برنامه ریزی کاربری اراضی شهری با هدف کاهش آسیبهای ناشی از زلزله(قسمت اول)
1- زلزله چیست؟
مخاطرات محیطی ماهیت متفاوتی دارند ممکن است در انواع مختلفی ظهور کنند که هر یک رفتار وعلت خاص خود را دارد اما بطور کلی میتوان از انواع شناخته شد اینگونه مخاطرات به سیل، زلزله، طوفان و تندرها ودهها خطر طبیعی دیگر اشاره کردش، که زلزله شاید یکی از هولناکترین انواع آن بشمار میرود. «پایداری ما مرهون زمین زیر پایمان است اما زمین ناگهان به حرکت در میآید، این همان زلزله است که بوسیله شکستن و جابجا شدن سنگهای زیرسطح زمین ایجاد میشود». (خالدی،1380 :158)
«زلزله به تکان خوردن زمین گفته میشود که بطور معمول به دلیل فشار وارده به زمین موجب گسیختگی زمین میشود. این گسیختگی ممکن است از چند میلیمتر تا دهها متر نوسان داشته باشد. انرژی آزاد شده از سنگهای گسیخته بصورت امواج خارج و گاه بصورت زلزله احساس میشود. علل گسیخته شدن سنگها در واقع کانون زلزله است کانونهای زلزله در هر جایی از سطح زمین تقریباً تا عمق700 کیلومتری میتواند شکل گیرد. با وجود این عمق کانون بیش از 75% زلزلهها کمتر از 60 کیلومتر است. نقطه بالای کانون زلزله را مرکز سطحی زمین لرزه مینامند. خسارت معمولاً بطور معمول در محل گسیختگی زمین و با فشارهای تکتونیکی در حواشی صفحههای فعال پیش میآیند زلزلههای کوچکتر با مشارکت فورانهای آتشفشانی ایجاد میشود». (خالدی،1380: 60- 159)
سوابق تاریخی نشان میدهد که بشر در زمان سکونت در کره زمین با پدیده زلزله آشنا بوده و هرازگاهی که به واسطه وقوع زلزله دچار وحشت و آسیب می شد بر علت وقوع آن نیز می اندیشیده است. در این روند تفکری که از دانش و آموختههای بشر نشأت میگرفت در نتیجه آگاهیهای موجود در هر زمانی علتهای گوناگونی برای زلزله مطرح میکردند که گاه حاوی خرافات و اندیشههای وهم آلود نیز بوده است. «برای مثال در فرهنگ عامیانه ژاپن یک گربهماهی بزرگ (نامازو) در زیر زمین آرمیده و با لرزاندن بدن خود موجب ایجاد زمین لرزه میشود». (ای. بولت 1384: 31)
هرچند که دانش زلزلهشناسی پیشرفت قابل توجهی را در چند سال اخیر داشته است، ولی تاکنون علیرغم تلاشهای فراوان محققان و هزینههای صرف شده در زمینه پیشبینی زمینلرزه، نتایج مطلوبی بهدست نیامده است. به هرحال، تحقیقات در این زمینه ادامه مییابد و همواره دو گروه در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، گروهی که به پیشبینی علمی زمینلرزه خوشبین هستند و گروهی که با توجه به پیچیدگیهای زمینلرزه، پیشبینی آن را غیرممکن میدانند. چنان چه سنگکره را یک سامانه مرکب و بینظم درنظر بگیریم، یک الگوی دقیق هم نمیتواند جهت پیشبینی زمینلرزه بکارگرفته شود، چون رفتار چنین سامانهای غیرقابل پیشبینی است. از دیدگاه آماری نیز از آنجاییکه مقیاس زمانی در چنین فرآیندی بسیار طولانی و مدت زمان مشاهدات ما بسیار محدود است، مطالعه پیشبینی زمینلرزه بسیار مشکل است.
1-2- علل زلزله
«زلزلهها در ترکهای پوسته زمین که گسل نامیده میشود، رخ میدهند گسلها به دلیل شکننده بودن سنگ و اعمال تنش زیاد بصورت فشاری و یا برشی به سنگها منجر به شکسته شدن آنها میشود. تنش در پوسته به دلیل حرکات آرام صفحات زمین تولید میشود.
وقتی فشار در زمینهای سنگی به شدت بالا رود و یک حرکت ناگهانی رخ دهد زمین لرزهها به وقوع میپیوندد. این حرکت میتواند یک گسل جدید در حین شکسته شدن سنگ در ضعیفترین نقطه ایجاد کند یا این حرکت موجب میشود که سنگ در طول یک گسل بلغزد. هنگامی که این اتفاق بیفتد حجم عظیمی از انرژی در حین آزاد شدن فشار خارج میشود. این انرژی آزاد شده موجب می شود که سنگهای اطراف مرتعش شوند و زلزله رخ دهد ».( وات ،1384 :23)
علل زلزله بطور کلی در دو دسته قابل تقسیمبندی است 1- علل طبیعی و 2- علل انسانی: هر کدام از دو گروه فوق بر اساس مکانیزم عملکرد خود منجر به وقوع زمین لرزههای متنوعی میگردند که مهمترین آنها عبارتند از:
1-2-1- زلزلههای تکتونیکی: این نوع از زمین لرزه نتیجه حرکات صفحات زمین بر اساس نظریه تکنونیکی صفحهای است که توجیه گر زمین لزرههای موسوم به زلزلههای لبه صفحهای است.
1-2-2- زلزلههای آتشفشانی: شامل آندسته از زلزلههایی است که منشأ تولید آنها فعالیتهای ناشی از فورانهایی از اعماق زمین به سطح زمین یا در اصطلاح آتشفشان است. انطباق کمربند آتشفشانی کرهزمین با کمربند زلزه خیز دنیا دلیلی برای اثبات وجود رابطه بین فعالیت آتشفشانی و وقوع زلزله بشمار میرود.
1-2-3- زلزلههای ناشی از فروریختگی تشکیلات زمین شناسی: این نوع زلزلهها عمدتاً بسیار خفیف و با شدت کم هستند که در نتیجه ریزش و فرونشینی از حفرههای زیرزمیینی از قبیل سقف معادن و یا تشکیلات کارستی بوجود میآیند.
1-2-4- زلزلههای ناشی از انفجار: برخی فعالیتهای انسانی مانند انفجارهای انجام گرفته در معادل یا امواج حاصل از انفجارهای هستهای نیز میتوانند منشأ تولید زلزله در مقیاس بسیار محدود تا زلزلههای مخرب و ویرانگری گردند.
1-2-5- زلزلههای ناشی از ذخیره آب در پشت سدها یا مخازن بزرگ: حجم بسیار بالای آب ذخیره شد در پشت سدها یا مخازن آب نیز میتوانند موجب حرکت گسلها و ایجاد زلزله در محدوده خود گردند.
1-2- 6- زلزلههای ناشی از فعالیت گسل: مهمترین و چشمگیرترین علت وقوع زمینلرزه در سطح کره زمین زلزلههایی است که در نتیجه جابهجایی صفحات گسلی موجود در سنگهای تشکیل دهنده زمین رخ میدهد در نتیجه فشارهای وارده بر سنگهای بسته شکستگیهایی در آنها شکل میگیرد که گسل نامیده میشوند، حرکت و جابهجایی در امتداد و این گسلها باعث آزاد سازی انرژی تولید سریع زلزله میگردد. بنابراین در هر مکانی که گسل وجود دارد بایستی منتظر وقوع زلزله بود.
1-3- شدت زلزله
برای اینکه بتوان وسعت و شدت حادثهای مانند زلزله را بیان کرد لازم است تا آنرا در قالب معیارهای قابل سنجش، اندازهگیری و قابل درک بیان نماییم. « برای بیان شدت و بزرگی زلزله راههای مختلفی وجود دارد که متداولترین آنها مقیاس بزرگی ریشتر و مقیاس شدت مرکای است. مقایس بزرگی ریشتر بر اساس دامنه ارتعاشات زلزله که از زلزله نگار مخصوصی بدست میآید و از فاصله 100 کیلومتر از مرکز زلزله قرار دارد تعریف میشود. بزرگی ریشتر معرف انرژی آزاد شده بوسیله زلزله است زلزلهای با بزرگی دو ریشتر معمولاً کوچکترین زلزله میباشد که بوسیله انسان حس میشود. زلزلههای هفت ریشتر یا بیشتر زلزلههای بزرگ محسوب میشوند. اندازه بزرگترین زلزلهای که تاکنون ثبت شده است، تقریباً 9/8 ریشتر میباشد مقیاس بزرگی ریشتر غالباً برای بسیاری از افراد گمراه کننده میباشد. باید تشخیص داده شود که بزرگی ریشتر با دامنه موج زلزله ثبت شده بوسیله زلزله نگار بصورت لگاریتمی تغییر میکند. ازدیاد بزرگی ریشتر به اندازه یک واحد متناظر با ده برابر شدن دامنه موج اندازهگیری شده و سی و یک برابر شدن مقدار انرژی بوسیله زلزله میباشد». (عادلی، 1357 :8)
1-4- مکانیزم های تخریب زلزله
«بلایای طبیعی از عوامل خطر آفرین طبیعی مانند سیل، گردباد، بهمن، آتشفشان نظایر آن ناشی میشود. این سوانح بدون اخطار قبلی بوقوع میپیوندند و ازاین رو ترس و بینظمی زیادی به بارمیآورد و همچنین خسارات بسیاری به زندگی وارد میآورند، فعالیت اقتصادی را متوقف مینمایند و بر کل ناحیه آسیبدیده، دریک دوره زمان اثرمیگذارند. یک واقعیت اساسی در مورد این دسته از سوانح آن است که در مواجهه با چنین سوانحی در لحظه وقوع کار چندانی نمیتوان انجام داد در حالیکه اثرات آن را با برنامهریزی میتوان خنثی نمود و یا به حداقل رساند».(پویان،1374 :10)
در طراحی، توسعه و استفاده جوامع بشری، معمولاً عوامل مختلفی از قبیل مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی مورد توجه میگیرند. از جمله پدیدههایی که میتواند امنیت محیطهای شهری یا روستایی را مستقیماً تحت تاثیر قراردهد، بلایای طبیعی نظیر زلزله میباشد.
یک زمین لرزه از طریق گوناگون میتواند باعث خسارت مالی و جانی گردد.عمدهترین این مواد عبارتند از:
– نیروهای آزادشده در سازهها
– آتش سوزی ناشی از زلزله
– تغییرخواص فیزیکی خاک زیرپی(نشست، تحکیم، روانگرایی)
– حرکات و تغییر مکانهای مستقیم ناشی از گسلها
– زمین لغزه ودیگر حرکات سطحی
– امواج آب ناشی از زلزله(سونای و امواج ایجاد شده در مخازن و سدها)
– تغییر رقوم زمین در مقیاس گسترده
1-5- آسیبپذیری شهرها در مقابل زلزله
«آیا نحوه مدیریت شهری یا چگونگی استفادههای منفعت طلبانه از زمین به الگوی شکل اولیه زمین بستگی دارد. انسان سعی میکند، فعال شدن کوههای آتشفشانی را پیشبینی کند، حرکت گسلها را کنترل کند، در کف درههای بزرگ در دامنه کوهها درپناه کوههای آتشفشانی یا در دشتهای ساختمانی شهرسازی کند. با این حال، تعالی با ارزش این مناطق موجب میشود تا مردم خطر زندگی در این نواحی را بپذیرند». (مقیمی،1385 :122)
پذیرش زندگی و فعالیت بشر در مناطق آسیبپذیر باعث همراهی خسارت با زندگی و خطر گردیده است. «در مورد بروز خسارات و ویرانیهای ناشی از زلزله باید گفت گرچه این فرایند به عنوان یک فرایند تخریبگر و ویرانساز مطرح میگردد، ولی در بیشتر موارد خسارات وارده مستقیماً ناشی از تأثیر زلزله امواج آن نمیباشد. بلکه در پارهای از موارد فقط ارتعاشات باعث فعال شدن برخی از پدیدههای ژئومورفولوژیکی گردیده و خسارت وارده ناشی از عملکرد پدیدههای مذکور میباشد».(اصغری مقدم، 1387: 145) برخی از مهمترین این پدیدهها که در اثر زلزله فعال میگردند عبارتند:
الف) فعالیتهای دامنهای
ب) تحریک سایر گسلها و فعالیت آنها
ج) نشت خاک و روان شدن آن در اثر زلزله در مناطق با سطح ایستایی آب بالا
تمام مخاطرات فوق در هنگام زلزله خطرات و خسارات متعددی را متوجه زندگی و سرمایه بشری میکنند که در مقیاسهای گوناگونی قابل بررسی و شناخت هستند.
مطالعه و شناخت آسیب در هر یک از مقیاسهای فوق نقش و جایگاه خود را در کاهش آسیبپذیری در مقابل زلزله خواهد داشت و اصولاً منفک نمودن و مجزا نمودن هر یک از این مقیاسها بدون توجه به مقیاسهای کوچکتر و بزرگتر منطقی به نظر نمیرسد. با این حال به دلیل حجم بالای دادهها در مقیاسهای فوق به نظر میرسد ژرف نگری و توجه به جزئیات در یک مقیاس معین، البته با در نظر گرفتن جایگاه در مقیاسهای بزرگتر و عملکرد مقیاسهای ریزتر در یک دیدگاه سیستمی نتایج کاربردیتر و قابل لمستری را بدست میدهد. لذا از مقیاس شهر به عنوان مقیاس مورد مطالعه در تحقیق حاضر استفاده میگردد، چرا که در چنین مقیاس سیستم مدیریتی(مدیریت شهری) غالباً استقلال نسبی در مدیریت برخوردار بوده و همچنین فرایندهای موجود در یک سیستم شهری از همخوانی و یکنواختی قابل قبولی برخوردار هستند.
1-6- زلزله و روشهای کاهش خسارت آن در شهرها
«زلزله به عنوان یک پدیده طبیعی به خودی خود نتایج نامطلوبی درپی ندارد آنچه از این پدیده یک فاجعه میسازد، عدم آمادگی به منظور مقابله با آن و پیشگیری از عواقب زیانباری است که ببار میآورد. کاهش زیانهای ناشی از زلزله عمدتاً بر حول روشهای ساخت و ساز ساختمانها، به منظور تعیین استانداردهایی برای اسکلت بندی، سقف، دیوارهای،نوع مصالح، و… جهت افزایش مقاومت زلزله بوده است. اما مقابله با زلزله فراتر از رعایت اصولی فنی برای مقاوم سازی ساختمانها، به عنوان یک برنامه مشخص جهت کاهش عواقب آن در شهرها نیز مطرح است. در حقیقت شهر را میتوان با هدف کاهش آسیبپذیری در مقابل زلزله طراحی کرد. این بخش از تلاشها به دنبال اثبات فرضیاتی نظیر: اثر فرم شهر، سازگاری کاربریهای مختلف از جنبههای فرم، عمکلرد و سیستم ساختمانی، شبکه دسترسی مناسب و کارآمد، نسبت عرض به ارتفاع معابر و… در کاهش آسیبپذیری در مقابل زلزله صورت پذیرفته است. با این حال نه فنون ساخت و ساز و نه راهکارهای طراحی شهری- حتی اگر تمامی بناهای و مجتمعهای زیستی بر اساس آنها احداث گردند- نمیتوانند سلامت انسان جامعه و زیستگاهش را در مقابل زلزله تضمین نمایند و مادامی که عدم آسیبپذیری در مقابل زلزله تضمین کافی نیافته باشد، لاجرم باید منتظر عواقب خسارت زا و بحرانساز آن بود. مسائلی نظیر: مرگ و میر، جراحت، ویرانی، بیماریهای فراگیر، بزههای اجتماعی، مهاجرت و… از ویژگیهای همیشگی این بحرانها بویژه در جهان سوم بوده و کوشش برای مقابله با چنین عواقبی به باز شدن دریچه سومی برای محدود ساختن دامنه بحران از یک طرف و عادی سازی اوضاع از طرف دیگر، نیاز به رفتار سازمانیافته است که فقط در صورت آمادگی قبلی کارایی و اثربخشی لازم را خواهد داشت». (کاظمی وعلیدوستی،1372 :253)
بر این اساس برای مقابله با زلزله در شهرها در سه مرحله زمانی باسه عملکرد عمده برای مقابله مواجه هستیم که عبارتنداز:
الف) مدیریت قبل از بحران: شناسایی آسیبهای محتمل و تلاش برای تخفیف صدمات
ب) مدیریت حین بحران: عملیات امداد و نجات
ج) مدیریت بعد از بحران: مدیریت بازسازی و عادی سازی شرایط
1-7- بررسی رویکردهای گوناگون در برنامهریزی کاهش اثرات زلزله
«درارتباط با برنامهریزی کاهش اثرات زلزله به دلیل شکل گیری آن در طی سالهای اخیر رویکردهای متفاوت و گوناگونی شکل نگرفته است. ولی به دنبال اعلام دهه 1990 بعنوان دهه کاهش اثرات سوانح طبیعی از طرف سازمان ملل، رویکردهای اقتصادی- اجتماعی- کالبدی و… در ارتباط با کاهش اثرات زلزله در حال ظهور هستند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میگردد». (ایری، 1377: 12)
1-7-1- رویکرد غالب1
«در این رویکرد زلزله به عنوان پدیدهای طبیعی که ناشی از تأثیر عوامل خطرآفرین طبیعی بر مردم و فعالیتهای آنها تلقی میشوند. زلزله به عنوان یک تصادف، یک جنبه غیرقابل پیشبینی از نیروهای طبیعی و یک رخداد اجتناب ناپذیر فرض میشود. این دسته از تحقیقات بر روی ویژگیهای عوامل خطرآفرین متمرکز شده و تلاش مینماید که شدت آنها را از طریق علومی همچون زلزله شناسی، زمین شناسی، پیشبینی نماید. بیشتر تحقیقات انجام شده در این رویکرد توسط رشتههای تخصصی مختلف نشان میدهد انواع الگوهای سکونتگاهی و ساختمان سازی اثرات متفاوتی از زلزله ها با اندازه و ویژگیهای یکسان دریافت میکنند. تحقیقات متمرکز بر آسیبپذیری کالبدی در زلزله این نکته را روشن مینماید که مقاومت ساختمانها و مصالح ساختمانی در مکانهای مختلف یکسان نیست در واقع این دسته از تحقیقات تلاش مینمایند تا توضیح دهند اثرات متفاوت زلزله تنها در مورد ساختمانها نیست، بلکه در مورد انسانها، فعالیتهای اقتصادی و روابط اجتماعی آنها نیز میباشد. بدین ترتیب در یک سوی طیف رویکرد غالب زلزله به عنوان ویژگی خطر در نظر گرفته میشود و به عنوان تابعی از خطر دیده میشود که مانند یک عامل غیرمنتظره در شرایط آسیب پذیر بصورت انفعالی عمل مینماید از سوی دیگر زندگی روزمره به عنوان وضعیت عادی و دور از سانحه تلقی میشود که تنها با توقف فعالیتهای روزمره زندگی از سوی یک خطر پیشبینی نشده سانحه رخمیدهد». (Masakery,1989:3)
1-7-2- رویکرد اقتصاد سیاسی2
«نقطه شروع اقتصاد سیاسی آن است که خطرخیزی از ویژگیهای عادی کالبدی نواحی است که در آنها سانحه رخ میدهد یعنی آسیبپذیری نتیجه خطرخیزی نیست بلکه نتیجه فرایندهای اجتماعی اقتصادی و سیاسی است و سانحه یک وضعیت نهایی است که از این فرایندها ناشی میشود. در این رویکرد آسیبپذیری بعنوان اثر فرایندهای اجتماعی و اقتصادی دیده میشود از این رو این رویکرد برخی ایرادات اساسی در یک رویکرد غالب را به خوبی نشان میدهد در رویکرد غالب چنین تصور میشود که مردم به دلیل بی اطلاعی خود از عوامل خطر آفرین و یا ساختارهای نامناسب مدیریت و تصمیمگیری در جامعه، در وضعیت آسیبپذیر زندگی میکنند از این رو این رویکرد در توضیح اینکه چطور تصمیمات فردی از مسائل اجتماعی و سیاسی تأثیر میپذیرد ناتوان است چرا که گروههای فردی یا اجتماعی آزادی محدودی برای انتخاب محل زندگی و نحوه زیستن خود دارند. به عنوان مثال افراد فقیر اغلب چاره دیگری جز انتخاب مکانهای آسیبپذیر مانند دشتهای سیلگیر برای سکونت ندارند این امر ناشی از عدم اطلاع آنان و یا سیستم نامناسب برنامهریزی کاربری اراضی نیست، بلکه به دلیل کنترل قیمت زمین توسط نیروهای بازار است که امکان دسترسی گروههای کم درآمد به محلهای امن و مناسب را محدود میکند.
در رویکرد اقتصاد سیاسی چنین تصور میشود که تعداد زیادی از مردم در محدوده اجتماعی و سرزمینی یک سیستم سیاسی و اقتصادی به دلیل ارتباطات نابرابر اقتصادی امکان دستیابی یکسان به منابع اصلی مانند زمین غذا و سرپناه که از ملزومات زندگی هستند را ندارند و لذا بصورت گروههای ناتوان بیشتر در معرض اثرات زلزله هستند». ( ستوده، 1380: 220)
1-8- شاخصهای آسیبپذیری شهرها در مقابل زلزله
در ارائه راهکار برای کاهش از آسیبپذیری شهر در مقابل زلزله مهمترین مرحله ابتدعاً شناسایی زمینههای ایجاد خطر و آسیب در شهر است. پس لازم است قبل از برنامهریزی برای کاستن آسیب زلزله در شهر عوامل ایجاد خطر را شناسایی و مورد تجزیه تحلیل قراردهیم. «آسیبپذیری عبارتست از میزانی از خسارت به عنصرخاص در معرض خطر یا مجموعهای از چنین عناصر که در اثر به وقوع پیوستن یک عامل خطرناک بوجود می یاید و غالباًاز صفر تا یک بیان می شود. آسیب پذیری پدیده ایستایی نیست بلکه فرایندی پویا و جامع درنظر گرفته می شود که احتمال صدمه عوامل فوق را تغییر می دهد و بر آنها اثر می گذارد».( Oktay, 1995:607) شاخصهای آسیبپذیری مکان در مقابل زلزله در سه گروه از شاخصهای موثر میتوان شناسایی کرد که عبارتند از: شاخصهای طبیعی که مربوط به خصوصیات مقر، توپوگرانی و زمینشناسی مکان میگردد، شاخصهای عوامل مصنوع که شامل عوامل آسیبپذیرسازی مکان در مقابل زلزله است که نتیجه فعالیتهای انسانی و تغییرات حاصله توسط بشر در محیط طبیعی است و در نهایت شاخصهایی که به شاخصهای ترکیبی معروف است که ترکیب از در شاخصهای قبلی است.
1-8-1- شاخصهای طبیعی مکان
دوری و نزدیکی به گسل شکست زمین، تخریبهای ناشی از روانگرایی، زمین لغزش، ریزش، فرونشست زمین و آسیبهای حاصله از جنس خاک و پستی و بلندی و طغیان آب از جمله شاخصهای آسیبرسان طبیعی هستند که میتوانند شهرها را در مقابل زلزله آسیب پذیر نمایند. این گروه از شاخصها هر چند از نگاه اول اصلیترین عوامل تخریب شناخته میشوند اما به دلیل قابلیت شناسایی و پیشبینی رفتار بر اساس نتایج حاصل از بررسیهای و مطالعات خاک شناسی و زمینشناسی امکان کاهش خطرات متوجه از سوی اینگونه شاخصها بیشتر است.
1-8-2- شاخصهای مصنوعی مکان
«هیچ کس نمیتواند انکار کند، کیفیت محیط شهری به امکانات تسهیلات و ایمنی وابسته نیست. این عناصر بر محیطها و حوزههای شهری تأثیر میگذارند. از میان عناصر فوق امکانات و تسهیلات به بهرهمندی و استفاده از شهر ارتباط دارد در حالی که موضوع مهم ایمنی به فراموشی سپرده شدهاست. این موضوع بخصوص در مورد زلزله که اغلب در مکانهای همسان رخ نمیدهد، صدق میکند. شهرنشینی و توسعه سریع بدون در نظر گرفتن مسأله ایمنی در مقابل بلایا صورت گرفتهاست». (عبداللهی، 1383: 97) شاید به دلیل همین بیتوجهی به مسأله ایمنی در شهرنشینی است که انسان در مقابل ساخته دست خود آسیبپذیر میگردد. محیط مصنوع شهری و شاخصهای آسیبرسانی مصنوعی مکان که حاصل تداوم دخالت بشر در محیط طبیعی زندگی خود است را میتوان مهمترین عامل در آسیبرسانی حاصل از بلایای طبیعی بویژه زلزله دانست و در عین حال بدلیل امکان هدایت و برنامهریزی منطقی و اصولی آنست که این امکان را میدهد که با در نظر گرفتن روشهایی بتوان از شدت آسیب در مناطق شهری کاست. شاید در بین روشهای موجود برای کاستن از آسیبهای خطر زلزله هیچ کدام از روشها به اندازه روشهای کالبدی و فیزیکی در شهرها کارساز نباشند. در این ارتباط میتوان به موارد زیر بعنوان مهمترین عوامل موثر در آسیب پذیری شهرها اشاره نمود:
1-8-2-1- تراکم انسانی
«بطورکلی تراکمها نقش غیر قابل تردیدی در رابطه با شاخص های مختلف رفاهی(بهداشت، آموزش و…)و دسترسی به امکانات دارد، لیکن رابطه تراکم جمعیتی با آثار زلزله قدری یپیچیدهتر است. با استناد به روش استقرایی و استدلالی روشن است که تراکم جمعیتی هیچ گونه نقشی در شدت تخریب ندارد، بلکه اهمیت تراکمها مربوط به بعد از رخدادن تخریب است».(بحرینی،1375: 32)
«از طرفی مکان فیزیکی تراکمهای انسانی بسیار تعیین کننده به شمار میرود. اگر دامنه آسیبپذیری شهر در بخشهای مختلف متفاوت باشد، در بخشهای مقاوم و ایمن شهر، افزایش تراکمها به اندازه که ظرفیت را پاسخگو باشد، از نظر آسیب پذیری در مقابل زلزله مورد تهدید قرار نمیگیرد. زیرا تا تخریبی صورت نگیرد خطر جدی نیز تراکمهای انسانی را تهدید نمیکند.این موضوع فقط در بحث تراکمهای انسانی صدق میکند و نقض مطالب پیشگفته در خصوص نقش آسیب پذیری شهر باتوجه به مکانیابی، دوری و نزدیکی به گسلها و … نمیباشد». (عبدالهی، 1383: 91)
1-8-2-2- نوع مصالح
«نوع مصالح بکار رفته در ساخت واحد مسکونی یکی از شاخص های تعیین کننده کیفیت مسکن محسوب میگردد. بطور کلی در اکثر کشورها، ساختمان های مسکونی ساخته شده از مصالح بی دوام، مانند: خشت و گل و خشت و چوب در رده واحد های مسکونی غیر ایمن قرار دارند. البته در این مورد ضوابط دقیق و بین المللی وجود ندارد. زیرا ایمنی، مرغوبیت و قابلیت مصالح مختلف ساختمانی بستگی به شرایط اقلیمی وضع آب و هوای هر منطقه دارد». (بحرینی، 18:1375 )
نحوه مقاومت بنا درمقابل زلزله رابطه قابل لمسی با نوع مصالح بکاررفته در ساخت و ساز بنا دارد. بر اساس مصالح غالب بکار رفته در ساخت و ساز ابنیه در سطح کشور چهار گروه از انواع مصالح قابل شناسایی است.
الف: با دوام: شامل اسکلت فلزی ، اسکلت بتن
ب: با دوام: شامل آجر و چوب ، سنگ و چوب و بلوک سیمانی ، آجر و آهن سنگ و آهن
ج: کم دوام: شامل چوب و خشت و چوب و خشت و گل
د: بی دوام :شامل چادر و حصیر
مقاومت در مقابل زلزله مسئلهای است که بایستی در مورد نوع مصالح بکاررفته در ساخت و ساز ابنیه مورد بررسی قرارگیرند. هر چند مصالح کم دوام را بعنوان غیر ایمن معرفی میکنند اما در رابطه با زلزله و مقاومت بنا کیفیت بکارگیری مصالح ، چون پی سازه و نحوه اتصالات و انتقال بار بنا بسیار قابل توجه است و لازم به نظر میرسد. در طبقه بندی فوق از نوع مصالح تنها گروه مصالح با دوام واجد شرایطی چون اجرای فنداسیون ، اتصالات استاندارد و مقاوم و تقسیم بار تحمیلی ناشی از سنگین ساختمان میگردد و سایر گروه ها چنین شرایطی را در خود نمی بینند. بنابراین میتوان سه گروه آخر این طبقه بندی را درگروه مصالح آسیب پذیر معرفی نمود.
1-8-2-3- عمر ساختمان
عمر ساختمان نیز از شاخصهای مهم در برآورد آسیبپذیری مناطق مسکونی بشمارمیرود که در ارتباط با مصالح بکاررفته در ساخت و ساز مفعوم و معنیدار خواهد شد. چرا که در رابطه مستقیم بین عمر ساختمان و کیفیت پایین مصالح نیز قابل تصور می باشد. عمدتاً مصالح مقاوم در ساختمان های با متوسط عمر کمتر بکار رفته اند. براین اساس برای هر بنایی عمر مفیدی تعریف میشود که در کشور ایران متوسط عمر مفید بنا 30 سال تعیین شده است. این به این مفهوم است که هرچه از سال ساخت بنا می گذرد احتمال آسیب پذیری آن نیز در برابر زلزله افزایش می یابد.
1-8-2-4- مساحت قطعات
یکیازمهمترین شاخصها در تعیین آسیب ناشی از زلزله و افزایش تلفات آن مساحتقطعات مسکونیاست. این معیار از چند بعد حائز اهمیت است چراکه کوچک بودن مساحتقطعاتمسکونی با افزایش جمعیت و تراکم انسانی رابطه معکوس دارد و دیگر اینکه در اکثرقطعات مسکونی با مساحت کم شرایط کیفی ابنیه چندان مطلوب نخواهد بود و چنین بافتهایی از احتمال آسیب بیشتری برخوردار خواهند بود.
1-8-2-5- تراکم ساختمانی
تراکم ساختمانی عبارتست از نسبت سطح کل زیر بنای واحد مسکونی به زمین مورد استفاده که بصورت درصدی بیان می گردد. « تراکم ساختمانی از جمله عواملی هستند که تعیین کننده وضعیت کالبدی محدوده از نظر فضاهای باز و ساخته شده می باشد. درواقع هرچه این عوامل مقدار بیشتری را بخود بگیرند فشردگی و تراکم بیشتری را میسازند. بنابراین در جاهایی که دارای تراکم ساختمانی و ضریب اشغال بالایی هستند، از فضای باز کمتری نیز برخوردارند و بالطبع آسیب پذیری در برابر زلزله نیز بعلت پیچیده کردن شرایط، بیشتر میکنند».(علی قدیری، 1381: 137)
1-8-2-6- شبکه معابر و دسترسی ها
«راهها و شبکه حمل و نقل از جمله آسیب پذیرترین اجزای منطقهای بر اثر زمین لرزه و پدیدههای جانبی آن هستند. کالبد راه ها بر اثر شکاف در زمین ناشی از زمین لرزش ، نشت و ترک، زمین لغزش ، روانگرایی و سنگ ریزش دچار آسیب و تخریب شده و آمدوشد در آنها تا مدتی طولانی پس از حادثه قطع می گردد. چه بسا تخریب وارده به حدی باشد که ایجاد مسیرهای جدید برای عبور و مرور ضرورت پیدا کند. آسیب و تخریب وارده به راهها و شبکه حمل و نقل به اشکال گوناگون بر سایر اجزای منطقه ای تاثیر می گذارد.
1- سکونتگاه ها
الف)بسته شدن راهها و شبکه حمل و نقل می تواند سبب اختلال و حتی قطع عملیات امدادرسانی شود .این امر بویژه از ساعات اولیه پس از سانحه حیاتی است. (اثرات اولیه)
ب)تخریب راهها و لزوم صرف وقت طولانی برای تعمیر راه یا ایجاد مسیر های جدید، شروع حیات عادی این مناطق را به مخاطره می افکند. (اثرات ثانویه)
2-نواحی صنعتی
تخریب راهها سبب ایجاد اختلال در فعالیت نواحی صنعتی می گردد.(اثرات ثانویه)
3-تأسیسات آب
بسته شدن راهها بر اثر زلزله سبب می شود که امداد رسانی به تأسیسات آب و ادامه فعالیت آنها در معرض مخاطره قرار گیرد. ( اثرات اولیه )
4-تأسیسات سوخت
در صورت مسدود شدن مسیر های عبوری، احتمال میرود که کمک رسانی به تأسیسات سوخت آسیب دیده و دچار اختلال شود.( اثرات اولیه )
5-تأسیسات برق
مسدود شدن راهها می تواند در عملیات امداد رسانی به تأسیسات برق آسیب دیده و ادامه فعالیت آنها اختلال ایجاد نماید ( اثرات اولیه )».(بحرینی،179:1375و180)
1-8-2-7- امکانات زیربنای و زیرساختی شهر
زندگی شهری بطور گسترده ای با وجود برخی امکانات و زیر ساختها پیوند خورده است و حیات شهر به وجود چنین امکاناتی در شهرها متکی است که امکانات زیربنایی و زیرساختهای حیاتی شهر مانند شبکه انتقال آب آشامیدنی و تأمین انرژی نیز می توان در این گروه از امکانات طبقه بندی کرده همانگونه که حیات عادی شهر وابستگی تام به وجود تأسیسات و تجهیزات شهری دارد، در زمان بحران نیز چگونگی عملکرد و میزان آسیب های وارده به آنها و همچنین امکان ترمیم و بازسازی فوری عملکرد آنها بسیار مهم می نماید. به همین دلیل شناخت ویژگیها و خصوصیات چنین امکانات و زیرساختهایی در شهر جهت مطالعه و آسیب شناسی زلزله حائز اهمیت است.
1-8-2-8- فرم شهر
فرم شهر نتیجه و برآیند اثر عناصر طبیعی و انسانی شهر است و ماحصل ترکیب این دو عامل فرم شهر را شکل می دهند. بطور کلی می توان جهت شناسایی فرم شهر دو فاکتور اساسی را در آن، مورد ارزیابی قرارداد که عبارتند از: دانه بندی و نحوه ارتباط عناصر یا شکل فضایی شبکه ارتباطی شهر. اینکه در بین الگوها و فرمهای گوناگون شهر کدامیک در هنگام زلزله بهتر عمل خواهند کرد نمی توان به قانونمندی روشن و قطعی رسید چرا که هر کدام بر اساس و ترکیب های خود میتوانند نقاط قوت و ضعف خاص خود را در هنگام سانحه داشته باشد.
«سینگر (1952) و لینج(1958) هر دو معتقدند که فرم های باز(فضاهای باز شهری که بین فضای ساخته شده پراکنده اند ) انعطاف پذیری بیشتری نسبت به فضاهای متراکم دارند».(حبیب، 32:1371) بنابراین بافت باز و پراکنده و الگوی شبکه معابر مناسب و کار آمد دو ویژگی مهم در فرم شهر و نقش آن در کاهش آسیبهای ناشی از زلزله دارند.