نظام باغ ایرانی، از کوچک ترین حیاط خانه تا بزرگ ترین باغ شهر را در بر می گیرد. پس حیاط یک خانه، باغی است کوچک به اضافه کارکردهایی که برای یک زندگی مستمر دارد. زندگی مردم سرزمین ما از دیرباز با هنر رابطه ناگسستنی داشته است. برای یافتن هنر، کافی است به یک حیاط در خانه های سنتی نگاه کنیم. از عناصر اصلی یک حیاط، حوض آب و باغچه است. آب و هوای یزد، بهره وری خاصی را از حیاط و باغچه و حوض آب فراهم ساخته است، آفتاب یزد دارای شرایط کم نظیری برای ایجاد فضای رنگی است. از بعد زیبایی شناسی، فضایی شکل می گیرد که گویی اهل خانه در یک یک نگاره ها (تابلوهای نگارگری) زندگی می کنند و با ترددهای پیوسته به حیاط در طول شبانه روز آن فضا را زنده نگه می دارند.
«حیاط خانه های سنتی و قدیمی جلوه ای از باغ ایرانی است، در معماری ایرانی حیاط خانه، یک فضای به غایت معمارانه است که در عین حال دارای ویژگی های یک باغ است، در واقع باغی است کوچک به اضافه کارکردهایی که برای یک زندگی مستمر دارد. باغ صورت های گوناگون دارد، از حیاط خانه گرفته تا شالوده های عظیم شهری، انواع حیاط معمول در خانه های سنتی براساس نیازهای مادی و معنوی و رعایت سلسله مراتب عرصه های خصوصی و عمومی درون و بیرون خانه، شکل گرفته، و با نام های نارنجستان، بیرونی، و اندرونی شهرت یافته است.»
حیاط نارنجستان، کوچک ترین حیاط است، در واقع وسعتی است قابل سرپوشیدن (پوش کشیدن) به منظور جلوگیری از سرمازدگی مرکبات در فصل سرما، در مرکز حیاط، حوضی کوچک قرار دارد به شکل مربع، یا مربع مستطیل، و یا هشت ضلعی با دو یا چهار باغچه در گرداگرد یا طرفین آن که آراسته به درختان لیموترش، لیموشیرین، نارنج و نارنگی است. حیاط بیرونی، حیاطی است کوچک، به شکل مربع یا مربع مستطیل، در مرکز این حیاط یک حوض به شکل دایره یا هشت ضلعی، با ستارهای قرار دارد، به اضافه باغچه هایی در چهارگوشه حوض یا طرفین آن که دارای درختان مرکبات است. و اما حیاط اندرونی، حیاطی است بزرگ و وسیع که تناسب آن تابع آهنگ قرار گرفتن اتاق های اطراف حیاط است، شکل این حیاط، مربع مستطیل است با یک حوض کشیده و دو باغچه مستطیل شکل در طرفین آن، باغچه ها آراسته به درختان انار، انجیر و درختچه ها و بوته های گل زرد و گل سرخ هستند. حیاط اندرونی، خصوصی ترین حیاط است. در انواع حیاط ها، حوض و باغچه لازم و ملزوم یکدیگرند.
از عناصر تشکیل دهنده حیاط که به آن هویت می دهد، حوض و باغچه است. یک حیاط، یک باغ کوچک است، به عبارت دیگر همان باغ ایرانی است که در مقیاسی کوچک شکل گرفته است تا در تماس دائمی با انسان و محل حضور همیشگی وی باشد، و این نشان هایی از ذوق و هنر ایرانیان است. نظم باغ ایرانی، تنوع و اندازه های گوناگون آن، از کوچک ترین حیاط خانه تا بزرگ ترین چهار باغ شهری و باغ شهر را در برمی گیرد. باغ ایرانی در مفهوم وسیع خود فرآورد هنر زیستن است که با ایجاد رابطه میان انسان و طبیعت، شکل گرفته است. اما باغ به اعتبار پشتوانه معنا و مفهوم عمیق خو و نه صرفاً اعتبار فضایی معمارانه، زندگی و حیات مردمان را درنوردیده است. از همین رو است که در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ایرانی نباید از اندیشه ها و منظومه های فکری ایرانیان و نیز شناخت جامعه غافل شد و شایسته است تا آن جلوه و آن حضور را بیش از هر کجا در ساختارهای فکری، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان جستجو کرد.
باغ با گل، خصوصاً گل سرخ و جویبار و استخر یا حوض و آب نما و به ویژه بلبل تفکیک ناپذیر است. گویی به این دلیل روی قالی ها نقش باغ ها و درختان را آوردند که حتی در داخل اتاق هم به یاد باغ ها و سایه درختان و نوای بلبلان باشند. جلوه های گوناگون باغ در وجوه مختلف فرهنگ و هنر ایرانی حضور دارند.
امروزه بعضی از مظاهر زیبا آفرینی ایرانیان در همه جای جهان زبانزد است. هر جا آبی خوش رنگی دیده می شود، می گویند آبی ایرانی و هر گوشه فضای سبز و مصفا و دلنشینی یافت شود، آن را به باغ ایرانی تشبیه می کند. باغ ایرانی در اولین حضور خود از حیاط خانه های سنتی شروع می شود، فضایی که از چهار طرف با اتاق ها و ورودی ها و تالارها محصور شده و بر فراز خود آسمان آبی را دارد و در پایین حوض آب و محدوده هایی که باغچه می نامیم حضور دارد که عالمانه به تناسبات و تقسیمات آنها پرداخته شده است و همه فضاهای اطراف و مشرف برحوض و باغچه ها را در بر می گیرد. حوض آب و باغچه و تقسیم بندی و ارتباط و نسبت های بین آن ها، و آنچه که در اطراف است، در ترسیم و تزیین فضا نقشی فعال بازی می کند، مثل اتاق ها و تعداد پنجره ها و شیشه های رنگی و ایوان و تالار که همه با هم حیاط نام می گیرند. حوض آب وسط حیاط به عنوان عنصری مهم نه تنها فقط در جهت لطیف کردن فضا و کارکرد فیزیکی آن مهم است، بلکه از نظر تاثیر روانی نیز جایگاه مهمی دارد، به عنوان مثال انعکاس فضای اطراف در نور روز و یا در نور شب بر صفحه حوض آب را نباید کم اهمیت پنداشت و همچنین هم جواری آن با باغچه را، که این ها عالمی مثالین را ترسیم می کنند، همان عالمی که در نگارگری از آن بسیار یاد می شود. عالمی که بعد از جهان مادی قرار گرفته است و هنرمند اصیل ایرانی به آن توجه دارد، عالمی که سهروردی عالم مصور معلقه می نامد، و افتخار نگارگری به آن است.
در خانه و حیاط و آن، باغچه داشتن فقط اختصاص دادن قسمتی از حیاط برای گل و گیاه نبوده است، آن گونه که در خانههای امروزی می بینیم، اگرچه این عمل خود نشان هایی از آن خاطرات است و بر نیاز روحی انسان و انسان ایرانی توجه دارد، که خود جای امیدواری است، اما چرا از آن نیرو، و از آن احساس کاسته شده است؟ چون به شکل حوض و باغچه توجه نکردهایم، چون زندگی را از حیاط به کنج اتاق های امروزی برده ایم، چون از کنار باغچه، حوض را حذف کرده ایم، چون به تقسیمبندی هندسی فضا برای حوض و باغچه و تعداد آن نپرداخته ایم، چون به منظر مشرف و درون پنجره ها نپرداخته ایم، چون شرایطی را به وجود آورده ایم که ارتباطمان دیگر با حیاط برقرار نیست.
در بررسی حیاط و باغچه و حوض آب گرچه نخست واقعیت فیزیکی و ساختار آن مورد توجه قرار می گیرد، اما در لایه های پنهان اینها ماهیت ساختار خانوادگی صاحب خانه و همچنین قرار گرفتن جایگاه آن ها و بهره وری از آن، مورد مطالعه است و زندگی در فضاهای داخلی و بیرونی تقسیم شده است. و یزد با آب و هوای خاص خود و آفتاب درخشان در طول سال، بهرهوری خاص را از حیاط و باغچه و حوض آب فراهم ساخته است، و در بعد زیبایی شناسی رنگی نیز فضایی را فراهم می سازد که گویی خانواده در یک تابلوی نگارگری به عبارتی در یک نگاره زندگی می کند، و همان زیبایی رنگی نگاره ها .تجسم پیدا کرده و بعد یافته است، و این برخاسته از روح مشترک همه هنرهای اصیل ایرانی است، رنگ سایه و رنگ آفتاب، آسمان بیلک و رنگ خود بنا، و رنگ سبز گیاهان و رنگ های سطوح کوچک گل ها، گویی عناصر یک تابلو هستند. انرژی رنگی را در داخل خانه ها و حیاط بسیار قوی می توان دید. با یک نگاه به شهر و خانه ها در می یابیم که حیاط خانه ها ضمن هماهنگی با شهر، ماهیتی متفاوت را نیز بروز می دهد. زیرا آفتاب پرانرژی در حیاط، گویی با طیف هفت گانه خود وارد می شود، چون عناصری که موجب تنوع می شود فراهم است.
به طور کلی آفتاب درخشان آسمان کویر ما با رنگ های غم انگیز و خاکستری تیره رنگ سازگاری ندارد، بلکه هنگامی تعادل و تناسب رنگ آمیزی برقرار می گردد که این آفتاب سطح های رنگی و بخش های الوان را روشن سازد. از نظر زیبایی شناسی، آفتاب یزد شرایط کم نظیری را برای فضای رنگی فراهم ساخته است، و معمار هنرمند خانه های سنتی یک حیاط را با تدبیر و حکمت بنا کرده است. زیرا فضای رنگی روشن و فضای با طراوت، با نشانه هایی از معنا و بهشت ازلی که می توان آن ها را در حوض و آب و باغچه، و شیشه های رنگی دید و تناسبات و تقسیمت عناصر مختلف به همراه و امکانات لازم برای یک زندگی مستمر در گرما و سرما و روز و شب همه را یک جا جمع کرده است.
در یک حیاط به عبارتی در یک نگاره تجسم و بعد یافته، آب، گیاه، خورشید، و باد، هریک به نحوی، از طریق فن شناسی سنتی به کار گرفته می شوند، و مجموعه ای هماهنگ از کاروری های زیست محیطی را فراهم می آورند و آب به دو صورت پنهان و آشکار، نقش مهمی را هم از نظر معنی و هم از نظر جلوه بصری در شکل دهی بافت سنتی به عهده دارد. «آب موجود در حوض و حیاط، و رطوبت و عطر حاصل از گیاهان وگل های حیاط، روند دگرگون شدن هوا را از صورت گرم و خشک به صورت لطیف و خنک کامل می کند، و در مجموع، منظومه ای هماهنگ از عوامل محیط زیست و دور طبیعی آن ها، که ویژگی خاص خانه های سنتی یزد است، از کار در می آید و در این جا هنر و علم از یک جنس می شود. درخت ها و درختچههایی که در حیاطهای ایرانی، و به خصوص یزد کاشته می شود، معین بوده، و در مواقعی اولویت اقلیمی و گاه فرهنگی موجبات کاشت آن ها را در باغچه خانه فراهم آورده است. به راستی، هیچ حیاطی در یزد نیست که درخت انار در آن کاشته نشده باشد، پس از انار درخت انجیر عمده ترین نوع درخت ها را تشکیل می دهد.» انار، درختچه ای زیبا، با برگ های لبه صاف و سبز خوش رنگ که آثاری از رنگ حنایی در آن ها دیده می شود. گل های انار، سرخ آتشین است و میوه اش قهوه ای متمایل به سرخی است. و انجیر معمولی درختی زیبا با شاخه هایی که باز و پخش می شود و گاهی گستردگی شاخه ها به اطراف درخت بیشتر از ارتفاع آن است و هرچه درخت مسن تر می شود، با شاخه بندی تنه خاکستری که دارد، منظره زیباتری را به وجود می آورد. با برگ های سبز تیره، و میوه ای به رنگ های قهوه ای، بنفش، یا زرد کم رنگ است. لازم است باز به جمله مرحوم پیرنیا توجه کنیم که باغ ایرانی [حیاط و باغچه] پیوند فرخنده زیبایی و سودمندی است.
ماهنامه سفر- شهریور 1388
بررسی و نوشته: بهرام احمدی / انجمن مفاخر معماری ایران