انسان و طبیعت
در تدبیر تکوینی و اداره واقعی جهان ماده،انسان جایگاهی فعال و اثر گذار دارد.طبیعت با انسان و نیازهایش بیگانه نیست.آنچه نیاز انسان را برمی آورد،در طبیعت و قدرت چیرگی بر طبیعت در انسان نهاده شده است
انسان چنان آفریده نشده است که بر قسمتی از طبیعت تسلت یابد و بخشی دیگر از تیرس بهره برداریش خارج بماند،مدبر جهان طبیعت را چنان آفریده که نیازهای طبیعی انسان را برآورده سازد.
انسان در چرخه ی تولید عامل اساسی است و باید در به دست آوردن تکنولوژی و به کارگیری فن تولید که عامل سرنوشت ساز زندگی اش به شمار میآید تلاش و کوشش نماید.از سوی دیگر نه طبیعت همه ی اندوخته هایش را به آسانی در اختیار انسان میگزارد و نه انسان میتواند بدون تلاش و آگاهی از رازهای طبیعت، آن را مهد پیشرفت خود قرار دهد.
تاثیر طبیعت بر آثار تصویری انسان در دوران باستان
اگر سری به موزه ی ایران باستان یا هر موزه ی دیگری که در آن ها سفال هایی از دوران باستان به نمایش در آمده بزنیم و نگاهی به نقشهایشان بیندازیم متوجه میشویم که چگونه محیط زیست بشر یا همان طبیعت بر روی تفکرات و فرهنگ او تاثیر گذاشته است.
روی بیشتر این سفالها نقش زیگزاگی همچون (wwww)دیده میشود که کارشناسان از ان به عنوان سمبل کوه یا آب دریاها و رودخانه ها یاد میکنند. از طرفی، نظریه ای وجود دارد مبنی بر این که بیشتر تمدنها در کنار کوهها و رودخاهای پر آب شکل گرفته اند با توجه به این موضوعات، بستر زندگی بشر در تفکر او همواره با نقش هایی همخوان شده که او از کوه ها و رودخانه ها الهام گرفته است.
جالب اینجاست که همین نقش سفالها که هم برآمدگی و تورفتگی کوه ها را تداعی میکند و هم امواج آب را بعدها نیز د نوشتن و خط الرسم به یادگار باقی ماند.تا جایی که واژه ای (کوه) میدهد،در زبان انگلیسی که برداشتی از زبان وخط لاتین است،به صورت ((mountain نوشته میشود که حرف اول آن از نقش مورد بحث آمده است.حتی واژههای آب و موج هم با همین شکل شروع میشوندwater,wave)).
از آنجایی که محیط زیست بشرعلاوه بر کوه ها و رودها،درختان و صخره ها و موجودات درون آن را نیز در بر میگیرد،برایش مقدس هم بوده اند و از همین رو واژههای مقدسی که بسیاری از اوقات به باروری و حاصلخیزی هم مربوط
می شوند،با حروف mوw که نمادی از نقش مذکور هستند،شروع میشوند. برای مال میتوان به واژههای (mother,maryam,mary,musa) اشاره کرد.
بررسی تغییر طبیعت و تاثیر آن بر زندگی انسان
نویسندگان کتاب دیالتیک روشنگری اشاره میکنند که با پیشرفت تکنیک و عقلانی شدن بشر نه فقط طبیت را میشود کنترل کرد و بر آن مسلط گردید بلکه این تسلط بر انسانه ا نیز گسترش مییابد و حتی فرد در عصر روشنگری سرشت و خصلت خود را سر کوب میکند.
روسیه لنین و استالین و چین امروزه نمونه هایی هستند که به خوبی نشان میدهند که چگونه برنامه صنعتی،مدرنیزه کردن اجتماع و کنترل شهروندان همراه میباشد با نابودی طبیعت و پرورش انسانهای غیر طبیعی. روسیه اولین کشور سوسیالیستی جهان برای رسیدن به بهشت کمونیستی و نزدیک شدن به آخر تاریخ،دگرگونی طبیعت و انسانها را در دستور کار دولت قرار داد.
تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه فرمان تصاحب کردن طبیعت را برای صنعتی شدن روسیه صادر کرد و تاًکید کرد که تکنیک نه فقط در عرض و پهنا بلکه در عمق نیز باید مورد استفاده قرار گیرد.به زبان دیگر طبیعت نه به طور سطحی بلکه به صور رت عمقی باید تخریب گردد.
تروتسکی ادامه میدهد که حتی جای کوه ها و مسیر رودخانه ها نیز برای بنیاد نهادن سوسیالیسم میبایست به طور جدی و مرتب تغییر کند و طبیعت را میشود مانند گل رس به مدلهای گوناگون تبدیل نمود.
دگرگونی طبیعت برای صنعتی شدن جامعه مهمترین برنامه حزب کمونیست روسیه بود.به زبان دیگر با انقلاب کمونیستها بیشتر سعی در تغییر طبیعت داشتند، تا تحولات در سطح جامعه.
تاثیر طبیعت تغییر یافته در روسیه
در کتاب (Hellebust Rolf) درباره انسان ماشینی در روسیه نوشته است:شاعران سوسیالیست درباره صدای ماشین و آهن شعر میسرودن و نقاشان تصویر کارخانه ها،نیروگاههای برق و کارگران در حال قدم زدن را نقاشی میکردند.در این تصویر جایی برای مناظر طبیعی نبود و طبیعت برای هنر سوسیالیت چیزی جز کارخانه نبود.