راز نهفته مهاجرت پرندگان و نکته های آموزشی آن
نحوه مهاجرت پرندگان برای سالها یکی از رازهای پیش روی محققان بوده است. اگر چه دانشمندان با استفاده از یافته های خود تاکنون، مشخص کرده اند که این پرندگان با کمک میدان مغناطیسی زمین در طی مهاجرت های طولانی جهت یابی می کنند، اما نحوه این عملکرد هنوز به طور کامل مشخص نشده است.
گروهی از محققان، اخیراً اعلام کرده اند این راهنمایی طبیعی بر اثر تأثیر میدان مغناطیسی زمین بر روی ترشحات شیمیایی درون بدن پرندگان به وجود می آید، بدینگونه که در مکان های مختلف بر اساس جهت خطوط میدان مغناطیسی و شدت آن، میزان متفاوتی از یک ماده شیمیایی در بدن پرندگان آزاد می شود که این میزان ترشح، جهت گیری آنها را تعیین می کند، تحقیقات بر روی این موضوع همچنان ادامه دارد.
● گونه های مهاجر و غیر مهاجر پرندگان
بعضی از پرندگان از قبیل بلدرچین آمریکایی کاملا غیر مهاجر هستند ولی بسیاری از گونهها مهاجرت میکنند، یعنی بطور منظم و با تغییر فصل از ناحیهای به ناحیه دیگر نقل مکان میکنند. بیشتر مهاجرتها به سوی شمال و جنوب یا ارتفاعی است. پرندگان در فصول گرم به سوی زمینهای معتدله شمال و نواحی مجاور قطب شمال حرکت میکنند زیرا در این مناطق برای تغذیه و لانهگزینی امکانات و تسهیلات کافی وجود دارد و هنگام زمستان مجددا به نواحی جنوبی باز میگردند. در نیمکره جنوبی نیز به هنگام تغییر فصول همین حرکت در جهت مخالف و به مقیاس کمتر وجود دارد.
بعضی از پرندگان در تابستان مهاجرت ارتفاعی به سوی نواحی کوهستانی انجام داده و زمستان به نواحی پست برمیگردند. بیشتر گونهها برای مهاجرت کم و بیش بر طبق قاعده حرکت میکنند و ورود و خروجشان بر حسب تقویم منظم است. اردکها و مرغابیهای آبی بوسیله طوفانهای پاییزی و بوجود آمدن آبهای باز به هنگام بهار به بخشهای مختلف راه یافتهاند. پرندگان کوچک خواننده و گنجشکها شبها مهاجرت کرده و روزها برای استراحت و تغذیه توقف مینمایند. کلاغها ، بازها و غازها روزها حرکت میکنند. ولی شبها برای غذا در جاهای مناسب فرود میآیند.
پرستوها روزها حرکت نموده و در طی راه برای غذای خود جمبندگان را شکار میکنند. اردکها و پرندگان ساحلی شب یا روز مهاجرت میکنند. پرواز مهاجرتی بعضی پرندگان نزدیک زمین صورت میگیرد و بقیه تا اوج ۹۰۰ تا ۱۵۰۰ متر از زمین فاصله پیدا میکنند. برخی پرندگان فقط مسافات کوتاهی طی میکنند. ولی حشره خواران کوچک از قبیل مگسگیرها و پرندگان خواننده زمستان را در مکزیکو یا بخشهای شمالی آمریکای جنوبی میگذرانند.
● چرا پرندگان کوچ می کنند؟
کوچ یا مهاجرت پرندگان از همان آغاز تاریخ توجه بشر را به بشر جلب کرده است. در یک هزار سال قبل از میلاد هومر به آن اشاره کرده و ارسطو فیلسوف بزرگ یونان درباره آن بررسی کرده است. کوچ عبارت است از حرکت پرندگان به طرف جنوب در پاییز و به طرف شمال در بهار یا حرکت از زمینهای پست به طرف ارتفاعات و یا از نقاط دور از ساحل به طرف ساحل. چون بعضی از آنها در شرایط جوی زمستان نمیتوانند زنده بمانند به مناطق گرمتر میروند.
آن پرندگانی که از بعضی حشرات یا جوندگان کوچک تغذیه میکنند در زمستان نمیتوانند چنین غذاهایی را بدست آورند. چون پرندگان در تابستان زاد و ولد میکنند کوچیدن آنها به این موضوع هم مربوط میشود. بعضی از غدد پرندگان مواد شیمیایی ترشح میکنند که قاعدتا باید با زاد و ولدشان ارتباط داشته باشد. این در بهار اتفاق میافتد. پرنده حس میکند که موقع جوجه آوردنش نزدیک شده بنابراین عازم شمال که هوا تابستانی است میشود. بنابراین تغییر طول مدت روزها و نبودن غدا به پرنده میگوید که عازم مناطق گرمسیری شود.
در این میان نظرات مختلف قابل توجه است؛
برخی بر این عقیدهاند که مهاجرت آنها ارثی است و گفتهاند مهاجرت میراثی است بر جای مانده از انواع قدیمی.
گروه دیگری از پرنده شناسان بر این باورند که برخی از پرندگان همواره در جستجوی محیطی هستند که غذای فراوان داشته باشد و در آن جا به ساختن آشیانه بپردازند. بدین ترتیب با تغییر فصل از نواحی سرد به نواحی گرمتر میروند و باز با تغییر هوا به جای اولیه خود بازمیگردند.
برخی دیگر معتقدند که حکمت مهاجرت پرندگان تولید مثل است و آنها برای رسیدن به این هدف در دوران تولید مثل به طور غریزی راهی شمال میشوند؛ پرندگان در سراسر جهان بدون آن که علامت و نشانهای داشته باشند، با کمک این غریزه کیلومترها راه از آشیانه خود دور میشوند و سپس به آسانی به آن بازمیگردند.
● پرندگان مهاجر از چه طریقی راه خود را پیدا میکنند؟
پرندگان مهاجر میتوانند میدانهای مغناطیسی اطراف کره زمین را تشخیص دهند. خطوط مغناطیسی نیرو از شمال به جنوب قطبهای مغناطیسی کشیده شدهاند.
شاید پرندگان راه خود را از روی این خطوط پیدا میکنند. وقتی کریستف کلمب به قاره آمریکا نزدیک میشد دسته بزرگی از پرندگان را مشاهده کرد که به طرف جنوب غربی در حال پرواز هستند. از اینجا متوجه شد که به خشکی نزدیک شدهاند. بنابراین مسیر خود را در جهت جنوب غربی تغییر داد تا در مسیر پرواز پرندگان قرار بگیرد و به این دلیل است که چرا به جای پیاده شدن در ساحل فلوریدا در یاهاما پا به ساحل گذاشت.
● چگونه پرندگان راه را برای رفتن می شناسند و در همان مسیر می مانند؟
نکته جالب اینجاست که چگونه پرنده ای که هزاران کیلومتر مسیر خشکی و آب را طی می کند دقیقاً روی همان تالابی فرود می آید که سال گذشته فرود آمده است.
خورشید و ستارگان، جریان رودخانه ها، خطوط ساحلی، دره ها، رشته کوهها همه و همه می توانند برای آنها به عنوان راهنما محسوب شوند. در مورد کبوترهای خانگی گمان می شود که از حس بویایی خود برای پیدا کردن مسیر استفاده می کنند. اما مهمترین عامل برای پیدا کردن مسیر مهاجرت، خطوط مغناطیسی کره زمین است.
همچنین وجود غریزه بازگشت به خانه پرنده را راهنمایی می کند. در یک آزمایش پرندگان را در جعبه های سرپوشیده از یک مکان به مکان دیگری بردند، سپس در جعبه ها را باز کرده آنها را رها کردند، با تعجب مشاهده شد که راه بازگشت به محل اولیه شان را پیدا کردند.
گاهی اوقات پرندگان راهشان را بر اثر یک طوفان عظیم، باد شدید یا سایر شرایط آب و هوایی گم می کنند و یا شاید پرندگان جوانتر، آنهایی که دیر پر در آورده اند و نتوانسته اند با پرندگان مسن تر مهاجرت کنند راه را گم می کنند.
● اما یک سوال؛ آیا پرندگان در مهاجرت خود از “مسیر های عبور انرژی زمین” کمک می گیرند؟
روز تاریک و مرطوبی است. مه سنگینی، صخره های گرانیتی دارتمور(Dartmoor، نام ناحیه ای در انگلستان است) را از نظرها پوشانده است. ما رد پای گوسفندان را که به سختی در مه دیده می شود دنبال می کنیم. رطوبت، همه جا را فرا گرفته. به سختی می توان باور کرد که اکنون ساعت دوازده ظهر یک روز تابستانی است. اما به راستی چنین است.
در مقابل ما بالای شیب تپه، جائی که مه رقیق تر است، سایه ای حرکت می کند. سایه حیوانی است سیاه رنگ و گویی به هنگام دویدن، پاهایش زمین را لمس نمی کنند. آن سایه، در حالی که دهانمان از شگفتی باز مانده و چشمانمان خیره شده، از مقابلمان گذشته و به سوی دایره ای سنگی که توسط انسان های عهد باستان ساخته شده می رود و محو می شود.
اگر بتوان گفت چیزی ساکت تر از سکوت وجود دارد، دویدن آن موجود بود که به شیوه ای غیر زمینی، آرام و بی صدا بود به طوری که هیچگاه آن را فراموش نخواهم کرد .
آیا آن حیوان، یک سگ تازی سیاه و بسیار بزرگ بود؟ هیچ نشانه ای مبنی بر این که آن سایه یک تازی باشد، وجود نداشت. تنها و تنها سایه ای بود سیاه، به سیاهی سکوتی که او و ما را در بر گرفته بود آمد و گذشت. آن حیوان به سوی دایره سنگی دوید و محو شد. برای من و همراهانم، به نظر نمی رسید که آن سایه یک سگ باشد و پس از آن ماجرا هم بارها در این مورد با هم صحبت کردیم.
طی چندین سال که از مشاهده آن صحنه می گذرد، افسانه های محلی را بررسی کرده ام و در مورد امتداد مکان های باستانی، مسیرهای عبور انرژی کیهانی در زمین و همینطور صخره های منطقه اگزمور که مورد گمانه زنی و کاوش قرار گرفته اند مطالعه وسیعی انجام داده ام به طوری که اکنون اهالی آن منطقه نیز مرا میشناسند!
در کنار این ها به تحقیق در مورد بسیاری چیزهای دیگر از قبیل گربه های سیاه بزرگی که در طبیعت وحشی بریتانیا پرسه می زنند، پرداخته ام چرا که به نظر می رسد تمامی این موارد تا حدودی به هم مربوطند.
همانطور که گفته می شود و به راحتی نیز قابل اثبات است، مکان های باستانی در امتدادهای مشخصی توسط بشر بنا شده اند. اما مساله، خیلی جالب تر از اینها است. جهان، حاوی مسیرهای عبور جریان انرژی است که سیاره ما را قطع می کنند. انسان ها در راستای برخی از این مسیرها، قطعات و یا بناهای سنگی بر پا نموده اند و به همین دلیل است که می بینیم بناهای باستانی در امتدادهای مشخصی ساخته شده اند و این نشان دهنده آگاهی انسان از انرژی زمین و به کارگیری انرژی مزبور است.
اما به راستی چگونه است که چکاوک اروپایی از آشیانه خود در جنگلی آرام در بریتانیا به پرواز در آمده و مسیر خود را به سوی محل اقامت زمستانی خود که هزاران کیلومتر دورتر واقع شده می یابد؟ و چگونه در بهار سال آینده مسیر بازگشت خود را نه تنها به بریتانیا بلکه به همان بخش از بریتانیا و همان محدوده و همان جنگل و اغلب همان آشیانه ای که از سال قبل خالی مانده بود پیدا می کند؟ پاسخ این است: با دنبال کردن مسیرهای عبور انرژی زمین.
چرا این موارد بارها و بارها توسط اشخاص مختلف اما فقط در مکان های مشخصی دیده می شوند؟ به اعتقاد من، علت، همان مسیرهای عبور انرژی از زمین است.
در مورد چنین پدیده هایی و همینطور در مورد پدیده های مرتبط با ارواح، وجود آب، اغلب تأثیر گذار است.
این آب ممکن است در زیر زمین باشد و یا روی زمین- مانند مه یا باران. باید گفت در مشاهده چنین پدیده هایی، وجود آب، دست به دست انرژی زمین می دهد. مطئن هستم که در این میان، انرژی خود ما یا همان هاله انرژی نیز به کمک می آید و همین هاله انرژی است که سبب می شود تا برخی از ما برحسب طبیعتی که داریم، نسبت به چنین پدیده هایی حساس تر از دیگران باشیم.
این واقعیت که عموماً جریان های انرژی زمین با وجود آب در ارتباطند نباید باعث گردد که گمانه زنان در گمانه زنی خود در پی مسیرها و خطوط انرژی زمین باشند. چرا که گمانه زنی، خود مهارتی طبیعی و مستقل است. در گمانه زنی، شخص برحسب آنکه به دنبال چه می گردد، به انتخابی آگاهانه دست می زند و بنابراین در آن اشتباهی رخ نخواهد داد.
خوب، بیاییم این اندیشه ها را به هم ربط داده و به پرندگان وحشی که در مهاجرت خود به پیگیری مسیرهای انرژی زمین می پردازند بیندیشیم. بیاییم به اندیشه جالبی که مطرح کردم به طور دقیق تر نگاه کنیم.
گفتم که پرندگان، مسیرهای عبور انرژی زمین را تعقیب می کنند. به نظر من، آن ها این کار را از طریق گمانه زنی انجام می دهند.
ما انسان ها چه در کار گمانه زنی خیره باشیم و چه نباشیم، برای گمانه زنی به نیروی تمرکز ذهن احتیاج داریم که برای کسب آن باید تمرین کنیم.
اما پرندگان مهاجر به علت ضرورت موجود، توانایی هایی را که ما با انتخاب خود و با این پندار نادرست که چنین توانایی هایی در زندگی مان بکار نمی آیند به کناری گذاشته و به این طریق ارتباطمان را با طبیعت سست کرده ایم، برای خود حفظ کرده اند.
به اعتقاد من پرندگان به طور غریزی نوک خود را به سوی مسیرهای انرژی زمین گرفته و این چوب گمانه زنی طبیعی خود را تا رسیدن به هدف، تعقیب می کنند.
- به نظر شما باور کردن این امر دشوار است؟
شکاکان، تمام این سخنان را نادرست می دانند اما سخن من به آن ها این است که ” نادرست بودن این نظریه را اثبات کنید”! چنین پدیده هایی همواره اتفاق می افتند، پیش از این هم طی قرن ها برای هزاران نفر رخ داده اند و در آینده نیز حتی در دنیای جدید که بسیاری از اشخاص، نزدیکی خود را با طبیعت از دست داده اند، رخ خواهد داد.
مسیرهای عبور انرژی در زمین در اطراف ما پراکنده اند و با گمانه زنی و بدون رجوع به نقشه ها می توان آنها را یافت. این گمانه زنی را خودتان امتحان کرده و زیبایی اجتناب ناپذیر وجود آنها را و وجود مکان های باستانی، چاه های مقدس و مکان های قدیمی در حوالی آنها را ببینید و تجربه کنید.