آیا انسان ها برای تصمیم گیری از روش عقلایی استفاده کرده و با بررسی تمامی راهکارها، راه حل بهینه را بر می گزینند؟


آیا انسان ها برای تصمیم گیری از روش عقلایی استفاده کرده و با بررسی تمامی راهکارها، راه حل بهینه را بر می گزینند؟

بندرت اتفاق می افتد که سلسله اهداف ثابتی داشته باشند و همیشه بصورت اصولی اهدافی را دنبال کنند، آنها تصمیمات خود را با توجه به اطلاعات ناقص اخذ می کنند، بندرت برای تدوین راهکارهای تصمیم به بررسی و تفحص کامل می پردازند. واقعی تر اینکه آنان فقط یک سلسله از معیارهای محدود تصمیم را تشخیص می دهند. فقط تعداد محدودی راهکار را تدوین می کنند. معیارهای انتخاب، اولویتی که به هر کدام داده می شود و راهکارهای انتخاب آنها و نحوه ارزیابی این راهکارها منافع شخصی آنها را منعکس می کند. براساس بحث گزینش استراتژیک در اوائل همین فصل، نتیجه حاصل این خواهد بود که بهترین راهکار انتخاب صمیتم گیرنده، بهینه نخواهد بود، بلکه یک راهکار رضایتبخش خواهد بود. تصمیم گیرنده بجای اینکه راهکارهای متعددی را مورد توجه قرار داده و آنها را فهرست نماید و سپس به ترتیب اهمیت اولویت بندی کند، راه کاری راکه به اندازه کافی خوب بنظر می رسد یا به عبارتی رضایتبخش می باشد جستجو نهایتاً انتخاب می کند. از اینرو تصمیم گیری، فرآیندی جامع برای حصول به یک راهکار بهینه نیست. تصمیم گیری فرآیند تدریجی است که به مدد آن تصمیم گیرنده گزینه ها را ارزیابی کرده تا یکی از آنها که از سطح حداقل قابل قبولی برخوردار است برگزیند. وقتی چنین سطحی حاصل شد، گامهای بعدی متوقف می شود نهایتاً گزینه مورد انتخاب می گردد. بنابراین حتی اگر چه اعضاء سازمان هم عقلائی باشند، تصمیم گیری سازمانی نمی تواند عقلائی باشد زیرا روی مجموعه ای از اولویت های هدف، توافقی وجود ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *