موتورسواری با مادربزرگ!
نوید غضنفری
یک مادربزرگ «لُپ گلی» و بانمک با پیراهن«گُل من گلی» و روسری قرمزِ خوشگل که هر روز جیم، نوه بزرگش، به خانه او میآمد تا ببیند مادربزرگ، کمکی چیزی لازم دارد یا نه. اما این فقط ظاهر قضیه بود. مادربزرگ برخلاف سن و ظاهر مثبتش، پر از انرژی و سورپریز بود و با سرگرمیهای دیوانهوار و کارهای عجیب حال میکرد. جیم برخلاف مادربزرگ، پسری خونسرد و آرام بود و در هر قسمت، ماجراجوییهای مادربزرگ به طریقی او را غافلگیر میکرد. مثلا دوچرخه جیم را میدید و عشق موتورسواری به سرش میزد. یا هوس میکرد برود باغوحش و حیوان خطرناکی را برای نگهداری به خانهاش بیاورد! او در بافتن، مهارت چندانی نداشت، اما اگر شروع به بافتن میکرد کسی جلودارش نبود و در یک قسمت، کل لباس زمستانیهای جیم و خودش را بافت. در اپیزود « Gran’s Good News» اخبار هواشناسی تلویزیون خسته و کسلش کرد و تصمیم گرفت در فیلم وسترنی با عنوان « Gran Gets Her » نقش کلانتر را بازی کند! این داستانکهای زیبا، محصول ذهن خلاقِ جون و مایکل کُل، نویسندگان «مادربزرگ» است. طبق پیشبینی، Woodland Animations قدر آنها را دانست و ایور وود یک سری سیزده قسمتی از رویش ساخت و سال 1982 از شبکه بیبیسی 1در سراسر انگلیس پخش شد. گویا جون و مایکل کُل، کاراکتر مادربزرگ را با الهام از شخصیت مادربزرگ خودشان که تا آخر عمر، سرحال و شاداب بوده و صد و یک سال عمر کرده، نوشتند. میشود این طور هم تصور کرد که ماجراهای هر قسمت، فقط نتیجه خیالپردازیهای پسرِ آرام و توداری است که هر روز به مادربزرگش سر میزند و دوست دارد توی تصوراتش، مادربزرگ را ماجراجو ببیند. شما اینطوری نبودید؟