ایرانیان چگونه مسلمان شدند؟ به زور یا با اختیار؟


ایرانیان چگونه مسلمان شدند؟ به زور یا با اختیار؟

سوال:

چه زمانی اسلام به ایران صادر شد؟؟؟ در زمان پیامبر بود یا خلفا ؟ و چرا اسلام به توسط شمشیر به ایران آمد ؟؟؟؟ لطفا مستند جواب بفرمایید متشکرم

((( قسمتی از متن جواب:  …بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن می‌سازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانه‌ای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمی‌شود… اما به هر حال اهل بیت علیهم السلام در هیچ یک از این فتوحات شرکت نکردند…)))

پاسخ :

حمله به سوی سرزمین‌های ایران در زمان خلیفه نخست اهل‌سنت (ابوبکر) آغاز شد اما از آن‌جا که طول دوران خلافت وی بسیار کوتاه (دو سال اندی) بود اعراب در آن دوران تنها توانسته بودند مناطق مرزی ایران را مورد حمله خویش قرار دهند. اوج فتوحات اعراب در زمان دومین خلیفه اهل‌سنت (عمر بن خطاب) اتفاق افتاد. در زمان خلافت وی اعراب تمامی سرزمین امروزی ایران را تصرف نمودند و به خارج از مرزهای ایران امروزی نیز رسیدند.

اشپولر می‌نویسد: تقریبا تمام ایرانیان‌، بدون اعمال زور و فشار خارجی قابل توجهی از طرف فاتحان‌، در مدت قرون ‌اندکی به اسلام گرویدند‌.

گرایش سریع بسیاری از ایرانی‌ها به اسلام از لابه لای اخبار فراوانی به دست می‌آید. البته زرتشتی ها در بسیاری از شهرها برای دست کم دو تا چهار قرن باقی ماندند. فارس که یکی از اصلی ترین مراکز آنان بود تا قرن چهارم زرتشیان زیادی را در خود جای داده بود.

فتوحات اولیه مسلمین در داخل ایران از دو گونه خارج نبود: فتح به جنگ یا فتح به صلح.

1- فتح به جنگ.

اولین نقاطی که اعراب به آن جا حمله بردند منطقه «سواد» (یا همان محدوده عراق امروزی) بود. در این منطقه که محل وقوع جنگ‌های مهمی است، اغلبِ فتوحات به جنگ انجام گرفت. زیرا دولت و حکومت ساسانی از حیثیت و موجودیت خود دفاع می‌کرد و طبیعی است که باید برای رهایی از چنگال سقوط و اضمخلال بیشترین امکانات و تواناییهای خود را به کار می‌گرفت.

2- فتح به صلح.

پس از تصرف عراق و بین النهرین نیروهای بومی مناطق مفتوحه نیز به کمک لشکریان مسلمان آمده در فتح سایر مناطق، با آنان به همکاری می‌پرداختند. مسلمانان هر چه بیشتر در فلات ایران پیش می رفتند پیشروی با صلح نیز بیشتر می شد مگر در سرزمین فارس.

فارس: در سرزمین فارس فتح به جنگ بیشتر بود. زیرا این منطقه پایگاه اعتقادی و خاستگاه نژادی ساسانیان بود و نفوذ آیین زرتشت در آنجا ریشه‌های استوارتری داشت.

خراسان: در خراسان نیز اغلب فتوحات صلح آمیز بود. زیرا دیگر امیدی به بقای حکومت ساسانی وجود نداشت.

نهاوند: بلاذری می‌نویسد: «پارسیان از شهر بیرون شده پیکار می‌کردند و مسلمانان ایشان را شکست می‌دادند. اما سرانجام با مسلمانان از سر صلح بر آمده و در قبال پرداخت خراج (منظور همان مالیات است) و جزیه، اعراب مردم نهاوند را بر اموال، بناها و منازلشان باقی گذارده متعرض آنان نشدند».

دینور: مردم دینور پس از یکروز جنگ به مصالحه پرداختند وضمن قبول پرداخت خراج و جزیه، بر جان و مال و فرزندان خویش، امان خواستند که فرمانده سپاه مسلمانان شرط آنان را پذیرفت.

شهرهای ماسپذان ، شیروان و صمیره: این شهرها نیز به این شرط که فرمانده عرب خون هیچ یک از ایشان را نریزد یا آنان را به اسیری نگیرد و زر و سیم مردم را نستاند با مسلمانان صلح کردند.

همدان: این شهر تبدیل به گریزگاه سپاهیان ایرانی‌ای شده بود که در نهاوند شکست خورده و فراری شده بودند لذا دست به مقاومت زدند اما شکست خورده و مسلمانان همان شرایط نهاوند را بر آنان اعمال کردند (مسلمانان خراج بگیرند و کاری به اموال و منازل آنان نداشته باشند).

 

اصفهان: تنها مقاومت در محدوده اصفهان در منطقه «جی» صورت پذیرفت که مورخین در مورد آن می‌نویسند: مسلمانان پس از نبردی کوچک جی را که از توابع اصفهان بود مشروط بر آن که اهل آن خراج و جزیه بپردازند، به صلح فتح کردند و در عوض مردمان را بر جان و مال‌شان امان دادند. و به همین طریق بر سایر نقاط اصفهان چیره شدند.

و به همین ترتیب سایر شهر‌های ایران …

جامعه ایرانی در رویارویی با اسلام و اعراب

انگیزه و نحوه برخورد هر یک از اقشار اجتماعی ایران با اعراب و اسلام تقریبا متفاوت از دیگری بوده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1- دربار سلطنتی،‌ اشراف.

یزدگرد سوم، پادشاه ساسانی و خاندان سلطنتی از همان ابتدا با خشونت وتنفر هرچه بیشتر به درخواست مسلمانان مبنی بر قبول اسلام جواب منفی دادند و با هر شکست یک گام به عقب می‌نشستند و در انتظار پیروزی بر حریفان خود بودند. شاهزادگان ساسانی حتی سالها پس از سقوط این سلسله هنوز هوای سلطنت از دست رفته را در سر داشتند؛ مثلا خسرو، از نوادگان یزدگرد در سال 110ق درحمله ترکان به ماوراء النهر، از جمله مهاجمان بود.

2- امرای سپاه ساسانی.

اسپهبدان، امرا و افراد برجسته ارتشساسانی و نیز اشراف نزدیک به دربار سلطنتی ، عموما در مقابل سپاه مسلمین ایستادگی می‌کردند، زیرا موجودیت آن‌ها به حکومت ساسانی وابسته بود و راه دیگری برایشان متصور نبود.

3- حکام،‌ امرای محلی و دهقانان.

این گروه نیز خود دو دسته می‌شدند : 1- حاکمان مناطق غربی 2- حاکمان مناطق شرقی.

در مناطق غربی برخی از این حکام به تنهایی یا در کنار امرای نظامی به رویاروی با سپاه اسلام پرداختند اما در نهایت به علت فقدان حکومت مرکزی و اینکه اتکای آنان در گذران زندگی‌شان بر درآمدهای ارضی استوار بود به سازش با مسلمانان روی آوردند.

اما در نواحی شرقی ایران همچون خراسان، حکام و اشراف محلی بویژه دهقانان (در این برهه زمانی مراد از دهقان، کسانی است که: عهده‌دار جمع آوری مالیات بودند) به دلیل عدم انگیزه مقاومت و نیز حفظ جایگاه اجتماعی و امتیازهای شخصی و نیازشان به مسلمانان، برای متوقف ساختن حملات اقوام ترک، به سرعت راه مسالمت با مسلمانان را در پیش گرفتند و حتی برای تسلم مناطق تحت نفوذ خود به ایشان پیشقدم شدند، مثلا مرزبان طوس در سال 29 ق به والی بصره و کوفه نامه نوشت و آن دو را به خراسان فراخواند.

4- کشاورزان و رعایا.

ریچارد بولت در مورد این دسته می‌نویسد: در میان بخشهای مختلف اجتماعی ایرانی، دو گروه بیش از همه تمایل به گرایش به اسلام داشتند، اسیران جنگی و افرادی که از طبقات پائین جامعه بودند مانند رعایایی که در اراضی کشاورزی به کار مشغول بودند.

بررسی مفاد اولین عهد نامه های صلح میان فاتحین مسلمان و بزرگان محلی ایران حاکی از عدم اعمال سیاست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذیرش دین اسلام از سوی اعراب مسلمان است. اینکه بسیاری از کارگزاران نظام پیشین، بدون تغییر آیین خود، به خدمت نظام جدید درآمدند، این حقیقت را روشن می‌سازد که مسلمین اصراری بر پذیرش اسلام از سوی شکست خوردگان نداشته اند حتی در این راستا هیچ کوشش آگاهانه‌ای از سوی لشکریان مسلمان مشاهده نمی‌شود.

از سوی دیگر با آن که اسلام خود، داعیه جهان شمولی داشت اما روشن است که باید میان فتوحاتِِ اعراب و گسترش اسلام از نظر کیفی و هم کمی تفاوت نهاد. به عبارت دیگر گرچه در مجموع، فتح اسلامی بوسیله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود.

برخی از محققین نیز بر عدم اعمال زور و فشار از سوی مسلمین در جهت تغییر دین ملل فتح شده از جمله ایران تاکید ورزیده‌اند.

 

اما به هر حال اهل بیت علیهم السلام به علت غصبی بودن خلافت ابوبکر و عمر در هیچ یک از این فتوحات شرکت نکردند و اصل حکومت انان را غاصبانه میدانستند چه برسد به کشور گشایی انها.فقط در مواردی که اصل اسلام به خاطر این کشور گشایی ها به خطر می افتاد توصیه هایی را گوشزد میکردند مثلا امیر مومنان علی علیه السلام به خلیفه دوم در یکی از جنگها فرمودند تو شخصا به جنگ نرو که با کشته شدن تو (چون ظاهرا سمت خلیفه مسلمین را داری) باعث حمله انان به سرزمین های اسلامی شده و اصل اسلام با مخاطره روبرو میشود…

شایان توجه است که مذهب اصلی ایرانیان که اهل تسنن بوده اند در زمان صفویه به دست خود ایرانیان به مذهب تشیع تغییر یافت که هم اکنون نیز مذهب اهل بیت علیهم السلام  مایه مباهات ایرانیان بوده و بر سرلوحه قلوب مردم این سرزمین میدرخشد..

—————————————————

. ر.ک: أحمد بن یحیى بلاذرى (م 279)، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره ، چ اول، 1337ش، ص345 به بعد.

. ر.ک: أحمد بن یحیى بلاذرى (م 279)، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره ، چ اول، 1337ش، ص358 به بعد.

. تاریخ ایران، ج1، ص239 ـ 240.

. ج2، ص640.

. بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش، چاپ دوم، ص303؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، (ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1364ش، ج2، ص378.

. بلاذری، فتوح البلدان، ص304.

. حسین مفتخری و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، 1381، ص 29و 30.

.یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علیم و فرهنگی، 1362ش، ج2، ص43؛ فتوح البلدان، ص258.

. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج4، ص33.

. یعقوبی، البلدان، ترجمه آیتی، تهرن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش، چاپ سوم، ص330؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص167.

. گروش به اسلام در قرون میانه،‌ ص44.

. کارنامه اسلام، ص11؛ تاریخ گسترش اسلام، صفحات مختلف.

. برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطوری، تهران، علمی وفرهنگی، 1364ش، چاپ دوم،‌ ج1، ص240؛ تاریخ گسترش اسلام،‌ ص152.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *