گویشهای زبان فارسی در استان فارس
گویشهای زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار میآید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار میگیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد.
به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی میتوان گفت آمیختگی گویشهاولهجه ها دراستان فارس موجب شدهاست کهنوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و اگر بگوییم به ازای هرشهریا روستای موجود در این استان، نوعی گویش و لهجهخاص وجودداردکه در برخی موارد شباهتها و در پارهای موارد اختلافاتی با هم دارد، سخنی به گزاف نگفتهایم.
اگراین تقسیمبندی را قدری کلی تر و بسته تر ببینیم باید گفت هر شهرستان استان فارس دارای نوعی گفتارخاص وگویشی از زبان فارسی است به طوری که مثلا اصطلاحاتی کهدرشهرستان جهرموروستاهای آن در جنوب فارس مورد استفاده قرار میگیرد با واژهها و اصطلاحاتی که درشهرستان کازرون و روستاهای آن در غرب فارس مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت است.
در برخی ازمناطق استان فارس گویشهای خاص آنقدر توسعه یافته و غنی شده است کهبهاعتقاد اهالی این مناطق باید نوع گویش آنان را زبانی دیگر نامید، این موضوع در شهرستان لارستان در جنوب استان فارس به وضوح قابل رویت است طوری که بسیاری از صاحبنظران گویش لارستانی را زبانی مستقل از زبان فارسی می دانند که دارای دستور زبان ویژه است.
در عین حال کلمات و واژههای این نوع زبانها که در شهرستانهایی مانند خنج و کازرون نیز در بین مردم رواج دارد بسیار شبیه به واژگان فارسی است و یک فردفارسی زبان اگر چه نتواند به این زبان گفت و گو کند اما در مقابل فردی که به آن سخن میگوید میتواند مفاهیم کلی را دریابد.
برخی ازاهالی مناطق استان فارس ازجمله شهرهاو روستاهایی در شهرستانهای آباده، مرودشت و کازرون واژهایی در گفتار و نوشتارهای خودبه کار میبرند که واژههای اصیل زبان پهلوی و زبان ایران باستان است و نیاکان ما افزون بر دو هزار و پانصد سال قبل این واژهها را در گفت و گوهای خود به کار برده اند.
شهر سیوند در ۵۵کیلومتری شمال شیراز که در محدوده شهرستان مرودشت قرار دارد و روستای گاوکشک و برخی دیگر از روستاها در شهرستان کازرون از جمله مناطقی است که واژههایی از زبان ایران باستان هنوز در آن متداول است.
شیراز به عنوان مرکز استان فارس نیز دارای نوع گفتار و گویش خاص از زبان فارسی است، تنوع گویش فارسی در این شهر به حدی است که میتوان گفت گویش ساکنان شرق این شهر با گویش ساکنان شمال یا غرب این کلان شهر متفاوت است.
برخی ازمردم شیراز ازجملهساکنان محلههای سعدی،پودنک،قصردشت و گودعربان دارای مفاهیم بسیار عمیق در گویشهای خود هستند که درعین حال که بر گرفته از زبان فارسی است اما به دلیل مخفف شدن کلمات به نوعی گویش متفاوت تبدیل شده است.
اگربخواهیم درتقسیم بندی گویش زبان فارسی در شیراز نوعی مرزبندی رعایت کنیم باید زبان و گویشهای فارسی در این شهر را به سه قسمت شیرازی شرقی، شیرازی مرکزی و شیرازی شمال غرب تقسیم کرد.
بر اساس مستندات تاریخی از زمان آل بویه تا دوره قاجار فقط یک گونه گویش شیرازی در این شهر وجود داشته است این گویش که اکنون به عنوان گویش اصیل شیرازی شناخته میشود در میان ساکنان مناطقی از مرکز و شمال غرب شیراز رواج دارد و معمولا محلات بافت قدیم شیراز که ساکنان آن شهروندان قدیمی شیراز هستند به این نوع گویش سخن میگویند.
گویشهای دیگر در شیراز به علت مهاجرت برخی از مردم از سایر مناطق به این شهر در شیراز رواج یافته است ، برخی از محلات مناطق شرق شیراز اکنون به این نوع گویش صحبت میکنند و اگر چه واژههای زبان فارسی در این نوع گویش باواژههای زبان فارسی درگویش شیرازی مرکزی مشابه است اما تفاوتهایی نیز در گفتار میتوان دید.
شهروندانی که در مناطق شرق و شمال شرق شیراز زندگی میکنند برای ادای کلمات از نوعی گویش شیرازی که غلیظ تر از گویش شیرازی مرکزی است استفاده می کنند و در تخفیف کلمات سعی میکنند کلمات را بیشتر مخفف نمایند.
علت اصلی تفاوت در گویش شیرازی به ساختار جمعیتی شیراز ، تاثیرگذاری مشاغل ، تاثیر مهاجرت ، نزدیکی به روستاهای همجوار و مسایل اینچنین باز می گردد، در گویش شیرازی عامیانه به علت اینکه ارتباط با دیگر نقاط بیشتر بوده این نوع تاثیرگذاری ها نیز بیشتر است.
برخی از واژههایی که در زبان و گویش عامیانه شیرازی از آن استفاده می شود احمال داده میشود،مخفف شده واژههایی از زبان لاتین است ، مثلا واژه ” ببه ” به معنای عزیزم شاید مخفف شده واژهی Babyدر زبان انگلیسی باشد که به معنای فرزندم و عزیزم بکار میرود.
” سی ” بر وزن دی نیز در گویش شیرازی زیاد کاربرد داردو معمولا در مناطق شرق و شمال شرق شیراز از این واژه زیاداستفاده میشود ، این واژه به معنی دیدن ، نگاه کردن ، نگاه کن ، ببین و معنایی مشابه است و احتمالا با واژه Seeدر زبان انگلیسی مشابه است.
سعدی، حافظ و ملاصدرا که استوانههای ادبی و فلسفی جامعی در ادبیات و فرهنگی ایرانی به شمار میآیند نیز تاثیر شگرفی در زبان و ادبیات فارسی داشتهاند ، در گویش شیرازی نیز هنوز میتوان تاثیر زندگی این بزرگان را دید، ” قربان وجودت ” اصطلاحی است که در تمام لهجههای شیرازی استفاده میشود و میتوان این اصطلاح را بیانگر جا افتادگی فلسفه وجودی ملاصدرا در شیراز دانست.
ویژگیاصلی و مشترک در بین همه گویشهای شیرازی پهن ادا کردن کلمات است.
در برخی از مناطق این شهر زنها بیشتر از مردها چنین صحبت میکنند و کلمات را میکشند.
به عنوان مثال یک شهروند شیرازی که به گویش شیرازی مناطق مرکزی این شهر سخن میگوید برای ادای جمله پرسشی ” برای چه چیزی ؟” میگوید ” بری چی چی ؟” در صورتی که همین عبارت در گویش شیرازی مناطق شرق و شمال شرق شیراز ” سی چی چی ؟” ادا میشود.
در مناطق شمال غرب و غرب این شهر نیز این جمله ” واسه چی ؟” ادا میشود کلمه ” ببین ” نیز در گویشهای یاد شده بیبین، سیکو ، نیگا تلفظ میشود.
در مجموع در مورد وضع گویشهای موجود دراستان فارس نمیتوان یک کلیت در نظر گرفت بلکه هر گویش شرایط خاص خود را دارد، در بعضی از روستاهای استان فارس گویشهای خاصی هست که با وجود زبان جاری فارسی در سراسر استان فارس که همان فارسی است این گویشها هنوز بر جا ماندهاند.
البته در این مناطق نیز والدین مایلند بچهها برای رفتن به مدرسه فارسی را بهتر از زبان محلی بیاموزند ضمن این که خانوادهها فکر میکنند اگر بچهها دو زبان فارسی و محلی را یاد بگیرند در یادگیری زبانهای دیگر دچار مشکل میشوند.
بیشتر گویشهای محلی زبان فارسی در استان فارس دارای ادبیات شفاهی و گفتاری است کمتربرای نوشتن اعدادیاحروف از این نوع گویش استفاده میشود.
از جملهمواردی کهاستقلال گویش لارستانی بهعنوان یک زبان را پررنگ تر میکند نیز همین موضوعاست که این زبان علاوه بر اینکه در گفتار مورد استفاده قرار می گیرد در نوشتار نیز استفاده میشود به طوریکه ما اکنون متون و اشعار به زبان و گویش لارستانی داریم.
مدیر بنیاد فارس شناسی بر ضرورت حفظ گویشهای محلی زبان فارسی به عنوان بخشی از فرهنگ آیینی و سنتی استان فارس تاکید کرد و گفت : در این زمینه کتابها و مقالات ارزشمندی نوشته شده است اما برای حفظ این گویشها باید پژوهشهای کاربردی بیشتری انجام داد.
دکتر سعید زاهد به خبرنگار ایرنا گفت:بنیاد فارس شناسی درسالهای گذشته در قالب فارس شناخت هاموضوعات و مطالب مفیدی درباره گویشهای زبان فارسی گردآوری و منتشر کرده است.
وی اظهار داشت : نویسندگانی مانند صادق همایونی ، امین فقیری ، جمشید صداقت کیش ، ابوالقاسم فقیری و دکتر موسوی که از جمله استادان دانشگاه هستند تحقیقات و پژوهشهای مفیدی درباره گویشهای زبان فارسی در استان فارس انجام دادهاند.
مدیر بنیاد فارس شناسی افزود: در عین حال گویشهای زبان فارسی بسیار متنوع است و در هر کدام از مناطق آن مردم با گویش خاصی سخن میگویند که این گویشها شباهتهای زیادی نیز با هم دارد.
ازجمله صاحبنظرانی که در استان فارس تحقیقات گسترده درباره واژه شناسی و تحلیل گویشهای زبان فارسی انجام داده است دکتر جمشید صداقت کیش، استاد تاریخ دانشگاه شیراز، پژوهشگر و عضو گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان فارسی است.
دکتر جمشید صداقت کیش درباره گویشهای زبان فارسی در استان فارس و شرایط کنونی آن گفت: در استان فارس اهالی لارستان، ترکهای قشقایی و طوایف بهارلو ، ایلانلو ، نف ، منطقه بوالوردی شیراز، ایلات لر ممسنی و ساکنان اطراف این منطقه تا دشمن زیاری و سپیدان دارای گویش خاص هستند.
وی بابیان اینکه میان گویش و لهجه باید تمیز قایل شد اظهار داشت: تعریفی که فرهنگستان از گویش ارائه داده است این است که گویش باید صرف فعل و صرف ضمایر متفاوت داشته باشد از این رو بسیاری موارد بین لهجه و گویش اشتباه میشود.
این استاد دانشگاه شیراز گفت: بر اساس این تعریف حتی زبان کردی هم نوعی گویش زبانفارسیاستامابسیاریاین مرزبندی راقبول ندارندوآن را نمیپذیرند.
وی گفت: تحقیقات گستردهای درباره گویش لارستانی در استان فارس انجام شده است و کتابهایی در اینباره نگاشته شده و دو دانشمند و زبان شناس ژاپنی بر اساس تحقیقات موجود در این زمینه گویش لارستانی را بر مبنای زبان شناسی نوین تنظیم و آن را مستندسازی کرده اند.
صداقت کیش بیان کرد: تحقیقاتی نیز درباره نوع گفتار و نوشتار درآباده، مرودشت و بیضاء انجام شده و در این رابطه تز دانشگاهی نیز ارائه شده است.
عضو گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان فارسی گفت:به هر حال گویشهای زبان فارسی در استان فارس محدود شده است، این محدودیت گاه در حوزه یک شهرستان گاه در حوزه چند شهرستان و گاه حتی در حوزه یک روستا و منطقه کوچک دیده می شود، اما واقعیت این است که هجوم رسانههای مختلف،شبکههای تلویزیونی، اینترنت و مسایل دیگر موجب شده است که گویشهای محلی در معرض آسیب قرار گیرد.
استاد دانشگاه شیراز گفت : این موضوع خاص استان فارس نیست و در همه جای کشور در حال وقوع است به عنوان مثال بسیاری از کودکان اکنون در روستاهای مازندران،مازنی حرف نمیزنند در حالی که ۲۰سال قبل زبان اصلی روستاهای این مناطق مازنی بود.
وی افزود: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی تحقیقات گستردهای درباره گویشهای زبان انجام داده است، در این مرکز بیش از ۱۰۰تک نگاری از روستاهای کشورانجام شدهوزبان شناسان بزرگ بر روی آن تحقیقات گسترده انجام می دهند اما در عین حال همچنان نباید هجوم رسانهها برای کمرنگ شدن گویش ها را نادیده گرفت.
وی درباره گویشهای زبان فارسی در شیراز گفت: برخی واسونکهای شیرازی به گویش خاص گفته شده است در عین حال همین واسونکها وقتی در مناطق دیگر استان فارس به کار میرود طوری دیگر و با گفتاری متفاوت ادا میشود.
واسونک بهآوازهایی گفته میشود که در استان فارس درمجالس نامزدی و عروسی خوانده میشود.
صداقت کیش اظهار امیدواری کرد که ورود زبان شناسان جوان و با انگیزه به عرصه تحقیقات و پژوهشگری در کشور و در استان فارس بتواند زمینه باز شناسی بسیاری از گویشهای منسوخ شده یا در معض آسیب را فراهم نماید.
در هر حال زبان فارسی به عنوان زبان ادبیات از شیوایی و گیرایی خاصی برخوردار است اما پاسداشت ارزشهای فرهنگی بومی و محلی و حفظ این میراث گرانسنگ میطلبد تا در کنار زبان فارسی به گویشهای محلی نیز اهمیت بیشتر داده شود و برای احیای آن تلاش دوچندان انجام گیرد .
نمونه هایى از لهجه ابیوردى زبان ترکى در استان فارس
پیروان اندیشه پان ایرانیسم٬ قومیت گرایان افراطى فارس و برخى از مقامات دولتى متاثر از قومیتگرایى افراطى فارسى٬ هنوز و مانند همیشه مشغول به قلم فرسائى در مورد “قوم”٬ “اقلیت”٬ “زبان محلى” “آذرى”٬ “حقوق شهروندى” و اینکه آیا این زبان محلى مىباید که در “ادبیات فولکلوریک” و “کودکان” بکار برود و یا نرود٬ آنهم در میان خود و به نیابت از ملت ترک مىباشند. غافل از آنکه در ایران٬ مساله اى بنام حقوق شهروندى افراد منسوب به قوم اقلیت آذرى و یا کاربرد این زبان محلى در ادبیات فولکلوریک و کودکان و غیره اصلا وجود ندارد. مساله موجود در ایران٬ “حقوق ملى” “ملت” “ترک” و اینکه زبان ترکى٬ زبان اکثریت مردم ایران٬ مىباید که مانند هر زبان سراسرى و ملى دیگر در هر کجاى دنیا٬ به زبانى رسمى و دولتى ارتقاء داده شده و مانند هر زبان رسمى دیگرى٬ در تمام عرصه هاى دولتى و علمى و هنرى و اجتماعى و …. و البته که در عرصه ادبیات فولکلوریک و کودکان و با حمایتهاى همه جانبه دولتى٬ به طور بسیار گسترده اى بکار گرفته شود است. مقامات ترک٬ روشنفکران و جوانان و توده ملت ترک در سراسر ایران٬ در شمال غرب٬ در شمال شرق و در جنوب آن٬ مىبایست بدون گوش فرا دادن به پنداربافىهاى آناکرونیک و نخنما شده آذرى و قوم و اقلیت و محلى و شهروند و ….. به اقدامات و فعالیتهاى خود در زمینه مهیا نمودن زمینه هاى عملى و مادى رسمى و دولتى شدن زبان اکثریت مردم ایران یعنى زبان ملى ترکى بیش از پیش شتاب دهند.
لهجه ابیوردى (بولوردی – ابولوردى) زبان ترکى٬ لهجه ترکان ابیوردى ساکن در استان فارس است. خاستگاه اصلى ابیوردىها اطراف شهر ترک دره گز در خراسان (کلات ابیورد) است. لهجه ابیوردى على رغم سکونت متکلمینش در جنوب ایران٬ یکى از لهجه هاى خراسانى زبان ترکى و یا دقیقتر لهجه اى گذرى بین لهجه هاى خراسانى و آذربایجانى زبان ترکى بشمار مىآید. (لهجه ترکى رایج در منطقه درگز خراسان٬ خود بسیارى از خصوصیات لهجه هاى آذربایجانى را از خود نشان مىدهد و علاوه بر آن٬ سکونت ابیوردىها در استان فارس که زبان ترکان ساکن در آنجا از جمله اتحادیه طوائف ترکى قشقائى جزئى از گروه لهجه هاى آذربایجانى زبان ترکى است٬ باعث پررنگتر شدن ویژگىهاى آذربایجانى در این لهجه خراسانى زبان ترکى گردیده است). جمعیت تقریبى ترکهاى ابیورد در سال ١٩۵۵ بین ٣۵-٣٠ هزار تن برآورد شده است. بنابراین تعداد ابیوردیهاى امروز- با توجه به جمعیت ایران در سال ١٩۵۶ که کمتر از ١٩ میلیون و در سال ٢٠٠٣ بیش از حدود ۶۵٬۵ میلیون نفر بوده است- رقمى بین ١٢۵-١٠۵ هزار تن مىباشد.
در باره لهجه ابیوردى زبان ترکى٬ پرفسور عثمان ندیم تونا مقاله مفصلى در٣١ صفحه بنامEbiverdi: İran’da bir Türk diyalekti (ابیوئردى: ایراندا بیر تورک دییالئکتى- ابیوردی: لهجه اى ترکى در ایران) نگاشته است. مقاله مذکور حاوى یک مقدمه مختصر در باره ابیوردىها٬ بخشى مفصل در باره خصوصیات لهجه ابیوردى زبان ترکى٬ نمونه هایى چند به لهجه ابیوردى (براى خواندن این نمونه ها به قسمت اول این نوشته مراجعه کنید) و یک لغتنامه مىباشد. ترجمه اى از خلاصه بخش مربوط به خصوصیات زبانى لهجه ابیوردى این مقاله همراه با اندک اضافاتى, در کتاب “سیرى در تاریخ زبان و لهجه هاى ترکى” (دکتر جواد هئیت) آورده شده است. (در ایران نیز در باره ابیوردىها کتابى بنام “از باورد تا ابیورد فــارس” (تالیف مظفر قهرمانى٬ نشر فرهنگ و هنر شیراز٬ سال ١٣٣۵) چاپ شده است).
در زیر نخست ترجمه خلاصه اى از مقدمه مقاله مذکور پروفسور عثمان ندیم تونا توسط خودم و سپس ترجمه و تلخیص بخش مربوط به خصوصیات زبانى لهجه ابیوردى از این مقاله٬ انجام شده توسط دکتر هیئت را مىآورم. تمام توضیحات داخل [ ]٬ همچنین پانوشتها از من است. در مقابل هر کلمه و یا عبارت و جمله ترکى٬ در [ ] نخستین٬ تلفظ آنرا در لهجه ابیوردى با الفباى لاتین و در [ ] دوم٬ تلفظ آن را در ترکى معیار با هر دو الفباى لاتینى و عربى داده ام٬ در مواردى که تلفظ کلمه مربوطه در هر دو لهجه ابیوردى و ترکى معیار یکسان بوده است٬ تنها به ذکر یکى بسنده نموده ام.