مقاله سبک معماری ریجنالیسم – REGIONALISM – بخش سوم


مقاله سبک معماری ریجنالیسم – REGIONALISM – بخش سوم

عوامل موثر بر معماری بومی و کیفیت فضای جدید :

  • پیشرفتهای تکنولوژی عوامل قرن نوزدهم که با بوجود آمدن مصالح جدید دگرگونی در فضای معماری بومی و حتی باعث تخریب آنها شد .
  • مهمترین عامل در مقابل حرکت و رشد سنت معماری مورد توجه قرار گیرد : باز ماندن مردم از ساختن فضای مورد نیاز زندگی شان
  • ساختن شهرکهای صنعتی : اسکان دادن مهاجران ( کارگران ) بدون توجه به فرهنگ و سنن آنها
  • انبوه سازی : ساختن خانه های یکسان برای مردم با خصوصیات و روحیات متفاوت .
  • مقیاس ماشینی جای مقیاس انسانی را گرفت .

هر قومی که معماری به وجود آورده است . فرمهای مطلوب خود را نیز – یعنی فرمهای خاص آن قوم , مانند زبان , لباس یا فرهنگ عامه – تحول بخشیده است . تا زمان فرو پاشی مرزهای فرهنگی در قرن گذشته در تمام جهان شکلها و جزئیات محلی متمایزی در معماری وجود داشت و ساختمانهای هر محل , فرزندان زیبای پیوند میان تصور مردم و نیاز های آن دیار به شمار می آورد .

Scan10015

حسن فتحی 1973:

در مصر , حسن فتحی معمار / فیلسوف پی برد که طرحهای خانه سازی با قاب های بتونی که بدست دولت در دهه 1950 ساخته شده بود , از لحاظ مالی و هزینه های حمل و نقل و دستمزدها , از الگوهای محلی و سنتی و خود جوش بسیار گرانترند , و دیگر اینکه آنها با شیوه زندگی غیر غربی مغایرت داشتند . حسن فتحی در کتابش با عنوان معماری فقر تجربه ای در مصر روستایی ( 1973 ) , نظر انتقادی خود را در آنچه در سه دهه قبل رخ داد , با پیشنهاد اینکه روشهای ساخت با کار متمرکز و با استفاده از مواد محلی پاسخ روشنی به مسئله است , بطور خلاصه بیان داشت .

فتحی , در اوسط دهه 1940, کاری تجربی را در گورنای نو , نزدیک ( شهر تاریخی ) لوکسور در دره نیل رهبری کرد , که در آن رعایای محلی را با فنون ساخت خاکی با استفاده از دیوارهای خشتی , تاقهای قوسی و گنبد های ساده مربوط به نوبیان ( Nubian ) ساخت . این عناصر با گذشت زمان همچنان پا برجا می مانند و با منابع و شرایط اقلیمی محل نیز بسیار مانوس بودند .

دهکده گورنای جدید :

فتحی بر خلاف بسیاری از معماران معاصر خود تنها به طراحی مجموعه های کوچک اکتفا نکرد بلکه با طراحی در مقیاس کلان به خلق آثار بسیار ارزنده ای همت گماشت . شاید شاهکار طراحی فتحی را در این مقیاس بتوان طراحی مقیاس روستای گورنای نو ( new Gourna ) دانست .

اگر چه روستای مورد نظر هرگز تکمیل نشد .

در سال 1945 میلادی , حسن فتحی استاد معماری دانشگاه هنرهای زیبای قاهره مسئول ساخت و اجرای روستای جدیدی برای ساکنان گورنا می شود .

بخش آثار باستانی مصر با اجرای این طرح می خواهد از حفاری های غیر مجاز در محل و فروش غیر قانونی اشیا عتیقه به توریستها و سوداگران جلوگیری کند . معمار مصری پیش از طراحی روستا به معاملات کاملی در زمینه های معدن , جامعه شناسی , قوم شناسی , جغرافیا و اقتصاد محل می پردازد تا بتواند کادر زندگی ساکنان آینده را با فرهنگ و شیوه زندگی شان منطبق سازد .

Scan10013

در این قسمت ساخت گورنای جدید بطور خلاصه نقل می شود این نوشتار از کتاب ساختمان سازی با مردم نوشته حسن فتحی ترجمه دکتر علی اشرفی نقل شده است .

حسن فتحی می گوید : روستا در نظر من بهشت بود زیرا میل سیراب نشدنی بازگشت به روستا را داشتم و می پنداشتم که یک زندگی ساده تر , خوشبختر و آرامتر از شهر را هدیه بدارد . اما بهشتی تیره از ابرهای مگس که آبهای جاری اش گل آلود و با میکروب بیماری های حصبه و وبا عفونی بود . این تصویر زشت از روستا همیشه با من بود و این احساس را به من می داد که برای برگرداندن رستگاری بهشت به روستاهای مصر , باید کاری انجام داد , اما این کار نمی تواند صورت بگیرد مگر از روی عشق . افرادی که می خواهند روستا را دگرگون گنند نمی توانند این کار را با صدور دستوری از دفتری واقع در قاهره به انجام برسانند , انها باید به اندازه کافی کشاورز را دوست داشته باشند تا بتوانند با او زندگی کنند و مرکز فعالیت خود را به روستا بکشانند و برای بهبود زندگی روستایی هم خود را وقف کارهای عملی آن نمایند .

Scan10004

Scan100181

دارالاسلامی , آبیکویی , نیو مکزیکو :

این مسجد در سال 1980 میلادی توسط حسن فتحی در Abiquiu در New mexico بنا شد . مسلمانان آمریکایی و پیروان دین اسلام در آمریکا بسیار از یکدیگر متفرق , جدا و دور بودند .

در سال 1979 میلادی عبدالله نورالدین دورکی طی یک ملاقات تصادفی با ساحل کبانی در مکه آشنا شد و این دو نفر موضوع وجود انجمنی برای مسلمانان آمریکایی که از یکدیگر جدا شده بودند و ظاهرا از مسیر اصلی سنتهای مذهبشان که همانا اتحاد و اجتماع مسلمانان و زندگی آنها با یکدیگر است – دور افتاده و بریده شده بودند , را مطرح کردند .

این انجمن که برای مسلمانان قرار بود طراحی شود به منظور دو هدف مذهبی و آموزشی تربیتی طراحی شد . این انجمن به راحتی یک منزل مسکونی برای صدخانواده مسلمانان آمریکایی که الگو و نماینده مردمان آمریکا بودند طراحی شد . این انجمن یک قطب فرهنگی آمریکا بود .

بعد از تلاشهای سخت تحقیق برای سایت مناسب موسس را برای انتخاب 200 و 1 جریب زمینی در دره رودخانه نزدیک آبیکویی , نزدیک مکزیک , هدایت و راهنمایی کرد .

دورکی خوش می گوید : علاوه بر سرمایه با ارزش فیزیکی که مساحت لازم , آب و خاک مناسب برای کشاورزی , ساختار و مسکن زمین سایت آبیکویی می باشد , از لحاظ جغرافیایی , آب و هوایی و کاراکتر های فرهنگی نیز ایده ای برای یک مرکز اسلامی می باشد .

Scan10018

Scan10008

قلب انجمن جدید به این مسجد اختصاص داده شده بود و مدرسه و خوابگاه از دیگر ارکان مهم این انجمن بودند .

ریشه های شکل گیری ریجنالیسم :

یکی از راههای خروج از این بن بست این بود که سعی شود ترکیبهایی از آنچه بومی است و آنچه وارداتی است , در کنار هم قرار گیرد . ناحیه گرایی غیر اصیل – با اندکی الحاقات تاریخی زائد و بزک مانند برروی جعبه ساختار مدرن و ناشیانه – خطر دائمی در بر داشت. رویکرد درست تر در نوعی ناحیه گرایی مدرن ( یا مدرنیسم ناحیه گرا ) نهفته بود که پیش از این در دهه 1930 در برخی کشورها آغاز شد و هر کدام , در دهه های 1940 و 1950 به شکلهای متفاوتی به راه خود ادامه دادند . یعنی تلاشهایی صورت گرفت که آمیزه های بنیادین در سنت محلی کشف گردد و با زبان مدرن متحول کنونی در آمیخته شود . مشکلی در تبدیل این ویژگی های اساسی , که سازگاری محلی رابیان می کرد , با فرم مناسب با شرایط اجتماعی پیش آمد , هیچگونه دستور العملی وجود نداشت که بتواند موفقیت را تضمین کند , و افراد مستعد چندانی نیز خطر تولید ساختمانهایی را که به صورت آثار التقاطی مدرن و در عین حال دارای فرمهای سنتی باشند پذیرا نبودند .

معماران در کشورهای روبه توسعه , در دهه های 1960 و 1970 , گاه وجه تشابهی را بین اصول بومی و ایده های مدرن با و.یژگی باستانی یا بدوی جستجو می کردند . کارهای معماری هندی , نظیر چارلزکوره آ, بالکریشنادشی , آچیوت کان وینده , یا راج ریوال , معماری دو رگه ای از این نوع را نشان می دهند .

نمونه های از معماری ریجنالیسم :

در اینجا با بررسی نمونه های از معماری منطقه ای به شناخت بیشتری از این شیوه خواهیم رسید . اغلب این نمونه ها سعی شده است از خاورمیانه باشد .

چارلز کوره ا ( معمار هندی ) :

موزه یاد بوم آشرام گاندی , اثر چارلز کوره ا در احمد اباد به سال 63-1958 , نوعی تنش بین منبع الهام وارداتی و بومی را نشان می دهد . این ساختمان همچون هزار تویی از حیاط , پیاده روهایی سر پوشیده و غرفه های کوتاه , با مسیری که می توان ان را آهسته طی کرد , طراحی شده است . این بافت فضاهای پر و خالی که با شبکه ای متناوب با پایه های آجری ساده و نعل درگاه های بتنی , و سقفهای کاشی کاری شده هرمی شکل و ناودان شکل می گیرد , در کنار یکدیگر قرا گرفته اند . مقیاس و جزئیات آن عمدتا متواضعانه و متعادل اند , و در بخشی از آن , از به هم پیوستگی فضاهای تهی از اتاقهای خارج از ساختمان روستایی خاص الهام گرفته شده است . نیت کوره آ تا حدی این بود که جست و جوی گاندی را به خاطر حقیقت و ایثار در راه سادگی به یاد آورد , و در واقع این ساختمان جدید در کنار ساختار بومی متواضعانه ای قرار گرفته که آشرام ( مکانی نهادین و پر اهمیت در جنبش هند برای استقلال ) را در کنار خود پناه داده است

. فقر شکوهمند موزه یادبود گاندی , وامهای آشکاری را از خانه سارابهایی لوکوربوزیه (به فاصله اندکی از آن ) و خانه Trenton bath کان ( در آن سوی دنیا ) بر گرفته است اما این ساختمان , همانگونه که انتظار می رفت در پی برداشت هندی از فضا نیز هست , یعنی دارای شبکه پایه ها و ترازهایی است که به جریان هوا و سهولت ارتباط اجتماعی کمک می کند .

در اوایل دهه 1960 بود که معماران هندی جوان از مکانهایی نظیر شهر کویری جیسالمر یا کاخ قرن شانزدهمین فاتح پورسیکری دیدار کردند و مناظری کلبی با حیاطها و سطوحی که در هم ادغام می شوند , و همچنین پیش آمدیگیهای عمیق برای ایجاد سایه و تاقچه ها و پرده هایی بین فضا های داخل و خارج را یافتند . این نمونه های تارزیخی در ترکیب با فضای پیچراهه مانند , که معمارانی نظیر وان آیک نیز آن را دنبال کرده بودند , به آنها کمک کرد تا راه خود را ورای محدودیتهای اجتماعی و نارسایی های شرایط اقلیمی ساختمانها – به عنوان اهدافی مسشتقل بیابند .

بالکریشنا دوشی ( معمار هندی ) :

معماران هندی با نیازهای جامعه ای روبرو بودند که در معرض دگرگونی جدی واگذار از زندگی روستایی به شهری قرار داشت و آناه میدوار بودند که معادل مدرنی در زبانهای معماری سنتی بیابند .

بنای دوشی تجلی جستجو برای معماری مدرن در انطباق با شرایط هند است او با لوکوربوزیه ر کرده بود و این نکته را فرا گرفته بود که باید بین صنعتگرایی و طبیعت هماهنگی وجود داشته باشد , اما او به تقلید فرمهای مربی اش نپرداخت , و تا حدودی فلسفه و واژگان مربوط به خود را پایه گذاری کرد . موسسه هندشناسی دوشی در احمد آباد ( 1961 ) , ترجمان موفقی از بالکن های سنگی یا چوبی گجرات با بیانی مدرن از بتن است . چند طرح خانه سازی و همچنین شهرکهای او که به دهه 1960 و اویل دهه 1970 مربوط می شوند ( برخی از آنها برای کارتلهای صعتی و بقیه عمومی اند ) جستجوی مداوم او در مورد مسائل مربوط به اقامتگاه و مجتمع های زیستی نشان می دهند . او سیستمهای ساخت استاندارد ساده و الگوهای آرایه بندی پلان در تطبیق با شرایط اقلیمی و نوع استفاده از آنها را پایه گذاشت , و اینها را در حالتهای گوناگون به گونها یکه به فضای بین آنها جان تازه ای می بخشید طراحی کرد . در طرح خانه سازی او در حیدر آباد , به سال 71-1968 , تراس ها و پیش آمدگی هایی که ریشه در حال و هوای بومی سنگی زمخت آن ناحیه داشت , به کار گرفته شده است , اما در عین حال دقت در جهت یابی ساختمانها , سایه اندازی , آبراهه ها و جریانهای طبیعی هوا همچنین درجه بندی های بین فضاهای عمومی و خصوصی در ؟آنها مشاهده می گردد . دشی تلاش می کرد از فضاهای خالی بزرگ بین ساختمانها آنگونه که در شاندیگار بوجود آمده بود , دوری کند و چیزی نزدیکتر به الگو های خیابانی فشرده و در هم بافته شهرهای سنتی هند بوجود آورد . او در واقع دریافت که روستایی گری صرفا رمانتیک , بویژه در کشوری که گروه روستایی آن هر چیزی است به جز رمانتیک , سخت بی ربط می نماید . ساختمانهای او گاهی برای بورژواهای نوساخته ساخته می شدند و با دقت تمام برای بر آورده کردن الزامها و عادات ارزشهای محلی و التقاطی هندی جدید با شیوه قلبی طراحی شده بودند .

در این میان به فرمهایی نیاز بود که این وضعیت را متبلور سازند , و دشی نیز آنچه را که نیاز داشت از نظریه پردازیها و کارهای بین النللی معاصر بیرون می کشید . به هر حال بیشتر معماری های زیبا در تاریخ هند , از همین دوگانگی میان تاثقیرات محلی و تاثیرات بیگانه به ظهور رسیده اند . حتی خشک ترین ملی گرایان هم چه بسا باید می پذیرفتند که بهترین چیزها لزوما به تمامی بومی نیستند .

رفعت الغدیر ( معمار عراقی ) :

رفعت قدیرجی , معمار عراقی م که بیشترین ساختمانهایش را از سال 1960 تا 1975 در بغداد و اطراف آن ساخته است به برداشتی از نوع معماری متعهد بود که هم مدرن باشد و هم از لحاظ ناحیه ای حساسس . از نظر او , موضوع عبارت بود از پل زدن روی شکاف بین جنبه های آزاد سازی بین مدرنیسم بین المللی و ارزشهای عناصری که او در سنتهای معاری آجری در کشور خود حس می کرد و ریشه در نخستین مساجد تازیگورات اور و نینوا داشت او در طرحهایی نظیر اداره و فروشگاههای انحصاری توتون در بغداد ( 1967 ) به بیانه ای خاص از مستطیلها و استوانه های آجری خشک رو آورد که با گشودگی های قوسی شکل سوراخ شده بودند و با نوعی ضرباهنگ مقطعی با سایه به آنها جان تازه ای بخشیده شده بود . ورای ویژگیهای آشکار ترکیب بندی , جستجویی نیز برای ویژگی ملی مشخص صورت گرفته بود که از طریق کنترل , انباشتن , منظر , سایه نما و بافت ظاهر می شد . قدیر جی از همانند سازی مستقیم نقشهای سنتی دوری می جست و فن آوری های مرسوم یا روستایی را نیز نادیده می گرفت .

زیرا هیچ کدام با آنچه او مد زیبایی شناختی ماشینی می نامید , سازگار نبود . به بیان دیگر او می خواست معماری بوجود آورد که با شرایط شهری و اجتماعی به شدت متغییر متناسب باشد , اصالتا مدرن باشد , کوته بینانه نباشد و احتمالا سنت نیرومند محلی را نیز بی آنکه دقیقا از آن تقلید کند , کاملا نشان دهد .

من امیدوارم که تجربه هایم پایه هایی را برای مفایم معماری جدید فراهم آورد , و بدین ترتیب نقطه عطفی در مسیر معماری بین المللی ناحیه ای باشد .

کارجفری با او در سری لانکابا چشم انداز استوایی این جزیره و با لایه های سنت معماری آن مانوس است , اما در عین حال بر حساسیت جهان مشمولین که به همان اندازه در معماری :::::::::::::::::::::

****دل مشغولی به باز نمودهای فرهنگی که در دهه 1970 به صورت کانون توجه همگان در آمد همیشه با خطر نادیده گرفتن کیفیت معماری و اصالت آن مواجه بود . ساختمانی ککه تجویز های گذرا را به خود راه داد و ازرشهای پر سر و صدا را با برچسبهایی چون اسلامی , هندی , ملی گرا , کمونیسم ( یا چیزهایی از این دست ) به تصویر بکشد , لزوما معماری ماندگار نیست . دئر واقع , پذیرش نمادگری متداول و بسیار سطحی می تواند به سرعت به کار سطحی و گزافه گونه بیانجامد . دوره پس از جنگ جهانی دوم با رهایی فرهنگهای معماریگوناگون از دستور و العمل بین المللی سبک آغاز شد , و این امری ضروری و اجتناب ناپذیر بود . اما ناحیه گرایی توانست به راحتی ابزار سطحی مذهب و جزم اندیشی ملی گرایانه شود , و هیچ جایی را هم برای جنبه های جهانی موقعیت انسانی و همچنین زبان امری باقی نگذاشت . آنچه لازم می نمود , آمیزه ای از عناصر محلی و جهانی بود که از محدودیتهای هر کدم اجتناب ورزد و به فرمهای پرتنین نمادین ماندنی کشیده شود . مدرنیسم سطحی و سنت گرایی تو خالی بلایایی بوده که باید در هر گوشه جهان از آنها پرهیز می شد .

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *