مقدمه
گسترش شهرنشيني و جوامع بشري در ابتداي قرن بيستم و به وجود آمدن فرهنگ مصرف، كاركرد و رسالت بسياري از هنرها در خدمت مصرف قرار گرفت اما چيزي كه در اين ميان بسيار مهم است، مطرح شدن بسياري از هنرها بهعنوان يك «رسانه» است.
نگاه مقدس، عارفانه و تزئيني به هنر، بعد از اين دوره، ناگهان تبديل به نگاهي صنعتي و كاربردي در امور زندگي و اجتماعي ميشود.
زماني كه هنرمند نقاش به كمك كارخانجات و توليديهاي صنعتي براي به تصوير كشيدن محصول آنان ميآيد، مردم برسرچهارراهها و خيابانها و ميادين شهرها شاهد بمباران اطلاعاتي توسط «اعلانها» ميشوند تا بهوسيله آنها اطلاعاتي را در مورد كالاي مورد نياز خود دريابند. بمباراني كه به وسيله روساي كارخانجات با بهره از هنر هنرمند جهت فروش بهتر و بيشتر محصول صورت ميگيرد. در اين ميان رقابت بر سر «زيبايي» شدت مييابد.
اما گسترش دامنه مفاهيم و نيز كمرنگ شدن مرز ميان هنرها، همچنين افزايش توليد و تقاضا، رويكرد و انتظارات از تبليغات را تغيير ميدهد.
بازار مصرف جهاني با فرهنگها و زبانهاي متفاوت هنرمند را بر آن داشت تا به زباني مشترك دست يابد تا به وسيله آن هر شخصي و در هر جايي از دنيا بتواند به راحتي با آن ارتباط برقرار نمايد.
در كنار «صنعت» گسترش مفاهيم اجتماعي نيز يكي ديگر از دلايل فراگيري «تبليغات شهري» است. اين گستردگي ميتواند يكي از دلايل سادهشدن و اصطلاحا «استيليزه» كردن عناصر بصري براي ارائه بياني ساده و فراگير باشد و اينجاست كه هنر و بهطور واضح از نظر نگارنده؛ «گرافيك» بهعنوان «رسانه» مطرح میشود و اهميت پيدا ميكند.
نكته مهم اين است كه يكي از با اهميتترين وسيلههاي ارتباطي و ابزارهاي انتقال پيام، «زبان» است و يكي از مهمترين و قديميترين گونههاي آن «زبان تصوير» است. زماني كه انسان اوليه در غار براي ثبت موضوعي، شكل ظاهري آن را بر روي ديوار ترسيم ميكند، همان انسان با گذشت زمان هنگامي كه مفاهيم بيشتر و گستردهتر و در عينحال پيچيدهتر ميشود، يكسري علائم تصويري بهوجود ميآورد كه پايهگذار «خط» است.
زمانيكه در ابتداي قرن بيستم، هنرمند نقاش براي معرفي يك محصول، حروف را در كنار تصوير قرار ميدهد، در حقيقت به بعد زيبايي، اطلاعات و برقراري ارتباط نيز ميافزايد كه برقراري ارتباط رسالت اصلي «رسانه» است.
اما چيزي كه در اين ميان اهميت دارد اين است كه «حروف» به مانند «تصوير» ارزش خود را بالا نگه ميدارد و به اندازه «تصوير» اثرگذاري خود را حفظ مينمايد. چه هنگامي كه تصور ميشد با تصوير بهعنوان يك زبان مشترك جهاني ميتوان ارتباط بين فرهنگها و زبانهاي مختلف را برقرار نمود، با بهوجود آمدن تكنولوژي «چاپ»، حروف ارزش خود را نمايان ساخت.البته «چاپ» به مانند بسياري از اثرگذاريهاي تكنولوژي برروي هنرها، تاثيري عميق و شگرف در هنر گرافيك و طراحي حروف ميگذارد. اين اثرگذاري به حدي است كه شاخهاي در گرافيك خط بهنام «تايپوگرافي» به وجود ميآورد و در اينجاست كه تايپ و حروف از تصوير پيشي ميگيرد و اين زماني است كه با مقولههاي عميق فرهنگي و مفاهيم اجتماعي بيشتر سروكار پيدا ميكنيم.
«چاپ» پيچيدگيهاي حروف را وادار به سادهشدن ميكند و اين استيليزه كردن در غرب توسط صنعتگر چاپ و هنرمند طراح برروي حروف لاتين انجام ميشود. اينگونه است كه «تايپوگرافي» با قدرت در كنار «پيكتوگرافي» مطرح ميشود.
اين بابي است براي بيان مفاهيم اجتماعي كه با استفاده از تصوير بسيار سخت جلوه مينمود و در حقيقت «تايپوگرافي» نيز به تبليغات شهري و ساير كاربردهاي تبليغات راه پيدا ميكند و با گذشت زمان مورد اقبال مخاطبان و عليالخصوص هنرمند طراح قرار ميگيرد.
تايپوگرافي
تايپوگرافي در ايران به دليل عدم شناخت طراحان گرافيك از ويژگيها و چندوچون خط فارسي و نوع نگارش آن در اقلام مختلف خوشنويسي و يا تمايل به شيوهها و ملاكهاي زيباييشناسي و نوع نگارش در تايپوگرافي غرب، دچار مشكلات فراواني بوده و هست.
هرچند كه قصد نداريم حركتهاي درست و اصولي را از جانب طراحان باتجربه، ولو بسيار اندك ناديده بگيريم ولي بررسي و تجزيه و تحليل آثار موفق و ماندگار، بيانگر اين است كه هدف از «تايپوگرافي» ارسال هرچه مؤثر پيام و برقراري ارتباط و ايجاد تفهيم بيشتر نسبت به نوشتار عادي بوده است.
با گذشت زمان و توجه به هنر گرافيك و گسترش خدمات آن در جهت برقراري ارتباط تصويري، به اين مقوله توجه ويژهاي صورت گرفت و نيز كشف ظرفيتهاي بصري خط و در مواردي همراهي تصاوير با خط در طراحي عناوين، با علاقه بيشتري
دنبال شد.
چيزي كه در اين ميان ميتواند مورد توجه قرار گيرد اين است كه با اينكه «تايپوگرافي» دامنه استفاده زيادي نسبت به گذشته كه مختص به گرافيك و گاهي نقاشي ميشد ولي عدم استفاده آن در گرافيك محيطي و بهخصوص بناهاي معماري امروز، بسيار سؤالبرانگيز است. زيرا تاريخچه كاربرد خطوط در ايران نشان ميدهد كه در فرهنگ معماري اسلامي اين مقوله از جايگاه ويژهاي برخوردار بوده است.
استفاده از خط و خوشنويسي در گذشته با مفهوم امروزي به عنوان «گرافيك محيطي» بيشتر در تزئينات بناهاي مقدس و معنوي در شهرسازي بهكار رفته است. گويي طراحان بنا براي معرفي هرچه با شكوهتر و عرفانيتر فضاهاي مقدس در معماري، از خطوط به عنوان فرم يا حتي القای مفهوم بهره كافي بردهاند و اين نشان از اهميتي است كه براي كتابت «قرآن» نزد مسلمانان وجود داشته و براي نگارش آن از خطوط زيبا و خوشنويسي استفاده ميكردهاند.
در آثار گرافيكي تصاوير و حروف بار پيام رساني اثر را بر عهده دارندد. در بسياري از موارد، پيام نوشتاری با استفاده از حروف و متن به شكلي ارائه مي شود كه القاي فرم(شكل) و تصوير را در اثر مي نمايد. «تايپوگرافي» يا «خط نگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكي است كه حروف و کلمات ، ساختار اصلي آن را تشكيل مي دهد و در واقع كم و كيف تركيب بندي اثر به اعتبار نوشتار و يا حروف شكل مي گيرد .
در اوايل سده بيستم ميلادي، هنر« گرافيك» با ورود به فضاي جديد تكنولوژي، جهشي را آغاز كرد. در اين عصر، هنر گرافيك ديگر به آن دسته از آثاري كه به صورت تك رنگ و با فرايند چاپ هاي دستي بر روي يك سطح ايجاد مي شد، خلاصه نمي گرديد. «گرافيك» حوزه نوين و گسترده اي شامل پوستر، تايپوگرافي، نشانه ، مصور سازي، صفحه آرايي و … كه با عملكردهاي خود يك پيام يا اطلاعات خاصي را به صورت بصري ارائه مي كنندد، اطلاق ميگردد. امروز طراح گرافيك ميكوشد تا با طراحي يا انتخاب علائم بصری و مجموعة تصاوير، رنگ و نوشتار و دركنار هم قرار دادن آنها ، اثري خلق کند تا پيام مشخصي را به مخاطبين خويش منتقل سازد .
كلمه «تايپوگرافي» متشكل از كلمه «تايپ» به معني حروف قابل تكثير و «گراف» به مفهوم ثبت و تصويري نمودن است كه در واقع در غرب تنها به مفهوم هرگونه رفتار بصري و طراحي با حروف تايپي، مورد استفاده قرار ميگرفته است.
«تايپوگرافي» يا «خط نگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكي است كه حروف و کلمات، ساختار اصلي آن را تشكيل ميدهد و در واقع كم و كيف تركيببندي اثر به اعتبار نوشتار و يا حروف شكل ميگيرد.
در اوايل سده بيستم ميلادي، هنر« گرافيك» با ورود به فضاي جديد تكنولوژي، جهشي را آغاز كرد. در اين عصر، هنر گرافيك ديگر به آن دسته از آثاري كه به صورت تكرنگ و با فرآيند چاپهاي دستي بر روي يك سطح ايجاد ميشد، خلاصه نميگرديد. «گرافيك» حوزه نوين و گستردهاي شامل پوستر، تايپوگرافي، نشانه، مصورسازي، صفحهآرايي و … كه با عملكردهاي خود يك پيام يا اطلاعات خاصي را به صورت بصري ارائه مي كنندد، اطلاق ميگردد. امروزه طراح گرافيك ميكوشد تا با طراحي يا انتخاب علائم بصری و مجموعه تصاوير، رنگ و نوشتار و كنارهم قراردادن آنها، اثري خلق کند تا پيام مشخصي را به مخاطبين خويش منتقل سازد.
«تايپوگرافي» همانگونه كه اشاره شد، يكي از جلوههاي بارز و با قدمت هنر «گرافيك» است. واژه «تايپوگرافي» در گذشته معادل طراحي حروف و آن دسته از آثار نوشتههايي میشد كه با فرآيند چاپ و تكثير به صورت تكرنگ حاصل و تقريبا در همين حدود خلاصه ميشد. اما امروز اين واژه شامل آثاری میشود که با استفاده از خط و يا خط و تصوير با رعايت اصول زيباشناسي، اثر واحدي را ايجاد كند كه بيانگر اطلاعات و يا پيامي باشد. در بسياري از موارد، استفاده از حروف و متن به شكلي ارائه ميشود كه القاي فرم(شكل) و تصوير را در اثر مينمايد. طراحان در آثار خود با بزرگنمايي، فشردگي و چيدن حروف در كنار هم، و گاهي تنها با دخل و تصرف در فيزيك حروف، ارتباط عميقي با موضوع به وجود ميآورند.
مفهوم «تايپوگرافي» كه مانند بسياري از هنرهاي مدرن امروزي ريشه غربي دارد و خاستگاه اصلي آنها غرب است، از ابتداي اختراع ماشين چاپ
مطرح ميشود.
صنعت «چاپ» بهخاطر ويژگي ذاتي خود، ناگزير به بلوكه كردن حروف در قالبهاي چوبي و بعدها قالبهاي سربي بود كه حروف الفباي لاتين را هر كدام برروي يك قالب سربي يا چوبي حكاكي مينمودند و پس از كنار هم چيدن حروف، «جمله» به وجود ميآمد و سپس از آن چاپ ميگرفتند كه اين را بايد در واقع علت اصلي مجزا بودن حروف لاتين دانست. چرا كه تا قبل از آن حروف لاتين به مانند حروف فارسي به هم چسبيده و متصل بود.
امكاني كه بهدليل همكاري خوب صنعتگر چاپ و هنرمند طراح بهصورت مشترك براي هماهنگ نمودن حروف سربي و تكنولوژي، جهت چاپ كتب مقدس، در ابتداي شروع صنعت چاپ بهوجود آمد و توانست فونتها و تايپفيسهاي مناسبي را ارائه و طراحي نمايد. اتفاقي كه اثر مستقيم آن را امروزه در ويژگي اصلي حروف الفباي لاتين، يعني مجزا بودن حروف آن ميتوان مشاهده كرد.
مسيري كه به درستي توسط طراحان جهت هماهنگشدن با تكنولوژي در غرب انجام ميشود، به جرات ميتوان گفت كه با بيتوجهي و بيمسئوليتي، باعث ميشود تا امروزه با معضلي به نام فقدان «فونت» و «تايپفيس» مناسب در حيطه حروف فارسي روبهرو باشيم.چرا كه در ابتداي قرن بيستم با توجه به كمبودها و نيز عدم توجه دقيق، ميتوان مدعي شد كه تكنولوژي، بسياري از ظرافتها در بعضي هنرهاي ما را خدشهدار كرد.
وضعيت موسيقي، در اوايل تشكيل راديو ملي را ميتوان نمونه خوبي از آن دانست كه اگر تطابق خوبي با شيوههاي صدابرداري انجام ميشد، شايد آن همه سكوتگذاريها را در نتنويسي سازي مانند سهتار، كه مملو است از مضرابهاي پر و ريزهاي فراوان، امروزه شاهد نبوديم. چرا كه استاد احمد عبادي مجبور به سكوتگذاري براي ساز سهتار شد تا صداي پر سازش در استوديو راديو از بين نرود. در حقيقت بهجاي آنكه صنعتگر خود را با هنر وفق دهد، اين هنرمند بود كه ميبايست هنر خود را با تكنولوژي تطبيق ميداد. اين وضعيت براي بسياري از هنرهاي اصيل ما رخ داده است.
در اينجا سوالي مطرح ميشود و اينكه با توجه به ضعفي كه در طراحي حروف تايپي فارسي داريم، هيجان و استقبالي كه خارجيها از آثار «تايپوگرافي» ايران در اين چند سال اخير نشان دادهاند، چه دليلي ميتواند داشته باشد؟ آيا اين رفتار در واقع نوعي نگاه توريستي به آثار طراحي ماست؟
شايد بتوان با پاسخ به اين سؤال تعريفي جديد از تايپوگرافي ارائه نمود كه در واقع متفاوت از آنچه كه در غرب از آن استفاده ميشود به آن «تايپوگرافي فارسي» اطلاق نمود.
« تايپوگرافي» همانگونه كه اشاره شد، يكي از جلوه هاي بارز و با قدمت هنر «گرافيك» است. واژهي «تايپوگرافي» در گذشته معادل طراحي حروف و آن دسته از آثار نوشتاري می شد كه با فرايند چاپ و تكثير به صورت تك رنگ حاصل و تقریباً در همین حدود خلاصه مي شد . اما امروز اين واژه شامل آثاری می شود که با استفاده از خط و يا خط و تصوير با رعايت اصول زيبا شناسي، اثري واحدي را ايجاد كند كه بيانگر اطلاعات و يا پيامي باشد . در بسياري از موارد، استفاده از حروف و متن به شكلي ارائه مي گردد كه القاي فرم(شكل) و تصوير را در اثر مي نمايد. طراحان در آثار خود با بزرگ نمايي، فشردگي و چيدن حروف در كنار هم، و گاهي تنها با دخل و تصرف در فيزيك حروف، ارتباط عميقي با موضوع به وجود مي آورند .
در دهههاي اخير در تلاشي ديگر هنرمندان گرافيك سعي در تقويت ويژگي بصري حروف و نزديك كردن نوشتار به وجه تصويري، چه به صورت مفهومي كه مخاطب بتواند بار معنايي آن را به راحتي درك كند و يا بصورت تصوير انتزايي كه بتواند نظر مخاطب به وسيلهي فرم، رنگ و …. جلب كند. اين نوعِ نگارش در قلمرو «تايپوگرافي» در اندك زماني، حوزه محدود «تايپوگرافي» سنتي را در هنر گرافيك ـ به ويژه در مغرب زمين، گسترش غير قابل تصوري را به خود اختصاص داد . با اين حركت و جهش سريع، تايپوگرافي به قلمرويي مستقل و داراي تعريف، اصول و حتي تاريخچه اي نوين دست يافت. «تايپوگرافي» در حوزه هاي مختلف هنر گرافيك شامل پوستر، طراحي حروف، نشانه و … حضوري پر رنگ و گاهي هم به عنوان تنها عنصر تصويري غالب هویدا گشت .
همانطوري كه اشاره شد تايپوگرافي يا «خط نگاري» و «خط نگاره» اثر گرافيكي است كه نوشتار، شاكله اصلي آن را تشكيل مي دهد و در واقع، كيفيت تركيب اثر به اعتبار نوشتار و حروف ايجاد ميشود. طراحي و ابداع شيوههاي جديد نگارش و نحوه ي كاربري هاي آنها از ديگر عملكرد هاي تايپوگرافي،است. از طرفي ديگر شايد هدف اصلي تايپوگرافي، سرعت بخشيدن به ارسال هر چه سريع تر پيام و برقراري ارتباط به صورت «زبان تصويري» نسبت به نوشتاري عادي باشد.
در دنياي امروز انسانها بيش از هر عصر ديگر- عليرغم فاصلههاي بسيار زياد مكاني، با همديگر در ارتباط هستند. اين ارتباط گاهي در كمترين زمان ممكن صورت ميگيرد و شايد به همين دليل عصر حاضر را «عصر ارتباطات» ناميدهاند. در اين ارتباط تنگاتنگ، ديگر نوشتار ها و زبانهاي سنتي و حتي تخصصي، توانايي گنجايش وسيع و سريع آن را ندارندد. در چنين وضعيتي شايد بيش از همه عناصز بصري ميتوانند كارآمد باشند.
اگر در گذشته «تايپوگرافي» طراحي حروف يا فن مكانيكي چيدن كلمات روي صفحه بود كه با استفاده از حروف چوبي ويا سربي براي انتقال مفاهيمي به مدد كلمات ارائه می شد اما امروز این هنر ، با جرأت و جسارت طراحان پيشرو و به مدد فن غولآساي چاپ و كامپيوتر و … به مقولهيي بسيار پيچيده، ظريف و نافذ تبديل شده است كه در بسياري از ابعاد زندگي بشر نفوذ كرده است. اکنون این شاخه از هنر گرافیک در طراحی روزنامهها و نشريات، تلويزيون، صفحات وب، تبليغات تجاري، بستهبندي كالاها، تابلو و ويترين فروشگاهها، حتي معماري و آرايش فضا و طراحي پاركها گرفته تا اشياي پيرامون و لوازم شخصي و البسه، حضوری ملموس دارد .
خط و خط نگاري در هنر ايران به دليل زيباييشناسي و ويژگيهاي كاربردي خاص آن، در همه ي شاخه هاي هنر هاي تجسمي به ويژه در هنر گرافيك جايگاهي ممتاز دارد. تنوع فراوان حروف و ساختار هندسي نظاممند آن، به طراحان گرافيك امكان تجربههاي شخصي و ميدان وسيعي در تغييرات و تركيب حروف براي رسيدن به نمونههاي جديد مهيا مي كند.
به نظر ميرسد كه مفهوم تايپوگرافي در ايران مورد بررسي و تعريف جامع اي قرار نگرفته است. در حالي كه ميتوان گفت هنر ايران سهم مهمي در خلق آثار خط نگاري و خط نگاره در طول تاريخ دارد. البته در پيشينهي خوشنويسي و خط نگاري ايران نمونههايي از تلاش فوق را ميتوانيم در دوران مختلف به وفور شاهد باشيم. تلاشي كه در طول تاريخ خوشنويسي ايراني، براي ابداع شكل هاي نوين و كشف ظرفيتهاي بصري نوشتار انجام گرفته و در آن خط و نقش به گونهاي همساز درهم ميآميزند و خط تبديل به تصوير «خط نگاره» ميگردد، قابل چشم پوشي نيست. ولي بايد به اين نكته توجه داشت و آن اين واقعيت است كه اين حوزه امروز نياز به بازسازي و بازنگري مجدد دارد.
در طراحي خط نگاري و خط نگاره ملحوظ کردن مواردی ضروری به نظر می رسد . استفاده از حوزه هاي گسترده فنآوري الكترونيكي و امكانات رايانهاي و توجه به تغيير و تحولاتي که در روند طراحي ايجاد شده از این جمله است . بعلاوه هر اثر هنري احساس خاصي را به مخاطب انتقال ميدهد که بخشي از اين احساسها بازتاب هويت فرهنگي است . بنابراين بيش از هرچیز طراح بايستي نسبت به فرهنگ مخاطبين اثر خود شناخت و توجه داشته باشد.
امروزه دوران جديدي در طراحي گرافيك فرا رسيده و همه چيز در حال كامپيوتري شدن است ولي خوشبختانه علاقه به هنر خوشنويسي در بين هنرمندان جوان در حال احياست. بی تردید با شناخت اصول و مبادي اين هنر و با استفاده درست از فنآوري روز، خلاقيت در ارائه آثار به طرز شگفت آوري شكوفا می شود.
همان گونه كه پيشتر اشاره شد حضور تايپوگرافي در بسياري از شاخه هاي هنر گرافيك مثل طراحي پوستر، طراحي حروف، نشانه، آگهي، روي جلد كتاب، نشريات و … بسيار ملموس است .