نظر شخصيت ها
درباره ی تعليم و تربيت و انتخاب معلم
استاد جلاالدين همايي : معلم، يعني كسي كه براي معلمي خلق شده و شايستگي اين شغل مقدس و لياقت اين مقام و منزلت عالي را داشته باشد، بسيار گرانبها و عزيزالوجود است.
چنين نيست كه هر كس ايامي چند درس خواند و خط و سوادي به هم رسانيد، يا دست بالا به مقام اجتهاد قديم يا دكتراي جديد هم رسيد، واقعاً شايسته ايفاء وظيفه و شغل خطير معلمي باشد.
استاد در تاريخ 5/5/1345 در يك سخنراني اظهار داشته اند :
حدود 35 سال پيش مقاله اي تحت عنوان « هر خواننده اي داننده و هر داننده اي آموزند نيست » براي مجله تعليم و تربيت نوشتم، از آن زمان تاكنون، روز به روز بر تجربه من افزوده شده است اكنون هم از بن دندان مي گويم، « هر كس درس مي خواند، عالم حقيقي نمي شود و هر عالمي هم از عهده كار معلمي بر نمي آيد از صدها دانشجو، جز عده قليلي واقعاً عالم نمي شود و از صدها عالم نيز غير از معدودي واحد شرايط معلم حقيقي نيستند. »
درست فهميدن مطالب، هضم شدن معاني در روح، قوه تعبير و حسن تقرير، قدرت خلاقه بيانات خطا بي جهت تقريب و تأثير مطالب در ذهن دانش آموزان و دانشجويان، با رعايت اين شرط كه « هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد »، حِلم و بردباري، درست كرداري و راست گفتاري حسن شفقت و دلسوزي و مهرباني، مراعات شيوه دلالت و هدايت و بالجمله داشتن عواطف پدري نسبت به دانش آموز و دانشجو و امثال اينها از شرايط معلم واقعي است.
دكتر علي اكبر سياسي :
براي آنكه معلم، از نظر جسمي و روحي تربيت هماهنگ داشته باشد و براي انجام وظيفه آماده شود، بايد حداقل به مدت 2 سال شبانه روز زير نظر كارشناسان خبره قرار گيرد، و حتي الامكان د راين مدت از تماس با محيط بيرون و خارج از مركز تربيت معلم خوداري نمايد.
در بعضي از كشورهاي پيشرفته دوره دانشسراهاي شبانه روزي دوراني چهار سال است. شايسته است، اين روش را تعقيب كنيم، و به معلمان آينده جامعه خود پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك را بياموزيم و ترتيبي بدهيم كه محيط آموزشي ايشان در سطح بسيار والا قرار گيرد. بطور يقين وقتي محدوديت هاي موجود از نظر امكانات مادي و وسايل آزمايشگاه و ابزاركار هر رشته و ساير تجهيزات، برطرف شد شاهد رشد و شكوفايي انديشه خواهيم بود. دانشجو حداقل بايد در دانشسراي عالي براي مدت 3 سال دوره ببيند.
براي دانشسرا بايد بهترين دانش آموزان را بصورت ورودي انتخاب و گزينش كنيم و اين وظائف رؤساي نواحي و مناطق آموزش و پرورش مي باشد.
معلم دانشسرا علاوه بر مراتب فضل و دانش و بهره داشتن از علوم تربيتي بايد از نظر فضايل اخلاقي بين همكاران و همگنان ممتاز باشد.
بر همين اساس « در قانون معلم » داوطلبان ورود به دانشسرا ها مورد تشويق و حمايت جدي قرار مي گرفتند، و نيز براي معلمان اين مراكز امتيازات ويژه اي در نظر مي گرفتند. از نظر من، معلم در مقابل كار پرزحمت خود پاداش مادي ناچيزي دريافت مي كند، اما چيزهاي ديگري دريافت مي كند كه جنبه مادي ندارد و كساني كه در مشاغل ديگري كارمي كننداز دريافت آن محروم مي باشندوآن عبارتست از:
1 – معلم كسري درآمد خود را با لذات معنوي جبران مي كند، زيرا لذتي بالاتر از آن وجود ندارد كه انسان بتواند شخصيت و تكوين منش افراد را سامان دهد. و اين كار معلم است. لذتي كه معلم از آدم سازي، يعني باز كردن چشم و گوش كودكان و جوانان و آشنا ساختن ايشان به رموز علم و پرورش قواي عقلي و اخلاقي آن ها مي برد، بيشتر از لذتي است كه مهند س و معمار از ساختن يك بناي تازه يا اديب و صنعتگر از ايجاد يك اثر ادبي و صنعتي مي برد.
2 – معلم هر قد جلوتر مي رود بيشتر به نواقص علمي خود پي مي برد و علاقه مند است كه نواقص وجود خود را رفع كند و كمالات اخلاقي و علمي را درك كند و در حرفه معلمي مي تواند به اين هدف دست يابد.
3 – معلم به تدريج اين عقيده را پيدا مي كند كه هيچ كاري پر مغز تر از كارهاي علمي نيست و اگر عادت به مطالعه كرده باشد، به هيچ قيمتي كار خود را با كارهاي اداري كه از نظرش ماشين وار جلوه مي كند، عوض نخواهد كرد.
اگر اين اصول را قبول كنيم تنها كار دستگاه آموزش و پرورش آن استكه با تدابير ويژه اي بتوانند عده اي از جوانان علاقه مند، با هوش و مستعد را به مراكز تربيت معلم جذب نمايد. زيرا مي دانيم وقتي وارد مدرسه شدند و آن تربيت ويژه و عشق به معلمي را آموختند، و شروع به كار معلمي كردند، ديگر از معلمي دست نخواهند كشيد.
ضمناً بايد گفت همانطوري كه لايق ترين فرمانده نظامي، بدون داشتن سربازان ورزيده و شجاع نمي توانند كاري از پيش ببرد و نخستين اقدام او تربيت سربازان و مجهز كردن ايشان است. همانطور يك مدير كل يا يك رئيس آموزش و پرورش هر قدر هم كه فاضل و مدير و مدبر و فعال باشد، اگر آموزگاران و دبيران تربيت شده و كاردان در اختيار نداشته باشد، نمي تواند كار مهمي از پيش ببرد.
ارشادات مرحوم محمد علي فروغي به معلمان :
1 – كوشش كنيد تا مدرسه براي فرزندان ما، زندان و درس براي ايشان عذاب نباشد. بدين معني كه تلاش كنيد مدرسه از نظر ساختمان و فضاي سبز و بهداشت و نور و رنگ بسيار با صفا و دلپذير باشد. بطوري كه دانش آموزان همواره از ورود به مدرسه شادمان شوند.
2 – رفتار معلمان، معاونان، مديران مدارس چنان باشد كه همه دانش آموزان را جذب نمايند. نمي گويم كه ابهت و هيبت نداشته باشند، بلكه اين حشمت و هيبت توأم با مهر و محبت باشد.
درس اديب اگر بود زمزمه محبتي
جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را.
3 – درس را بايد با شادي و مسرت توأم ساخت، مطالب بايد با فهم دانش آموزان متناسب باشد، مخصوصاً معلمان بايد مطابق ذوق و استعداد و هوش دانش آموزان و حتماً به زبان ايشان تدريس كنند، زيرا اين پند بزرگ، يكي از اصول تعليم و تربيت است :
چون سروكار تو با كودك فتاد
پس زبان كودكي بايد گشاد.
4 – گفتار و كردار معلم بايد آميخته با ادب و كمال باشد، آنچه مي گويد و آنچه عمل مي كند بايد براي دانش آموزان سرمشق باشد.
پاكيزگي، ادب، حسن خلق، راستي و درستي، نيكوكاري و شرافتمندي و صفات برجسته ديگر چيزهايي است كه اگر دانش آموزان از معلمان، يعني پيشوايان فكري خود ببينند، صد چندان بهتر مي آموزند تا كتاب يا از واعظ و معلم بي عمل بشنوند.
5 – در تعليم و تربيت در مرحله ابتدايي مانند مراحل ديگر بايد متوجه پرورش قوه فكر و انديشه دانش آموزان باشند و نه پر كردن حافظه ايشان، تمام مطالبي كه آموزش مي دهيد بايد دانش آموزان به خوبي درك كنند و ياد بگيرند، آنچه در سابق تأكيد مي كردند كه نوآموز مطلبي را حفظ كند، بكلي غلط و غيراصولي و باطل است.
6 – در آموزش مطالب به نوآموزان به هيچوجه شتاب نكنيد، آرام آرام ابتدا مطالب را شفاهي و از روي نقشه و تصاوير جالب توجه يا ابزارهاي آموزشي، وسايل آزمايشگاهي شرح دهيد. تا خود او كم كم با آنچه شما مي گوييد يا اهداف مدرسه آشنا شود و بعد با نهايت دقت و با برنامه ريزي دقيق و زمان بندي شده به او كلمات و طرز محبت كردن و روش نوشتن را بياموزيد