دانلود پاورپوینت مکتب شیکاگو - 10 اسلاید
دانلود پاورپوینت مکتب شیکاگو – 10 اسلاید
شروع قرن بیستم در آمریکا با تحول شدید اقتصادى و حرکت از جامعه روستائى (سنتى) به جامعه شهرى (مدرن) همراه شد. شهرها به سرعت با خیل عظیم مهاجران مواجه شدند و روز به روز بر جمعیت آنها افزوده مىشد. در اثر این تحولات جمعیتى، شهر شیکاگو رشدى خیره کننده داشت. جمعیت شیکاگو از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ در هر دهه ۵۰۰ هزار نفر را در خود جاى داد. علاوه بر این مهاجرت مردمانى با فرهنگهاى مختلف (که از روستاها و مناطق متفاوت به شهر آمده بودند) جمعیت شهر ار مجموعه گستردهاى از گروههاى قومى و ملیتهاى مختلف مىکرد. در صورتىکه محدودیتهاى شهرى آنها را ملزم به زندگى در فضاهاى بسیار نزدیک به یکدیگر کرده بود. تفاوتهاى اجتماعى باعث تفاوت در محل سکونت و تراکم و عدم تراکم جمعیت در مکانهاى مختلف مىشد. بدینترتیب مسائلى چون کمبود مسکن، برخورد فرهنگهاى مختلف که با یکدیگر مخالف و ناسازگار مىنمودند، به سرعت چهره خود را نشان دادند. شیکاگو سرآمد شهرهاى آمریکا بود و به دستآوردهاى خود مىبالید. نخستین آسمانخراش فولادى در همین شهر ساخته شده بود، جریان رودخانه شیکاگو را براى مصارف خاص این شهر منحرف ساخته بودند، ارزش زمین آن با شتابى سرسامآور افزایش یافته بود و بر اثر مهاجرتهاى بىرویه و آشفته بازار مناطق آلونکنشین آن، میزان بزهکارى نیز در این شهر افزایش چشمگیر یافته و از نظر جنایت سازمان یافته، سرآمد جهان شده بود. قمار غیرقانونى، فحشا، گانگسترها، حقهبازىهاى انتخاباتى و فساد پلیس و سیاستمداران و نارسائى سیستم قضائى در آن امرى عادى بود. در این شهر همه جور آدمى یافت مىشد. مهاجران تهیدست لهستانى، ایرلندى، ایتالیائى، یونانى و سیاهپوستان و روستائیان آمریکائى همه بهسوى آن روان شده بودند. شهرى با چنین ویژگىهایى زادگاه «مکتب شیکاگو» گردید.
مکتب شیکاگو در سال 1892م در دانشگاه شیکاگو با تأسیس گروه جامعهشناسی توسط آلبیون اسمال (Albion Woodbury Small: 1854-1926)، پایهریزی شد. وی در نگارش و بنیاد مجله جامعهشناسی و پویایی این رشته در امریکا سهیم است. گروه جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو برخلاف کژفهمیهای رایج آن دوران، بههیچوجه تنها به گردآوری واقعیتها علاقمند نبود، بلکه از همان آغاز در جستجوی صورتبندیهای مفهومی و نظریای بود که با آنها بتوان رشته جامعهشناسی را از کار اجتماعی و نیز از صرف گردآوری دادههای اجتماعی متمایز کرد.
مطالعاتی که در چارچوب این مکتب انجام شده، بیشتر در زمینه مسائل شهری، انحرافات اجتماعی، سازمانهای اجتماعی و مسائل کار و شغل است.[4] آنان در پایهریزی جامعهشناسی شهری نقش مهمی داشتند؛ تعدادی از نویسندگان مرتبط با دانشگاه شیکاگو از دهه 1920 تا دهه 1940، مفاهیم و اندیشههایی را پدید آوردند که برای سالهای بسیاری شالوده اصلی نظریه و پژوهش در جامعهشناسی شهری بود.[5]
علاقه فزاینده گروه جامعهشناسی این دانشگاه به مسائل شهر و اجتماعی گستردهتر و رویآوری به موضوعات انساندوستانه و اصلاحگرانه، آنها را به گرایشات ضدنظریه نکشانده بود، بلکه یک علاقه دوگانهای به تحقیق و نظریه در اکثر کارهای آنها دیده میشود.[6]
گروه جامعهشناسى دانشگاه شیکاگو برخلاف کژفهمىهاى رایج، به هیچ روى تنها به گردآورى واقعیتها علاقمند نبود، بلکه از همان آغاز در جستجوى صورتبندىهاى مفهومى و نظرى شهرنشینى بود که با آنها بتوان رشتهٔ جامعهشناسى را از کار اجتماعى عملى و نیز از صرف گردآورى دادههاى اجتماعى متمایز کرد. به هر روى علاقهٔ فزایندهٔ گروه جامعهشناسى دانشگاه شیکاگو به مسائل شهر و اجتماع گستردهتر و روى آوردن آن به موضوعهاى انسان دوستانه اصلاحگرانه، این گروه را به گرایشهاى ضد نظریه نکشانده بود.
- رابرت پارک Robert park: 1864-1944؛ رابرت پارک از برجستهترین اعضای این مکتب است که در آثار خود، بیشتر به گزارش و توصیف دقیق اجتماعی متمایل بود؛ اما بهزعم خویش خدمت اصلیاش تحول در مفاهیم کارآمد و امکانپذیرسازی طبقهبندی منظم و تحلیل دادههای اجتماعی است. بدینسان، او محیط اجتماعی را از محیط طبیعی متمایز ساخت و بر این اساس، سازمان اجتماعی را به دو بخش فرهنگی و زیستی تقسیم نمود.
پیش از جنگ جهانی اول، پارک در مقالهای تحت عنوان “شهر: پیشنهادی برای تحقیق درباره رفتار انسان در محیط شهری” که دستور کار جامع تحقیق برای جامعهشناسی شهری بهشمار میرفت، تأمل در زندگی شهری را مطرح کرد. در این اثر، وی جامعه را به ارگانیسم تشبیه کرد که در این مسیر جامعهشناسان دیگری نیز در اوایل قرن بیستم به علوم زیستی روی آوردند. وی تمایل داشت تا جامعهشناسی را از قید فلسفه خلاص کند و آن را به علم نزدیک سازد. بههمیندلیل، او فکر میکرد که مدل بیولوژیکی بهترین وسیله جهت نزدیکشدن به علم است. بدیننحو پارک یکی از پایهگذاران رویکرد بومشناختی است. بنابر نظر وی، همین که شهر ایجاد میگردد، بهنظر میرسد یک مکانیسم بزرگ انتخابکنندهای برقرار میشود که به شیوهای خطاناپذیر افرادی را از میان جمعیت گزینش میکند که برای زندگی در منطقه خاص از همه مناسبترند.
بهاعتقاد پارک، همان فراگردهای شاخص رشد و تحول اجتماعات زیستی، گیاهی و جانوری در مورد اجتماعات انسانی نیز اعمال میشود. جایگاه مکانی گروههای گوناگون در درون یک شهر، به اندازه سازمان مکانی یک اجتماع حیوانی منعکسکننده فراگردهای بومشناختی است.
پارک بومشناسی انسانی را برای نشاندادن اهمیت فرایند تضاد و رقابت در شهرها بر سر منافع نایاب بهکار گرفت. ساختار اجتماعی شهرها نشان داد که جوامع متفاوت به تجمع در فضاهای متمایز گرایش دارند. البته این الگو، آماری و لایتغیری نبود و به همانصورت که انواع گیاهان از جایی به جای دیگر منتقل میشوند، جوامع شهری متفاوت نیز چنین کردند. پارک این فرایند را بهمنزله مرحلهای از چرخه رقابت، سلطه، جانشینی و تهاجم مورد توجه قرار داد.
- ارنست برجس Ernest Burgess: 1886-1966؛ مکتب شیکاگو غالبا با مدل برجس شناخته میشود که براساس الگوهای کاربری زمین شیکاگو در دهه 1920م تهیه شد. هدف از این طرح حذف الگوهای اساسی جدایی اجتماعی در شهرهای مدرن بود. این مدل مناطق متحدالمرکز، معرف رشد شهر، بدون درنظرگرفتن ویژگیهای طبیعی آن مانند تپهها، سواحل و بنادر بود. در این مدل، وجود منطقه مرکزی تجاری در مرکز شهر و کمی دورتر از آن منطقه انتقالی با خصیصه پسروندگی شهری بر اثر پیشروی صنعت و تجارت بدیهی بود. این مسأله منطقه مرکزی را برای ساکنانی که در صورت توانایی میتوانستند به خارج از آنجا بهسوی منطقه مسکونی کارگران یا شهرکهای اطراف (منطقه تحت نفوذ طبقات متوسط) بروند، بیجاذبه نمود. برجس این مدل را تأییدی بر اهمیت فرایندهای بومشناختی میدانست؛ بدینمعنا که در پی رشد شهرها امواج هجوم مردم به آن شکل میگرفت، مردمی که از سرزمینهای واگذارکرده خود به دیگران به طرف شهرها سرازیر میشدند که سرانجام به رقابت بین اجتماعات متفاوت و تغییر شکل شهر میانجامید. تأیید این مدل و حمایت از آن درنهایت به تحقیقات قابل ملاحظهای مبتنیبر آمار و مرتبط با نقشهکشی کاربری زمین، توزیع گروههای خاص جمعیتی و کژرفتاریهای اجتماعی مانند خودکشی و جنایت انجامید.
- لوئیس ورث Luis Wirth: 1897-1952؛ او نیز یکی از اعضای این مکتب است که نظریه شهرنشینی، بهعنوان یک شیوه زندگی را مطرح کرد. نظریه وی دراینباب بیش از آنکه به تمایز درونیInternal Differentiation شهرها توجه کند، به اینکه شهرنشینی، بهعنوان شکلی از زندگی اجتماعی چه چیزی است توجه نشان داده و بدینترتیب به وصف زندگی شهری پرداخته است. بهزعم وی افراد موجود در شهر در مجاورت یکدیگر زندگی میکنند، بیآنکه یکدیگر را بشناسند. بیشتر ارتباطاتشان زودگذر و جزئی بوده و وسیلهای برای اهداف دیگر است تا اینکه بهخودی خود رضایتبخش باشد. شهرنشینان معمولا بهدلیل دارا بودن تحرک زیاد، پیوندهای نسبتا ضعیفی دارند؛ درنتیجه، روابط غیرشخصی غیرقابل انکار دارند.
نظریه ورث، مانند دیدگاه بومشناسی که وجوه اشتراک بسیاری با آن دارد، اساسا مبتنیبر مشاهدات در شهرهای امریکایی است که در عین حال به شهرنشینی در همهجا تعمیم داده شده است.
فرمت فایل: Powerpoint
تعداد صفحات: 10
حجم: 253 کیلوبایت