مقدمه:
معاد به معنای رستاخیز است و باور به آن یکی از اصول دین اسلام می باشد.
برخی معاد را تنها جسمانی یا تنها روحانی می دانند و برخی هم روحانی و هم جسمانی می دانند.اعتقاد به قیامت و معاد تقریبا در اکثر دینهایی که انسانها از اول خلقت تا حالا با آن سرو کار داشتند هرچند با اختلافاتی همواره در میان مردم رایج بوده و اکثریت معتقدند که یک روزی همه مردگان زنده میشوند و در آنجا دیگر پس از یک زندگی توام با رنج و زحمت به رفاه و آسایش مطلق روی خواهند آورد.
معاد در عقل و فطرت هر انساني جايگاه قابل توجهي دارد زيرا كيست كه نخواهد بداند: عاقبت انسان و جهان چه مي شود؟ انتهای عمر انساها و تلاشهایشان واعمال خوب وبدشان چیست؟آیا حسابرسی هست؟
مساله معاد كه همه ي اديان به آن اشاره كرده و پيامبران مردم را به آن هشدار داده اند تنها يك مساله تعبّدي نيست؛بلكه، عقل بر اساس حكمت و عدالت خداوند آن را حتمي مي داند. بعد از توحيد مهمترين مسأله ديني است. پيغمبران آمده اند براي اينكه مردم را به اين دو حقيقت راهنمایی كنند: اول به خداو بعد به قيامت وروز جزا.
خداوند گفتگوی نوح با قومش را در قرآن اینگونه حکایت میکند:
«و خدا شما را مانند نباتات از زمین برویایند سپس به زمین بازگرداند و دیگر بار شما را برانگیزد»(نوح/18،17)
و در سوره شعرا از قول ابراهیم میفرماید:
«خدایی که مرا میمیراند و سپس به حیات ابدی آخرت زنده میگرداند همان خدایی که امیدوارم که روز جزا گناهم را بیامرزد» (شعرا/81و 82)
و در سوره طه خداوند خطاب به حضرت موسی میفرماید:
«روز قیامت حتماً فرا خواهد رسید و ما آن ساعت را پنهان داریم تا هر نفسی را به پاداش اعمالش در آن روز برسانیم»(طه/15)
همینطور داستان اصحاب کهف ،حضرت عزیر و زنده شدن مردگان بدست حضرت عیسی و… همگی بیانگر توانایی خدا بر زنده کردن مردگان است،خداوند موجودات را بدون هیچ الگوی پیش ساخته ای خلق کرده پس آیا زنده کردن آنها پس از مرگ برایش کار مشکلی است؟
دلایل اثبات معاد
جای هیچ تردیدی نیست که امری است که وقوع آن امکانپذیر میباشد و زندهشدن مردگان محال نیست که از خداوند صادر نشود، تمام بحث بر سر این است که چه ضرورتی دارد که معاد اتفاق بیفتد؟ تعدادی از دلیل های آن در زیر آمده :
- زندگی اخروی لازمه زندگی دنیوی است اگر معاد نباشد خلقت بیهوده خواهد بود. خدا در قرآن میفرماید:
«آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریدیم و به سوی ما رجوع نخواهید کرد»؟(مومنون/115)
قرآن در واقع اینطور میگوید یا باید بگوئید معادی نیست و آفرینش عبث است و یا اینکه جهان از روی عبث آفریده نشده است پس معاد هم باید باشد. معاد کامل کننده خلقت است و جزیی از خلقت است که با نبودن آن خلقت ناقص است، خداوند در قرآن میفرماید:
«ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم آنها را به حق آفریدیم ولی اکثر مردم از آن آگاه نمیباشند همانا روز قیامت روز جدایی بین مؤمن و کافر و وعدهگاه جمیع خلایق است»(دخان/38و40)
2) معاد عدالت خداوند است اگر معاد وجود نداشته باشد انسانهای نیکوکار و گناهکار بعد از مرگ مساوی خواهند بود در حالی که عقل حکم میکند به اینکه باید از لحاظ ثواب بین انسان مؤمن و گناهکار فرق باشد، پس اگر معادی نباشد مستلزم ظلم است و ظلم از خدای حکیم دور است.
3) خداوند در قرآن مؤمنین و نیکوکاران را به ثواب و پاداش الهی وعده داده است پس معاد وعده الهی است و تخلّف از وعده قبیح است و از خدای حکیم کار قبیح صادر نمیشود، خداوند در قرآن میفرماید: «پروردگارا محققاً تو همه خلق را جمعآوری در روزی که هیچ شکی در آن نیست همانا خداوند خلق وعده نمیکند» (آلعمران/9)
انگيزه انكار معاد
بخشی از آیات قرآنی بر این حقیقت اشاره میفرماید که منکران قیامت ، هیچ دلیل عقل پسند و محکمهپسندی در ادعاهای خود نداشته و صرفا میکوشند تا قیامت و زندگی دوباره انسان را امری غیرمعقول نشان دهند چنانچه آیات 7 و 8 سوره سبا نیز به این حقیقت اشاره نموده کسانی که کفر ورزیدند، گفتند آیا مردی را به شما نشان دهیم که شما را خبر میدهد که چون متلاشی شدید باز قطعا در آفرینشی جدید خواهید بود؟ آیا این مرد بر خدا دروغی بسته یا جنونی در اوست؟ نه بلکه آنان به آخرت ایمان ندارند در عذاب و گمراهی دور و درازند.
عدم اطمینان از برگشت دوباره مردگان
قرآن در برابر کسانی که میگفتند: «چگونه ممکن است انسان بعد از متلاشی شدن بدنش مجددا زنده شود؟» پاسخ میدهد: هویت شما به روحتان است نه بدنتان که در زمین پراکنده میشوند.
یعنی از این گفتگو متوجه میشویم که منشا انکار کافران همان ترس محال بودن برگشت دوباره مردگان است.
آنان میپنداشتند که انسان همین بدن مادی است که با مرگ متلاشی و نابود میگردد و اگر مجددا زنده شود انسان دیگری خواهد بود زیرا برگرداندن موجودی که مرده محال است.
پاسخ به این عدم اطمینان
پاسخ این ترس از بیان قرآن کریم روشن میشود و آن این که هویت شخصی هر انسانی به روح او بستگی دارد ومعاد برگشت دوباره مردگان نیست بلکه بازگشت روح موجود است.
قابلیت بدن برای حیات مجدد
اینکه روح دوباره به بدن بر گردد و یا اینکه بدن دوباره زنده شود یک امر محال نیست بلکه مستلزم یک سری شرایط است که این شرط ها بر خدا که خود خالق موجودات است پوشیده نیست
لحظه مرگ
لحظه بسيار حساس و خطرناكي است كه آيات و روايات فراواني در زمينه ان سخن گفته اند،كه حتي خوبان هم از آن دلهره و وحشت دارندالبته منافاتي ندارد كه در عين حال كه ترس دارند علاقه هم به لقاء الله داشته باشند.
وقت احتضار براي كافران بسيار دردناك است. زيرا دلبستگي به دنيا ريشه در وجودشان كرده است و چنان فريفته مظاهر دنيا شده اند،كه به سختي از آن دل مي كنند. اينان هنگام احتضار،ملك الموت را با چهره زيبا و حقيقيش نمي بينند،زيرا معصيت تمامي وجودشان را فرا گرفته و در دنيا غرق شده اند.
كيفيت جان كندن كافر بدان گونه است كه ملائكه عذاب با تازيانه بر بالين او حاضر مي شوند و بر سر و صورتش تازيانه مي زنند.
در همان حال جان او را با چنان شدّتي مي گيرد كه گويي تمام شريان هاي بدن او از چشمش خارج مي شود و آنگاه روح او نيز به مانند ارواح مومنين به آسمان ها برده مي شود مي شود تا در محضر خداوند حاضر شود.
از اين رو گاهي به صورت سگ بر ساكنان آسمان عرضه مي شود، گاهي به شكل خوك و گاهي با هويتي ديگر .سرانجام در محضر ربوبي حاضر مي شود.
قبض روح با كيست؟
قرآن گرفتن روح را در يك جا به خدا نسبت داده و در جاي ديگر همين كار را به فرشتگان نسبت داده است.گيرنده گرفتن اصلي جان ها خداست و ملك الموت و فرشتگان از طرف خداوند مامور اين كارند.بنابراين نسبت جان گرفتن هم به خدا و هم به ملك الموت صحيح است.
عجز انسان از درک فرشته مرگ
آیا وقتی فرشته مرگ به خانه ای می آید آنرا میبینی؟او چگونه بچه را در شکم مادرش میمیراند؟آیا او به بدن مادر وارد میشو یا روح به اجازه خداوند به سوی او می آید؟(این خطبه مربوط به فرشته مرگ و کیفیت قبض روح است)
عبرت از مرگ و توصیه به یادآوری روز جزا
آدمی پس سالها زندگی و گذشت روزگار در نهایت با مرگ روبرو میشود وپس از دردها و رنجها به آرامش میرسد او را در سرزمین مردگان و قبر میگذارند. حشرات گوشت و پوستش را از بین میبرند وبدن ها با آن همه طراوت و زیبایی متلاشی میشوند بادها و طوفانها و شب وروز بدنش را میپوساند و آن استخوانهای محکم از بین می روند.
اما ارواح در گرو گناهان اند دیگر بر اعمالشان اضافه نمیشود و از گناهانشان نمیتوانند توبه کنند باید از پل صراط عبور کنند گذرگاهی وحشتنا با پگرتگاههای وحشتزا…
عالم برزخ
دليل عقلي و آيات قرآن گواهي مي دهند كه روح ما همچنان باقي است و با پوسيده شدن جسد لطمه اي به روح وارد نمي شود و براي خود استقلال و اصالت دارد.
كلمه برزخ در لغت به چيزي گفته مي شود كه حائل ميان چيزي و چيز ديگري باشداز مردن تاقيامت يك حالتي وجود دارد كه آن حالت فاصله ي ميان زندگي اين دنيا و قيامت است،حائل ميان اين دو است. منظور از عالم برزخ عالم قبر است،عالمي كه انسان در آن يك نوع زندگي خاصي تا قيامت دارد،ما اين حقيقت را در آيات فراوان و روايات بسيار زيادي كه هم شيعه و سني بيان كرده اند مي بينيم.
همانگونه كه از آيات و روايات مشخص است در شكنجه گاه برزخ عرضه آتش است ولي در قيامت ورود در آتش است. مثال آن در مورد آل فرعون است که در قرآن به آن اشاره شده.
وصف رستاخیز
بعد از سپری شدن روزگار رستاخیز برپامیشود و آنگاه آسمانها را به حرکت در آورد واز هم بشکافد و مانند طوماری آن را جمع کند و زمین به شدت بلرزد و کوهها از جا کنده شوند ود برابر هیبت وجلال و جبروت خدا با خاک یکسان شوند انسانها از شکاف گور و میدان های جنگ و… بیرون می آیند و با شتاب به سوی فرمان پروردگار میروند و به صورت دسته هایی خاموش و ساکت ایستاده حاضر میشوند که به دو دسته تقسیم میشوند :به گروهی نعمتها دهدو از گروه دیگر انتقام گیرد.
چشم های بیننده خدا آنها را مینگرد و صدای فرشتگان به گوش آنها میرسد تمام در های فریب و نیرنگ بسته میشود و آرزو ها قطع میشوند و اضطراب و وحشت همه جا را فرا گرقته و هم به سوی پیشگاه عدالت برای دریافت کیفرو پاداش کشیده میشوند جایی که شاهدان بیرونی(پیامبران و ملائک) و درونی (اعضای بدن انسان) حضور دارند تا بر اعمال افراد گواهی دهند و خداوند حکیم با سنجش اعمال انسانها بدون کمترین ستمی به اعمال انسانها رسیدگی کند.
نتیجه
با توجه به مواردی که گفته شد :
نابودی جهان پس از پدید آمدن شگفت آورتر از آغاز آفرینش آن نیست.
پدیده ها همانطورکه در آغاز آفرینش قدرتی نداشتند به هنگام نابودی نیز قدرت مخالفتی ندارند زیرا اگر میتوانستند پایدار می ماندند و تنها خدا می ماند :
ما زبالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم
انا لله و انا الیه راجعون
منابع تحقیق:
1) معاد شهید مطهری
2) کتاب معادشناسی
3)خطبه ها ،نامه ها و حکمت های نهج البلاغه