مقدمه
جنگ یکی از وضعیتهایی است که همواره برای بشر، مصایب بیشمار، خساراتهای جبرانناپذیر و آثار شوم اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی در بر داشته است. و به قول یک دانشمند روسی، جامعه بشری از حدود 3500 سال تاریخ مدون خود، تنها 250 سال را در صلح به سر برده و در قسمت اعظم عمرخود مستقیم و یا غیر مستقیم با جنگ دست به گربیان بوده است.
ضابطهمند سازی و سازگاری جنگ با حقوق به منظور جلوگیری از اثرات زیانبار آن بر جامعه بشری، از مدتها پیش مطرح بوده است. متفکران و اندیشمندان، نظرات و دیدگاههای متفاوت نسبت به آن ابراز داشته اند، سیسرون در این باره میگوید: « در جنگ حقوق ساکت است.» به عبارت دیگر، جایی که تنها مساله برد و باخت مطرح است و برد هدف نهایی و غایی میباشد آیا میتوان قایل به قواعد و ضوابطی شد که مانع حصول به هدف شود؟ یا اینکه میتوان صحبت از « انسانی ساختن » عملی غیر انسانی کرد؟
از نظر برخی از علمای مکتب ناسیونال سوسیالسیم، جنگ پدیدهای فوق حقوق است و بسیاری از پوزیتویستها _ پیروان مکتب مشاهده وتجربه _ نیز معتقدند که جنگ پدیدهای بیگانه با حقوق است. حتی پس از پیمان بریان کلوگ، گروهی برا ین باور بودند که جنگ پدیدهای است مخالف و متضاد با حقوق. به این ترتیب که خاصیت اصلی جنگ آن است که فوق حقوق است و نه خارج از آن، بلکه ضد آن است.
بر عکس، دیگرانی؛ چون گروسیوس ـ که البته نقش مهمی در این راستا داشته است ـ نیز بودند که آشکارا با عدم سازش این دو مخالفت کرده اند. گروسیوس به صراحت گفته است که «جنگ حقوق خود را دارد که کمتر از حقوق صلح هم نیست. »
ابعاد ویرانگر جنگ چنان وسیع و گسترده بود که سر انجام جامعه جهانی را برآن داشت تا در جهت ضابطهمند سازی جنگ گام برداشته و قواعدی را تنظیم و تدوین نمایند، اما نکته جالب این است که چندین قرن قبل از تلاشهای جامعه جهانی، در تاریخ ادیان الهی به ویژه در تاریخ اسلام رعایت حقوق بشر در زمان جنگ مد نظر بوده است و یکی از مباحث مهم در فقه و حقوق اسلامی، ممنوعیت رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی در دوره جنگ است. در پژوهش ذیل تلاش میشود تا نقش بنیادی پیامبر اعظم (ص) و دین جاودانهی آن حضرت در تامین، ترویج و ترقی حقوق بشر دوستانه، با استفاده از آیات و روایات نبوی مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا مشخص شود که چگونه در نصوص اسلامی رعایت شأن انسانها در دوره جنگ و لزوم اجتناب از خود سریهای غیر اصولی در رفتار با دشمنان مورد تأکید قرار گرفته است.
مبحث 1- مفاهیم و پیشینه موضوع
در این مبحث طی دو بند ابتدا تعریفی از حقوق بشردوستانه ارائه نموده، آن گاه پیشینه تاریخی آن را مورد بحث قرار میدهیم.
الف – تعریف حقوق بشردوستانه
ارائه تعریف جامع و مانع از حقوق بشر دوستانه همانند بسیاری از واژههای علوم اجتماعی کاری بسیار سخت و دشوار است، چون صاحب نظران و اندیشمندان هر یک تعاریف جداگانهای را ارائه کردهاند. به ذکر سه مورد ازآنها اکتفا میشود .
1-حقوق بشردوستانه عبارتست از: مجموعه قوانین و مقرراتی که هدف آن تعیین حقوق انسانها در زمان جنگ و در اثنای مخاصمات مسلحانه است.
2- حقوق مخاصمات مسلحانه:
الف- بخشی از حقوق بینالملل؛
ب- در هنگام مخاصمات مسلحانه بر روابط کشورها حاکم است.
پ- هدف آن، تا حد امکان کاهش آلام، صدمات و خسارات ناشی از جنگ است.
ت- وظایفی را بر عهده اشخاص ساکن در این کشورها، به خصوص اعضای نیروهای مسلح آنها میگذارد.
ث- مع الوصف هدف از آن جلوگیری از کارایی نظامی نمیباشد.
3- حقوق بینالملل بشردوستانه از یک سو شاخهای از حقوق بینالملل و از سوی دیگر، شاخهای یا بخشی از حقوق جنگ یا حقوق بینالملل مخاصمات مسلحانه میباشد .
حقوق بینالملل بشردوستانه، مجموعه قواعد بینالملل است که ضمن تعیین حقوق افراد انسانی و کشورها در مخاصمات مسلحانه، اعم از بینالمللی یا غیر بینالمللی، تکالیف افراد و کشورها را نیز در آن مخاصمات مشخص میکند.
حقوق بینالملل بشردوستانه در واقع حقوق انسانی زمان جنگ است و این از حیث قدمت تاریخی، از حقوق انسانی در زمان صلح پیشی گرفته است.
جهت تمایز حقوق بشر از حقوق بشردوستانه گفته شده است که حقوق بشردوستانه تنها مربوط به بحبوحه درگیری مسلحانه است و فقط شامل حمایت از گروههای خاصی از اشخاص؛ همچون زخمیها ، بیماران و اسرای جنگی و نیز شهروندان و غیر نظامیان میشود، در حالی که «حقوق بشر» مربوط به تمامی مردم در تمام زمانها است. از نظر تحلیل فلسفی میتوان گفت که «حقوق بشر» ناظر به قوانین انسانگرایانه وبه تعبیر دیگرانسان محور « اومانیستی است » امّا « قوانین بشردوستانه» از انساندوستی و نیکوکاری نسبت به بشر نشأت میگیرد.
ب ـ پیشینه تاریخی حقوق بشردوستانه
جنگ واقعیت غیر قابل انکار جوامع انسانی است که به اندازه تاریخ بشر قدمت دارد. با کمال خرسندی میتوان اظهار داشت که تلاش در راستای تنظیم و کنترل جنگ نیز همانند خود جنگ در طول تاریخ جریان داشته است. از جوامع باستانی تا امروز ملتها پیوسته در صدد بودهاند که جنگ را با قواعد حقوقی محدود و ضابطهمند سازند؛ از باب مثال یکی از قواعد حقوق بشر دوستانهی جوامع باستانی از این قرار است: «متخاصمین میان نظامیان (رزمندگان) و غیر نظامیان (شهروندان) تمایز قایل شوند، اسیران جنگی را نکشند و از وارد آوردن صدمات غیر ضروری خود داری کنند.»
این رویکرد را در اساطیر کهن نیز میتوان مشاهده کرد؛ به طور مثال در یکی از افسانهها آمده است که قهرمان داستان از همرزمش میپرسد: «آیا پرنده محبوس نباید به آشیانهاش باز گردد و آیا اسیر توقیف شده نباید به آغوش مادرش باز گردد؟ » در حوزه فلسفه نیز میتوان سقراط و ارسطو را از طرفداران این رویکرد بر شمرد. از سقراط نقل شده است: «تحقق عدالت هنگامی ممکن است که دوست و دشمن نیک رفتار، هر دو نیکی ببینند. » ارسطو نیز در این باره اظهار داشته است: «بشریت دارای تعهد مشترک است که با برادری و یگانگی زندگی کند. »
تفکرات قومی نیز در این ارتباط حایز اهمیت فراوان است به طور مثال آفریقاییان بر اساس سنن خویش اعلام شروع جنگ را ضروری میدانستند و اسیر جنگی را نیز به بردگی گرفته و حق تملک بر اموال را برای او قایل میشدند. »
برخی از قواعد حاکم بر جنگ در میان مردم آفریقا مربوط به چگونگی رفتار رزمندگان بود و پارهای دیگر چگونگی رفتار با غیر رزمندگان واموال آنان را معین میساخت. برای مثال فرمان سنتی در میان آنان وجود داشت به این عبارت: «بزن اما نکش» که هدف از آن حمایت از کسانی بود که سلاح را بر زمین میگذاشتند. در مجموعه قواعد مورد بحث، غیر نظامیان ـ زنان، کودکان و سالمندان ـ از تعرض مصون بودند. البته تمامی این مقررات تنها در جنگهایی رعایت میشد که طرفهای درگیر از یک نژاد بودند.
مقررات مشابهی را میتوان در ادبیات کهن چین یافت که در حدود پانصد سال پیش از میلاد به نگارش در آمده است. در آن متن رعایت اصولی چون زیرکی، حساسیت، انسانیت، شجاعت و شأن انسانی برای فرماندهان نظامی ضروری شمرده شده بود. فرمانده نظامی میبایست به اسیر جنگی احترام میگذاشت و پیروزی سپاه خود را بدون وارد ساختن آسیب غیر ضروری به نیروی نظامی و غیر نظامیان طرف مقابل به دست میآورد. در هند هم، قواعدی که از 200 سال پیش از میلاد تا 200 سال پس از آن گسترش یافت، حمایت از غیر نظامیان را در نظر داشت. این مختصر نشان میدهد که جامعه بشری از دیر باز برای رعایت تقدس و شأن انسان به طور طبیعی خود را نیازمند قواعد بشردوستانه میدیده است.
در ایران باستان نیز میتوان از کورش کبیر پادشاه هخامنشی (545- 529ق .م) به عنوان طرفدار صلح، آرامش، انساندوستی و حقوق بشر نام برد که فرمانها و اعلامیههای بشردوستانهی فراوانی از او به یاد گار مانده است. «هرودوت»، کورش را پادشاهی بزرگوار، بخشنده، آسانگیر و خیرخواه معرفی میکند و«گزنفون» در باره او مینویسد: «کورش خدمت همنوع را شعار خود قرار داده بود و خوی او داد گری و احقاق حق ستمدیدگان بود. تواضع و نرم دلی، جای کبر و غرور را در سر او اشغال کرده بود». خلاصه اینکه کورش بر خلاف سایر زورمندان و عرف رایج قدرت، تحت تأثیر تربیت دینی، به نشر و تعلیم حقوق بشر و قوانین و مقررات بشر دوستانه پرداخته است. نتیجه اینکه تمام مذاهب، مکاتب اخلاقی، فلاسفه و حقوق دانان در طول تاریخ کوشیدهاند، قواعد و مقرراتی برای جنگ تنظیم کنند تا توسل به اقدامات غیر انسانی را در طول جنگ محدود سازند.
در این میان نباید نقش انکارناپذیر تعالیم مذهبی بویژه تعالیم حیات بخش اسلام و پیامبر اعظم آن را در تقویت و تکامل این جریان نادیده گرفت. دین مقدس اسلام بیش از هزار و چهار صد سال قبل، مثله کردن، شکنجه و هرگونه رفتار خلاف شأن انسانی با دشمن را صریحا ممنوع نموده است. که در مبحث سوم به طور مبسوط مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
مبحث 2- حقوق بشردوستانه در اسناد بینالمللی
در این مبحث طی دو بند، ابتدا سیر تدوین حقوق بشردوستانه بینالمللی را تبیین نموده، سپس محتوی و اصول مندرج در آن را مورد بحث و بررسی قرارخواهیم داد.
الف – سیر تدوین حقوق بشردوستانه بینالمللی
ریشه حقوق بشردوستانه را میتوان در افکار گروسیوس و روسو جستجو کرد. گروسیوس آموزههای خود را بر این اساس قرار داد که عادلانه یا موجه بودن یا نبودن دلیل یا هدفی که متخاصمین بر آن اساس به جنگ توسل جستهاند هیچ گونه ارتباط و تأثیری بر رعایت مقررات وقواعد حاکم بر رزم از سوی آنها ندارد. پس از او، روسو با طرح تئوری انقلابی خود در قرارداد اجتماعی بر این نکته تصریح کرد که: «جنگ نه رابطه افراد با یکدیگر، بلکه رابطهای میان دولتها است. در جنگ افراد تنها به طور اتفاقی دشمن یکدیگر شدهاند، نه به عنوان فرد انسانی حتی نه به عنوان دو شهروند، بلکه تنها به عنوان سر باز نه به عنوان اعضای یک کشور بلکه تنها به عنوان مدافعان آن .»
تئوری روسو تأثیر مهمی بر اندیشه حقوقی و سیاسی قرن نوزدهم در خصوص جنگ گذارد. در ادامه او استدلال میکند: «از آن جا که هدف از جنگ به زانو در آوردن دولتی است که دشمن تلقی میشود، یک رزمنده حق دارد مدافعان آن دولت را زمانی که مسلح هستند به قتل رساند، امّا به محض آنکه سلاح بر زمین گذارده و تسلیم شوند دیگر دشمن و یاجزء عوامل او به شمار نیامده و دوباره به افراد عادی مبدل میشوند و از آن پس هیچ کس حق ندارد از آنها سلب حیات کند. گاهی این امکان وجود دارد بدون کشتن حتی یک تن از افردا یک کشور، آن را ویران کرد و هیچ کس حق ندارد بیش از آنچه برای پیروزی لازم است موجب صدمه و آسیب شود. » این قسمت از گفتههای روسو همان است که امروز ه به عنوان نظریه منع رنج بیهوده در متن حقوق بینالمللی بشردوستانه مطرح است. سر انجام تئوری خرد گرای روسو بستری برای تولد حقوق بینالملل بشردوستانه به معنای امروزین آن، در نیمه دوم قرن نوزدهم (1858) و توسعه و تحول مثبت آن در سده حاضر شد.
در سال 1858م جنگ خانمانسوزی میان سه کشور ایتالیا، فرانسه و اتریش در محلی به نام سولفورینو ( شمالی ایتالیا) بر افروخته شد که نتیجه آن حدود 40000 معلول بود. یک بازرگان خیر اندیش سویسی به نام هانری دونان ((Henri Dunant که معرکه تلخ را به رایی العین مشاهده کرده بود سخت تحت تأثیر صحنههای رقت بار ویرانیها، مصدومین و معلولین قرار گرفته بود. وی به منظور مداوای آنان با افراد زیادی صحبت و مکاتبه کرد و بالا خره با نوشتن کتاب به نام «خاطرات سولفورینو» برای تسکین آلام بشری دو پیشنهاد ارائه داد که در زمان خود بدیع تلقی شد:
1- برای رسیدگی به وضع مجروحان جنگ بدون در نظر داشت ملیت و عقیده آنان در تمام کشورها کمیتهای تأسیس شود؛
2- دولتهای جهان در یک گنگره جهانی اجتماع نموده و طی آن معاهدهای اصول تخلفناپذیر حقوق بشردوستانه را به تصویب برسانند.
در سال 1864 م . نمایندگان و مقامات رسمی از کشورهای مختلف اروپایی در ژنو تشکیل جلسه دادند و کنوانسیون مربوط به بهبود و اصلاح وضعیت مجروحان و بیماران را تصویب نمودند که سر انجام به تشکیل کمیته بینالمللی صلیب سرخ انجامید. در 11 دسامبر 1768 اعلامیه «سن پترزبورگ» در خصوص چشمپوشی از به کاربردن پرتابههای انفجاری زیر وزن 400 گرم به تصویب رسید. در سال 1899 م . به موجب معاهده لاهه حمایتها نسبت به نیرویهای دریایی، مجروحان، مصدومان، بیماران و کشتی شکستگان تعمیم یافت. در سال 1907م . کنوانسیونهای دهگانه لاهه به تصویب 44 کشور رسید که ابعاد مختلف قوانین جنگ و بیطرفی را تنظیم میکرد.
پس ازجنگ جهانی اول ( 1918- 1914م) نیز میتوان از پروتکل 1925 ژنو در مورد منع استفاده از گاز و تسلیحات باکتریولوژی، کنوانسیون 1929 ژنو در خصوص مجروحان و بیماران و کنوانسیون 1929 ژنو در مورد اسیران جنگی نام برد. حوادث جنگ جهانی دوم (1945- 1939 م) به خاطر مصائب گوناگون و ضایعات انسانی بیشمار، لزوم تدوین معاهدات و کنوانسیونهای دیگر را ایجاب کرد که از آن میان میتوان به کنوانسیون 1948 سازمان ملل متحد در خصوص کشتار دسته جمعی و متعاقب آن، کنوانسیونهای چهارگانه 1949 اشاره نمود. این کنوانسیونها در تاریخ 12 اوت سال 1949 تصویب و در 21 اکتبر 1950 لازم الاجرا گردید. انواع جدید نبرد مسلحانه و دستیابی به تسلیحات ویرانگر جدید، سبب شد که کنوانسیونهای مزبور به منظور تطبیق با زمینههای تکنولوژیک وسیاسی نو، مورد تجدید نظر قرار گیرد بدین منظور پروتکلهای متمم و منضم به کنوانسیونهای 1949 در 8 ژوئن 1977 م. به تصویب رسید و درتاریخ 7 دسامبر 1977م. لازم الاجرا شد. تمام معاهدات ژنو مربوط به جنگهای بینالمللی بود و درگیرهای داخلی را شامل نمیشد. تصویب این پروتکلها سبب شد نقیصههای مذکور رفع گردد.
ب _ محتوی و اصول حقوق بشردوستانه بینالمللی
به علت وسعت بیش از حد حقوق جنگ، تقسیمبندیها و دستهبندهای متعددی از آن صورت گرفته است. در دسته بندی اول، این منابع را از جهت مباحث مطرح شده در آن میتوان تحت عناوین قوانین ژنو، لاهه و نیویورک شناسایی کرد .
1-قوانین ژنو، عمدتاً مربوط به وضع قربانیان جنگ و کسانی است که به دست دشمن افتادهاند .
2-قوانین لاهه، در خصوص راهبری درست جنگ و وسایل و روشهای مجاز به بحث میپردازد.
3-قوانین نیویورک، در دهه 1960و 1970 سازمان ملل، توجه خود را به مسائل برخورد مسلحانه، به ویژه در دایره اجرای حقوق اصلی و پایهای حقوق بشر در برخورهای مسلحانه معطوف داشت این دسته از حقوق به قوانین نیویورک موسوم است.
کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی آن، مجموعاً دارای حدود 600 ماده است که ابعاد مختلف حمایت از افراد را تبیین نموده است. این مجموعه امروزه منبع اصلی حقوق بشردوستانه بینالمللی محسوب میشود که چهار اصل اساسی را در بردارد.
1- اصل تمایز
تمایز بین افرد رزمنده و افراد عادی مسالهای قدیمی در تاریخ جنگها نیست، زیرا حداقل تا قرون وسطی مفهوم جنگ بدین معنی بود که تمام ساکنان کشور دشمن، مانند هم بوده و با همه باید به یک نوع رفتار میشد. ولی در مقدمه «بیانیه 1868 سن پترزبورگ» تصریح گردید که «تنها هدف مشروع در جنگ تضعیف نیروهای مسلح دشمن است.» به تدریج «اصل تمایز» بیشتر و بیشتر مورد توجه قرارگرفت. مقررات1899 و 1907 لاهه به طور ابتدایی و ناقص حمایت از افراد عادی را مورد پذیرش قرار دادند. کنوانسیون چهارم ژنو بین افراد عادی و نظامی تمایز آشکار قائل شد.
پروتکل اوّل 1977 نیز به نحو بارزی نحوه و میزان حمایت از افراد عادی را گسترش داد و تأکید کرد که هر کس رزمنده بودن او به اثبات نرسید در زمره افراد عادی خواهد بود. با کمال تأسف باید اذعان نمود که این اصل بنیادی حقوق جنگ همانند بسیاری دیگر از قواعد بشردوستانه در اغلب جنگها نقض شده است. به عنوان مثال میتوان به بمباران روستای « قانا» لبنان اشاره کرد که در اثر حمله هوایی اسرائیل بیش از پنجاه نفر زن و کودک مظلومانه به شهادت رسیدند.
2- اصل تناسب
اصل تناسب را میتوان عامل محدود کننده در راهبری و اداره مخاصمات محسوب کرد. رعایت این اصل، متضمن حمایت هر چه بیشتر از غیر رزمندگان و افراد عادی است. به موجب این اصل در ماده 51 پروتکل اول الحاقی مقرر شده است: «حملهای که در آن گمان از بین رفتن توده عظیمی از مردم عادی یا مجموعه از آن وجود دارد و یا ضربه ناشی از آن بر امتیاز نظامی پیش بینی شده سبقت جوید، باید لغو شود. »
3- اصل احترام به اسیران
اگر به تاریخچه حمایت از اسیران جنگی توجه کنیم، میبینیم که کنفرانس 1874، بیانیه 1888آکسفورد، کنوانسیون 2 ( 1899) و کنوانسیون 1907، به ویژه بخش الحاقی به کنوانسیون چهارم توجه خاصی به اسیران جنگی مبذول داشته است. قدم بعدی، کنوانسیون 1929 اسیران جنگی بود که حاصل فعالیت کمیته صلیب سرخ جهانی است. نتایج آن را به طور کامل میتوان در کنوانسیونهای اول و سوم 1949 ژنو دید.
قواعد ناظر بر حسن رفتار با اسیران جنگی عبارتند از:
1- رفتار انسانی؛ به موجب ماده 4 مقررات 1907 لاهه، ماده 48 کنوانسیون 1929 ژنو و مواد 13 و 14 کنوانسیون سوم ژنو، با اسیران جنگی باید رفتار انسانی شود.
2-عدم اعمال تلافیجویانه: ماده 2 پاراگراف 3 کنوانسیون 1929 و بند 3 ماده 13 کنوانسیون سوم ژنو به صراحت اعلام میدارد که نمیتوان اسیران جنگی را موضوع اعمال تلافیجویانه قرار داد و این اصلی است که هیچ استثنایی ندارد، حتی اگر حقوق بشردوستانه توسط طرف مقابل به شدت نقض شود، موجب نقض اصل ممنوعیت مقابله به مثل نمیشود.
3- ممنوعیت کارهای خطرناک و غیر بهداشتی: ماده 6 (1) مقررات لاهه و هم چنین کنوانسیون 1929 ژنو اصولی را در مورد کار اسیران در نظر گرفته که کم و بیش در کنوانسیون سوم 1949 ژنو نیز تکرار شده است. بر اساس مواد کنوانسیون سوم ژنو نمیتوان از اسیران جنگی در خواست کرد که به کارهای خطرناک و غیر بهداشتی بپردازند.
4-ممنوعیت مجازات قضایی: طبق ماده 8 (2) مقررات لاهه و مواد کنوانسیون سوم ژنو نمیتوان اسیر را به جرم اقدام به فرار تحت مجازات قضایی قرار داد و فقط میتوان اقدامات انضباطی را درباره آن اعمال نمود. البته اگر اسیر مرتکب جرمی شود که نیازمند مجازات قضایی باشد، دادگاه عادل و صالح میتواند عهده دار قضاوت در مورد او گردد.
5-ممنوعیت کسب اطلاعات از راههای غیر قانونی: طبق ماده 17 کنوانسیون سوم ژنو کسب اطلاعات از راههای غیر قانونی از اسیران جنگی ممنوع است و اسیران تنها ملزم به دادن نام، درجه و شماره ردیف خود هستند.
6- آزادی اسیران: ماده 20 مقررات لاهه، ماده 75، بند (1) کنوانسیون 1929 ژنو و ماده 118 (1) کنوانسیون سوم 1949 ژنو مقرر میدارند که هر چه زودتر و بدون تأخیر، پس از خاتمه مخاصمات باید اسیران آزاد شوند. البته طبق قطعنامه 1925 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نباید اسیران جنگی را جهت بازگشت به موطن خود تحت فشار قرار داد و متوسل به زور شد.
4- اصل تحدید در تسلیحات
کوشش جهت ممانعت استفاده از بعضی تسلیحات در زمان جنگ، در اغلب تمدنها وجود دارد، توافقات حاصله در مورد ممانعت از استفاده بعضی تسلیحات، از اولین دستاوردهای حقوق جنگ است. قواعد محدود کننده تسلیحات مورد استفاده با تکیه بر این باور تدوین شد و رشد یافت که وسایل ضربه زدن به دشمن نامحدود نیست و هدف اولیه قواعد تحدید تسلیحات را میتوان جلوگیری از رنج و عذاب غیر لازم شمرد.
اولین تجلّی را میتوان در «بیانیه سن پترزبورگ» دید که استفاده از بعضی از تسلیحات را ممنوع ساخته است، قواعد منظور شده در این بیانیه در حکم اصول عرفی است که استفاده از وسایلی را که موجب «عذاب غیر لازم» میشود ممنوع میسازد. در کنوانسیون دوم 1899 لاهه، بیانیهای در خصوص منع استفاده از گازهای خفه کننده و بیانیهای نیز در مورد عدم استفاده از گلولههای منفجر شونده ، موسوم به دام _ دام، گنجانده شده بود. در سال 1972 کنوانسیون ممانعت از توسعه، تولید و ذخیرهسازی تسلیحات با کتریولوژیک (بیو لوژیک) و سمی وانهدام آن ها منعقد شد که در 23 مارس 1975 لازم الاجرا گردید.
در سال 1981 گام مهمی توسط سازمان ملل متحد در خصوص تحدید تسلیحات بر داشته شد. این کنوانسیون، بر دو اصل اساسی حقوق بینالملل عرفی در قوانین مرتبط با جنگ تکیه دارد:
1-حق متخاصمان برای انتخاب وسایل ضربه زننده نامحدودنیست؛
2- استفاده از وسایل و تسلیحاتی که موجب عذاب غیر لازم میشود ممنوع است. پروتکل 1977 نیز تکیه ویژه بر این مساله نموده است. بند 1 ماده 35 پروتکل اوّل 1977 تصریح میکند که انتخاب ابزار و روشهای جنگ نا محدود نیست و بند 2 همان ماده نیز تسلیحاتی را ممنوع اعلام میکند که ماهیتاً موجب صدمات زاید و یاعذاب غیر لازم میشوند. هم چنین بند 3 آن تسلیحات صدمه زننده بر محیط با اثرات گسترده بلند مدت را محدود میکند.
در مبحث بعد با استفاده از آیات و روایات نبوی (ص) دیدگاه اسلام را در ارتباط با حقوق بشردوستانه بیان نموده و اثبات خواهیم کرد که اساسا این اصول و قواعد ریشه در تعلیمات دینی مخصوصاً دین حیات بخش اسلام دارد.
مبحث 3- نقش بنیادی پیامبر (ص) در توسعه حقوق بشردوستانه
جهت تبیین نقش اساسی و بنیادی پیامبر اعظم (ص) در ترویج و توسعه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه باید دید که در زمان بعثت آن حضرت، قوانین و مقررات جنگ از چه وضعی بر خوردار بوده است؟ به چند مورد از باب نمونه اشاره میشود.
ملت مصر، ملل دیگر را سخت به چشم حقارت مینگریست و تنها به منظور نابود کردن یابه بردگی کشیدن آنها با آنان میجنگید. قطع اعضای کشته شدگان نموداری است از جنگهای وحشتناک آنان.
آشوریها با خلق و خوی حیوانات درنده، شهر ها را آتش میزدند و مغلوبین را به میخ میکشیدند، پوست میکندند و اسرای جنگی را مثله میکردند.
مردم یونان را عادت برآن بود که کشور دشمن را ویران سازند. «آشیل» افتخار میکند که در یک لشکرکشی 23 شهر را خراب کرده است.
رومیان پس از فتح شهر ها، زنان و کودکان و سالخوردگان را سر میبریدند یا به بردگی میگرفتند و شهرها را غارت میکردند .
در قرون وسطی آنچه به اصطلاح قوانین جنگ نامیده میشود ، تجاوز، غارت و قتل اسیران را مجاز میدانست.
خلاصه اینکه اسناد تاریخی گواه گذشت روزهایی سیاه بر بشر قدیم است، روزهای سیاه جنگ، خون و عصیان. در سیتزههایی که دولتها و قدرتها به راه میانداختند، مردم را به عنوان دشمن مقابل یکدیگر قرار میدادند و هر کدام تا توان داشتند از طرف مقابل میکشتند. آنان در فرض پیروزی، زندگان را به اسیری میبردند و اسیران نیز از تیغ فاتحان در امان نبودند و در فرض حیات از هرگونه حقی محروم میشدند و کشتن اسیران اصل اولیه در برخورد با آنان تلقی میشد.
پیامبر گرامی اسلام در قرن هفتم میلادی در حالی مبعوث شد که جنگ، سلطهجویی، بردهداری، جهل، خرافات، قتل و غارت از ویژگیهای بارز جامعه آن روز محسوب میشد حضرت در اولین دعوت الهی و آسمانیاش همه را به اسلام؛ دین رحمت، الفت، عطوفت، گذشت، تعاون، صلح و امنیت فرا خواندند و یکی از اهداف اساسی و اصلی خویش را رهایی و آزادی انسان از قید اسارت و بندگی غیر خدا و دفاع از کرامت و حیثیت انسان اعلام فرمودند. ملاحظه آیات، روایات و سیره عملی آن حضرت و امامان معصوم (ع) بهترین گواه بر این مدعاست. همه عالمان و اندیشمندان مسلمان با استفاده از آیات و روایات بر این مساله اتفاق نظر دارند که اصل اولی در اسلام، صلح و آشتی است و جنگ فقط به عنوان یک استثناء و به طور موقت و محدود پذیرفته شده است .
خداوند در آیه 16 انفال به پیامبر (ص) دستور میدهد که اگر دشمنان تو از در مسالمت وارد شدند و به آن میل کردند، تو نیز از فرصت استفاده کن و با آنان موافقت نما، چنانکه میفرماید: «و ان جنحوا للسلم فاجنح لها» یکی از نویسندگان در این ارتباط میگوید: «لاشک ان الاسلام دین السلام و ان الحرب استثناء فیه و لاتلجاء الیها الدوله الاسلامیه الافی صوره الاضطرار کما یضطر الانسان لاجراء عملیه جراحیه. » یعنی: بدون تردید، اسلام دین صلح و صفا است و جنگ یک امر استثنا است که فقط در صورت اضطرار میتوان به آن متوسل شد.
افزون بر آن که صلح، در دین مقدس اسلام، یک اصل و جنگ یک استثناء می باشد، آیات و روایات بسیار راجع به آداب و احکام جنگ وجود دارد که همگی حاکی از محدودیت آثار شوم جنگ و رعایت حقوق بشردوستانه در جنگ میباشد که در طی سه بند به این مباحث خواهیم پرداخت.
الف – اقدامات غیر مجاز در جنگ
1-تجاوز از اهداف مشروع
اندیشه انساندوستانه دین جاودانه اسلام همواره برآن بوده است تا از میزان سبعیت و وحشگیری در جنگها کاسته شود. بدین منظور برای جنگ احکام و آداب خاصی مبتنی بر عدالت، رحمت و کرامت انسانی تدوین و تنظیم کرده است. درقرآن؛ کتاب آسمانی پیامبر اعظم (ص) بارها بر رعایت عدالت، احترام به حقوق غیر نظامیان و عدم تجاوز از اهداف انسانی جنگ هنگام مقابله با دشمن تاکید شده است. از باب مثال قرآن کریم در آیه 194 سوره بقره میفرماید: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم فلاتعتدوا.» :هنگامی که از سوی دشمن مورد حمله و تجاوز قرار گرفتید، به اندازه خودشان به آنان حمله نمایید و از مقابله به مثل تجاوز نکنید.» مطابق این آیه، جنگ در اسلام حالت دفاعی دارد و در هنگام دفاع نیز مسلمانان فقط در حد مقابله به مثل مجاز هستند و هیچ رزمندهای حق ندارد از مقررات جنگ و اصول قانونی آن تجاوز کند؛ زیرا تخطی از آن ، تعدی به حکم خدا محسوب میشود .
در آیه 190 سوره بقره خداوند با صراحت و روشنی بیشتر هدف از جنگ را دفع تجاوز دشمن اعلام فرموده و تأکید نموده است که تجاوز از اهداف مشروع جنگ، خطا محسوب شده و خداوند خطا کاران را دوست ندارد.
چندین قرن بعد از ظهور اسلام، دانشمندان و صاحب نظران مسائل بینالمللی با الهام از تعالیم حیاتبخش پیامبر اعظم (ص) به این واقعیت دست یافتند که اهداف از جنگ تنها تضعیف و اقتدار ارتش دشمن است و تجاوز از آن تخطّی از اصول انسانیت و موازین وجدان عمومی است.
از آن جا که در صدر اسلام سلاحهای کشتار جمعی وجود نداشت، در مورد تحدید تسلیحات، نص صریح در منابع اسلامی وجود ندارد اما آیات و روایات زیادی وجود دارد که میتوان از آنها به خوبی اصل تحدید تسلیحات را استفاده نمود. از باب مثال مطابق آیه 33 سوره اسرا، افراط در کشتار حتی اگر موجه هم باشد منع شده است. «ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلایسرف فی القتل : چنانچه کسی به نا حق به قتل برسد، به نزدیک ترین اقربای او اختیار قصاص داده میشود، ولی به هر حال او نباید در این کار افراط کند .» حدیث پیامبر اعظم (ص) نیز مشعر بر این مطلب است که فرمود : «الرّحم و الشفقه عمل الاولیا،فاذا قتلتم فاقتلوا بعدل . رحم و شفقت کار اولیا است اگر میکشید ؛ عادلانه بکشید.»
مرحوم صاحب وسائل نیز به نقل حضرت علی (ع) از زبان مبارک پیامبر اسلام (ص) مینویسد: «ان النبی ( ص) نهی ان یلقی السم فی بلاد المشرکین : یعنی : پیامبر (ص) از اینکه در سر زمین مشرکان سم پاشیده شود نهی نمود.»
افزون بر این، تعالیم اسلامی در رابطه با سلاح، نیز هدف دیگری را مورد توجه قرار داده وآن این است که استفاده بدون هدف از سلاحی که هم به رزمنده و هم به غیر زرمنده و احتمالاً به اهداف نظامی بدون تشخیص و تمایز اصابت می نماید را نیز ممنوع نموده است. بنابراین هر رزمنده با دونوع تعهدمواجه است، اول آنکه رزمنده را از غیر رزمنده تمییز داده، فقط اوّلی را هدف قرار دهد، و دوّم اینکه مواضع نظامی را از غیر نظامی تمییز دهد و در این مورد نیز هدف او حمله به موضع اول باشد. پیامبر اکرم (ص) در پایان یکی از جنگها ملاحظه کردند که عدهای اجتماع نمودهاند، شخصی را برای بررسی علت آن مامور فرمودند، مامور گزارش نمود که علت تجمع کشته شدن زنی بوده است. آن حضرت به عنوان توبیخ فرمودند: «قطعا آن زن در حال جنگ نبوده است. در واقعهای دیگر چون پارهای از مسلمانان به پیروی از دشمنان خود تعدادی کودک را به قتل رساندند، پیامبر (ص) به خشم در آمده فرمودند: «چرا امروز عدهای آن قدر ستیزهجو هستند که به قتل کودکان دست میزنند.؟ در آیات متعدد آمده است که اگر دشمن متمایل به صلح باشد، صلح را بپذیرید و کشتن دشمن بعد از ترک مخاصمه ممنوع است. سیره پیامبر اعظم (ص) نسبت به دشمن بعد از فتح مکه بهترین شاهد بر این مطلب است. حضرت همه آنان را آزاد ساخت و به همین علت در تاریخ اسلام از آنان به عنوان «الطلقا» یاد شده است.
حضرت هنگام فتح مکه که سالیان درازی در آن شکنجه دیده بود و یاران با وفای او زیرشکنجه دژخیمان قریش در این شهر جان سپرده بودند، پرچم را به دست یکی از یاران خود به نام «سعد بن عباده» داد و همرا ه با ستون بزرگی از سپاهان وارد شهر شدند. سعد هنگام ورد به شهر این شعار را سر میداد و میگفت: «الیوم یوم الملحمه تستحل المرئه الیوم اذل الله قریشا: امروز روز نبرد و پیکار با قریش است، امروز زنان آنان اسیر میگردند، امروز روزی است که قریش خوار و ذلیل میشوند.»
شعار« سعد بن عباده» چنان تند و خشن بود که مورا بر بدن دشمن شکست خورده راست میکرد . بدین جهت ابوسفیان با ترس و اضطراب زیاد خدمت حضرت رسول (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول گرامی، شعار کشتار قریش و اسارت زنان آنان به فرمان شما انتخاب شده است؟ چگونه ممکن است که شما چنین فرمانی داده باشی در حالیکه تو نیکترین و مهربانترین افراد هستی؟
پیامبر رأفت و رحمت پس از اطلاع، «سعد بن عباده»را از فرماندهی عزل نمودند و پرچم سپاه را به دست فرزند او «قیس بن سعد» دادند و فرمودند که شعار او درست نقطه مقابل شعار پدرش باشد و چنین بگوید «الیوم یوم المرحمه الیوم اعز الله قریشا: امروز روز رحمت است، روزی است که در آن قریش عزیز میشود.» موارد یاد شده تنها بخشی از مقررات انساندوستانه پیامبر اعظم (ص) است که به یقین، قواعد انساندوستانه تمدن غربی فاقد آنها است.
2- انتقامجویی
جنگ و جهاد در اسلام براساس دفاع از تقوا، کرامت انسانی و حفظ ارزشهای والای جامعه بشری، مشروعیت یافته است. بدین جهت رعایت تقوا، عدالت و انصاف در هنگام جنگ از مسلمات دین مبین اسلام است و هرگونه تخطی از اصول تقوا و ارزشهای والای انسانی بر خلاف موازین دینی بوده و ممنوع میباشد.
بنابراین رزمندگان مسلمان به عنوان حامیان و مدافعان واقعی حق و آزادی همواره با محدودیتهای اخلاقی و مذهبی مواجه هستند، حتی اگر دشمن متجاوز از اصول و موازین تقوا تعدی نماید، آنان حق ندارند از حدود آن پا را فرارتر نهند
هر چند در آیات متعدد خداوند متعال به مسلمانان اجازه مقابله به مثل را داده است. اما نباید از این نکته غافل شد که مقابله به مثل با عمل انتقامجویانه کاملا متفاوت است. زیرا مراد از عمل انتقامجویانه، عمل نامشروعی است که به تلافی عمل نامشروع طرف مقابل انجام میشود. بدیهی است نیروهای مسلمان که از احکام و دستورات نورانی و حیات بخش اسلام تبعیت میکنند ، هرگز حق ندارند به اقدامات انتقامجویانه غیر مشروع متوسل شوند، و هیچ مسلمانی اجازه ندارد رفتاری همانند رفتار و عمل ناشایست و غیر موجه دشمن انجام دهد. زیرا از نظر مبانی دینی هدف به هیچ وجه وسیله را توجیه و مباح نمینماید .
بنابراین چنانچه نیروهای دشمن، اجساد شهدا مسلمان را مثله نماید، مسلمانان حق ندارند با کشتههای آنان چنین عملی را انجام دهند. زیرا رسول الله (ص) فرمود: «زینهار ! مبادا مردگان را مثله کنید. » در جنگ احد وقتی که مشرکان حمزه عموی پیامبر (ص) را کشتند و ددمنشانه بدن مبارک او را مثله کردند، رسول خدا (ص) از عمل آنان بر آشفت، اما حضرت بر مصیبت حمزه شکیبایی کرد و صبر پیشه گرفت و از مثله کردن نهی کرد. و بعد از آن پیامبراعظم (ص) در هر مقامی که ایستاد، اصحاب خود را وصیت کرد، به صدقه دادن و از مثله نهی کرد.
علی (ع) پس از ضربت خوردن به دست ابن ملجم «فرزندان و نزدیکان خویش را گرد آورده گفت: ای فرزندان عبدالمطلب از هر سو گرد هم نیایید و بگویید : امیر المؤمنین کشته شد، مبادا این مرد را مثله کنید. من از رسول خدا (ص) شنیدم مثله را حتی درباره سگها نهی کرده است. نیک بنگرید اگر من از این ضربت در گذشتم این مرد را یک ضربت بزنید در مقابل ضربتی که به من زده است واگر بهبودی یافتم خود دانم واو.»
هم چنین اگر دشمن اسرای جنگی را گرسنه نگه دارد و یا آنهارا آن قدر تشنگی بدهد که از شدت عطش بمیرند، سپاه و لشکر اسلام هر گز به چنین عملی با اسرای دشمن دست نمیزنند، زیرا حکم قادر متعال است که با اسرای جنگی باید رفتار انسانی و شایسته داشت ورسول الله (ص) منع فرموده که کسی را از تشنگی بکشند.
3- تحریم و محاصره اقتصادی
یکی از اقدامات کاملاً غیر اخلاقی وغیر انسانی که در اغلب جنگها به منظور تضعیف وتسلیم نمودن دشمن صورت میگیرد، محاصره اقتصادی و محروم ساختن دشمن از آب وغذا است. دین مقدس اسلام توسل به این شیوه ناپسند و غیر اخلاقی را مگر درمورد جنگجویان دشمن منع نموده است. «پیامبر اعظم (ص) محاصره اقتصادی یعنی تاکتیک مشهور مبارزه اقتصادی را تابع اصل محدودیت عملیات نظامی در دایره هدفهای استراتژیک دانسته است.»
در مخاصمه مسلمانان با مشرکان مکه در سال ششم هجری وقتی که «ثمامه» بن اثال حنفی رئیس قبیله «یمامه» به منظور وادار ساختن مکیان به پذیرش اسلام دست به محاصره اقتصادی زد ومانع ورود خوار وبار از موطن خود« یمامه» به مکه شد. پیامبر اعظم (ص) نسبت به اقدام او شدیداً اعتراض نمود.
ماجرا بدین صورت بود که قبل از فتح مکه، «ثمامه» که به تازگی اسلام آورده بود با صدور دستور محاصره اقتصادی قریشیان، مانع عبور کاروانهای حامل آذوقه به مکه شد و از آن جا که «یمامه» تنها محل عبور این کاروانها به آنجا بود، مکیان سخت به تنگ آمده و نامهای خدمت پیامبر (ص) نگاشته و درخواست لغو حصر اقتصادی مکه را نمودند. ایشان هم بلا فاصله به ثمامه پیام فرستاد که از حمل آذوقه به مکه جلو گیری نکند. افزون برآن ، حتی پیامبر اعظم (ص) زمانی که تخاصم با مکیان در نهایت شدت بود، مقادیری خرمای رسیده که برای تهیه آن هزینه بسیار شده بود بدان جا فرستادند. علاوه بر این از منظر آموزههای پیامبر اعظم (ص) موقعی که مسلمانان محلی را ترک میکنند و مقداری غذا بر جای میگذارند، مجاز به سوزاندن آن نیستند، مگر آن که آنچه میماند موجب تقویت نیروی دشمن گردد. این مطلب نیز نشان میدهد که مسلمانان مجاز به نابود کردن جز بنابر ضرورت نظامی نیستند.
4-رفتار ناشایست با مجروحان و کشته شدگان
اسلام که دین رحمت، انسانیت، اخلاق و نوعدوستی است، بدون تردید به بیماران و مجروحان جنگ توجه خاص مبذول داشته است؛ چه آنکه نیازمندترین اشخاص به رحم و شفقت، این دستهاند. و آن از کلام شیوای پیامبر (ص) که فرمود: « انا نبی الرحمه و انا نبی الملحمه …» قابل فهم است . ایشان در این بیان جنگ را با مروت و رحم در آمیخته و رحم و مروت را بر جنگ مقدم داشته است تا رزمنده مسلمان در یابد که او بازوی عدالت است نه شمشیر انهدام. مراد از رحمت، رحمت عمومی برای جهانیان است و این معنا با ملحمه نیز سازگار است که به معنی جنگ علیه فتنه و آشوب است.
برای نشان دادن میزان توجه و ملاحظهای که اسلام به زخمیها و بیماران دشمن قائل شده، کافی است واقعه مربوط به «صلاح الدین ایوبی» و «ریشارد شیردل» را نقل کنم. «ریشارد» سختترین وخونیترین دشمن صلیبی بود. با این همه وقتی او بیمار شد «صلاح الدین» به طور ناشناس به چادر وی وارد شد و آنقدر به تیمار او پرداخت تا وی بهبود یافت.
این واقعه نشان میدهد که مسلمانان نه فقط از بیماران و زخمیهایی که اسیر کرده اند، مواظبت و پرستاری میکنند، بلکه دایره این عمل حتی گاهی تاسرا پرده چادر دشمن نیز وسعت مییابد. صرف نظر از انگیزهی صلاحالدین، چنانچه آنچه او انجام داد، مغایر با تعالیم و توصیههای اسلامی بود قطعاً و هرگز به آن اقدام نمیکرد.
امّا راجع به رفتار با اجساد کشته شدگان دشمن باید بیان داشت که در فقه اسلامی مثله کردن اجساد به شدت منع شده است. از منظر آموزههای دینی، مردگان همواره محترم بودهاند و از این رو پیامبر (ص) معمولاً اگر فرد غیر مسلمان را برای دفن میبردند، به پا میخاستند. اجساد دشمن شکست خورده همچون مسلمان دفن میشد. هر گاه دشمن در خواست تحویل اجساد برخی از افراد خود را میکردند ، تقاضایشان رد نمیشد. این سنت پیامبر (ص) بود تا آن جا که حتی در جنگ خندق، وجه پیشنهادی دشمن را در ازای اجسادی که به دشمن تحویل داده بودند، نپذیرفتند. در جنگ بدر مسلمانان به دستور پیامبر (ص) اجساد مشرکان را در مکان مشهور بنام « لقیب » دفن نمودند.
5- تخریب محیط زیست
یکی از افتخارات دین مقدس اسلام این است که در لحظات حساس جنگ نیز به حفظ محیط زیست توجه داشته و مسلمانان را از هر گونه تخریب و آسیب رساندن به محیط زیست منع نموده است پیامبر اعظم (ص) در این ارتباط فرموده است: «درختان را از بیخ نزنید؛ مگر اینکه ناچار باشید، درختان خرما را نسوازنید و درآب غرق نکنید، درختان میوهدار را ریشه کن نسازید؛ که خود به آن محتاج هستید، حیوانات حلال گوشت را نابود نسازید؛ مگر به اندازهای که برای تغذیه لازم است، هرگز آب دشمن را با زهر آلوده نسازید و حیله و نیرنگ به کار نبرید .»
امام صادق ( ع) نقل میکند که امام علی (ع) به امیران ارتش خود نوشت: « انشدکم الله فی فلاحی الارض ان یظلموا من قبلکم» شمار را به خدا سوگند میدهم که مبادا از جانب شما به کشاورزان دشمن ستمی روا داشته شود.» سفارش امام علی (ع) بیانگر اهمیت کشاورزی و رعایت محیط زیست است؛زیرا نابودی کشاورزی نه تنهاصدمه اقتصادی است، که آسیبی به حفظ محیط زیست نیز به شمار میرود.
فقیه نامور امامیه «محمدحسن النجفی» به منظور جلوگیری از تخریب وانهدام محیط زیست وکشتار دسته جمعی استفاده از سم را ممنوع دانسته وضمن بیان نظر موافق برخی از فقها به روایتی از حضرت علی (ع) استناد میکند که فرمود: «پیامبر (ص) از اینکه در سرزمین مشرکان سم پاشیده شود نهی نمود.»
ب- طرز رفتاربا اقشار آسیبپذیر در جنگ
1-زنان و کودکان
در تعالیم آسمانی پیامبر اعظم (ص) توجه به اقشار آسیبپذیر جامعه در هنگامه جنگ مورد تأکید بسیار قرار گرفته است طوری که کشتن زنان، کودکان و دیوانگان حتی در صورت یاری رساندن به دشمن منع شده است. فقها برای تأیید این نظر به نصوص منقول از پیامبر اعظم (ص) استناد کردهاند که برای نمونه چند مورد ذکر میگردد: در حدیثی پیامبر (ص) فرمود: «لا تقتلوا امراه و لا ولیداً ؛ زنان و کودکان رانکشید. » ابن هشام نیز در این ارتباط مینویسد: «و سید علیه السلام» پیامبر اعظم (ص) چون از غزوه حنین باز میگردید، زنی دید کشته، گفت: این زن را چه کسی کشته است؟ گفتند: خالد بن ولید. گفت او را بگویید: ان رسول الله ینهاک ان تقتل ولیداً او امراه او عسیفا . گفت: «خالد را بگویید که پیغمبر، علیه السلام ترا نهی میکند از آنکه کودکی یا زنی یا مزدوری از آن کافران به قتل آوری.
و یا «بعد از یکی از حادثهها به پیغمبر گزارش دادند که دختری را از میان صفها کشتهاند . پیغمبر، شدیدا ناراحت شد اصحاب عرض کردند: یا رسولالله چرا ناراحت شدید او دختر یکی از مشرکان و کفار بود، پیغمبر از شنیدن این حرف خشمناک شد و فرمود: این حرف چه معنی دارد؟ اینها از شما بهترند، زیرا اینها هنوز بر فطرت پاک خود هستند مگر شما فرزندان مشرکان نبودید؟ هرگز کودکان را نکشید ، هرگز هرگز .»
هم چنین از طرق مختلف نقل شده است که وقتی پیامبر میخواست گروهی را به جنگ اعزام کند قبل از حرکت برای آنان چنین میگفت : «به نام خدا وبا استعانت از او حرکت کنید ومراقب باشید که زن یا کودکی از آنان را نکشید. »
به نظر بسیاری از مفسران قرآن کریم، کشتن زنان و کودکان از مصادیق «اعتدا» است که در قرآن به موجب آیه « و لاتعتدوا ان الله لایحب المعتدین. » منع گردیده است.» ابن عباس و مجاهد نیز گفتهاند: «نهی از اعتدا» به منظورمنع از کشتن زنان وکودکان وارد شده است. » راوندی نیز همین عقیده را دارد.
2- سالمندان
مفهوم اسلامی حقوق بشردوستانه حمایتهای ویژهای از بعض طبقات غیر نظامی مانند کودکان، زنان، پیران، بیماران و راهبان مقرر میدارد. دستورات پیامبر اعظم (ص) و امامان معصوم (ع) صراحت دارند براین که خصومت نباید علیه چنین افرادی صورت گیرد.
مرحوم صاحب جواهر ضمن نقل اجماع بر عدم جواز کشتن زنان، کودکان و پیران به دو روایت از پیامبر خدا (ص) استناد نموده است:
« … ولا تقتلوا شیخاً فانیاً و لاصغیراً و لاامراه» و « اقتلوا المشرکین و استحیوا شیوخهم و صبیانهم » بدین صورت سپاه اسلام از کشتن پیرمردان، کودکان و زنان منع شده است. پیامبر رحمت و رأفت همواره فرمان میداد که هرگز پیرمردان، کودکان و زنان را نکشید .
علاوه بر احادیث فوق، پیران و سالخوردگان از مصادیق غیر مقاتل هستند که به حکم مفهوم مخالف آیه «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم» کشتن آنان ممنوع شده است. مطابق آیه مبارکه فوق خداوند جنگ با کسانی را که با مسلمانان میجنگند اجازه میدهد اما پیران و سالمندان که توان جنگ و مبارزه را ندارند قطعاً از این حکم مستثنی هستند.
3- بیماران و معلولان
اسلام به عنوان دین مبتنی بر عقیده و ایمان، جنگ و جهاد را به عنوان آخرین راهکار، فقط در مقابل ستمگرانی که با برهان و استدلال قانع نشده و از روی عناد و دشمنی دست به شمشیر و سلاح برده است تجویز نموده است. اما در عین حال زرمندگان مسلمان را ملزم به رعایت قواعد انساندوستانه ساخته است که از آن جمله میتوان منع کشتن افراد غیر مباشر در جنگ را نامبرد. زیرا در آیه 190 سوره بقره خداوند می فرما یند : « با کسانی بجنگید که با شما می جنگند.» مباشر در جنگ فقط کسانی هستند که توان جسمی برای جنگیدن داشته باشند «المقاتل من له بینه للقتال» اما بیماران، معلولان و نابینایان از آن جا که توان حضور در میادین نبرد را ندارند قطعاً مقاتل محسوب نمیشوند لذا کشتار آنان به هیچ وجه مجاز نمیباشد.
علاوه بر این روایات خاص نیز در مورد بیماران و معلولان وجود دارد که رزمندگان مسلمان را از کشتن آنان منع نموده است. در کافی به نقل مرحوم مجلسی از ابوحمزه ثمالی از حضرت امام صادق (ع) روایت شده که آن حضرت فرمود ه است : « ….. پیر مرد فرتوت و کور و کر و زن را نکشید … »
افزون بر موارد یاد شده، کشتن دهقانان و کشاورزان هنگامی که نمیجنگند و تعرض به کسبه، بازرگانان و خدمه و امثال آنها تازمانی که در جنگ فعال نیستند از نظر دین مقدس اسلام ممنوع و حرام میباشد.