موضوع تحقیق: مهاجرت مشروطه خواهان به قم
نام درس: تاریخ معاصر ایران
تحصن و بست نشینی:
تحصن و بست نشینی ایرانیان از صد سال پیش مرسوم شده است. تحصن اولین گام معترضان و مخالفان، در ورود به مرحله مقاومت و مخالفت بود که معمولاً با هدف عدالت خواهی در برابر حکام صورت می گرفت.
نتایج این بست نشینی ها به جز آنکه در برخی موارد منجر به عقب نشینی قدرت حاکم شده است، مهمترین تاثیر را در میان افکار عمومی ایرانیان و شکل دهی و سازماندهی گسترده تر به مخالفان گذارده است. ایرانیان که در تحزب و گروه سازی چندان موفقیتی نداشته اند و احزاب آنان به محافل کوچک چند نفری تبدیل شده است، در شب نشینی ها و تجمع های اعتراض همدلی شگفت آوری یافته اند. در ساختار حزبی، توافق اعضا باید در موارد گوناگون صورت گیرد که از سازمان داخلی حزب و تشکیلات آن یا برنامه های آینده سیاسی و اقتصادی و تاکتیک های عملی را نیز شامل می شود. به این ترتیب امکان گسترش چشم گیری نمی یابد. لیکن در حرکت های اعتراضی تنها چیزی که موجب وحدت نیروهای معترض است، حریف مشترکی است که وجودش و رفتارش نارضایتی گسترده ای را ایجاد کرده است و هدف معترضان نیز در نقد یا تلاش برای تعدیل یا تخریب آن خلاصه می شود.
اصلاح طلبان ایران نیز از حدود شش ماه قبل به صورتی ناگفته وارد مرحله مقاومت مدنی شده اند. مرگ زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی الاصل کانادایی که با اعتراض های گسترده داخلی و خارجی همراه شد، ورود نیروهای رفورمیست ایرانی در پروسه مقاومت را کاملاً نمایان کرد. پس از آن و در اعتراض به بازداشت های گسترده نیروهای سیاسی اصلاح طلب، برنامه روزه های سیاسی مداوم صورت گرفت که خواسته معترضان آزادی کامل زندانیان سیاسی بود. این خواسته تا حدی محقق شد، لیکن همچنان چند تن از نیروهای سیاسی در زندان ماندند و اعتراض ها و نارضایتی ها نتیجه ای دربرنداشت.
رد صلاحیت بی سابقه داوطلبان نمایندگی مجلس هفتم پروژه مقاومت مدنی را به مرحله جدی تر وارد کرده است.
بست نشینی گروهی از نمایندگان مردم در مجلس و پیوستن نیروهای معترض دیگر به آنان یادآور تجربه های سده اخیر تاریخ ایران است.
مهاجرت کبری(از نظر کتاب الف):
شاید اولین نمونه تحصن اعتراض آمیز در تاریخ معاصر در پنجم اردیبهشت ماه ۱۲۸۴ اتفاق افتاده باشد. در این تاریخ گروهی از بازاریان در اعتراض به تعرفه های سنگین «نوز» بلژیکی بر کالاهای تجار داخلی شکایت به عین الدوله بردند که چون او بی توجهی کرد بازار تهران بسته شد و گروهی از تجار در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. چند ماه بعد و با افزایش نارضایتی ها، گروهی از تجار و مردم در مسجد شاه متحصن شدند. اهمیت این تحصن از آن جهت بود که سه تن از روحانیون (بهبهانی، طباطبایی و سیدجمال الدین واعظ) نیز به مردم پیوستند لیکن روز بعد با توطئه میرزا ابوالقاسم امام جمعه روحانی این تحصن نیز برهم خورد.
در تیرماه سال بعد که در جریان شورشی دیگر دو طلبه جوان کشته شده بودند، مردم این بار در مسجد جامع تجمع کردند که باز هم سیدین (طباطبایی و بهبهانی) آنها را همراهی می کردند این بار سربازان به اجتماع مردم حمله کردند و گروهی کشته شدند. در نهایت این اجتماع به تقاضای سیدین متفرق شد.
سال ۱۲۸۵، سالی سرنوشت ساز در تاریخ ایران است.
مهاجرت کبری
درچنین روزی در سال 1283هجری شمسی مهاجرت علماو مشروطه خواهان موسوم به مهاجرت کبری آغازشد. دراین مهاجرت حضرات آیات بهبهانی وطباطبایی ابتدا به حضرت عبدالعظیم وسپس به قم مهاجرت کردند.
پس ازمرگ ناصرالدین شاه قاجاردرهفدهم ذی القعده 1313 ه ق مظفرالدین شاه براریکه قدرت تکیه زد وعین الدوله را که مردی مستبد بود به صدارت برگزید . درواقع ریشه انقلاب مشروطیت را باید دررفتارظالمانه پادشاهان قاجار، تعدی وتجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار، حکومت مستبدانه حاکمان ولایات و مداخله بی حد وحصردول روس وانگلیس درامورایران و مخالفت مردم با آنها ونیزارتباطاتی که با اروپا برقرارشده بود که سبب مشاهده پیشرفت ممالک راقیه می شد، دانست . عدم درک صحیح مظفرالدین شاه ازاصول مملکت داری ونیزبا توجه به بیماری وی وعزیمت مکرربه فرنگ جهت معالجه ، اوضاع کشور روز به روز نا بسامان تر می شد و ظلم حاکمان به تبع آن افزایش می یافت . در این میان چند ین حادثه دیگر باعث شد تا حرکت مردم و شورش عمومی تسریع شود . یکی از این حوادث ماجرای موسیو نوز بلژیکی بود. وی در سال 1281 به همراه عده ای از هموطناننش به ایران آمد تا به اداره امور گمرکات بپردازد . مسیو نوز تعرفه های گمرکی را علیه بازرگانان وضع کرد و این امر موجبات نارضایتی گسترده ای را فراهم آورد . وی موقعی موجبات خشم بیش ازحد مردم را فراهم آورد که با انتشارعکسی از وی در لباس روحانیت درمجلس رقص و درحال قلیان کشیدن حاضرشد . مساله دیگربانک استقراضی روسیه بود . بدین شرح که روس ها درمحل قبرستان متروکه ای دروسط بازاردرحال بنای ساختمان بانک بودند که دراثنای ساخت آن، استخوانهای تازه مردگان کشف شد . روس ها با بی اعتنایی اجساد استخوانها را به چاه ریختند . همچنین مساله به چوب بستن بازرگانان، درشکل گیری این واقعه مزید برعلت شد . درزمان جنگ روس وژاپن به دلیل گران شدن قیمت قند ، علاء الدوله حاکم وقت تهران تعدادی ازبازرگانان را که دراعتراض به اعمال مسیونوزتحصن کرده بودند به بهانه گران کردن قند ودرواقع به قصد زهرچشم گرفتن به چوب بست . با انتشار این خبر بازاریان مغازه ها را بستند و به عنوان اعتراض درمسجد بازار اجتماع کردند . دولت به وحشت افتاد و قول داد که به رتق و فتق امور بپردازد . اما نه تنها این چنین نشد بلکه در نشست دیگری که مردم درمسجد پای سخنان سید جمال واعظ نشسته بودند ، دولتیان بر سر مردم ریختند و آنها را به باد کتک گرفتند . پس از این واقعه علمای تهران به منظور اعتراض ، به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در ری پناه برده و در آنجا تحصن کردند . درهمین حین ، وعاظ در جاهای مختلف بر منبر رفته و از استبداد حکومت عین الدوله سخن می گفتند و خواستار تشکیل عدالتخانه در کشور بودند . دراین زمان بازار تهران به کلی تعطیل شده بود و تعداد متحصنین ازده هزارنفرتجاوزمی کرد . دیگر شهرهای کشورنیزبه این حرکت پیوستند . شاه با مشاهده احوال در صدد حل قضیه برآمد .
متحصنین خواسته های خود را ازجمله ، تاسیس عدالتخانه ، اجرای قوانین اسلام ، درسراسرکشور وعزل مسیو نوزبلژیکی وعلاء الدوله به گوش شاه رساندند. سرانجام مظفرالدین شاه به خواسته آنان تن درداد وبا آنها موافقت کرد وعلما به مهاجرت صغری پایان دادند . عین الدوله که هرگزحاضر نبود تن به خواسته مردم بدهد با گذراندن وقت وامروزوفردا کردن ازپذیرش درخواست متحصنین طفره می رفت و سعی داشت با ایجاد اختلاف درصفوف علما ومردم وهمچنین زندانی کردن وبه تبعید فرستادن فعالان غائله راختم کند . با ادامه این روند وطی مراحلی ، علما خواستارخروج ازتهران وعزیمت به قم شدند. بدین ترتیب آقایان طباطبایی وبهبهانی به همراه عده ای ازمردم به قصد قم شهرتهران را ترک گفتند ( مهاجرت کبری ) . درست در همین زمان اولین دسته ازمردم که حدود 50 نفرمی شدند نا آگاهانه به سفارت انگلیس پناهنده شدند ودرحیاط سفارت بست نشستند . این جمعیت درچند روز آینده به بیست هزارنفررسید . متحصنین درسفارت ازشاه خواستند علما را به تهران بازگرداند ، تضمین بدهد که احدی شکنجه و دستگیرنخواهد شد ، امنیت را درکشوربرقرارکند ، دست به تاسیس عدالتخانه بزند وقاتلین مردم را تعقیب کند . همچمین درخواست های مهاجران به این شرح بود بازگشت علما به تهران، عزل عین الدوله ، افتتاح دارالشوری ، قصاص قاتلین وبازگرداندن تبعید شدگان . با انتشارخبرمهاجرت علما وبست نشستن مردم درسفارت انگلیس ، شورش های پراکنده درنقاط مختلف کشورشکل گرفت وهمین امرباعث شده که شاه به وحشت افتاده ، درچهاردهم مرداد 1285شمسی طی فرمانی ضمن عزل عین الدوله ، دولت را ماموربرگزاری انتخابات وتشکیل مجلس شورای ملی کرد . متن قانون اساسی تنظیم شده توسط دولت ومجلس که مشتمل بر51 اصل وبه نام نظام نامه سیاسی بود درتاریخ هشتم دی ماه 1258 ازطرف مظفرالدین شاه تصویب وامضا شد و شاه ده روزپس از امضای قانون اساسی درگذشت.
مهاجرت کبری ( از نظر کتاب ب):
از سال1323ق نارضایتی عمومی در ایران به شکل اعتراضات منسجم وارد مرحله نوینی شد که در نهایت با انجام تغییراتی در ساختار سیاسی حکومت عنوان نهضت مشروطه گرفت. تحصن در سفارت انگلیس از مراحل مهم نهضت مشروطه و عامل به ثمر رسیدن آن است. همزمان با مهاجرت علمای مخالف دولت به قم که به مهاجرت کبری شهره است، عدهای از تجار تهران در سفارت انگلستان تحصن کردند. آنها به این بهانه که پس از خروج علما از شهر تأمین مالی و جانی نخواهند داشت به سفارت انگلیس رفتند و به مرور بر تعداد آنها افزوده شد و در نتیجه نقش تعیینکنندهای در تحقق فرمان مظفرالدین شاه برای تشکیل مجلس شورا پیدا کرد.
همانطور که ذکر شد همزمان با مهاجرت علما عدهای به بهانه نبود امنیت مالی و جانی در سفارت انگلیس متحصن شدند. اما نبود امنیت فقط بهانه بود. حداقل از یک ماه قبل از آن گروهی در فکر تحصن در سفارت انگلیس بودند. ایولین گرانت داف کاردار سفارت انگلیس در گزارشی به تاریخ 21 ژوئن 1906/ 28 ربیعالثانی 1324ق نوشت : ” اگر روزی بشنوم که علما به طور دستهجمعی در ساختمان سفارت دولت اعلیحضرت پادشاهی در شهر بست نشستهاند تعجب نخواهم کرد.“ و به همین دلیل سفارت انگلستان مهیای پذیرایی از متحصنین شد و روزی که مردم به سفارت رفتند فوراً چادرهای متعددی از انبار سفارت بیرون آمد و وسایل پذیرایی هم آماده شد که متحصنین در مضیقه قرار نگیرند.
خاطرات ظهیرالدوله هم گزارش گرانت داف را تأیید میکند. ظهیرالدوله از تصمیم آیتالله سیدمحمد طباطبایی و آیتالله سیدعبدالله بهبهانی برای تشویق مردم به تحصن در سفارت انگلیس خبر میدهد. مسلم اینکه تحصن در سفارت اقدامی ناگهانی و از روی استیصال نبود که گروهی از تجار برای حفظ جانشان به آن دست زده باشند بلکه از قبل هماهنگیهای لازم صورت گرفته بود. اردشیر جی ریپورتر مدعی است که واسطه بین مقامات ملی و سفارت انگلیس بوده و برای تحصن موافقت سفارت را کسب کرده است. از طرف دیگر آیتالله سیدعبدالله بهبهانی از تجار میخواهد در صورت ضرورت به سفارت انگلیس پناهنده شوند. زیرا سفارت به او وعده همراهی داده است. در آغاز عده کمی که تاریخ بیداری ایرانیان تعدادش را نه نفر ذکر میکند در سفارتخانه متحصن میشوند و به اشاره دو نفر از کارکنان ایرانی سفارت برای اینکه به موضوع اهمیت بیشتری دهند سعی در جلب افراد دیگر به سفارت میکنند آنها و طلاب مدارس و اصناف را تشویق به تحصن کردند و برای این کار به گروهی از طلاب پول دادند همچنین مقادیری پول در اختیار رؤسای اصناف قرار گرفت تا به افرادی از صنفشان بدهند که در تحصن شرکت کرده و از کسب معاش بازماندهاند. به این ترتیب هر روز بر تعداد متحصنین افزوده شد و اصناف در چادرهای جداگانه جای گرفتند. مخارج تحصن را در ظاهر حاج محمدتقی و حاج محمدحسن بنکدار که از تجار درجه دوم بازار بودند متکفل شدند. اما در واقع کمیتهای برای این کار تشکیل شده بود و سفارت انگلیس هم به لحاظ مالی به آنها کمک میکرد تا قبل از تحصن در سفارت مردم خواهان گشایش عدالتخانه بودند اما پس از آن لفظ مشروطه و کنستی توسیون میان مردم رواج یافت بیآنکه عده زیادی بر مفهوم آن واقف باشند. سفارت انگلستان در طول مدت تحصن کمال همراهی را با متحصنین داشت و در بالا بردن سطح شعارها و تقاضاهای آنها مؤثر بوده در واقع انگلستان که شاهد نضجگیری جنبش اعتراضی ایرانیان بود سعی کرد با قرار گرفتن در مسیر حرکت آن تا حد امکان از این جنبش به نفع مقاصدش بهره گیرد. در سال 1906م/ 1324ق انگلستان تلاش میکرد روسیه را برای تقسیم ایران متقاعد کند و مذاکرات مقدماتی قرارداد مشهور 1907 آغاز شده بود. دولت انگلستان برای چانهزنی با روسیه و کسب امتیازات بیشتر باید وزنه قدرت را در ایران به نفع خود سنگین میکرد. همراهی با مردم در نهضت برای سفارت انگلیس و دولت انگلستان کسب وجهه میکرد و مردم از آنها به عنوان حامیان مشروطه یاد میکردند. متحصنین تا مدتی با مهاجرین قم هماهنگی داشتند اما پس از عزل عینالدوله از صدارت و صدور فرمان تأسیس مجلس شورا اختلاف بین متحصنین و مهاجرین نمود یافت. متحصنین خواهان ادامه تحصن تا گشایش مجلس بودند اما مهاجرین قم خواهان بازگشت به تهران و پایان تحصن شدند. اختلاف دیگر آنها در قبول فرمان شاه بود. مهاجرین به فرمان شاه اعتماد داشتند اما متحصنین آن را کافی نمیدانستند و خواهان تأیید فرمان شاه از سوی سفارت انگلیس شدند. متحصنین نتوانستند در مقابل مهاجرین مقاومت کنند زیرا روزی که علما به تهران بازگشتند مردم از سفارتخانه برای استقبال از آنها خارج شدند و تعداد کمی هم که در سفارتخانه باقی مانده بودند پس از مذاکره با آیتالله بهبهانی و آیتالله طباطبایی حاضر شدند سفارت انگلیس را ترک کنند و به تحصن خاتمه دهند.
نتیجه گیری:
ایرانیان در طول تاریخ سربلند و پیروز بوده اند،و همیشه خود را به عنوان کشوری آزاد در سراسر جهان معرفی کرده اند. به جز در دوران کوتاهی از دوران پهلوی و قاجاریه که ایرانیان زیر سلطه بیگانگان بودند.
به طور مثال در دوران حکومت (کوروش و داریوش) بزرگ ایران صاحب نیمی از جهان بوده است و آنها باعث افتخار ایرانیان در سرتاسر جهان شده اند.
در درجه ی اول نباید تاریخ را بخوانیم تا آن را به امروز ربط بدهیم. بلکه تاریخ را می خوانیم تا بدانیم از کجا آمده ایم؛ سابقه ی تاریخی مان چیست و به عنوان مردم این سرزمین بدانیم که چه بر ما گذشته است. اما در نهایت با مسائل امروز ما نیز مربوط می شود؛ قرینه سازی هایی رخ می دهد و گاهی نیز می توان از کارهای بد یا خوب گذشته برای امروز استفاده کرد. اما توصیه ی اکید من اینست که سعی نکنید تاریخ را برای امروزتان بخوانید. بلکه بخوانید تا از سابقه ی فرهنگی و تاریخی خود آگاه شوید. هر کس نتیجه ی خود را در نهایت از این مطالعه ی تاریخ می گیرد. مثلا کسانی می گویند که دوران صفویه با برخی از شرایط و وقایع امروز ایران شباهت هایی دارد.
بررسی روند تحولات در درون حزب مشروطه ایران از آنرو حائز اهمیت است که جنبش سیاسی ایران تا مدتها تلاش میکرد جریانات راست طرفدار شکل نظام پادشاهی (از راست تا میانه) را با یک چوب رانده و با اینهمانی جلوه دادن هر تشکلی در این نیرو، وظیفه و مسئولیت برخورد سازنده با بخش مترقیتر آنرا از خود سلب نماید، تا آنجا که نسبت جنبش سیاسی ایران به مشروطه خواهان بویژه حزب تا کنون تنها سکوت از سر بیاعتنائی و در نتیجه ناآگاهی و عدمشناخت نسبت به این خانواده سیاسی ایران و حزب مشروطه و روند تحولات درون آن بوده است.
با توجه به اهمیت زیرنظر داشتنِ بستر تاریخی تحولات دموکراتیک در خانوادههای سیاسی مختلف، امری که تا کنون در مورد نیروهای دیگر تا حدی صورت گرفته و روند شکلگیری و فعالیتهای آنها از زوایای متفاوت بارها مورد نقد و بررسی و توجه واقع شده است، اما در مورد خانواده سیاسی که خود نیز به آن تعلق دارم کمتر شاهد چنین بررسی و ارزیابی بودهایم، لذا برای ارائه شناخت دقیقتر از این نیرو ضروری دانستم به فراز و فرودهای حزب مشروطه ایران بپردازم.
اندک زمانی نیست که ما شاهد تحولات دموکراتیک در گرایشهای سیاسی گوناگون ایران هستیم. اما از آنجا که این تحولات از لحظههای متفاوت نشأت گرفته و تابع رخدادها و پارامترهای یکسان نبوده، هر چند در سمتگیری عمومی همسو اما در اجزاء یکسان نبودهاند. به بیان دیگر؛ در هر کدام از گرایشات سیاسی این فرآیند به نوع و شکل خاص خود آغاز شده و عمق و شتاب آن نسبت به شرایط و فضای حاکم بر جنبش متفاوت و گاه متغیر بوده است. بهعنوان نمونه در خانواده چپ ایران با فروپاشی اردوگاه و قطب سوسیالیستی این پرسش بیش از پیش و بارزتر از هر زمان طرح گردید که آیا سوسیالیسم بدون آزادی پاسخگوی نیاز بشر و جوامع امروزی خواهد بود؟ و یا عدالتخواهی به تنهایی و پس از چند دهه تلاش برای رسیدن به آن چه نتایجی ببار آورده است؟ با پرسشهایی از این دست، نیروهای چپ آغاز به بازنگری، تسویه و همچنین تصفیه اندیشههای خود نموده و به حرکت و تحول دموکراتیک خود کیفیتی تازه بخشیدند.
از صدر مشروطیت تاکنون جامعه سیاسی ایران گام به جاده نهادسازی نهاده و بخوبی میتواند بین یک نیروی سیاسی که حول یک فرد گرد آمده و یک نهاد و جریان سیاسی قائم به خود تفاوت و تمایز قائل گردد.
مسلما حزب راست میانه ایران با ارائه یک یا چند تک چهره – هر اندازه فرهیخته و توانمند – نخواهد توانست در صحنه حضور مستمر و موثر داشته باشد، باید از رابطه مرید و مرادی گذر کرده بجای گرد آمدن حول یک چهره، دهها کادر و چهره سیاسی به صحنه آورده و پرورش دهد. برای متقاعد ساختن خود و جنبش سیاسی تنها به حضور وزین داریوش همایون متکی نباشد بلکه نشان دهد شاگردان لایق داریوش همایون میباشند و چندین کادر سیاسی از تبار همایون – مسلما در اندازه و سطوح متفاوت – در خود بپروراند، تا تبدیل به حزب و نهاد سیاسی گردد و تنها در این صورت است که میتوان امید داشت که راه همایون را خواهند پیمود و کاشته او را ثمری خواهد بود.
بنظر میآید تا برآوردن این شروط و پیمودن این مسیر حزب مشروطه همچنان راه دراز و دشواری پیشرو خواهد داشت. مسلما بهترین آرزوهای ما در این تلاش بدرقه راه دوستان مشروطهخواهمان خواهد بود.
مراجع:
کتاب الف: تاریخ مشروطیت ایران
کتاب ب: تاریخ سلطنت پهلوی(به زبان انگلیسی)
نتیجه گیری: بر اساس تفکرات پرفسور انوشه