تاریخ معماری ایران و جهان – قسمت نهم – بخش پایانی
دوران صفویه
دوران صفویه یکی از باشکوهترین عرصههای معماری تاریخی ایران به شمار میرود و با معماران و مهندسان کمنظیر خود سهم بسزایی را در پیشرفت معماری ایران داشته است که ظرافت و دقت در معماری به اوج خود رسیده است. از معماران و هنرپروران عهد صفویه باید شیخ بهائی را نام برد که آثار جاویدان معماری او در اصفهان شهرت جهانی دارد و صدها معمار و مهندس گمنام دیگر در این دوره وجود داشتند که نام برخی از آنان در کتیبه ساختمانها محفوظ است. بیشتر آثار این دوره معماریهای مذهبی هستند که بعد از آن در دوره قاجار نیز ادامه یافتهاند.
ارتباط بیشتر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روشنبینی و توجه خاصی با عوامل معماری غرب درآمیزند و آثاری به وجود آوردند که از نظر هنری دلپسند باشد.
برای مثال سرسرای ورودی خانههای بزرگ در آن دوره با پلکانهایی که از وسط این سرسرا آغاز میشود، و از پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل یکدیگر به بالا ادامه مییابد که تاثیر معماری کشور روسیه است و از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد رواج یافت.
معماری خارجی با طرحهای تزئینی ایرانی از قبیل کاشیکاری، آیینهکاری و گچبری توام شد که گوشهای از معماری عصر قاجاریه را نشان میدهد.
ایجاد زیرزمینها با طرحهای زیبا و پوشش های ضربی آجری، تعبیه حوضخانهها، رواج بادگیر برای خنک کردن فضاها و احداث تالارهای بزرگ با شاهنشینها و غرفهها و گوشوارهها همه و همه به صورت دلپسندتری درآمد.
ساختن بادگیرها در ابتدا ساده و فقط شامل یک دهانه هواکش مزین به کاشیکاریهای زیبا بود، سپس به تدریج مراحل کمال را پیمود.
چنانکه صورت تکاملیافته آنها، دو طبقه و از چهار جهت دارای هشت دهانه هواکش است و جریان باد و هوا را از این دهانهها به داخل ساختمان هدایت میکند.
در معماری کاخسازی، ساختن بادگیرهای مزین به کاشیکاری و قبه طلا در عمارت، رکنی از معماری اصیل ایرانی بوده است.
بناهای مسکونی دوره قاجار با طرحی شامل اتاق مرکزی ایوان (بادوستون در برابر آن) و اتاقهای کوچکتر واقع در اطراف اتاق مرکزی به صورتهای ساده یا مفصل، همه به شیوه معماری اصیل ایرانی در دورههای قدیم بوده که در این دوره با ابتکارات جدیدتر به صورت دلچسب و نیکو تکمیل شدهاند.
کاشیهای منقوش دوره قاجاریه، اغلب ناچیز و از نظر هنری فقیرند و تنها تقلیدی ناقصاند از کارهای قرن گذشته.
با آنکه ناصرالدینشاه، عدهای از نقاشان را برای تحصیل و مطالعه به موزههای رم و پاریس فرستاد و افرادی از این نقاشان در هنر خود پیشرفتی کردند اما کارگران ساده کاشیساز نمیتوانستند به خوبی از آثار آنها استفاده کنند، با این وجود به قول ناصرالدینشاه، هنر کاشی سازی «متجدد» شد.
در تهران و اطراف آن، چند نمونه مهم از معماری قاجاریه دیده میشود: یکی مقبره حضرت عبدالعظیم در شهر ری است که بنای مقبره و گنبد طلای آن قابل توجه است.
مجموعه این مکان مقدس دارای سردر و ایوان آیینهکاری رفیع و چندین صحن و گنبد طلایی و دو مناره کاشیکاری و رواق و مسجد است.
بناهای دیگر قابل توجه عصر قاجاریه «مسجد امام سلطانی» و مسجد سپهسالار شامل جلوخان وسیع، سردر و منارههای کاشیکاری، هشتی، صحن، حجرات دوطبقه ستونهای سنگی زیبا و شبستان است، با اینکه اغلب کاشیکاریهای این مسجد، از کاشی هفت رنگ است، ولی بعضی نمونههای کاشیکاری معرق هم دیده میشود.
رنگ کاشیها بیشتر قرمز و صورتی و سفید است. در حالی که در آفتاب درخشان ایران، رنگهای قدیم مانند فیروزهای و سورمهای مطلوبتر است.
از دوره قاجاریه تیمچه و بازارهای وسیع با پوششهای خوبی در تهران و شهرستانهای بزرگ موجود است که چه از نظر هنر آجرکاری و کاشیکاری و چه از نظر وسعت دهانه طاقها قابل تحسین و ستایشاند.
یکی دیگر از هنرهای قاجاریه، نقاشیهای بزرگ بر دیوارها است.
اگرچه اغلب در این نقاشیها، تاثیر هنر اروپایی دیده میشود، اما در کل قابل توجه است.
در زمان قاجار نقاشی دیوار جای مینیاتور را گرفت. در این دوره شیوه نقاشی فرنگی به دست ایرانیانی که به ایتالیا رفته بودند به ایران راه یافت.
دوره پهلوی
معماری در این دوره تنوع چشمگیری نداشته است. با ورود مصالح جدید ساختمانی مانند آهن، بتون و غیره و نیز آمدن مهندسان خارجی به ایران، مهندسانی که به پیشینه پرافتخار معماری کشور ما آشنایی نداشتند و بازگشت ایرانیانی که در خارج از وطن تحصیل هنر معماری کرده و تحت تاثیر معماری غرب بودند، دگرگونی در هنر معماری ایران پدید آورد.
با همه زیبایی که این نوع معماریها به قیافه شهرهای ایران بخشید، متاسفانه غالبا جنبه تقلید از شیوههای معماری غرب بوده است تا تبعیت از هنر اصیل معماری ایران.
با این وجود، در بعضی از موارد، ناچار به استفاده از تزئیناتی به سبک ایرانی شدهاند.
بناهایی چون کاخهای سعدآباد، کاخ مرمر در تهران، دبیرستان البرز، کاخ وزارت امور خارجه و سردر باغ ملی و عمارت پست گواه این مدعا است.
این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه معماری ایران هنوز ادامه دارد.
سخنانی زیبا در مورد معماری از بزرگان این هنر
والترگروپیوس: از قاشق غذاخوری تا شهر دامنه کار معمار را تعریف میکند.
اتیون لوییس بوله : معماری چیست؟ آیا معماری هنر ساختوساز است؟ یقینا خیر.
تادااو آندو : معماری باید کاملاً با اطراف هماهنگی داشته باشد.
فرانسیسکو میلیزیا : معماری هنر ساختن است.
تویوایتو : معماری پدیده شهری است.
رمانتیسمها : معماری هنر مستقل است.
فوتوریستها : معماری تحت تأثیر جهان مکانیکی و تکنولوژی میباشد.
لوکوربوزیه : معماری غیر از نمایش ساخت و پاسخ دادن به نیازها است.
جان راسکین : معماری هنر مرتب کردن و تزیینات بناهای ساخته شده توسط بشر به هر مقصودی است به قسمی که در سادهترین نگاه سلامت، نیرو و لذت بردن روح را میسر نماید.
اسنووا: ایدولوژی لادوفسکی درباره ساخت گرایی اینگونه معرفی شده بود که معماری باید ترکیب سه عامل روراستی فنی، امکان پذیری اقتصادی و بیان تجسمی باشد.
ل.بنهووله: معماری مدرن از تغییرات فنی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب صنعتی، زاده شده.
کریستین نور برگ-شولتز: شاید به این نتیجه برسیم که صفت کمال معماری در گرو سه معیار اساسی است، نقش ساختمان، شکل و فنون.
هولاین: همه معمارند و همه چیز معماری است.
آدلف لوس: معماری چیزی نیست جز یادمانها و مقبرهها.
لوکوربوزیه : معماری بازی احجام زیر نور است.
مدرنیستها : معماری صنعت میباشد.
ایزنمن : معماری امروز ما باید منعکس کننده شرایت ذهنی و زیستی ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته بخشی از زندگی ما است.
والترگروپیوس : معماری هنر کاربردی است و در ارتباط نزدیک با سایر هنرها شکل میگیرد و نمونه بارز این تعریف مدرسه باوهاس میباشد.
آنتونیوگااودی : معماری بازگشت به طبیعت و زیست محیط است.
چارز جنکز : معماری از جنس واژه و حرف نیست و نمیتوان در غالب الفاظ آنرا بیان کرد.
ویلیام موریس : معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را احاطه می کند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم نمی توانیم از حیطه آن خارج شویم زیرا معماری عبارت از مجموعه تغیرات و تبدیلات مثبتی است که همامنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده ار آن مستثنی هستند.
فلوبرت : آرشیتکتها همه احمقاند –پلهها را همیشه فراموش میکنند.
بهرام شیردل : معماری هنر نیست، معماری علم است و باید در خدمت جامعه باشد.
سولیوان : معماری هنر ساده ای نیست که بتوان در بوجود آوردنش موفقیت نسبی کسب کرد، بلکه یک تجلی اجتماعی است.
ویتور ویوس : اولین شخصی که گفت معماری هنر است.
رابرت ونتوری : معماری تنها تکنیک و تکنولوژی نیست بلکه مسایل بسیار پیچیده و متضاد در ساختمان وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
آگوست پره : معماری زنده آن است که معرف صادق زمانه خود باشد.در همه قلمروهای ساخت آنرا میجوییم و از میان آنها کارهایی را برمیگزینیم که سخت از کاربری مورد انتظار تابعیت کرده ،با مصالح خردمندانه ساخته شده و با ترکیب متناسب عناصر ضروری به زیبایی دستیافته باشند .
انجمن علمی معماری دانشگاه پیام نور ساری( امیر مرادی) : معماری دریافت بصری از به پرواز در امدن تفکرات خالق .
نتیجه گیری
در انتهای این تحلیل و استخراج ویژگیها،شاید مفید باشد که مسیر شکلدهی فضا را با دیگر معماریهای جهان مقایسه نمود و حضور فرهنگ را در این پیوند جست.در ضمن کاملاً روشن است که معماری همیشه آینه انسان و آرزوهایش بوده است و در شکلگیری معماریهای جهان بدون شک ارزشهای فناناپذیر و جاویدان حضور دارند که فصل مشترک آن موجودیت انسان در زمین و جهانبینی اوست.