هاي شهوت راني و حرام آلو ديگران محفوظ بداري .
اسلام به عنوان کامل ترين شريعت و به عنوان نمونه و سرمشق براي زنان الگويي را آورده است که در طول تاريخ همانند او را نخواهي يافت و او رسيده و سرور زنان عالم است. او دختر رسول خداست که در دامان رسول الله (ص) پرورش يافته است و بررسي و مطالعه حالات اين بزرگوار به خوبي چگونگي پوشش ظاهري و حيا و عفت را به زنان مي آموز. حضرت فاطمه زهرا (س) نمونه بارز و کامل يک زن مسلمان است و زنان بايستي در زندگي خود به اين کمپاني حيا و عفت تأسي داشته باشند. باشد که روزي در جامعه اسلامي شاهد بدحجابي نبوده و به رستگاري نزديکتر شده باشيم .
فلسفه حجاب
بدون شک در عصر ما که بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذرانده اند افراد غرب زده، بي بند و باري زنان را جزئي از آزادي او مي دانند، سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند و گاه افسانه است متعلق به زمانهاي گذشته ولي مفاسد بي حساب و مشکلات و گرفتاريهاي روز افزون که از اين آزادي هاي بي قيد و شرط بوجود آمده، سبب شده که تدريجا گوش شنوايي براي اين سخن پيدا شود. اسلام مي گويد کامياب هاي جنسي اعم از آميزش و لذت گيري هاي سمعي و بصري و لمسي مخصوصا به همسران است و غير از آن گناه و مايه آلودگي و ناپاکي جامعه مي باشد که جمله :
«ذلِکَ اَزکي لَهُم» در آيه 30 سوره نور اشاره به آن است
فلسفه حجاب امر مکتوم و پنهاني نيست زيرا :
- برهنگي زنان که طبعا پيامدهايي همچون آرايش و عشوه گري و امثال آن را به همراه دارد. مردان مخصوصاً جوانان را در يک حال تحريک دائم قرار مي دهد تحريکي که سبب کوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاي بيمارگونه عصبي و گاه سرچشمه امراض رواني مي گردد. مخصوصاً توجه به اين نکته که غريزه جنسي نيرومندترين و ريشه دارترين غريزه آدمي است که در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناکي شده تا آن جا گفته اند :
هيچ حادثه مهمي را پيدا نمي کنيد مگر اينکه پاي زني در آن در ميان است. آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگي به اين غريزه و شعله ور ساختن آن بازي با آتش نيست ؟ آيا اين کار عاقلانه اي است ؟
- آمارهاي قطعي و مستند نشان مي دهد که با افزايش برهنگي در جهان طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي در دنيا بطور مداوم بالا رفته است زيرا در «بازار برهنگي» که عملا زنان به صورت کالاي مشترکي «لااقل در مرحله غير آميزشي جنسي» در آمده اند قداست پيمان زناشويي مفهومي نمي تواند داشته باشد.
- گسترش دامنه فحشاء و اقرايش فرزندان نا مشروع از دردناکترين پيامدهاي بي حجابي است و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربي کاملاً نمايان است.
- مسأله «ابتذال زن» و«سقوط شخصيت آن» در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است هنگامي که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزون تر از او دارد و هنگامي که زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ کالاها و ذکور اطاقهاي انتظار و عاملي براي جلب جهان گردان و سياحان و مانند اينها قرار بدهد در چنين جامعه اي شخصيت زن تا سر حد يک عروسک يا يک کالاي بي ارزش سقوط مي کند و ارزشهاي والاي انساني او به کلي به دست فراموشي سپرده مي شود و تنها افتخار او جواني و زيبايي و خودنمايي اش مي شود و به اين ترتيب مبدل به وسيله اي خواهد شد براي اشباع هوسهاي سرکش يک مشت آلوده فريبکار و انسان نماهاي ديو صفت، در چنين جامعه اي چگونه يک زن مي تواند با ويژگي هاي اخلاقي اش، علم و آگاهي و دانايي اش جلو کند و حايز مقام والايي گردد .
بنابراين زن اين موجود ظريف، مظهر جمال خلقت است و اسلام مي خواهد اين گوهر گرانبها در گنجينه حجاب، مستور باشد تا از آفات هوس ها مصون بماند از طرفي حجاب، نوعي ارزش و احترام براي زنان به دنبال مي آورد تا نامحرمان هوسران آنها را به ديده حيواني ننگرند
قرآن درباره فلسفه حجاب مي فرمايد :
حجاب براي اين است که زنان شناخته نشوند ومورد اذيت و آزار قرار نگيرند
در مخزن شرف، گهري جز حجاب نيست | |
شمشير ديده را سپري جز حجاب نيست |
زن تا زماني که در غنچه حجاب است هيچ کس هوس چيدن آن را نمي کند اما همين که اين حجاب کنار رفت و اين غنچه باز شد آن را خواهد چيد و پس از چند روز پژمرده و پرپر شد و به کناري خواهد افکند .
هر که داد او حسن خود را در مزاد | |
صد قضاي بد سوي او رو نهاد |
معني عفاف
عفت يعني نگاه داشتن نفس از چيزهايي که حرام است يا انجام آن شايسته نيست.
شهيد مطهري در تعريف عفاف مي فرمايد: عفت حالتي نفساني است به معني رام بودن قوّه شهواني تحت حکومت عقل و ايمان؛ تحت تأثير قوّه شهواتي نبودن
حضرت علي (ع) درباره حقيقت عفت مي فرمايد :
اَلصَّبرُ عَلَي الشَّهوَهِ عِفَّهُ : عفت مقاومت در برابر شهوت ها است هم چنين در روايت ديگري مي فرمايد : اَلعِفافُ زِهادَهُ : عفت بي رغبتي نسبت به خواسته هاي نفساني است.