کارتون رامکال


رامکال محبوب‌ترین کارتون نیپون بین بچه‌های ژاپنی است

سوار بر سبد

rascal-a

دوست داشتم خانه‌ام مثل خانه استرلینگ بود؛ یک کلبه چوبی، وسط انبوهی از درخت. از همان‌‌هایی که همیشه توی نقاشی‌هایم می‌کشیدم، همان مربع‌های ساده که یک مثلث رویشان بود، مثلثی که می‌‌خواست شیروانی خانه را نشان دهد. خانه‌‌های نقاشی‌های بچه‌های امروز را دوست ندارم، از این مستطیل‌‌های دراز که تویش پر از مربع است خوشم نمی‌آید. آپارتمان‌های جدید کجا و خانه استرلینگ کجا؟

دوست داشتم صبح‌ها مثل استرلینگ سوار دوچرخه‌ام شوم و داد بزنم «رامکال» (یا راسکال) بعد رامکال با آن خط‌های پهن سیاه، روی گونه‌اش و آن چشمان نخودی و نازنینش، سرش را از لانه بیرون بیاورد و از درخت پایین بیاید و بپرد توی سبد جلوی دوچرخه‌ام. دوست داشتم سر راه، برای آلیس دست تکان دهم و وقتی به اسکار می‌رسم بزنم زیرکلاه حصیری‌اش و وقتی به کارل می‌رسم سلام کنم. رکاب بزنم و از جلوی مدرسه و خانه خانم کلا مزرعه اسکار این‌ها رد شوم.

استرلینگ، امسال صد ساله می‌شود. منظوم استرلینگ نورث واقعی است همان کسی که حدود 40 سال پیش، راسکال را نوشت و نام خودش را برای همیشه در ادبیات کودکان ماندگار کرد. استرلینگ، سال 1906، توی روستای ادگرتون (ایالت ویسکانسین) به دنیا آمد و داستان‌نویسی را عملا بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه شیکاگو شروع کرد. همه داستان‌های استرلینگ مثل رامکال، یک جورهایی به روستای ادگرتون ربط دارد. راسکال (1963) قصه خود استرلینگ بود، یک قصه اتوبیوگرافیک از زندگی نوجوانی ده دوازده ساله که لابه‌لای مشکلات پدر رؤیاپردازش (دیوید ویلارد نورث) و مرگ مادرش (الیزابت نلسون نورث) و مردم دور و برش گیر کرده بود. سال 1963 که راسکال منتشر شد، آن‌قدر مورد توجه قرار گرفت که چند سال بعد، والت دیزنی از رویش یک فیلم ساخت. یک‌دفعه رمان به 18 زبان ترجمه شد و 500 هزار جلد از آن در سراسر دنیا به فروش رفت. یکی از همین نسخه‌ها هم به دست رئیس نیپون رسید. او هم آن را خواند و تصمیم گرفت از رویش کارتون بسازد. برای همین یک تیم چند نفره را مأمور کرد که به ادگرتون بروند. آن‌ها خانه چوبی استرلینگ، کلیسای روستا و ساختمان قرمز رنگ دبیرستان را مو به مو، زیر و رو کردند. خانه سر جایش مانده بود، کلیسا هم کمابیش مثل اولش بود، ولی مدرسه شده بود دفتر جایی به اسم IKI. نیپونی‌ها آن‌قدر دور و بر خانه پرسه زدند و از در و دیوار خانه بالا و پایین رفتند که همسایه‌ها به‌شان شک کردند و مجبور شدند به پلیس اطلاع دهند.

راسکال بالاخره در قالب یک سریال 52 قسمتی ساخته شد و مثل بمب توی دنیا صدا کرد. یکی از معروف‌ترین روزنامه‌نگارهای ژاپن، به اسم کازو ناگاتا گفته: «30 سال است که بچه‌های ژاپن این کارتون را می‌بینند و همچنان مثل اولش جذاب و دوست‌داشتنی است… محبوبیت راسکان در ژاپن بیشتر از محبوبیت میکی ماوس در آمریکاست.»

استرلینگِ واقعی، سال 1974 از دنیا رفت و خانه چوبی‌اش چند سال پیش توسط «انجمن استرلینگ نورث» ترمیم شد و به موزه تبدیل شد. اعضای خوش سلیقه انجمن، امضای استرلینگ و چهره راسکال را روی یک تابلو حک کردند و آن را جلوی خانه آویزان کردند.

کسی که کاراکتر راسکال را طراحی کرد

گربه‌های نقاشی

بیشتر نقاشی‌هایش با رنگ روغن و آبرنگ است و علاقه زیادی به کشیدن پرتره گربه‌ها، زن‌ها، نقاشی آناتومی و کشیدن چشم‌انداز دارد.

وقتی که طراحی کاراکتر «راسکال» به تن زیویانگ سپرده شد، خودش هم نمی‌دانست که قرار است این راکون نازنازی، بعد به عنوان نماد نیپون شناخته شود. اگر «فرهنگ زندگی‌نامه هنرمندان چینی» یا «فرهنگ استادان هنر مدرن چین» را باز کنی، حتما می‌توانی نام «تن» را لابه‌لای نام آدم‌های ریز و درشت دیگر ببینی. شهرت او بیشتر به خاطر چشم‌اندازها و حیواناتی است که می‌کشد (چیزی که توی راسکال به وفور دیده می‌شود). اولین کارش برای نیپون تصویرسازی و طراحی انیمیشن «نیکو و دوستان» بود که همه نقاشی‌هایش را با آبرنگ کشید.

باکس اطلاعات

رامکال Rascal

کارگردان: آرایگو، راسوکارو

52 قسمت

محصول 1977

انیماتور و طراح کاراکتر: تن زیو یانگ

براساس کتاب «راسکال» نوشته استرلینگ نورث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *