دانلود بررسی تاریخ ادبیات عرب در مازندران از عصر عباسی تا کنون


دانلود بررسی تاریخ ادبیات عرب در مازندران از عصر عباسی تا کنون

پایان نامه برای دریافت

M . A درجه ی کارشناسی ارشد

عنوان  :

بررسی تاریخ ادبیات عرب در مازندران از عصر عباسی تا کنون

چکیده پایان‌نامه :

با نفوذ‌ اسلام و زبان و فرهنگ عربی بر منطقه طبرستان با توجه به مقتضیات زمان، عالمانی پا به عرصه فرهنگ و ادب نهادند و آثار ارزشمندی به زبان عربی از خود به جای گذاشته‌اند. لذا براساس آنچه که از موضوع پایان‌نامه استنباط می‌گردد، با عنوان «بررسی تاریخ ادبیات عرب در مازندران از عصر عباسی تا کنون» بر آن شدیم تا تحقیقاتی در رابطه با مفاخر و دانشمندان و علمای تازی‌نویس طبرستان و چگونگی شکل‌گیری این منطقه از خاک میهن عزیزمان که از دیرباز مهد پرورش بزرگان علمی و ادبی و دینی بوده و هست اقدام نماییم و همچنین سعی شده است با توجه به موضوع  اوضاع ادبی دوره عباسی وبعدازآن رابرسی و بزرگانی را که آثار ادبی منثورویامنظوم دارند را معرفی نماییم.

لازم دانستیم ابتدا به بیان سیر تاریخی ، طبرستان بپردازیم، به گفته یاقوت حموی در معجم‌البلدان، دانشمندان زیادی ا‌ز آن با نام طبری پا به عرصه علم و ادب گذاشته‌اند که از حد شمارش خارج است.

لذا در این راستا ابتدا به وجه تسمیه این مناطق به بررسی زمان ورود اعراب و تأثیر و تأثر اعراب و ایرانیان بر همدیگر پرداخته شده است و همچنین با معرفی علما و مشاهیر ادبی تازی‌نویس و ذکر آثار آن بزرگان سعی شده است بر اساس دوره زندگی و سال تولدشان تنظیم گردد و نمونه‌هایی از آثار ادبی قابل دسترسی را نیز ذکر نمائیم. امید است مورد توجه علاقه‌مندان به موضوع قرار گیرد.

 

مقدمه :

آن که از تحولات و سیر تاریخ غافل است نمی‌تواند با هوشیاری و بیداری کارها را ارزیابی کند بنابراین در غفلت و فراموشی می‌ماند.                                   امام علی (ع)

یکی از بهترین راههای خودسازی و تحول‌آفرینی در خویشتن مطالعه داستان‌شناسان و تاریخ‌گذشتگان است. چنانکه قرآن کریم نیز بدان اشاره دارد «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (اعراف/176) این آیه ما را به اندیشیدن درسرگذشت انسانهای گذشته دعوت می نماید، تا بیدار شده و درسها و عبرتهای لازم را بیاموزیم. بویژه اگر این مطالعه پیرامون سرگذشت انسانهای موفق تاریخ و اندیشه در عوامل پیروزی آنان باشد. بقول شاعر:

من لم یح التاریخ فی صدره                  لم یدرعلوالعیش من مره

ومن وعی اخبارمن قدمضی                اضاف اعمارالی عمره

بنظرشاعرهرکسی ازتاریخ وگذشته بی خبرباشدشیرینی زندگی راازتلخی آن حس نمی کند

وکسی ازاخبارگذشته گان مطلع وآگاه باشدعمرآنهابرعمراوافزوده وباتجربه می گردد.

لذا به لطف خداوند بزرگ این توفیق را پیدا کردم تا بتوانم نسبت به معرفی تعدادی از شخصیت‌های علمی و ادبی عربی دان طبرستان اقدام نمایم که هر کدام سهم بسزایی در نشر فرهنگ و تمدن اسلامی داشتند.

با توجه به وظیفه‌ای که بر عهده‌ی اینجانب گذاشته شده در حد توان با صداقت انجام وظیفه خواهم نمود. در قسمت تاریخی در جهت پاسخگویی به برخی سؤالات تاریخی از کتابهایی چون تاریخ طبری، تاریخ ابن‌اثیر، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار و دیگر کتابهای تاریخی معتبر استفاده شده است.

در بخش علما و ادبای عربی دان طبرستان از کتابهایی چون کشف‌الظنون الذریعه آقا بزرگ تهرانی، و فیات الاعیان، روضات الجنات، ریاض‌العلما، دایره المعارف بزرگ اسلامی و دیگر کتابهای رجال ارزشمند به کار گرفته شده است تا به سؤالاتی که در این زمینه وجود دارد پاسخ گفته شود و با زدودن غبار فراموشی از آینه همیشه روشن علم و ادب بتوانیم بستری فراهم سازیم تا با تکیه بر پیشینه تاریخی علم و ادب که دستی بر پهنای مهربانی دارد پای در جاده علم و اخلاق وادب گذاشته و برای آیندگان که امروز ما را در تاریخ می‌جویند، همچون ستارگان در آسمان ادب بدرخشیم.

در ادامه باید بیافزاییم که تهیه تاریخ ادبیات عرب در طبرستان به مفهوم واقعی کلمه کاری بس دشواراست و برای دستیابی به این هدف باید به بررسی‌ دقیق و همه‌جانبه پرداخت. کسانیکه این امر مهم را به دوش می‌گیرند باید دارای اهلیت و صلاحیت باشند و با احاطه کامل به مطالب تاریخی و ادبی و با حوصله و دقت نظر براساس روش‌های علمی متداول و روشن‌بینی بر انجام این کار همت بگمارند تا اثری نیکو بدست آید و بر دل همگان بنشینند.وبنده باوجوداینکه درنگارش این رساله توان خودرابکارگرفتم ودراین باره دریغ نورزیدم امامی دانم کاریکه خدمت اساتیدبزرگوارتقدیم کردم بی نقص نمی باشد وانتظاردارم که ضمن نگاه لطف ومرحمت مرابرنقص وکمبودهای آن مطلع فرمایندتااگرلازم  باشداقدامات لازم انجام گیرد. از اساتید گرانقدر سرکار خانم دکتر فلاحی و آقای دکتراحمد عثمان که امر راهنمایی و مشاوره این پایان‌نامه را بر عهده داشتند ودیگر اساتید گرانقدر دانشگاه که درمحضرشان کسب فیض نمودم کمال تشکر وقدردانی را دارم.

 

فصل اول

ایـــران

 

 

1- 1موقعیت جغرافیایی :

ایران کشوری است در جنوب غربی آسیا با مساحت 1.648.000 کیلومتر مربع، بیشتر با نام فارس شناخته شده است.

این کشور از شمال به روسیه شوروی و دریای قزوین (خزر) و از جنوب به خلیج‌عمان و خلیج فارس و غرب به عراق و ترکیه و از شرق به افغانستان و پاکستان محدود است (غربال، بی تا1/280).

نصف‌النهار َ5 ْ44 شرقی از غربی‌ترین نقطه‌ای ایران (حدود 50 کیلومتری غرب ماکو) و نصف‌النهار َ18 ْ63 شرقی از شرقی‌ترین نقطه‌ی ایران، (حدود 150 کیلومتری جنوب شرقی سراوان) عبور می‌کند. همچنین مدار َ3 ْ25 شمالی از جنوبی‌ترین نقطه‌ی ایران (حدود 85 کیلومتری چابهار) و مدار َ47 ْ39 شمالی از شمالی‌ترین نقطه (حدود 80 کیلومتری شمال ماکو) ایران می‌گذرد (گروهی از مؤلفین، 1372ه. ص 60).

1-2 وجه تسمیه :

ایران؛ نام هوشنگ بن سیامک پادشاه پیشدادی ایران، نام مملکتی است که سابقاً خیلی بزرگ بوده و اکنون یک قسمت آن به همین اسم باقی است. لفظ مذکور در پهلوی (اَ ایران) است و در اوستا (ایریَنْهَ) بمعنی سرزمین ملت آریا.

بعضی فرهنگ نویسان فارسی لفظ ایران (بمعنی ملک) را مأخوذ از ایران بمعنی اول گیرند که ، هوشنگ مالک ملک ایران بود و بعد از او همان نام برای ملک ماند.

برخی دیگر مأخذ اشتقاق ایران را، از شاهنامه می‌دانند که، فریدون پادشاه پیشدادی، ملک خود را میان اولاد خود، سلم، تور و ایرج تقسیم کرد، سهم منسوب به ایران، ایران و سهم منسوب به تور، توران نامیده شد. وجه تسمیه صحیح همان است که از پهلوی و اوستا مأخوذ است که ، ایران منسوب به ایل آریا است. (داعی‌الاسلام،  1362ه. 1/511).

نظر دیگری نیز هست که، نام ایران از واژه اوستایی ائیریانه و تجه = ایران ویج (سرزمین آریاییها) گرفته شده و در دوره‌ی ساسانیان و نیز در کتابهای تاریخی و جغرافیایی بعد از اسلام به صورت ایرانشهر (کشور ایران) آمده است. نام کنونی که در دوره اسلامی نیز به کار می‌رفته ظاهراً پس از سده‌ی سیزدهم شمسی رسمیت یافته است.

اروپاییان علاوه بر ایران، واژه‌های پرس و پرشیا را که یونانیان به سرزمین پارس اطلاق می‌کردند، نیز به کار می‌بردند.

در نهایت اینکه نام ایران از اسم آریانها است، یعنی «آیریا» در مضاف‌الیه صیغه‌ی جمع «آیریا نام» می‌شد. بعد این کلمه در گذر زمان تبدیل به «آیریان، ایران و ایران» شدو در زمان ساسانیان (اِیْران) می‌گفتند.

اراتُستن یونانی نخستین نویسنده‌ی خارجی است که این اسم را به کار برده و قسمتی از ایران را (آریانا) نامید. (پیرنیا، 1384ه.1/138)

در این باره اردشیر برزگر می‌نویسد، نام ایران از سال پیدایش نخستین دولت پارسی‌زبان ایرانی، (هخامنشی‌ها550 سال پیش از میلاد) آغاز می‌گردد. (برزگر، 1385، 1/34)

1-3 نژاد مردم ایران :

نژاد آریایی، در میانه‌ی هزاره‌ی دوم پیش از میلاد، پس از نبردهایی با بومیان در این سرزمین ساکن شده‌اند. از آن روزگار بارها با اقوام گوناگون در کشمکش بودند و با آنها درآمیختند. نژاد امروز ایرانیان آفریده‌ی این تاریخ دیرپای است که از نظر زبانی 66٪ فارسها، 25٪ ترکها (آذربایجان، شمال خراسان و فارس) 5٪ کردها (غرب ایران) 4٪ اعراب ( در استانهای جنوبی و جنوب شرقی و بخشهایی از خراسان) را تشکیل می‌دهند. (سیدجوادی1366ه/2/627 )

جهت آمدن آریانها به فلات ایران محققاً معلوم نیست چه بوده، اوستا مملکت اصلی آریانها را (ایران واج) یعنی مملکت آریانها می‌نامد و می‌گوید: مملکتی بود خوش آب و هوا، دارای زمین‌های حاصلخیز ولی ارواح بد زمین را سرد کردند و چون زمین قوت ساکنان را نمی‌داد، مهاجرت شروع شد.

مذهب آریانها با مذهب هندی یکی بود، به طوریکه حتی به زبان واحدی هم تکلم می‌کردند، ولی در قرون بعد جدایی مذهبی بین آنها روی داد.

جدایی مذهبی آنها، بین دو قرن هشتم و چهاردهم (ق م) بود، با توجه به تحقیقات بعمل آمده، معلوم شد که آنها معتقد به یک عده وجودهای خیر که، گنج‌ها و ذخایر طبیعت را به انسان می‌رسانیدند و همچنین به وجودهای بد و تیره که با موجودات خوب در جنگ بوده و نمی‌خواستند انسان سعادتمند باشد معتقد بودند.

بعضی معتقدند که پرستش وَ رَثَرَغْنا (ربّ النوع رعد) و میثر (رب النوع آفتاب) در این زمان در مذهب آریان‌های ایرانی داخل بود. آفتاب را چشم آسمان و رعد را پسر ان می‌دانستند ولی بعدها ترقی کرده به درجه‌ی پرستش خدای یگانه رسیدند. (پیرنیا، 1384، 1/138-140-141).

خانواده بر اقتدار پدر یا بزرگتر خانواده تشکیل شده بود. مقام زن نزد آریانهای ایرانی بهتر از مقام آنها نزد مردمان دیگر بود.

عده‌ی طبقات چنانکه از اوستا دیده می‌شود سه است: روحانیون، مردان جنگی و برزگران.

شکل حکومت در این زمان ملوک الطوایفی بودو از چند خانواده تیره تشکیل می‌شد و مسکن آن (ده) بود که «ویس» می‌گفتند. از چند تیره عشیره یا قبیله تشکیل می‌شد و محل سکونت آنها (بلوک) بود که در آن زمان «گئو» می‌نامیدند. چند عشیره، قوم یا مردمی را تشکیل می‌دادند و محل سکونت آنها را که (ولایت) بود، «ده یو» می‌گفتند. (پیرنیا،  1384 ه ، 1/141-142).

 

1-4 ایران معاصر :

ایران در حال حاضر بزرگترین جمعیت شیعی جهان را داراست، 8/98٪ مردم این سرزمین مسلمانند که 91٪ پیرو مذهب تشیع که پیروان مذهب اثنی‌عشری قریب به اتفاق را دارا می‌باشند.

8/7/0 پیروان اهل سنت این کشور، بیشتر در شهرهای مرزی، در میان ایلات و عشایر زندگی می‌کنند. 7/0 درصد یهودیان، 3/0 زرتشتیان، 1/0 درصد بقیه را پیروان دیگر مذاهب و فرق هستند. (سیدجوادی1366ه/2/ 627).

90٪ خاک ایران بر روی زمینلاد فلات ایران قرار گرفته است و بقیه را جلگه‌های باریکی، مانند: مازندران، گیلان و جلگه‌ی خوزستان تشکیل می‌دهند. بلندترین قلّه‌ی ایران دماوند است با ارتفاع 5671 متر (بلندترین نقطه‌ی ایران است) پست‌ترین نقطه‌ی زمینلاد ایران ایران در دشت لوت (187 متر از سطح دریا) در این بیابان قرار دارد.

ایران در بخش جنوبی منطقه‌ی معتدل قرار دارد و با توجه به قرار گرفتن در خشکی پهناور اسیا، به شدت تحت تأثیر توده‌های سرد و خشک شمال و شمال شرقی است.  (همان منبع ، /2/ 625)

از محصولات کشاورزی آن برنج و گندم است، دولت تجارت تریاک را ممنوع کرده است. مهمترین دست آورد صنعتی آن طنافس و بزرگترین منبع ثروت آن نفت است. (غربال -بی تا، 1 / 280)

زبان و خط رسمی ایران «فارسی» و زبان‌های دیگر، ترکی آذری و عربی، کردی، لری، گیلکی، طبری و بلوچی نیزدرنقاط مختلف کشوررایج است. خط نوشتاری برای همه‌ی زبانهای نامبرده در ایران خط عربی (مأخوذه از خط آرامی کهن) است، که خط رسمی کشور به شمار می‌آید.

ایران، دارای حکومت جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن، امام خمینی (ره) و رهبر آن در حال حاضر، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است.

پایختت آن تهران و شهرهای مهم آن، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، اهواز، آبادان، کرمانشاه، قم، رشت، همدان و ارومیه است.

ایران از سال 1324 ش/ 1945 م به عضویت سازمان ملل درآمده است.

 

 

فهرست مطالب:

چکیده……………………………………….. ……………………………………….. 5

مقدمه…………………………………………….. ………………………………………..  6

فصل اول:   ایران………………………………… ………………………………………8

1-1موقعیت جغرافیایی……………………………………………………………………… 9

1-2وجه تسمیه………………………………. ……………………………………….9

1-3نژاد………………………………………………………… …………………………….. 10

1-4ایران معاصر……………………………………..  …………………………………….12

 

فصل دوم: روابط متقابل ایران واعراب

2-1ایرانیان و تازیان پیش از اسلام…………………………………………………………….. 14

2-2ایرانیان و تازیان پس از اسلام………………………………………. …………………… 15

2-3 نتیجه استیلای اعراب بر ایران…………………………………… …………………….. 19

2-4روابط متقابل فرهنگی -اجتماعی – ایرانیان وعربها در عصر عباسی…………..20

2-5اوضاع ادبی ایران درعصرعباسی……………………………………………25

 

فصل سوم:  طبرستان

3-1وجه تسمیه……………………………………………………………………….. 29

3-2منشا پیدایش طبرستان…………………………………………………………….33

3-3اسامی طبرستان و مازندران و موقعیت جغرافیایی………………………………….. 35

3-4عربها در طبرستان………………………………………………………………………41

3-5فهرست نام  حاکمان عرب در طبرستان……………………………………………46

 

فصل چهارم:  مشاهیر ادبی وعلمی تازی نویس در مازندران.

-اطروش………………………………………………………………………………………51

-جریرطبری…………………………………………………………………………………..52

-اقطع……………………………………………………………………………………56

-جرجانی عبدالعزیز…………………………………………………………………………..58

-جرجانی عبدالقاهر…………………………………………………………………………..60

-کبیر طبری…………………………………………………………………………………62

-جرجانی فضل………………………………………………………………………..63

-ابن شهر آشوب…………………………………………………………………………….65

-کیا الهراسی………………………………………………………………………………….67

-احمد ابن علی علوی…………………………………………………………………68

-طبرسی…………………………………………………………………………………… 69

-طبرسی………………………………………………………………………………………70

-استر آبادی ابوالحسن…………………………………………………………………..72

-ابن اسفندیار………………………………………………………………………….74

-قمری سراج الدین……………………………………………………………………..76

-آملی شمس الدین………………………………………………………………………..77

-طبری عمادالدین………………………………………………………………………………..81

-طبری عبدالقادر………………………………………………………………………………….82

-جرجانی  ………………………………………………………………………………………….82

-آملی میر حیدر……………………………………………………………………………………84

-استر آبادی عماد الدین………………………………………………………………………..86

– مرعشی آملی……………………………………………………………………………………87

-استر آبادی ابراهیم………………………………………………………………………………89

-میر داماد…………………………………………………………………………………………..91

-عزالدین آملی……………………………………………………………………………………94

-مازندرانی محمد هادی……………………………………………………………………….96

-تنکابنی محمد سراب…………………………………………………………………………97

-استر آبادی محمد صالح…………………………………………………………………….98

-خواجویی ملا اسماعیل………………………………………………………………………99

-استر آبادی ملا جعفر………………………………………………………………………..101

-لاریجانی لطف ا……………………………………………………………………………..103

-کلانتری نوری ابوالفضل……………………………………………………………………105

-غریب محمد حسین…………………………………………………………………………108

-تنکابنی محمد کاظم………………………………………………………………………..110

-تنکابنی ابراهیم………………………………………………………………………………111

-نوری مازندرانی ملا علی…………………………………………………………………112

-حائری محمد صالح………………………………………………………………………..113

-ملارضااسترآبادی…………………………………………………………………………….115

آیت الله جوادی آملی…………………………………………………………………………117

-حسن زاده آملی…………………………………………………………..

-ملخص الرساله………………………………………………………….

فهرست منابع و مآخذ……………………………………….

 

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 84
حجم: 463 کیلوبایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *