مقاله رایگان معماری و مرمت ابنیه – خانه امام جمعه تهران – بخش پنجم
شرح فضاهای بنای تاریخی منزل امام جمعه
آنچه از این بنای تاریخی باقی مانده است سوای آن چیزی است که قبلاً وجود داشته و از آن استفاده میشد است. از تمام ده هزار متر مربع و هفت باب منزل و منسوب به این بنا، تنها قسمتی که باقیمانده است بخش بیرونی بنا میباشد که ساختمان اصلی است همراه با حیاط که به تفضیل درباره آن صحبت میکنیم.
ورودی کوچه امام جمعه:
در اواسط خیابان ناصر خسرو داخل کوچه امام جمعه آخرین منزل شمالی بنایی است منسوب به حاج میرزا یحیی بخشی (امام جمعه خویی). ورودی منزل درب آهنی سنگینی است که در گذشته تابلویی که نمایانگر سابقه تاریخی بنا بود بر بالای ن خود نمایی میکرد. بعد از طی ورودی مه راهرویی طولانی است به حیاط میرسیم. در سمت راست این راهرو بنایی وجود دارد که گفته میشود به جای بخش اندرونی ساخته شده است و احیاناً ساختمان ساخته شده کاربری خاصی نداشته است در سمت چپ راهرو هم اتاقهایی ساخته شده که انگیزه ساخت آن شخص نیست.
حیاط: بعد از طی کردن راهرو به حیاط میرسیم که مثل تمام بناهای ایرانی باغچه و حضور نیز عضو لاینفک حیاط و منزل است. در گوشه جنوب غربی حیاط دیواری وجود دارد که تنها یادگار بخش غربی است که بر اثر احداث پارکینگ طبقاتی فرو ریخته است. روی این دیوار آجری گچکاری و کاشیکاری نیز به چشم میخورد. حوض مستطیل شک حیاط توسط چندین باغچه احاطه شده است در دو طرف حوض مجسمههایی قرار دارد که 9 پیکره بهم چسبیده را شامل میشود که از سنگ مرمر ساخته شده است.
ساختمان اصلی: ساختمان از دو طبقه تشکیل شده ورودی بنا از چند ستون و قوسهای طاق تشکیل شده که در عین سادگی جذاب نیز هست. طبقه پائین شامل یک حوضخانه و شاهنشین است.
1- بنای تاریخی منزل امام جمعه خویی
2- فضای آموزشی جدید الاحداث
3- فضای مسکونی در دوران تعلق بنا به ایثارگران ساخته شده
4- فضای مسکونی و ساختمان مجاور
5- پارکینگ طبقاتی
6- قسمت الحاقی به بنای تاریخی
7- حیاط و بناهای مربوط به مدرسه که به جای قسمتی از خانه امام جمعه بوده
«سایت پلان جهت شناخت محل قرارگیری بنا»
معرفی موقعیت بنا:
ساختمان مسکونی حاج میرزا یحیی اما جمعه خویی در محدوده بافت تاریخی شهد تهران و همچنین در داخل محدوده حصار صفویه (طهماسبی) قراردارد. بنا در طول شرقی 8/252/51 درجه و عرض شمالی 83/416/35 قرار گرفته است. از این بنای تاریخی اکنون ساختمانی به مساحت 789 متر باقی مانده که دارای 2 طبقه 320 مترمربع است. موقعیت بنای تاریخی منزل امام جمعه در نقشه روبرو نشان داده شده است. بنا در اواسط خیابان ناصر خسرو و در نزدیکی خیابان صوراسرافیل در کوچههای به نام امام جمعه قراردارد.
ابنیه تاریخی محدوده حصار قاجاریه محدوده حصار صفویه دروازهها محدوده پیشنهادی بنای امام جمعه خویی
شناخت بنا
در زمانی که تهران دارالخلافه بود محله عودلاجان یکی از پنج محله تهران بود. وسعت این محله زیاد و مردم ساکن در آن افراد با نفوذ و با اعتبار آن دوران بودند و این محله بالطبع به صورت اعیاننشین درآمده بود و همچنین تعدادی از افراد ثروتمند و با اسم و رسم حکومت هم در آن سکونت داشتند از جمله آنها نظامالملک پسر میرزانظامالملک پسر میرزا رضاخان نوری صدراعظم ناصرالدین شاه بود که چندین باب منزل و باغ در تهران داشت.
در محله عودلاجان اواسط خیابان ناصریه یکی دیگر از منازل نظامالملک بود که کوچهای که منزل در آن واقع بود نیز نظامالملک نام داشت. کوچه نظامالملک بعدها تغییر نام داد زیرا در سال 1324 هـ . ق حاج میرزا یحیی امام جمعه خویی که در اولین دوره مجلس شورای ملی از طرف علمای آذربایجان به نمایندگی مجلس انتخاب شد آن بنا را از ورثه نظامالملک خریداری نمود و از آن پس کوچه نظامالملک به نام امام جمعه درآمد و بنای مربوطه نیز محل سکونت امام جمعه و وارث ایشان گردید این بنا که مساحت تقریبی آن ده هزار متر مربع بود شامل اندرونی و بیرونی، حیاط خلوت، حیاط آشپزخانه و حیاط حمام بود و شامل هفت باب منزل مشیر تاریخ ساخت این بنا را حدوداً از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه یعنی از دهه 1280 تا 1300 هـ . ق میتوان تخمین زد بعد از فوت حاج میرزا یحیی اما جمعه خویی ورثه ایشان که عبارت از نه پسر و سه دختر بود چندین سال در آن ساختمانها زندگی کردند و در سال 1328 هـ . ش بخش اندرونی آن تخریب شد و به آموزش و پرورش اهدا شد که به جای آن مدرسهای ساخته شد بعدها ساختمان تحت نظارت وزارت فرهنگ و هنر قرار گرفت و در طی دوران چندین مرحله مرمت و بازسازی شد. بعدها که محله عودلاجان عوض شد و کمکم از بین رفت خیابان ناصریه هم به ناصر خسرو تبدیل شد به دنبال آن کوچه نظامالملک سابق هم تغییر کرد بناهای قدیمی فرو ریختند و هرگز بازسازی و مرمت نشوند خانه نظامالملک دیگر وسعت سابق را نداشت و پس از تغییرات محله و اطراف خانه امام جمعه کوچک و کوچکتر شد تا جایی که از آن فقط ساختمان بیرونی و قسمتی از ساختمان بخش غربی باقی ماند خانه امام جمعه چندین بار مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت چندین بار براساس مسایلی آسیبهای جدی به بنا وارد شد و در آخر در جریان تغییرات اخیر محله و کاربری آن در حین احداث پارکینگ طبقاتی در جوار خانه امام جمعه در هنگام خاکبرداری ساختمان بخش غربی فرو ریخت و تلاش برای حفظ این قسمت بینتیجه ماند. تنها اقدام موثر در این زمینه تقلیل طبقات پارکینگ به یک طبقه روز زمین بود و به این ترتیب بخش غربی که به قسمت اصلی متصل نبوده کلاً تخریب شده و بجز قسمتی از یکی از دیوارها چیزی از آن باقی نمانده است.
طرح و نقشه خانههایی که از دوره قاجاریه باقی ماندهاند شامل دو حیاط اندرونی و بیرونی است که حیاط اندرونی از حیاط بیرونی کوچکتر است برای ورود به این خانهها ابتدا وارد فضایی هشت گوش یا دایره و ندرتاً مربع میشویم به نام هشتی که فضایی است کاملاً بسته و مختصر نوری از سقف میگرید. در این هشتی حیاط اندرونی و بیرونی از هم جدا میشوند و هر کدام در مخصوص دارند در واقع هشتی بین حیاط اندرونی و بیرونی است و مساحت فضای آن بین 8 تا 12 متر است در حیاط اندرونی معمولاً در قسمت شمال و جنوب حیاط دو ساختمان یکی برای اقامت تابستانی و یکی برای اقامت زمستانی ساخته شده که بنای شمالی و رو به قبله آن به سه دری و پنج دری معروف بود و این به جهت آن است که اطاق بزرگ آن با دو ورودی و سه یا پنج پنجره که در وسط آن قرار میگرفته به حیاط مرتبط میشد در محوطه حیاط اندرونی و ساختمانهای آن منحصراً افراد خانواده و محارم آنها زندگی و رفت و آمد میکردند و افراد حق رفت و آمد به نداشتند.
حیاط بیرونی شبیه حیاط اندرونی و از آن بزرگتر است و اطاق بزرگ رو به قبله که همان اطاق پنج دری باشد بزرگتر و مجللتر و تزئینات اطاق اعم از گچبری و آئینهکاری بسیار زیبا بود در وسط حیاط اندرونی و بیرونی حوضی هشت گوش یا دایره یا بیضی میساختند و اطراف آن را باغچه کرده و در آن درخت همیشه سبز شمشاد میکاشتند. البته اکثر مردم توانایی ساخت چنین خانههایی را نداشتند و این گونه منازل صرفاً متعلق به افراد صاحب نام و عنواندار جامعه بود.
در منازلی که در این دوره ساخته میشدهاند میتوان نفوذ غرب را فقط در تزئینات داخلی بنا مشاهده کرد ولی فرم و استیل کلی بنا همان حالت شرقی و ایرانی خود را دارد پس از دوره قاجاریه و در دوران پهلوی این نفوذ و تأثیر بیش از پیش نمایان شد و اجزای داخلی بنا و فرم و نقشه کلی آن نیز رنگ و بوی غربی بخود میگیرد و کمکم فضایی به نام «هال» بوجود میآید و یا پلهها از جاهای پنهان و از لای جرزها به داخل سرسراها و هالها آورده میشود و سلیقه غربی در شکل کلی فضاها نیز اعمال میشود.
معماری دوره قاجاریه
معماری ایران در طول تاریخی چه در دوران تابستان و امپراطوریهای هخامنشی تا ساسانی و چه بد از آن در دوران اسلامی که مستقیماً فرهنگ و هنر اسلامی بر روی آن اثر گذاشت. تا زمان معاصر دارای یک پیوستگی و استمرار بوده است که هر چند در طی دوران به سمت تهاجم بیگانگی و نیز کشمکشهای داخلی و قومی دستخوش تأثیر پذیری شده است. اما با این حال دارای یک روند دائمی و سبک و سیاتی منحصر به خود بوده که هیچگاه با سبکهای معماری قبال مقایسه نیست. آنچه در بعضی کتب معاصر تاریخ معماری ایران باستان بخصوص دوران هخامنشی را متأثر از یونان باستان ذکر میکنند و آنچه که معماری و هنر دوران اسلامی را به نوعی به اعراب نسبت میدهند. از ناآگاهی غربیان و نیز غفلت ما میباشد.
معماری دوران قاجاریه را نمیتوان همانند شیوههای قبلی و یا آن را ادامه آنها دانست و یا از آن به عنوان شیوهای از معماری ایرانی نام برد با این توصیف معماری دوران قاجار نیز بناهایی از خود به یادگار گذاشته که هر چشم بنیاد صاحب ذوق را به تحسین میگشاید. گر چه این معماری تلفیقی از معماری ایرانی و غربی نیز هست ولی در تمام بناهای این دوره ارزشها واویتهای ایرانی رعایت شده است معماری ایرانی دوره قاجار در حقیقت به دنبال معماری به دنبال معماری صفویه و شیوه معماری اصفهانی میرود هر چند که این دوره انحطاط دوره اصفهانی را داریم. بهرحال بعد از شیوه اصفهانی شیوه دیگری جایگزین آن نشده است و هر قدر که سعی شده تا این رشته گسسته نشود موفق نشدهاند.
در معماری دوره قاجاریه به تزئینات داخل بنا توجه فراوانی مبذول داشتند و عرصه آن را در کاخها و منازل مسکونی یافتند. آئینهکاری و گچکاری به سرعت رایج شده سالنهای بزرگ آن با اشکال هندسی متنوع از آئینهها تزئین شده است و سقفهای چوبی خانه نقاشی شدند.
دسترسی به محدوده استخوانبندی اصلی شهر در این مقطع همچون گذشته از خارج از شهر با عبور از دروازههای شهر طی مسیرهای اصلی و فرعی به مجموعه تأمین میشده است. محورهای عمده شامل دو محور شرقی و غربی است که یکی دروازه گمرک را به دروازه خراسان مرتبط کرده و محور دیگر شمالی و جنوبی است که دروازه شاه عبدالعظیم را با عبور از درون استخوانبندی اصلی شهر به دروازهی شمالی (شمیران و دولت) وصل میکرد.
• فرهنگی – مذهبی
دروازه
حصار شهر
حکومتی – نظامی
فرهنگی – مذهبی
دروازههای شهر
1- ارگ حکومتی
2- مسجد شاه
3- مسجد جامع
4- بازار و مراکز تجاری
5- امامزاده زید
6- مجموعه مروی
در زمان محمد شاه، توسعه ساخت و سازها با احداث چند محله جدید ادامه مییابد. در این زمان توسعه و تکمیل مسجد جمعه و بازار این المحرمین انجام میپذیرد با احتساب دروازه شمیران و دروازه نماز در همین محدوده زمانی تهران دارای 6 دوازه میباشد. در این دوره نیز ضمن توسعه و تکمیل استخوانبندی قدیم شهر، همانند بسیاری از شهرهای اسلامی، عناصر جسته شهر را مجموعه حکومتی (ارگ) و بناهای مذهبی و بازار تشکیل میدادهاند میدهد.
در حال حاضر تهران بزرگ مساحتی در حدود 780 کیلومتر مربع دارد و مساحت مناطق 20 گانه آن حدوداً 600 کیلومتر مربع است تهران شهری با آب و هوای معتدل است که ارتفاع متوسط آن از سطح دریا 1280 متر میباشد شیب زمین تهران از جهت شمال به جنوب است و زمین تهران زلزله خیز با درجه نسبی بالاست و همچنین روی خط زلزله قرار دارد.
در محدوده کنونی تهران که متوسط ول آن 35 کیلومتر و متوسط عرض آن 22 کیلومتر است دیگر نشانی از بناهای ایرانی وجود ندارد و تنها بازماندگان معماری اصیل ایرانی نیز کمکم به فراموشی سپرده میشوند ساختمانها و بناهای با ارزش قدیمی در هم کوبیده میشوند تا به جای آن آپارتمانهای چندین طبقه ساخته شود در خانهها اثری از حوض و حیاط و باغچه دیده نمیشود و تهران امروز را بسیار مدرنتر و بزرگتر و پر جمعیتتر از 200 سال پیش میابیم شهر که با گذشته نه چندان دور خود تفاوت فاحشی دارد و روز به روز این کلان شهر نفسگیری و وسیعتر میشود.
موقعیت تهران قدیم
نام تهران برای اولین بار در نوشتههای تئولوسیوسی یونانی و در حدود اواخر سده دوم پیش از میلاد به عنوان یکی از توابع ری ذکر شده است و قدیمیترین سند فارسی در مورد تهران نشان میدهد که روستای تهران قبل از سده سوم هجری قمری وجود داشته است آوردهاند که قریهای همانند تهران در نزدیکی آن به نام تهران وجود داشته و همچنین روستای شمیران هم در بالا این دو قریه دو قلو قرار داشته است در معنای لغوی قدیمی دامنه کوه «ران» و «ته» و «شمی» به معنی پایین و بالای آن بوده و بدین ترتیب تهران به معنای پائین دامنه کوه و شمیران به معنای بالای دامنه و کوهپایه بوده است.
تا به سال 961 هـ . ق شاه طهماسب با ایجاد حصار با 114 برج و 4 دروازه به نامهای شمیران، دولاب، شاه عبدالعظیم، قزوین پیرامون روستای تهران ایجاد میکند که بعدها با حصار طهماسبی معروف میگردد و تدریجاً شهر تهران با چهار محله نامهای عودلاجان و سنگج و چال میدان و بازار شکل میگردد وارگ سلطنتی نیز بخشی از شهر را تشکیل میدهد. در اوایل دوره قاجاریه دو دروازه دیگر به نامهای دروازه دولت و محمدیه در این حصار ایجاد میشود. در سال 1200 هـ.ق آن محمدخان قاجار در تهران به تخت مینشیند و تهران رسماً پایتخت ایران میشود. به دنبال آن در سال 1284 هـ.ق در عهد ناصرالدین شاه حصار جدیدی به شکل 8 ضلعی با 12 دروازه به نامهای یوسف آباد، دولت، شمیران، دوشان تپه، درلاب، خراسان، شاه عبدالعظیم، غاز خانی آباد، گمرک، قزوین، و باغشاه به مساحت حدود 20 کیلومتر متر مربع احداثل میگردد و به نام حصار ناصری معروف میشود پس از مدتی محله دولت به چهار محله قبلی اضافه میشود و تهران دارای 5 محله میشود. در سال 1310 هـ . ش با توسعه شهر خیابانهای جدید جایگزین حصار ناصری می شود و اکنون محدوده واقع بین خیابان انقلاب از شمال، خیابان شوش در جنوب، خیابان 17 شهریور در شرق و خیابان کارگر در غرب هسته فرهنگی تا شهر تهران را تشکیل
«نقشه تهران دوره شاه طهماسب و آغامحمدخان در حدود سال 961 هـ . ق»
1- ارگ حکومتی
2- عودلاجان
3- چالمیدان
4- بازار
5- سنگلج
6- باغات
7- مسجد جامع
8- امامزاده زید
9- دروازهها
تاریخ تهران:
قریه کوچک و کم اهمیت تهران ظاهراً از گذشتههای دور آتیهای درخشان برناصیهاش نوشته شده بود و به همین اعتبار طی کوتاه مدتی از قعر گمنامی به اوج شهرت رسید. مورخین صاحب نامی تقریباً در این نکته متفق القولند که قریه تهران در گذشته مرکز چپاول بوده و از آنجا که بر سر راه شهر ری قرار داشته و گاه وبیگاه کاروانهایی از آن میگذاشته راهزنان در آن مجتمع شده و کاروانهایی را مورد بررسی قرار میدادهاند و از آنجا که شهر ری سالها یکی از مرکز مهم حکمرانی بوده درگیرودار لشکرکشیها و جنگ و گریزها تهران محل مناسبی برای گردهمآیی و لشکر آراستن مدعیان قدرت و پناهگاهی مطمئن برای شکست خوردگان و فراریان سیاسی به شمار میرفته و به همین جهت تهران نشینان به منظور حفاظت و حراست از جان و مال خود در تمام منطقه سردابها، نقبها و زاغههایی ایجاد کردند.
قریه تهران مرکز غارت و چپاول بوده تا زمانی که شاه طهماسب صفوی قزوین را به عنوان پایتخت برگزید و تهران روند سریع حرکت خود را به سمت پیشرفت و ترقی آغاز کرد. شاه طهماسب به تدریج رفت و آمدهایش به تهران افزایش یافت و اقامتهایش طولانیتر شد تا جایی که دستور داد پیرامون تهران را با روی محکمی بسازند و همچنین دستور داد بناهای تازه و کاروانسراها و برجهای مستحکمی در آن بسازند. اولین بناهای رسمی در سال 971 هـ . ق با ایجاد یک صد و چهارده برج در تهران آغاز شد و به دستور شاه طهماسب زیر هر یک از برجها یکی از سورههای قرآن را دفن کردند.
از انقراض صفویه نادر شاه افشار تهران را به رستم تیول به پسر خود رضاقلی میرزا دارد. بعد از افشاری کریم خان زند به علت درگیری با آقامحمدخان صلاح خود را در اقامت در تهران دید و با مرگ رقیب سیاسی خود وقتی خاطرش از جانب مرزهای شمالی آسوده شد به شیراز رفت. بعد از کریم خان، آقا محمد خان قاجار پس از زد و خوردهایی که با حاکم تهران داشت سرانجام در روز یک شنبه اول فروردین (11 جمادیالثانی 1200 هـ . ق) در تالاری که توسط کریم خان احداث شده بود بر تخت سلطنت نشست. وی بعد از رسیدن به قدرت به سبک خلفای عباسی دستور داد به نامش سکه بزنند و خطبه بخوانند و تهران را که به عنوان پایتخت برگزیده بود دارالخلافه نامید.
پس از آغامحمدخان یعنی در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار، تهران بیش از پیش آباد شد و بناهای جدیدتری در آن ساخته شد. در مورد جمعیت تهران در آن زمان اطلاع دقیقی در دست نیست ولی در زمان ناصرالدین شاه جمعت تهران به یک صد و پنجاه هزار نرسیده بود و چون جمعیت رو به افرایش بود ناصرالدین شاه تنی چند را مأمور ساخت تا برای تهران محدوده و نقشهای در نظر گرفته و با وسعت بیشتری به حفر خندقهای آن بپردازند در روز یک شنبه 11 شعبان 1214 هـ . ق مراسمی جهت افتتاح محدوده جدید شهر و بنیانگذاری دارالخلافه ناصری در خارج از شهر برگزار شد و بعد از آن بلافاصله کارگران ساختمانی کار ایجاد دارالخلافه ناصری آغاز کردند. دارالخلافهای که بد از مدتی به دلیل اعدام انقلابی ناصرالدین شاه توسط میرزای کرمانی به دارالخلافه مظفری تغییر نام داد و بالاخره بعد از مدتی هر سه نام پیشین از بین رفت و تهران باقی ماند منتهی تهرانی که کوچکترین شباهتی به گذشته خود نداشت.
مقدمه
شاید بندرت بتوان هنری یافت که به اندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته باشد. هنر معماری از بارزترین جلوههای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نمایشگر گویای فضای زیست آدمی است. این هنر در گذشته تابع اصول و ضوابط کما بیش معین و شناخته شدهای بود و پیوندی استوار و ناگسستی با فرهنگ جامعه و الگوهای رفتاری داشت. به همین سبب سبک معماری هر دوره انعکاسی از فرهنگ و هنر آن نوره محسوب میشد و دگرگونیهای معماری با دگرگونیهایی که در سایر عرصههای زندگی و هنر به وقوع میپیوست متناسب بود و هر سبک جدید معماری بر اصول، روشهای و سنتهای سبکهای پیشین استوار بود و بر این منوال بین سبکهای گوناگون معماری رابطهای چنان استوار وجود دارد که مرزبندی بین آنها دشوار به نظر میرسد. تحولاتی که از آغاز قرن حاضر شروع شد موجب گسیخته شدن رشتههای استوار بین برخی از مظاهر زندگی با فرهنگ جامعه شد و در بسیاری از عرصهها پیش از آنکه فرصت و امکان انطباق تا تکنولوژی جدید را بیابد و معماری سنتی مورد بیتوجهی قرار گرفت و به سبب آن که اطلاعات و نظریههای مربوط به معماری، سینه به سینه انتقال مییافت به تدریج با از میان رفتن نسلی از هنرمندان معمار و کسانی که با این عرصه آشنا بودند بسیاری از اطلاعات و نظریههای مربوط به هنر معماری ایران از میان رفت. تهاجم فرهنگی و خود باختگی حاصل از رویارویی هنر و معماری ایران با مغرب زمین نه تنها تداوم یافته است بلکه روز به روز گستردهتر نیز میشود و تلاشهای انجام شده از سری هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتایج مطلوب نرسیده است.
والسلام………..