تعریف شهادت
شهادت عبارت است از اینکه شخصی به نفع یکی از اصحاب دعوی و بر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری نماید . شهادت یکی از دلیل دعاوی اعم از جزائی ، حقوقی با سابقه بسیار طولانی است و در تمام کشورها به عنوان دلیل پذیرفته شده منتها حدود استفاده از آن و درجه اعتبار و ارزش آن متفاوت است .به دلیل اهمیت بالا هم برای شاهد و هم برای شهادت شرایط و ضوابط سنگین و دقیقی پیشبینی شده است . شاهد یا گواه ممکن است عینی باشد که مشاهدات خود را نقل کند . ممکن است گواه سمعی باشد که شنیدههای خود را منتقل سازد و یا شهادت او مستلزم به کارگیری این دو و دیگر حواس باشد.
مبانی قانونی شهادت:
از ماده 1306 تا 1320 در قانون مدنی و ماده 406 تا 425 از قانون آئین دادرسی مدنی مربوط به شهادت است. در قانون مجازات اسلامی ماده 650 به این مسأله پرداخته است.[1]
شرایط شاهد:
در شاهد بلوغ، عقل ، عدالت ، ایمان و طهارت مولد شرط است . شاهد نباید در دعوی نفعی داشته باشد و همچنین شهادت کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند پذیرفته نمیشود.[2]
بلوغ: شاهد باید بالغ باشد، منظور این است که به سنی رسیده باشد که بتواند اهمیت شهادت را ، بفهمد. سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است . شهادت اطفالی که به این سن نرسیدهاند فقط ممکن است جهت اطلاع شنیده شود.[3]
عقل:در مورد پسری که به سن 15 سال تمام و دختری که به 9 سال تمام رسیده اصل بر این است که عاقل باشد و اگر کسی ادعای خلاف آن را کرد باید ثابت کند که به عنوان مثال این شاهد دارای جنون است.
ایمان:شاهد باید مسلمان باشد.
عدالت:عدالت یک صفت نفسانی است که باید با ترتیب درست به صورت یک ملکه ذهنی انسان درآید ، تا بتواند بر امیال و غرایز نفسانی غلبه کند و مرتکب گناهان کبیره نشود . عدالت با ارتکاب گناه کبیره از بین میرود .در این زمینه هیچگاه اصل بر این نیست که هر کس به عنوان شاهد معرفی گردید عادل است بلکه شرط عدالت باید برای دادرس اثبات گردد.به عنوان مثال دادرس از قبل شاهد را میشناخته و میتواند تشخیص بدهد که گواه دارای صفت عدالت هست یا نه ، یا مردم جامعه شاهد را شخص معتبر و عادلی بشناسند و یا وضع ظاهر او چنان باشد که همه به او احترام بگذارند و گمان آن نداشته باشند که در عمل او گناه و جرم وجود دارد و….
طهارت مولد : منظور از طهارت مولد آن است که شاهد از رابطه نامشروع به وجود نیامده است و فرزند زنا نباشد.اصل بر طهارت مولد افراد است.
ذینفع نبودن:بدین معنا که شاهد نباید خود از این دعوا نفعی ببرد اما تشخیص اینکه در چه مواردی شخص میتواند ذینفع تلقی شود به عهده قاضی گذاشته نشده است.مثلاً بین شاهد و فرد نباید خویشاوندی نزدیک وجود داشته باشد یا عدم وجود دعوی بین شاهد با یکی از طرفین و ……
متکدیگری:کسی که شغل خود را گدایی قرار داده نمیتواند به عنوان شاهد معرفی شود و در صورت معرفی، شهادتش پذیرفته نیست . علت روشن است، فرد متکدی(گدا) همواره انتظار کمک و مساعدت دارد و دستش به سوی دیگران دراز و متقاضی دریافت وجه است و اطمینانی به گفتهاش نیست و چه بسا با دریافت وجه به دروغ شهادت بدهد و تحت تأثیر قرار بگیرد.[4]
شرایط شهادت
تنها کافی نیست که شاهد شرایط لازم را داشته باشد، برای شهادت هم شرایط و ضوابطی لازم است تا شهادت قابل استفاده موثر باشد.
الف : قطعی و یقینی بودن شهادت: شهادت شاهد ، باید از روی قطع و یقین باشد ، اظهار با تردید و شک بلااعتبار است . شاهد باید از طریق حواس خود بر مورد شهادت اطلاع یافته باشد. گاهی اوقات بر شنیدن خبری شهادت میدهد که شاهد سمعی است .
ب : تطبیق شهادت با دعوی: هر گاه دعوی نسبت به امری ومفاد شهادت امر دیگری را ثابت کند آن گواهی بدون اثر است . در موردی که شهادت جزئی از ادعا را ثابت کند به همان میزان موثر است مثلاً خواهان میگوید ده هزار تومان به خوانده پرداخت کرده ولی شاهد میگوید : من دیدم هزار تومان پرداخت که در همین حد هزار تومان موثر است.
ج : توافق شهادت شهود در معنی:شهادت شهود باید در معنی توافق داشته باشد ، لازم نیست الفاظ و عباراتی که شهود به کار میبرند یکسان نباشد ولی لازم است معنی و مفهوم آنها یکی باشد . بنابراین اگر شهود به اختلاف شهادت دهند قابل اثر نخواهد بود مگر در صورتی که از اظهارات آنها چیزهای یقینی مشترکی به دست آید. مثلاً اگر شهادت یکی بر وقوع واقعه در روز باشد و دیگری در شب ، معلوم است چنان شهادتی در معنی توافق ندارد ولی اگر مثلاً نسبت به پرداخت پول و نحوه پرداخت و زمان آن اختلافی نباشد ولی در میزان مبلغ یکی هفتصد تومان ، یکی هشتصد تومان نقل میکند باید قدر متیقن را که هفتصد تومان است ملاک قرار دهد.
شهادت بر شهادت
در شهادت بر شهادت کسی که در محضر دادگاه است شاهد واقعی نیست ، خودش موضوع مورد شهادت را ندیده ، شاهد اول که دیده برای او نقل کرده و او شهادت را به دادگاه منتقل میکند، چه بسا بدون اینکه هیچکدام عمدی و قصدی در تغییر موضوع داشته باشند به دلیل غیرمستقیمبودن ، مطالب عوض شود ، جزئیات به صورت دیگری درآید به همین جهت قانون میگوید شهادت بر شهادت در صورتی شنیده میشود که شاهد اصلی فوت کرده یا به واسطه دیگری مثل بیماری و سفر و حبس ( که قابل انتقال به دادگاه نیست ) و غیره نتواند حاضر شود. در چنین صورتی هم شاهد اول و هم شاهد دوم باید واجد شرایط باشند و در مطلب مورد شهادت هم ضوابط رعایت شده باشد.
رجوع از شهادت
ممکن است شاهد از شهادتی که داده، رجوع نماید یا معلوم شود برخلاف واقع شهادت داده است . در این صورت ، به شهادت او ترتیب اثر داده نمیشود . رجوع از شهادت نیاز به اثبات خلاف واقع بودن شهادت ندارد، کافی است شاهد مدعی گردد به جهتی از جهات مثل تطمیع، تهدید ، یااشتباه و نظائر آن شهادت نادرست داده است در این صورت دادگاه به چنان شهادتی ترتیب اثر نمیدهدو اگر بر اساس آن حکم صادر شده باشد در مرحله تجدیدنظر حکم فسخ میگردد، ولی اگر حکم قطعی شده باشد به لحاظ خدشهدار بودن شهادت اعاده دادرسی قابل پذیرش نیست ، فقط زیاندیده میتواند خساراتی که از شهادت دروغ دیده درخواست نماید.[5]
نصاب در شهادت
شهادت ممکن است در مورد حقوق مالی ، حقوق غیرمالی ، بدنی ، حدود و قصاص باشد و بستگی به موضوع شهادت دارای نصاب و تعداد مخصوص برای اثبات میباشدکه بعضاً عبارتند از:
الف: چهار شاهد مرد
1 – زنا( ماده 74 قانون مجازات اسلامی)
2 – لواط( ماده 117 قانون مجازات اسلامی)
3 – مساحقه ( همجنسبازی زنان ) ( ماده 128 قانون مجازات اسلامی)
ب : دو شاهد مرد
1 – اصل طلاق و اقسام آن ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
2 – رجوع در طلاق ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
3 – دعاوی غیرمالی ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
4 – مسلمان بودن ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
5 – بلوغ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
6 – جرح و تعدیل( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
7 – عفو از قصاص ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
8 – وکالت ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
9 – وصیت ( بند الف ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
10 – قذف( ماده 153 قانون مجازات اسلامی)
11 – شراب خواری ( ماده 170 قانون مجازات اسلامی)
12 – حد سرقت( بند 1 ماده 199 قانون مجازات اسلامی)
ج : شهادت دو مرد
یا یک مرد و دو زن
1 – دعاوی مالی( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
2 – آنچه مقصود از آن مال است ( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
3 – دین ( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
4 – پول در معامله ( ثمن مبیع)(بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
5 – معاملات( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
6– وقف ( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
7 – اجاره ( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
8 – وصیت به نفع مدعی( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)
9 – غصب( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی )
10 – جنایت خطایی و شبه عمد موجب دیه ( بند ب ماده 230 قانون آئین دادرسی مدنی)[6]
همچنین است در همه دعاوی و نصاب شاهد در هر دعوا در قانون مشخص شده که از ذکر بقیه آنها به جهت طولانی نشدن مطلب خودداری میکنیم.
جرح و تعدیل شاهد
جرح شاهد یا گواه عبارت است از ادعای دارا نبودن یکی از شرایطی که قانون برای شاهد مقرر کرده است . در این صورت دادگاه موارد جرح را میشنود و مورد بررسی قرار میدهد. و منظور از تعدیل در اینجا، عبارت است از شهادت دادن بر عدالت کسی. در قانون آمده است هر یک از اصحاب دعوا میتوانند گواهان طرف خود را با ذکر علت ، جرح نماید . چنانچه پس از صدور رأی برای دادگاه معلوم شود که قبل از ادای گواهی جهت جرح وجود داشته ، ولی بر دادگاه مخفی مانده و رأی صادره هم مستند به آن گواهی بوده ، مورد از موارد نقض میباشد و چنانچه جهات جرح بعد از صدور رأی به وجود آمده باشد ، موثر در اعتبار رأی دادگاه نخواهد بود.[7]
موارد جرح گواه در قانون به این ترتیب شمرده شده است:
1 – در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوا خویشاوندی نسبی ( رابطه خونی با هم دارند) یا سببی ( خویشاوندی که در اثر ازدواج ایجاد میشود) وجود داشته باشد.
2 – در صورتی که بین گواه و یکی از اصحاب دعوا سمت خادم و مخدومی باشد، یعنی یکی از آنها خادم دیگری باشد.
3 – در صورتی که بین گواه و کسی که گاهی بر ضرر او داده میشود دعوی مدنی یا جزائی فعلاً مطرح باشد و یا دعوای جزائی سابقاً مطرح بوده و هنوز پنجسال در جرائم سنگین و دو سال در جرائم خفیف از صدور حکم قطعی نگذشته است.[8]
پس به هر حال جرح شاهد از حقوق کسی است که شاهد بر علیه او شهادت میدهد و باید اعتراض خود را قبل از ادای شهادت بیان نماید مگر اینکه ثابت نماید که از علت جرح بعداً مطلع شده است.[9]
سوال:چنانچه پدر و مادر یا خواهر و برادر یکی از طرفین دعوا در مقام اثبات حق یا انکار دعوی شهادت دهند آیا چنین شهادتی پذیرفته است یا خیر؟
پاسخ: در اینگونه موارد شهادت نامبردگان از موارد جرح تلقی خواهد شد.[10]
احضار شاهد
هر گاه شاهدی که برابر قانون احضار گردیده، در روز جلسه حاضر نشود ، مجدداً احضار خواهد شد و اگر در دفعه دوم حاضر نگردید، دادگاه میتواند او را جلب نماید بنابراین دادگاه مختار است که بعد از دو مرتبه احضار ، باز هم او را احضار کند یا دستور جلب او را بدهد ، البته هرگاه گواه برای حضور در جلسه دادگاه ، درخواست هزینه رفت و آمد و جبران خسارت حاصله از آن را بنماید ، دادگاه میزان آن را مطابق تعرفه معین و استناد کننده را به پرداخت آن ملزم مینماید.
سوال: در صورتی که در پرونده کیفری ، شهود ، شهادت خود را ارائه کرده باشند ولی دادگاه حضور مجدد آنها را جهت اخذ توضیح لازم بداند، لیکن نامبردگان از حضور امتناع کنند ، جلب آنها بر اساس ماده 159 قانون آئین دادرسی کیفری ، وجاهت قانونی دارد یا خیر؟
پاسخ: نظر به اینکه دادگاه بر اساس مجموع تحقیقات اخذ توضیح مجدد ، از شهود را ضروری دانسته ، احضار و جلب شهود بلامانع است.[11]
چگونگی اداء شهادت
1 – دادگاه بایدشهادت هر شاهد را بدون حضور شاهدان دیگر بشنود تا شاهد فقط متکی به حافظه خود باشد و اظهارات شاهدان دیگر در بیان او موثر نباشد.
2 – قبل از اداء شهادت مشخصات شاهد سوال میشود . این به این دلیل است که اگر موجبات ممنوعیت او از شهادت موجود است شهادت وی اخذ نشود.
3 – دادرس دادگاه قبل از اداء گواهی مجازاتی که برای شهادت دروغ است به وی تذکر میدهد و شاهد سوگند یاد میکند که تمام حقیقت را بگوید و غیر از حقیقت چیزی نگوید .
هیچیک از اصحاب دعوا نباید اظهارات گواه را قطع کنند بعد از اتمام شهادت ، دادرس میتواند هر سوالی را که برای کشف حقیقت و مبانی گواهی لازم بداند از گواهها بنماید.و همینطور اصحاب دعوا میتوانند توسط دادگاه سوالاتی از گواه بنمایند . گواه باید صریحاً مورد شهادت را بیان کند شک و تردید در اظهارات خود نداشته باشد بیاناتش در تمام مراحل تحقیق بدون اختلاف یکنواخت باشد .
4 – اصحاب دعوی میتوانند از شاهد سوال کنند ولی هیچیک حق ندارند صحبتهای شاهد را قطع کنند.
5 – بیانات گواه باید عیناً در صورتمجلس قید و به امضای او برسد.[12]
منع اجبار اشخاص به شهادت در قانون اساسی
در قانون اساسی اجبار شخص به شهادت را مجاز ندانسته و چنین شهادتی را فاقد ارزش و اعتبار میداند. و همچنین ذکر شده متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.[13]
آثار بعد از اداء شهادت
شاهد پس از اداء شهادت، مواجه با آثار و تبعات خواسته و ناخواسته ای است. زیرا شهادت شاهد غالباً از سه حالت خارج نیست:یا اینکه برای قاضی ثابت می شود که او در موضوع شهادت به دروغ متوسّل شده است (شهادت زور) و یا شاهد خود اقرار می نماید که در مورد شهادت خلاف واقع اظهار نموده است (رجوع از شهادت) و یا شهادت صحیح و مطابق با واقع اداء شده است.[14]
شرایط تحقق جرم شهادت کذب
1- اداء شهادت دروغ باید در دادگاه (اعم از عمومی و اختصاصی) به عمل آید. لذا شهادت در خارج از دادگاه و همچنین مراجعی که به آنها دادگاه اطلاق نمیگردد مشمول این جرم نیست.
2- ادای شهادت نزد مقامات رسمی باشد از این رو چنانچه فردی که شهادت را میشنود صلاحیت آن را نداشته باشد نمیتوان ادای شهادت را مشمول این ماده دانست.( ماده 650 قانون مجازات اسلامی : هر کس در دادگاه نزد مقامات رسمی شهادت دروغ بدهد به سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا به یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.)
شرط تعقیب شاهد کاذب:
باید کذب بودن شهادت وی در دادگاه صالح به موجب حکم قطعی به اثبات رسیده باشد. شهادت دروغ موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر است. ، مطابق قواعد کلی مسؤولیت مدنی، هرگاه کسی سبب ورود خسارت گردد، باید جبران نماید، در این جا نیز شهود باید خسارت زیان دیده را جبران نمایند[15].
گواهی دروغ در زمره گناهان کبیره است و با دیگر کبائر مثل سرقت، رباخوری، در یک ردیف قرار دارد. کسی که در هنگام واقعه ناظر بوده و بعد هنگام اداء و بیان مطلب در محضر دادگاه واقعیت را از روی علم و عمد عوض کند و به این ترتیب باعث صدور حکم به ناحق گردد، این عمل شاهد کاذب در نظر جامعه و در وجدان و اخلاق محکوم است و در قانون نیز برای آن مجازات در نظر گرفته شده است که همان ماده 650 قانون مجازات اسلامی میباشد.
آثار شهادت کذب:
1- مجازات سه ماه و یک روز تا دو سال حبس و یا یک میلیون و پانصد هزار تا دوازده میلیون ریال جزای نقدی (ماده 650 ق.م. 1).
2- شهادت دروغ موجب بطلان حکم است و هر حکمی که بر این اساس صادر شود بلااثر است و باید شهودی که شهادت کذب دادهاند غرامت را بپردازند.
3- مطابق قواعد کلی مسؤولیت مدنی، هرگاه کسی سبب ورود خسارت گردد، باید جبران نماید در شهادت کذب نیز شهود باید خسارت زیاندیده را جبران نمایند.
4- در امور کیفری یکی از جهات درخواست تجدید نظر ، دروغ بودن شهادت شهود است.
5- چنانچه شاهد پس از ادای سوگند شهادت دروغ بدهد با احراز این موضوع برای دادگاه، مجازات سوگند و شهادت دروغ قابل جمع است. همچنین اگر شهادت دروغ در مورد حدود، قصاص یا دیات باشد، قاعده جمع مجازاتها اعمال میگردد.
6- اگر دو نفر شهادت دهند به آنچه که موجب قتل است مثل ارتداد یا چهار نفر شهادت دهند به آنچه که موجب سنگسار است مثل زنا و بعد از اجراء حد یا قصاص ثابت شود که شهادت دروغ دادهاند قاضی و مامور از طرف او که حد یا قصاص را اجرا کرده است ضامن نیستند بلکه قصاص بر شهود کذب است با رد دیه به آنها به خاطر اینکه شهود کذب سبب تلف شدهاند.[16]
مجازات شهادت دروغ چیست؟
زمانی که در کسوت قضاوت بودم همیشه طرفین پرونده ، خصوصا شاهدان را به صداقت دعوت میکردم و از آنها میخواستم از عقوبت کار خود بترسند و راست بگویند. خاطرهای که میخواهم برایتان تعریف کنم مربوط به اتفاق تلخی است که برای یک شاهد به وجود آمد شاهدی که شهادت… |
این اتفاق مربوط به سالها پیش است. زمانی که من بازپرس پرونده در یکی از شهرهای دور از پایتخت بودم. پرونده مربوط به پسر نوجوانی بود که دوستش را کشته بود.
متهم 16 سال بیشتر نداشت و مقتول هم پسر جوانی بود. متهم در اظهارات خود گفته بود چون مقتول به خواهرش نظر داشته و به او متلک گفته دست به این کار زده است. زمانی که او را به شعبه آوردند از او خواستم جزئیات ماجرا را به طور کامل توضیح دهد و به او گفتم اگر در گفتههایش صداقت نداشته باشد در این دنیا و در آخرت عقوبت آن را خواهد دید. پسر نوجوان مدعی شد زمان قتل چاقویی نداشته و در واقع چاقوی مقتول بوده که باعث شده این قتل اتفاق بیفتد. متهم گفت: مقتول به خواهرم متلک میگفت و مرتب مزاحم او میشد. وقتی شنیدم چنین کاری کرده خیلی ناراحت شدم. رفتم به او اعتراض کنم و به خاطر کاری که کرده بود تذکر بدهم اما او به جای اینکه خجالت بکشد چاقو درآورد و من هم چاقو را از دستش گرفتم و به شکمش فرو کردم. او مدعی بود شاهد هم دارد. دو شهودی را که گفته بود احضار کردم. به آنها تذکرات لازم را دادم و گفتم شهادتشان میتواند از پایمال شدن خونی جلوگیری کند و گفتم باید واقعیت را بگویند، چون سرنوشت یک پرونده قتل و ریخته شدن خون یک مسلمان مشخص خواهد شد. آنها هم اطمینان دادند که میخواهند واقعیت را بگویند. مدعی شدند هیچ نسبتی با متهم ندارند و بعد هم گفتند شاهد بودند مقتول با چاقو به سمت متهم حمله کرده و متهم هم در دفاع از خودش دست به قتل زده است. دو هفته بعد و در حالی که همچنان درمورد پرونده تحقیق میکردم پرونده دیگری به دستم رسید مبنی بر اینکه مردی به خاطر تصادف با تانکر بنزین در آتش سوخته است. آتشسوزی به قدری شدید بود که حتی استخوانهای مقتول هم سوخته بود و جسد قابل شناسایی نبود. با توجه به مدارک برجای مانده مشخص شد جسد متعلق به مردی است که سوار پژو بوده، با مشخص شدن هویت این مرد متوجه شدم این مرد یکی از همان شاهدانی است که در مورد پرونده نوجوان متهم به قتل شهادت داده است. این ماجرا برایم بسیار عجیب بود و میدانستم مرگ او علتی دارد. چند روز بعد در بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم متهم برای اینکه بتواند خود را تبرئه کند شاهد دروغین درست کرده است. وی روز حادثه در حالت خشم به خانه رفته چاقویی برداشته و به محل برگشته و دست به قتل زده است. یک هفته بعد از این ماجرا بود که شاهد دوم آمد و در حالی که بشدت گریه میکرد گفت شهادتش دروغ بوده و اصلا در محل قتل نبوده و چیزی ندیدهاست. بعد هم گفت او و مردی که در آتش سوخته است از اقوام قاتل هستند. آنها با کاری که کردند قصد داشتند خون یک مسلمان را پایمال کنند و مجازات آن را هم دیدند. مقام شاهد در پرونده بالاست و حتی اگر طلب پول کند دادگاه باید به او پول بدهد چرا که گفتههای شاهدان میتواند در تعیین سرنوشت یک پرونده و خون یک مسلمان موثر باشد. همه انسانها همیشه باید واقعیت را بگویند اما قاضی موظف است به شاهد یادآوری کند گفتههایش بسیار میتواند موثر باشد و ممکن است بیگناهی را پای چوبهدار ببرد یا گناهکاری را تبرئه کند. به همین خاطر هم باید با دقت و صداقت در مورد آنچه دیده است شهادت دهد. |
نام محقق : خانم زهراالسادات قرشی
[1] – مدنی، جلالالدین، ادله اثبات دعوی، تهران: پایدار، 1379 ، صفحه 195 و 197
[2] – ماده 1313 قانون مدنی
[3] – مواد 1210 و 1314 قانون مدنی – همان : صفحه 201
[4] – همان:202 تا 206
[5] – همان: صفحه 208
[6] – بهرامی، بهرام ، بایستههای ادله اثبات دعاوی حقوقی و کیفری ، چاپ اول ، تهران ، نگاه بینه 1387 ، صفحه 150 و 151
[7] – ماده 234 قانون آئین دادرسی مدنی- همان : صفحه 155
[8] – ماده 413 قانون آئین دادرسی مدنی — مدنی، جلالالدین، ادله اثبات دعوی، تهران: پایدار، 1379 ، صفحه212
[9] – ماده 414 قانون آئین دادرسی مدنی- همان: صفحه 212
[10] – – اداره کل برنامهریزی و تدوین متون آموزشی ، مشاوره قضایی تلفنی4 ، قم:نشر قضا 1384، صفحه 242
[11] – اداره کل برنامهریزی و تدوین متون آموزشی ، مشاوره قضایی تلفنی5 ، قم:نشر قضا 1384، صفحه 118
[12] – همان : صفحه 218
[13] – اصل 38 قانون اساسی- گلدوزیان ، ایرج ، ادله اثبات دعوا( دعاوی کیفری وحقوقی) ، علمی وکاربردی ، چاپ دوم ، تهران : میزان 1384، صفحه 366
[14] – www.tebyan.net
[15] – ماده 201 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری
[16] – www.pajoohe.com