مسجد جامع فهرج


بررسی از دیدگاه معماری

با توجه به عکس روبرو و خصوصاً تزیینات گچبری شکنجی و پیچک های آن، که بیننده را بی اختیار و ناخودآگاه به یاد کاخ تیسفون می اندازد، به نگارنده حق خواهند داد که در نخستین دیدار، این اثر را بنایی ساسانی بداند؛ به خصوص که مناره آن که شاید در قرون چهارم و پنجم به آن الحاق شده، با خشت های کوچکتر ساخته شده و آغاز راه پله و در ورودیش به آن می ماند که هنوز هم خوب به مسجد نچسبیده و جای خود را باز نکرده است.

http://saeedsun.ir/blog/wp-content/uploads/2019/05/fahraj_friday_mosque_tisfun_house.jpg

آذین پیشان شبستان مسجد جامع فهرج که بیننده را به یاد کاخ تیسفون می اندازد.

طرح اصلی مسجد، بسیار ساده است؛ حتی نسبت به تاریخانه دامغان. شبستانی با ده دهانه دارد که دهانه میانی، بزرگتر از دو دهانه چپ و راست است و باز، دهانه های آخرین که دنباله ایوان های شرقی و غربی است، دهانه ای بزرگتر دارد. قوس ها، همه ناری (بیضی) است و طاق ها نیز ناوی و آهنگ (کوره پوش) است و بر خلاف تاریخانه دامغان و شبستان زیرزمینی جامع سمنان، کوشش نشده است تا با پوشش، چهاربخش کوتاهتر شود و مانند بنا های پیش از اسلام، بلندی و افراز شکوهمندی دارد. حیاط و صحن کوچک مسجد، از جنوب، به سه دهانه شبستان و از شرق و غرب، هر یک به دو دهانه ایوان محدود می شود و بر جانب شمال آن، چهار صفه است که با درگاه هایی که فعلاً مسدود شده، به هم راه داشته است.

پوشش صفه ها، شکل بسیار ساده و ابتدایی نیم گنبد است؛ که بعد ها در سردر اصلی اغلب آثار اسلامی ایران، با شکوه و زیبایی هرچه تمامتر دیده می شود. ولی در اینجا روی دو ترنبه بسیار ساده، گریواری با چفت زده اند و بلافاصله نیم گنبد ساده روی آن ساخته شده؛ درست مانند اینکه یکی از گنبد های ساسانی را نصف کرده باشند. در این صفه ها، جای دو درگاه اصلی که فعلاً با تیغه بسته شده، هنوز به جای است و بی گمان می توان پذیرفت که ورودی اصلی مسجد در اینجا بوده است. درگاه، مانند درگاه های ساسانی، همه دارای چانه است؛ یعنی پاکار طاق و چپیله سر درگاه، کمی از جرز های دو سو پس نشسته است و این وضع، عمومیت دارد.

http://saeedsun.ir/blog/wp-content/uploads/2019/05/fahraj_friday_mosque_shabestan_sasanide_sasanian_nari_arch_pillar.jpg
عکس راست: نمایی از شبستان مسجد جامع یا کهن فهرج با قوس های ناری ساسانی.
عکس چپ: زغره و ستونک های شبستان مسجد جامع فهرج.

در روی نمای حیاط، چند طاقچه و کاو، با طاقی شکنجی (دالبری) دیده می شود که بعداً در مسجد «علاقوندی» در فهرج و همچنین در مسجد کهن مهر آباد ابرقو که خود یکی از کهن ترین مساجد ایران است، با طرحی پروانه ای در ترنبه ها به کار رفته است و به وضوح، اصل و مبدا قوس های شکنجی مغرب و آندلس را نشان می دهد. جای محراب اصلی شبستان، نخست، فرورفتگی راست گوشه ای بوده است که بعد ها محراب کاهگلی در درون آن کنده اند که دخل و تصرفی بسیار زشت است و باز هم بر روی دیوار های شبستان و ایوان، از این گونه کاو ها دیده می شود که مواجه با قبله نیست.

پلان مسجد جامع فهرج
پلان مسجد جامع یا کهن فهرج از توابع مهریز در یزد.
دو برش آ-آ و ب-ب از این طرح در شکل های بعدی می آید.

یکی از مشخصات جالب این مسجد، نقش در های ساسانی است که با گچ، بر روی دیوار شرقی ساخته اند و به نظر می آید چون نصب در های مجلل و آراسته در بنا های صدر اسلام معمول نبوده، معمار باذوق مسجد خواسته است سندی از در های زیبای کهن به دست آیندگان بدهد.

ورودی اصلی مسجد، فعلاً در کنار مناره است و چندان کهن نیست و گمان می رود همزمان با الحاق منار، احداث شده باشد و مستقیماً به شبستان باز می شود؛ ولی علاوه بر منار و سردر، دو اطاق در قسمت غربی مسجد وجود دارد که معماری آن قدیمی است و با توجه به مصالح آن به نظر می آید که همزمان با ساختمان مسجد، ساخته شده است. در تاریخانه دامغان هم، نظیر این شبستان زمستانی هست که فعلاً بدون پوشش می باشد و جای تهرنگ آن نمایان است.

پوشش این دو اطاق طاق ناوی آهنگ (کوره پوش و لوله ای) است و ویرانه اطاق دیگری، در کنار دیوار شمالی یا همان ورودی قدیم مسجد نیز موجود است که پیش از کاوش دقیق، نمی توان درباره آن اظهار نظر کرد.

معماری مسجد، بجز طرح اصلی که چیز تازه ای است، کاملاً ساسانی است و حتی زغره ها و ستونک های چهار گوشه جرز ها و سرستون ها و درگاه ها و آرایش ها، همه، به سبک معماری پیش از اسلام ایران است و با معماری تاریخانه دامغان و شبستان زیرزمینی جامع سمنان تفاوت بسیار دارد.

در دو بنای دامغان و سمنان، سعی شده است تا طاق ها، کوتاهتر بشوند و به همین مناسبت شاید برای نخستین بار، از طاق های چهار بخش کم خیز استفاده شده، در صورتیکه طاق مسجد فهرج ارتفاع چشمگیری دارد و هیچگونه تلاشی را که می بایست قاعدتاً برای سبک کردن و مردموار کردن بنا به کار رود، دیده نمی شود و همچنان، چون بنا های پیش از اسلام ایران، شکوهی غرور آمیز دارد؛ ولی طرح آن ساده تر از تاریخانه است. شبستان تابستانی تاریخانه، دارای هفت دهانه در سه دهانه است؛ در صورتیکه مسجد جامع فهرج فقط پنج دهانه در دو دهانه دارد. به همچنین، در حیاط تاریخانه، تعداد دهانه ایوان های شرقی غربی از آن جامع فهرج که دو دهانه در هر طرف دارد، بیشتر است و طبعاً شکوه بیشتری دارد. قوس های تاریخانه و شبستان کهن جامع سمنان، به جناغی نزدیک شده؛ ولی قوس های جامع فهرج، هنوز ناری کامل است و بالاتر از همه، پوشش و آرایش پیشانی طاق ها، کوچکترین تفاوتی با بنا های ساسانی ندارد.

http://saeedsun.ir/blog/wp-content/uploads/2019/05/fahraj_friday_mosque_section_1.gif

برش آ-آ از طرح مسجد جامع یا کهن فهرج.

مسجد جامع فهرج، کلاً از خشت خام با ابعاد بزرگ ساخته شده است و نمای سیمگل (گل رس، ریگ روان و خاکه کاه) و گلریگ و چفت های گچی است. برای آرایش نما، از طاقچه های کوچک با پوشش شکنجی و نقش های شکنجی و دالبری استفاده شده و در جایی، نقشی از کنگره های تخت جمشید نیز دیده می شود که وجود آن در معماری آن زمان، آن هم در مسجد، شگفت آور است. می گویند در زیر این مسجد، کته گم ها و نهانگاه های هست که مردم در روز های آشفتگی، دارایی خود را در آن پنهان می کردند؛ ولی پیش از آنکه کاوش علمی بشود، نمی توان به صحت آن مطمین بود.

برش مسجد کهن فهرج

برش ب-ب از طرح مسجد جامع یا کهن فهرج.

درباره معماری مسجد، تا آنجا که بررسی شده بود، معروض افتاد و شاید کسانی که با معماری ایران آشنایی دارند، حد قدمت این اثر را با همین نشانه ها دریابند؛ ولی بد نیست از نظر تاریخی هم بررسی شود و فهرستی از آنچه در کتب جغرافیای تاریخی درباره فهرج و قدمت آن آمده است داده شود.

بررسی از دیدگاه تاریخی

«ابو اسحاق ابراهیم اصطخری» در کتاب «مسالک و ممالک» خود، ناحیه یزد را بزرگترین ناحیه اصطخر خوره یا کوره اصطخر یاد می کند و چهار شهر بزرگ این ناحیه را به ترتیب کثه، میبد، نایین و فهرج نام می برد. در جاییکه فاصله شهر ها را می گوید، از فهرج به کثه را پنج فرسنگ و فاصله آنرا تا آبان ، بیست و پنج فرسنگ می نویسد. در سایر کتب مسالک هم کمابیش همین گونه است و اغلب آنها از اصطخری نقل کرده اند؛ چون، برای نواحی فارس و نزدیک آن، اصطخری که خود از مردم فارس بوده، مدارک معتبری دارد. نیز، اصطخری می گوید که سه شهر از این چهار، مسجد جامع دارد؛ ولی پس از آن، چهار شهر بهره و کثه و میبد و نایین را یاد می کند: “یزد، بزرگتر نواحی اصطخر باشد؛ سه جایگاه مسجد آدینه دارد: کثه و میبد و نایین و بهره.” در متن عربی اصطخری، به جای بهره، فهرج نوشته؛ ولی مترجم که از نثر روانش معلوم می شود از مردم همان حدود بوده، نام مصطلح محل را در حدود قرن چهارم و پنجم، «بهره» نوشته است.

«کثه»، شهرقدیم ناحیه یزد و کرسی آن ولایت بوده است. ویرانه های آن در زیر ریگ روان، پنهان است. بعضی، این شهر را با شهر کنونی یزد، یکی می انگارند ولی شهر فعلی یزد، از آغاز قرن پنجم، رو به آبادی می رود و جای کثه را می گیرد.

در کتب فرهنگ و لغت نامه ها، در برابر نام «فهرج»، نوشته شده که این نام صورت معرب «بهره» است و سه شهر، یکی در عراق، دیگری در بلوچستان و سومی هم که معروف است، همان بهره یا فهرج یزد از ناحیه یزد اصطخر خوره است و چنانچه می دانیم، فهرج در بخش سریزد واقع شده و در واقع دروازه ناحیه یزد است.

مسجد جامع فهرج

 

نمای درونی مسجد فهرج و منار آن؛ به گمان زیاد این مسجد،
اولین مسجدی باشد که در ایران ساخته شده باشد.

در روزنامه اطلاعات، از قول آقای «یحیی نواب» که از فرهنگیان دانشمند یزد هستند، نوشته شه بود که نام کهن فهرج، «پهرشت» به معنی نهانگاه بوده و نگارنده در این چند ماه، سعادت آن را نیافت تا با آقای نواب ملاقات کند یا در این باره چیزی از ایشان بپرسد. امید آن است عنایتی بفرمایند و توضیح بیشتری در این مورد برای مجله باستانشناسی و هنر ایران بفرستند که بینهایت موجب سپاسگزاری خواهد شد.

در هر صورت، اگر فهرج را معرب بهره یا پهرشت، پهله یا فهله هم بدانیم، همه را می توان نامی از برای پناهگاه و محل اجتماع و بالاخره شهر و خانه و آبادانی دانست. چه نظایر این نام، کثه، آوه، شبستان، چپر و جز آن نیز همه تقریباً معنای سرپوشیده و نهانخانه و پناهگاه می دهد.

در میان مآخذی که از فهرج یزد نام می برند، «تاریخ یزد» تالیف «جعفر بن محمد جعفری»، بیش از همه از آن نوشته است و در اینجا از همان کتاب که به اهتمام آقای «ایرج افشار»، از طرف «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، چاپ و منتشر شده می آوریم:

“چون سلطنت به یزدجرد بن شهریار رسید و تمام لشکر اسلام به حرب یزدجرد آمدند و سعد وقاص به مداین آمد، یزدجرد بگریخت و به جلولا رفت و لشکر اسلام از پس او به جلولا رفتند و یزدجرد به راه یزد، به خراسان رفت و «مالک ذئب» و «مالک بن عمرو» از عقب یزدجرد به خراسان رفتند و در چهارده طبس، مالک ذئب و مالک عمرو وفات کردند و مدفن ایشان در طبس، مشهور است و لشکر اسلام چون بازگشتند از خراسان، در بیابان، اشتران راه غلط کردند و بسیاری از ایشان در آن بیابان از تشنگی هلاک شدند و به زحمت بسیار به قصبه فهرج رسیدند. و فهرجیان بر ایشان شبیخون زدند و صاحب رایت امیر المومنین و امام المتقین علی بن ابیطالب، «عبد الله بن احمد بن ابو الیسر بن عبد الله بن تمیمی» را و «حویطب بن هانی» و «عمر بن عامل» را شهید کردند و قبور ایشان در فهرج مشور است و باقی که مانده بودند، به طرف مدینه باز رفتند و چون یزدجرد به خراسان رفت، گنج خود برگرفت که نزد خاقان ترک رود. لشکر، او را تاراج کردند و او از میانه گریخت و به آسیایی رفت. آسیابان، طمع در جامه های او کرد و یزدجرد را هلاک کرد.

و چون زمان عثمان شد، لشکری با سعید، پسر خود، و «قثم بن عباس» به طرف نیشابور فرستاد و جزیه مقرر کردند و باز گردیدند و به یزد آمدند. اهل آن دیار به اسلام آمدند و لشکر به جانب فهرج بردند و قتل زیاد کردند و قوم تازیان و بنی تمیم در یزد مقیم شدند و تمام مجوسان یزد جزیه قبول کردند. …”

شهدای فهرج
نمای سرو قدیمی ای که در حیاط شهدای فهرج است؛
قبور در دو اطاق متصل به هم قرار دارد و مورد طواف و نذورات و صدقات و زیارت مردم است؛
قبر ها متعلق به فرماندهان و سپاهیان لشکر اول اعراب می باشد.
ایرج افشار؛ کتاب یادگار های یزد
سرگردانی سپاه اعراب در بیابان های ایران
سپاه اعراب در نبرد اول پس از پیروزی نسبی، به دنبال دستگیری یزدگرد سوم راهی خراسان شد که در بیابان های مرکزی ایران به علت تفاوتی که با بیابان های عربستان دارد، راه و آب گم کرد و بازگشت و به زحمت خود را به فهرج از توابع مهریز در یزد رساند.
نمایی از فیلم message با کارگزدانی مصطفی عقاد
 این یک تصویر تزیینی است.

جعفری طبق معمول از ماخذ خود ذکر نکرده و برای روایات دیگری هم که درباره فتح یزد و فهرج هست مانند اینکه وحشی، قاتل حمزه سید الشهدا هم در فهرج کشته شده یا اینکه وی جد وحشی، شاعر شیرین سخن بافق بوده و غیره، سندی در دست نداریم که معتبر باشد. ولی چیزی که هست، در بیرون فهرج، چند بقعه بسیار کهن هست که زیارتگاه مردم آن حدود می باشد و به «شهدای فهرج» مشهور شده و می گویند معروفترین شهیدان، خواهر زاده حضرت امیر المومنین علی -ع- می باشد و سرو کهنی دارد که متاسفانه خشک شده و مجموعه این زیارتگاه، با اینکه قسمت اعظم آن ویران شده، در دل دشت، شکوه و زیبایی چشمگیری دارد.

بررسی از دیدگاه جغرافیایی

پیش، گفتیم که این اثر را از لحاظ سبک معماری و طرح، می توانیم کهنترین مسجدی بدانیم که در ایران زمین ساخته شده است؛ و کافی است کسی که با معماری ایران، آشنایی اندکی داشته باشد، طرح ها و تصاویر آن را ببیند و بی هیچ شرح و تفسیری، این حقیقت را دریابد. با این همه، از لحاظ تاریخی هم با مقایسه آنچه در کتب تاریخی و جغرافیایی آمده، می توانیم این نظر را مدلل کنیم. چنانکه پیش از این یاد شد، اصطخری، مورخ و جغرافیا نویس میانه سده چهارم، می گوید: “سه شهر ناحیه یزد مسجد دارد.” و آنگاه نام چهار شهر کثه، میبد، نایین و بهره یا در متن عربی، فهرج را می آورد.

نقشه شهرستان یزد از استان اصطخر

نقشه راه و مکان چهار شهر بزرگ شهرستان یزد از استان اصطخر یعنی کثه (یزد)، میبد، نایین و فهرج که به گفته اصطخری در مسالک و ممالک صاحب مسجد جامع نیز می باشند.

کثه مرکز یزد که اکنون در دل ریگ های روان پنهان شده، به گفته اصطخری، مسجد جامع و منبر دارد؛ یعنی امیر نشین است. و باز به گفته هم او، دو در آهنین دارد، یکی باب المسجد و دیگری دروازه ایزد یا شاید یزد. مسجد جامع نایین را هم می شناسم؛ که قسمت اصلی و کهن آن مسلماً در زمان اصطخری وجود داشته و شاید قسمت های نوی آن در آن زمان وی یا پس از آن الحاق شده است. می ماند یک شهر دیگر از چهار شهر ناحیه یزد که باید یا میبد یا فهرج باشد. ولی در میبد، مسجدی کهن که بتواند در زمان اصطخری وجود داشته باشد، سراغ نداریم.

کهن ترین مسجد آبادی های میبد که می تواند در زمان اصطخری هم وجود داشته باشد، مسجد بشنیغان است که با مختصر توجهی به طرح، می توان تشخیص داد این بنا در اصل مسجد نبوده و برای مسجد ساخته نشده است. در گوشه ایوان کوچک و کم دهانه آن، چهارطاقی کهنی است که ماهیت خود را به خوبی نشان می دهد و به هیچ وجه شبیه به مسجد، آن هم مسجد ساده سده های نخستین اسلام نیست و ضمناً نام بشنیغ که لهجه دیگری از گشنیک و القاب آتش است، احتمال وجود آتشکده معتبری را در آن محل به شدت تقویت می کند. میبد یا میگذ که امروز هم میچد گفته می شود و متاسفانه به تصور اینکه این لفظ، عامیانه و غلط است، آنرا مهریجرد کرده اند، یکی از شهر های کرانه دریاچه ساوه است که به تصریح کلیه کتب مسالک، تا نهصد سال پیش، تا نزدیکی یزد گسترده بوده است. میبد با موقعیت استثنایی خود در کنار دریاچه مرکزی و بر کران دشت پهناور کویر و با نارین قلعه و دژ استواری که داشته که متاسفانه اخیراً با خیابانی به دو نیم شده، در زمان فرمانروایی ساسانیان و سال ها پس از آن، اهمیت خاصی داشته و در این شهر سکه می زدند و سکه های ضرب شده در میبد هنوز موجود است. خاندان های نام آوری در این شهر بوده که از میان آنها کسی چون «رشید الدین میبدی»، مفسر معروف و «شیخ الاسلام محمد بن احمد بن مهر ایزد» برخاسته اند. چنین شهری، مسلماً دارای آتشکده ها و بغستان های باشکوهی بوده است؛ به ویژه بغستان آناهیتا، بانوی آب و باروری، که به سادگی می توانسته است پس از اسلام به مسجد تبدیل شود. و همچنین، به دشواری می توان پذیرفت که مردم چنین شهری، بی هیچ پایداری، در برابر سپاه تازی سر فرود آورده باشند؛ چنانکه می دانیم، نام نیای سوم المیبدی، مفسر معروف، هنوز مهرایزد بوده و به روایتی، پیامبر -ص- ما را به خواب دیده و اسلام آورده است.

بنابراین، در میبد بر خلاف فهرج، احتمال احداث مسجدی با طرح خاص مسجد در صدر اسلام به دشواری می رود. کما اینکه طرح قسمت اصلی مسجد جامع نایین هم کاملاً طرح خاص مسجد نیست و به مهرابه محمدیه که در محمدیه، آبادی نزدیک نایین است که آن هم در همان روزگار، تبدیل به مسجد شده و اکنون به مسجد محمدیه معروف است، بیشتر شباهت دارد. در صورتیکه مسجد جامع فهرج، با طرح خاص خود، فقط برای مسجد ساخته شده؛ ولی معماری آن کاملاً ساسانی است و مساجدی که طرح مهرابه دارد و شاید یکی دو قرن پس از آن ساخته شده مانند مساجد نایین و محمدیه و بشنیغان که شاید در قرن هشتم به مسجد تبدیل شده باشد، دارای سبک معماری ساسانی نیست و به جای قوس های ناری و طاق های آهنگ، درگاه های جناغی و طاق تویزه و خوانچه و چهاربخش دارد؛ به خصوص در قسمت های الحاقی جامع نایین که پوشش بسیار کوتاه غرفه های زنانه آن، درست مشخِص سبک معماری خاصی است که اسلام می خواسته و می پذیرفته است.

مناره مسجد جمعه فهرج

موخره

مسجد جامع فهرج، اکنون به ثبت تاریخی رسیده است و امیدواریم با کاوش هایی که در پیرامون آن به عمل خواهد آمد، چیز های تازه و ارزنده ای به دست آید و گوشه ای از تاریخ تاریک معماری ایران را در سده های نخستین هجری، روشن کند. ناچار به توضیح است که مسجد جامع فهرج در زیر خاک پنهان نبوده که مثلاً نگارنده آن را کشف کرده باشد و یا بنا بر بعضی نوشته ها، آنرا بزرگترین کشف باستانشناسی بداند بلکه بنایی بوده است که دیگران نیز بار ها دیده و شاید به قدمت بسیار آن هم پی برده باشند؛ منتهی نگارنده بنا به اقتضای شغل و حرفه خود، حد قدمت آنرا بر حسب تصادف شناخته و آنرا آورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *