سوراخ فوری! نوید غضنفری توی یکی از قسمتهای سری «مورچه و مورچهخوار» با عنوان «جزیره هوس»، مورچهخوار که به خاطر تعقیب بینتیجه چارلی، مورچه قرمز، حسابی قات (شاک!) زده بود، تصمیم میگیرد با کشتی به جزیرهای که پر از مورچه است، مهاجرت کند! توی همین قسمت یکی از همان دیالوگهای به یادماندنیِ «مورچهخواری»اش را میگوید: «ده میلیارد مورچه توی این دنیا وجود داره، اون وقت من با این یکی مشکل دارم!»، بگذریم از این که درست بعد از گفتن این دیالوگ، کشتیاش غرق میشود و گیر کوسهای میافتد، اما تمام حس و حال داستانکهایِ این سریِ کارتونی و سایر کارتونهای مشابه (زوج کاراکترهای کارتونی درگیر باهم) توی همین جمله خلاصه میشود. مجموعه «مورچه و مورچهخوار» یکی از کارتونهایی بود که …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...Tag Archives: کارتون
کارتون فردی، مورچه سیاه
فرِدی، مورچهٔ سیاه (به زبان آلمانی: Ferdy, Die Amesie) نام یک سریال انیمیشن و محصول کشور آلمان غربی است. این انیمیشن در سالهای ۱۹۸۴ و ۱۹۸۵ در آلمان و در دههٔ هفتاد شمسی از تلویزیون ایران پخش میشد. فرِدی یک مورچهٔ سیاه بسیار باهوش و شجاع است که در جنگلی همراه با دوستانش زندگی میکند و هر مشکلی که در جنگل پیش بیاید را با زیرکی برطرف میکند. او همیشه با پوشیدن شالی قرمز رنگ که خالهای مشکی دارد، جلب توجه میکند. کنه یکی از دوستان نزدیک فردی است و اسبش یک ملخ است. یک کفشدوزک هم نقش سگ او را دارد.
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...کارتون مهاجران
دود دودکش حبیبه جعفریان یک خانه نقلی. مامان و بابا. یک خواهر بزرگتر که خوشگل و عاقل است و دو تای دیگر که همسن و سال خودم بودند. من عاشق اینجور قصهها بودم . فکر کنم بقیه دخترها هم بودند. حداقل میدانم بیشترشان، «مهاجران» را از چیزهایی مثل «رامکال» بیشتر دوست داشتند. دودی که از دودکش خانه مهاجران بیرون میآمد، علامت خانواده بود. میدانستی یعنی ناهار آماده است یا «کلارا» دارد کیک درست میکند، کیکی که کم است. به هر حال آنقدر نیست که بتوانی دلی از عزا درآوری و برای یک ذره بیشتر خوردن، دوباره باید با «کیت»، یکی به دو کنی. مامان میگوید همه بچههایی که شیر به شیرند همین طوریاند. سر هر چیزی مثل سگ و گربه …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...کارتون ممول
درباره سرزمین کوچولوها: ممول بودن یا ممول داشتن کوتولهها به دنبال آوای موسیقی فاطمه عبدلی آن زمان چیز عجیبی نبود اگر در صف نانوایی یک پیرزن از حاج خانم بغل دستیاش میپرسید: «ننه ببینم تو دوست داشتی ممول باشی یا یک ممول داشته باشی؟». این سؤال فلسفی زبان به زبان میچرخید و آدمها را به دو دسته تقسیم میکرد؛ دسته اول آنهایی که میخواستند ممول باشند و دسته دوم آنهایی که میخواستند ممول داشته باشند. (به دسته سوم فکر نکنید.) انگیزهها برای ممول بودن کوتوله بودن در واقع جغله بودن تجربه غریبی است که نمیشود ازش گذشت. با ممول بودن میتوانستی دنیای غولها را هم تجربه کنی که این یک تجربه عجیب بهعلاوه تجربه قبلی سرهم میکند. دو …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...کارتون معاون کلانتر
کارتون معاون کلانتر، یکی از محبوبترین کارتونهای بچه مدرسههای دهه هفتادی آمریکایی بوده است یک عصرانه لذیذ نوید غضنفری کاراکتر دپیوتی داگ (همان معاون کلانتر خودمان) را شرکت TerryToons Cartoon خلق کرد. سریهای کوتاه مدت تلویزیونیاش (هر اپیزود هفت دقیقه) به سفارش کانال CBS تهیه شد و از اوایل دهه 1960، چهار اپیزود از آنها در یک نمایش تلویزیونی نیمساعته پخش میشد. آن صحنه مشهوری که ماسکی و وینس، معاون را زورکی روی سن نمایش میکشانند تا حسابی جلوی همه کنفاش کنند و ما خیال میکردیم تیتراژ است، در واقع ربطدهنده اپیزودها به هم بود. دپیوتی داگ، اوایل دهه 1350 در ایران دوبله شد و تلویزیون تا مدتها بعد از انقلاب با نام معاون کلانتر نشانش میداد. دپیوتی داگ، …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...