مبانی هنرهای تجسمی و رنگ شناسی – دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند – سعید امیدی – قسمت سوم


فضای تجسمی

انسان معمولا فضا را از طریق فاصله و ابعاد درک می کند. ما بطور طبیعی در درون فضا، که همان محیط کار و زندگی مان است قرار گرفته ایم. مفهوم فضا در هنر تجسمی نیز با توجه به فاصله ها و ابعاد، اجزا و عناصر بصری یک اثر معنا پیدا می کند. سازمان دهی فضای تجسمی معمولا با معنی درک مکان، زمان و اشیا و ارتباط آنها با یکدیگر انجام می شود. در آثار هنر تجسمی، فضا در برگیرنده شکل ها و روابط میان عناصری است که آن آثار را بوجود آورده اند.

فضاسازی در آثار تجسمی را می توان به چند دسته تقسیم کرد:

الف) فضای سه بعد نما (واقع گرا): برای نمایش فضای سه بعدی به روی سطح دو بعدی از پرسپکتیو و تجسم عمق و نشان دادن دوری و نزدیکی استفاده می شود. سه بعد نمایی به روش های زیر انجام می شود:

1- تغییر اندازه : در این روش شکل هایی که از نظر اندازه ی واقعی یکسان هستند برای ایجاد عمق به تدریج کوچکتر نشان داده و به همین نسبت فاصله ی میان آنها کمتر می شود.

84

2- تغییر رنگ و تیرگی : برای نمایش دوری و نزدیکی اشیا از تغییر رنگ استفاده می شود. به این ترتیب که شدت و درجه خلوص رنگ در فاصله دور کاهش یافته و به خاکستری می گراید.

84

3- تغییر وضوح : هر چه اشیا از ما دورتر می شوند وضوح خود را بیشتر از دست می دهند. در این صورت عمق فضایی با تغییر وضوح به اشکال ناواضح تبدیل می شوند.

85

ب) فضای دو بعدنما (غیر واقع گرا) : مانند آثار گرافیکی و انتزاعی می باشد و ارتباطی به واقعیت ندارد.

فضای دو بعدنما به روش های زیر انجام می شود :

  1. تغییر و اندازه و شکل های مشابه
  2. تغییر تیرگی
  3. تغییر وضوح
  4. شفاف نمایی و روی هم قرار گرفتن شکل ها می تواند عمق فضایی را ایجاد کند.

86

ج) فضای همزمان (تلفیقی) : تلفیقی از فضای سه بعدی و دو بعدی است. در این روش هنرمند بدون رعایت قواعد واقع نمایی در کل اثر، ساختار ترکیب خود را از مکان های مختلف به صورت موازی و بطور همزمان شکل می گیرد. در این حال سعی می کند با نمایش همزمان رویدادها در مکان های مختلف تلفیقی از فضاهای داخلی و بیرونی بوجود آورد. به این ترتیب فضای تجسمی گسترش می یابد. در آثار نقاشان قدیم ایران این نحو از نمایش فضا به ایجاد فضای تجسمی گسترده برای روایت گری موضوعات داستانی کمک می کند.

87

در هنر مدرن نیز نقاشان کوبیسم کوشیدند با به نمایش گذاشتن اشیا و مکان ها از چند زاویه دید مختلف زمان را در آثار خود به نمایش بگذارند.

د) فضای وهمی : در این روش مخاطبان تحت تاثیر فضای ساختگی قرار می گیرند که در آن اشیا و موجودات بدون ارتباط منطقی از واقعیت بدون ارتباط منطقی و گاه بدون رعایت ویژگی های طبیعی و معمول، آنها در کنار همدیگر قرار می گیرند و فضای وهمی را بوجود می آورند. نمایش این فضاها جنبه خیالی و ذهنی دارند مثل ساعت هایی که ذوب شده و لخت هستند.

این شیوه در آثار هنرمندان رومانتیک، نمادگرا، سورئالیست دیده می شود.

90

بخش دوم

مفهوم رنگ

وقتی از رنگ سخن به میان می آید همه ما تصوراتی از آن خواهیم داشت و بلافاصله رنگ هایی در نظرمان جلوه گر می شود مثل قرمز، زرد، آبی… در ابتدا رنگ های اصلی بیش از هر رنگ دیگری در نظر ما مجسم می شوندو توجه ما را به خود جلب می کند. اشیا و شکل ها بطور کلی دارای رنگ هستند و نور بعنوان مهمترین عامل در تشخیص و دیدن رنگ می باشد.

در همه ی گرایش های هنر تجسمی رنگ همواره بعنوان یکی از عوامل و عناصر ضروری مورد توجه بوده است. هنرمندان مفاهیم و ویژگی های رنگ را به سه طریق در آثار خود بکار گرفته اند:

الف- رنگ بعنوان عنصری تجسمی برای توصیف موضوع اثر و خصوصیات آن مثل ترسیم یک منظره ی پاییز

ب- رنگ بعنوان عنصری نمادین و استعاری که معانی عمیق و درونی اثر و اجزای آن را به نمایش می گذارد. برای مثال آثاری که هنرمندان براساس محتوای موضوعات اعتقادی، مذهبی، رمزی و افسانه ای ساخته اند مثل موضوع داوری حضرت سلیمان در مورد ادعای دوزن

96

ج- استفاده از رنگ برای به نمایش گذاشتن ارزش های درونی و زیبایی و تاثیرات خود رنگ، بدون در نظر داشتن ارزش های استعاری و توصیفی آن. از این خصوصیت رنگ بعنوان جنبه تزیینی در بسیاری از محصولات صنعتی، هنرهای سنتی مثل فرش و گلیم

97

تفکیک این جنبه های سه گانه در کاربرد رنگ به هیچ وجه به معنای آن نیست که در هرکدام از آثار و این روش های یاد شده صرفا یکی از این جنبه ها مورد توجه هنرمندان بوده است بلکه یک یا دو یا هر سه این جنبه ها ممکن است در یک اثر هنری مورد استفاده قرار گیرد.

عواملی که در چگونگی دیدن و درک رنگ دخالت دارند عبارتست از :

  1. نور بعنوان منبع فرآیند رنگ که بدون آن رنگ اشیا دیده نمی شود.
  2. ساختار مولکولی اشیا که باعث می شود بخشی از نور تابیده شده به آن منعکس شود.
  3. چشم انسان که نور بازتاب یافته از سطح اشیا را در یک فرآیند پیچیده بوسیله سلول های نوری شبکیه تشخیص می دهد.

شاخصه های اصلی رنگ

چگونگی دیدن رنگ ها تحت تاثیر محتوا، رنگ های مجاور و نوری که بر اشیا می تابد قرار دارد.

رنگ ها براساس سه خصوصیت از یکدیگر متمایز می شوند :

الف- بواسطه رنگین بودن خود رنگ ها که به آن ته رنگ یا فام می گویند.

ب- بواسطه میزان تیرگی و روشنی رنگ ها

ج- بواسطه میزان خلوص رنگ ها

113

ته رنگ یا فام

منظور از ته رنگ یا فام همان کیفیت رنگین رنگ هاست. علی رغم اینکه تعداد بسیار زیادی رنگ وجود دارد تنها تعداد محدودی از آنها دارای اسم مشخصی هستند مثل رتگ های اصلی زرد، آبی، قرمز و رنگ های درجه دوم نارنجی، سبزو بنفش

سایر رنگ ها بر مبنای اصول زیر نام گذاری می شوند:

الف- بر مبنای ترکیب اسامی رنگ های خاص درجه اول و درجه دوم مثل زرد نارنجی

ب- با اضافه کردن پیشوند یا پسوند به اسامی خاص رنگ ها که درجات مختلفی از رنگ را شامل می شود مثل آبی تیره، قرمز مایل به قهوه ای

ج- استفاده از اسامی بومی برای نام گذاری رنگ ها مثل ارغوانی که در زبان فارسی برای نامیدن قرمز بنفش استفاده می شد.

د- گاهی از تشابه رنگ ها به رنگ گیاهان، میوه ها و چیزهای دیگر برای نامگذاری آنها استفاده می شود مثل سبز زیتونی، زرد لیمویی، قهوه ای…

ه- نامگذاری براساس موادی که از آن ساخته شده اند مثل نقره ای که از نقره ساخته شده است.

د- نامگذاری براساس نام هنرمندان مثل سبز ورونز که بیشتر مورد استفاده ورونز، نقاش ایتالیایی بوده است.

درخشندگی یا روشنایی

منظور از درخشندگی، درجه ای از روشنی یک رنگ است که آن را از درجه دیگری از روشنی یا تیرگی همان رنگ متمایز می کند. بعبارتی درجات مختلف روشنی یک رنگ را میزان درخشندگی آن می گویند.

115

شدت یا خلوص رنگ

منظور از خلوص رنگی درجه سیری یا اشباع رنگ است. به بیان دیگر خلوص رنگی، درجه ای از اشباع است که یک رنگ را در خالص ترین حالت خود نشان می دهد. بعنوان مثال یک آبی خالص که با هیچ رنگ دیگری مخلوط نشده باشد و در ناب ترین حالت خود دیده شود.

116

 

نمود و اثرات متقابل رنگ ها

تعریف حالت و شخصیت رنگ ها بدون در نظر داشتن تاثیرات آن به روی یکدیگر توصیفی گمراه کننده و ناقص خواهد بود زیرا رنگ ها در محیط یا مجاورت یکدیگر می توانند تاثیرات قابل توجهی بر روی یکدیگر بگذارند. روابط و تاثیرات رنگ ها براساس سه ویژگی فام، درخشندگی و خلوص درک می شود.براساس این سه ویژگی هر چه میزان تفاوت در میان دو یا چند رنگ مجاور بیشتر باشد، تشخیص رنگ ها از یکدیگر ساده تر خواهد بود.

بطور کلی رنگ ها اگردر زمینه تیره تر از خود قرار بگیرند خلوص رنگی و درخشش بیشتری از خود نشان می دهند و به نظر می رسد که از ابعاد بزرگتری برخوردارند.

117

احساس سرد بودن یا گرم بودن یک رنگ تحت تاثیر رنگ های مجاور و یا زمینه ای که در آن قرار گرفته اند تغییر می کند. رنگ های گرم مثل زرد نارنجی، قرمز و رنگ های سرد مثل سبز و آبی می باشند ولی تاثیرات متقابل رنگ ها به روی یکدیگر هیچ مرز دقیق و ثابتی را میان سرد و گرم بودن رنگ ها باقی نمی گذارد. گاهی وجود یک رنگ گرم در کنار رنگ های گرمتر از خودش می تواند احساس یک رنگ سرد را بدهد و یا وجود یک رنگ سرد در کنار رنگ های سردتر از خودش کاملا گرم احساس می شود.

118

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *