آموزش ابتدايي
کاهش عملکرد شايد شما هم تا کنون با کودکي بيش فعال روبه رو شده باشيد . کودکي که نتواند آرام در جايش بنشيند ، تمرکز نداشته باشد و هيچ وقت کاري را که شروع مي کند به پايان برساند. کودکي که دائم درصدد آزار کودکان ديگر است و مي توان گفت که هيچ کسي او را دوست ندارد و نمي خواهد با او بازي کند . راستي ، ما به عنوان يک مربي ، معلم يا پدر و مادر در مقابل چنين کودکي چه وظيفه اي داريم . بايد با او بستيزيم و از راه اعمال زور بر رفتار او اثر بگذاريم ؟ او را ناديده بگيريم و به کار خود با کودکان ديگر ادامه دهيم ؟ يا با شناخت رفتارها و خلق و خوي او ، به کودک کمک کنيم که خود را با جمع سازگار کند و درصدد رفع مشکل او برآييم.
ناآرامي حرکتي و تحريک پذيري مطالعه موردي: اميد پسري فعال و بدون آرام و قرار اميد ، پسري پنج ساله اي است که صبح با نيرو و انرژي زيادي به کودکستان مي آيد که قابل کنترل نيست . او دنبال بازي مي گردد و بيشتر پازلي را انتخاب مي کند که کمتر از بيست تکه دارد و آن را در حدود سه دقيقه درست مي چيند . پس از آن به اتاق نقاشي مي رود . پس از کشيدن چند خط سريع روي کاغذ ، نقاشي را تمام مي کند. پس از چند نقاشي از اين نوع ، به اتاق گروه بر مي گردد . در آن جا ، چند تا از بچه ها با تکه هاي لگو چيزهايي مي سازند ، او مدت کوتاهي با لگو بازي مي کند و برايش سخت است که روي صندلي بنشيند . دائم بلند مي شود و مي نشيند . هنگام ساختن ، همه انرژي خود را جمع مي کند و آن را با حرف هاي بي سرو ته همبازي هايش خالي مي کند. رفتار تکانشي اميد و بي قراري او ، به شدت به کودکان ديگر منتقل مي شود. پس از مدتي ، مربي احساس مي کند که براي رعايت حال بچه هاي ديگر ، بايد حد و مرز اميد را روشن کند و به او نشان دهد. غير قابل تحمل بودن در اجتماع چنين ناآرامي و جنب و جوشي ممکن است براي مربي مشکلات جدي به وجود بياورد. در اصل ، اصطلاح ناآرامي ، به هيجان روحي اطلاق مي شود.
در ضمن بين برداشت رواني و حرکات جسمي ارتباط نزديکي وجود دارد . اين مورد به خصوص درباره کودکاني صدق مي کند که نمي توانند به اندازه بزرگسلان احساسات و حرکات خود را کنترل کنند. بيشتر وقت ها ، دليل ناآرمي تحريک پذيري کودک يا محدود کردن فعاليت او به وسيله والدين يا مربيان است . آن ها سعي مي کنند فشار حرکتي طبيعي کودک را سرکوب کنند؛ ولي بيشتر وقت ها به نتيجه عکس مي رسند : کودک ناآرام و بي قرار يا خشمگين مي شود. دلايل ناآرامي ناشي از تحريک پذيري چيست؟ بيشتر موارد ، بيش از توان کار کشيدن دليل ناآرامي يک کودک است .
اگر کودک را بي وقفه به انجام دادن کاري وادار کنيد که از عهده انجام آن بر نمي آيد ، دائما بر انگيخته مي ماند. ولي از آن جا که اصلا نمي تواند خواسته هاي شما را به نحو احسن عملي کند، مسير فعاليتش را عوض مي کند و انرژي انباشته شده خود را در حرکات بي هدف تخليه مي کند. تنش شديد هم در کودک به بي قراري حرکتي منجر مي شود. کودکان تنش هاي چند جانبه اي را که از همه طرف بر آن ها اثر مي گذارد ، با حساسيت بيشتري تجربه مي کنند و به آساني در مي يابند که از همه طرف تحت فشارند و همه از آن ها توقع دارند.
کودکان هنوز نمي توانند با محرکي مانند برنامه تلويزيون يا راديو ، به قدر کافي کنار بيايند. اين تنش هاي تخليه نشده ، تحريک پذيري کودک را افزايش مي دهد و دوباره در قالب بي قراري حرکتي تخليه مي شود. طبيعي است الگوي رفتاري والدين و مربيان بر رفتار کودک اثر مي گذارد . وقتي خود مربي بي قرار و ناآرام باشد ، برايش دشوار است که با حوصله با کودک کار کند ، اولين بي قراري را به کودکان منتقل مي کند و هيجان متقابل در آن ها افزايش مي يابد.
تشويق زياد مضر است در مورد ناآرامي کودکان متاسفانه بايد به تفاوت هاي تربيتي دختر و پسر مراجعه کرد. پسرها بيشتر از دخترها از بي قراري حرکتي رنج مي برند. به اين دليل که بيشتر پسرها را فعال و با رفتارهاي پرخاشگرانه تربيت مي کنند. در ضمن پسران در لذت بردن از اين فعاليت ها، از محدوديت هايي که براي آن ها در نظر مي گيرند ، بيشتر از دختران دچار تعارض مي شوند.
کودکان بيش فعال تفاوتي که بي قراري حرکتي با رفتارهاي نابهنجار ديگر دارد ، در اين است که امکان دارد دليل ارگانيسمي هم داشته باشد. تشخيص هاي جديد پزشکي نشان مي دهد که کودکان بيش فعال داراي اختلال خفيف مغزي هستند که بطور موثر بر رفتار آن ها اثر مي گذارد . دلايل زيادي براي اين پديده وجود دارد . آسيب هاي خفيف مغزي در اوايل کودکي ، اختلالات دوران بارداري ، عفونت هاي پيش از تولد يا اوايل تولد يا عوامل ژنتيک اختلال مغزي منجر مي شوند. به طوري که مغز کودک مبتلا به قدر کافي محرک ها را انتقال نمي دهد و عامل رفتارهاي بي قرارانه مي شود. کودک نمي تواند در برابر اين تکانه هاي مزاحم مقاومت کند و احتمالا بيش فعالي او از قبل برنامه ريزي شده است . بسياري از والدين و مربيان از اين ارتباط چيزي نمي دانند و معتقدند که کودک فقط بايد ” خويشتن داري” کند . به اين سبب ، صبر آن ها کم مي شود و کودک را سرزنش يا تنبيه مي کنند.
به همين دليل ، در مورد کودکان ناآرام ، به خصوص يک تشخيص پزشکي دقيق ضروري است . مربيان و والدين بايد پي ببرند که بيش فعالي کودک ناشي از دلايل رواني است يا ارگانيسمي . يک پزشک اطفال مي تواند اين تشخيص را انجام دهد . ولي بعد بايد متناسب با دليل بي قراري حرکتي کودک ، مقررات تعليم و تربيت براي سازگاري در گروه اجرا شود.
درمان پزشکي بيش فعالي در مورد بيش فعالي ارگانيسمي ، اين نکته به خصوص اهميت دارد که کودک را مسؤول بي قراري اش ندايند و او را سرزنش يا اصلا تنبيه نکنيد . در چنين موردي ، کودک تحت درمان پزشکي نيز قرار مي گيرد . بنابراين ممکن است مشکلاتي که بيش فعالي با خود مي آورد ، کاهش يابد . شما در مقام مربي مي توانيد با توجه کردن به کودک ناآرام با هدفي خاص ، درمان او را کامل کنيد . باور کنيد که او مي خواهد سعي خود را بکند ؛ چون هيچ کودکي عمدا بي قرار نيست و در طول روز در کودکستان مزاحمت ايجاد نمي کند.
در چنين مواردي بايد امکانات بيشتري براي کودک فراهم آورد که از برآوردن نيازهاي حرکتي خود لذت ببرد و فعاليت هاي کودکانه اش را بي درد سر در مسير مثبتي به جريان بيندازد. کودکان چگونه آرام تر مي شوند؟ والدين و مربيان ابتدا بايد امکاناتي فراهم آورند که يک کودک ناآرام از برآوردن نياز حرکتي خود ، بدون داشتن هدف خاصي لذت ببرد؛ ولي بعد با توجه به يک هدف خاص ، به فعاليت او جهت بدهند.
براي مثال ، اين کار در مورد هر نوع ورزشي موثر واقع مي شود. زيرا از اين راه فعاليت هاي کودکانه به مسيري مثبت مي افتند و کودک همزمان مي تواند انرژي خود را رها کند و از آن بهره مند شود. والدين و مربيان بايد بيش از توان کودک توقع نداشته باشند او را در فشار رواني قرار ندهند . زيرا اين توقع بيش از اندازه ، خود به عصباني شدن و بي قراري کودک منجر مي شود. سطح برانگيختگي کودک بايد حتي الامکان پايين نگه داشته شود. بنابراين ، کودکان پيش دبستاني نبايد بدون کنترل بزرگ تر ها اجازه داشته باشند تلويزيون ببينند. در عوض ، والدين مي توانند چند برنامه مخصوص گروه سني کودک را انتخاب و آن ها را با کودکشان تماشا کنند. مشاجره هايي که در ميان گروه هاي کودکان پيش دبستاني به وجود مي آيد ، بايد در صورت امکان ، هر چه سريع تر حل شود تا کودک مجبور نشود که فشار و دلخوري را به خانه ببرد و سرانجام به خواب خود منتقل کند.
يک محيط آرام و متعادل به کودک امکان مي دهد که آرام تر شود. طبيعي است که شما در مقام يک مربي ، بايد رفتار خود را با کودک تطبيق دهيد تا به او در غلبه بر بي قراري کمک کنيد . سعي کنيد با آن کودک خاص و همه کودکان گروه خود ، به آرامي برخورد کنيد در حالت مطلوب ، خلق و خو در محيط کودکستان بايد متعادل و صبورانه باشد. بي تمرکزي بيشتر وقت ها ، بي قراري حرکتي و عصبانيت کمبود تمرکز هم وجود دارد . يعني کودکان نمي توانند بر سر کاري بمانند؛ حواسشان پرت مي شود وروي صندلي خود سر مي خورند و بالا و پايين مي روند. بيشتر وقت ها بي تمرکزي هم به توقع هاي بيش از حد کودک بر مي گردد . وقتي والدين توقع زيادي از کودک داشته باشند، او ديگر انرژي اي ندارد که بر اعمال خود تمرکز پيدا کند. درست در آن لحظاتي که کودک به تمرکز نياز دارد ، فشار انتظارات اطرافيان باعث مي شود که فکرش به عدم موفقيت احتمالي در برابر خواسته هاي ديگران کشيده و حواسش پرت شود.
به همين دليل نمي توان با تنبيه ، توانايي تمرکز کودکان را بهبود بخشيد. تقريبا هميشه تهديدها پي آمد تقويت اختلال تمرکز را به دنبال دارند. برانگيختگي کنترل شده حتي برانگيختگي مطلوب هم به کمبود تمرکز منجر مي شود. از آن جا که براي کودک وقت کافي باقي نمي ماند تا بر همه چيزهايي که بر او اثر مي گذارد ، روبه رو شود و با آن ها کنار بيايد، با مشکل مواجه مي شود . مثلا در برنامه هاي تلويزيوني با آن ها رو به رو مي شود ، اين برنامه ها هميشه در فکرش مي ماند و او را از انجام دادن تکاليف باز مي دارد . بازي بي زحمت کودکان بايد تمرين تمرکز کنند . آن ها بايد بيش از نيازشان اسباب بازي در اختيار داشته باشند با آن ها در آرامش بازي کنند. اگر مربي دائم بازي کودکي را قطع کند تا از روي خوش تيپي پندهاي خوبي به او بدهد يا او را به بازي ديگري بکشاند ، به طوري که مانع کودک شود که با جديت کاري را دنبال کند ، کارش به از دست دادن تمرکز کودک مي انجامد.
آيا در خانواده درگيري نيست ؟ بي قراري دروني کودک هم به بي تمرکزي منجر مي شود . تجربه کودک هنوز بسيار حسي تر از تجربه يک بزرگسال است . کودکان هنوز نمي توانند احساسات و افکاري را که موجب بي قراري آن ها مي شود ، به راحتي پس بزنند؛ بلکه توجه آنان بسيار آسان تر جلب مي شود . گاه اين بي قراري هاي دروني ، وقتي کودکي احساس آزردگي يا طرد شدگي مي کند ، ظاهر مي شوند. احساساتي از اين نوع به شدت کودک را به خود مشغول مي کند و تمرکز او به طور فزاينده اي دشوار مي شود . حتي مشاجره بين والدين ، کودک را تحت فشار قرار مي دهد . چنان که ممکن است به سختي از چنين اوضاعي دلزده شود و نتواند درست قضاوت کند. قوانين روشني برقرار سازيد تربيت متناقض هم سرانجام به بي قراري کودک خواهد انجاميد .
وقتي والدين خيلي جدي رفتار کنند و مربيان کودکستان در برابر کودک کوتاه بيايند ( يا برعکس ) ، کودک نمي تواند حدس بزند که رفتارش بايد چه واکنشي را فرا بخواند. به اين سبب ، تحت فشار وحشتناکي قرار مي گيرد که آن نيز به نوبه خود بر توانايي تمرکزش اثر منفي مي گذارد . جايي براي آرامش طبيعي است که وقتي کودکي از کمبود تمرکز رنج مي برد ، محيط خانه مهم ترين نقش را ايفا مي کند . مثلا اگر کودکي در شرايط و فضاي بسيار محدودي بازي کند ، به طوري که نتواند هنگام بازي آرامش داشته باشد و والدين يا خواهر و بردارهايش دائم مانع او شوند تمرکز خود را از دست مي دهد و نمي تواند با چيزي بازي کند .
توانايي تمرکز کودک چگونه افزايش مي يابد؟ وقتي کودکي در کودکستان از عدم تمرکز بسيار ، رنج مي برد ، مربي بايد به دليل بي قراري او پي ببرد و تا جايي که ممکن است ، دليل بي قراري کودک را از بين ببرد . ( درباره آن صحبت کند، نمايش بدهد ، نقاشي بکشد و …) والدين و مربيان بايد سعي کنند تعادل دروني کودک را به او برگردانند . آن ها بايد براي کودک روشن کنند که زماني در زندگي مشکلاتي وجود دارد که مي توان بر آن ها غلبه يا دست کم تحملشان کرد . از کودک بيش از حد توقع نداشته باشيد. کودکان هنوز نمي توانند مسووليت زيادي بپذيرند . بايد از کودک مطابق سن و مرحله رشد او توقع داشته باشيد. کودک نبايد از شدت تلاش شديد بدني يا روحي از خستگي رنج ببرد. چون اين کار هم به طور فزاينده اي باعث عدم تمرکز او مي شود. در مقام پدر ، مادر يا مربي سعي کنيد بازي هاي مستقلانه کودک را افزايش دهيد و دائم در بازي او دخالت نکنيد. تمرين هاي سکوت هم به طور اساسي باعث غلبه بر عصبانيت و کمبود تمرکز کودک مي شود.
منبع : Problemkinder integrieren , Isolde Ehnle, Germany, 2000