آیا ارث زن که نصف ارث مرد می باشد از نظر مدافعین حقوق بشر تبعیض نارواست؟


آیا ارث زن که نصف ارث مرد می باشد از نظر مدافعین حقوق بشر تبعیض نارواست؟

 

یکی از موضوعاتی که دولت‌های غربی و سازمان‌های مدافع حقوق بشر از آن به عنوان تبعیضی ناروا یاد می‌کنند، اختلا‌ف در میزان ارث زن و مرد است؛ چون قانون اسلا‌م و نظام مقدس جمهوری اسلا‌می‌طبق ماده 907 قانون مدنی در این باره به‌صراحت می‌گوید: «… اگر اولا‌د متعدد باشند و بعضی از آنها پسر و بعضی دختر، پسر دو برابر دختر ارث می‌برد.» به‌ویژه اگر مرد وارث منحصر به فرد همسر خود باشد، طبق ماده 949 قانون مدنی «… تمامی‌اموال او را به ارث می‌برد؛ اما اگر زن وارث منحصر به فرد باشد، یک‌چهارم ارث نصیبش می‌شود و بقیه متعلق به حکومت است.» در صورتی که از نظر انسانی هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست و این قانون که قائل به تبعیض شده، از دید حقوقدانان، دانشمندان و مدافعان حقوق بشر، به‌ویژه شورای مدافع حقوق بشر وابسته به سازمان ملل متحد صحیح نمی‌باشد.

جهت تبیین و تشحیذ اذهان خوانندگان محترم، کنوانسیون «رفع هر نوع تبعیض علیه زنان» که در 18 دسامبر 1979 طی قطعنامه 180/34 مجمع عمومی‌سازمان ملل متحد به تصویب رسیده و در سوم سپتامبر 1981 با گذشت 30 روز از تودیع بیستمین سند الحاقی لا‌زم‌الا‌جرا شده است را شرح می‌دهم.

ماده یک کنوانسیون مذکور تبعیض علیه زنان را این‌گونه تعریف کرده است. از نظر این کنوانسیون، عبارت «تبعیض علیه زنان» به معنای قائل شدن هرگونه تمایز، استثنا یا محدودیت براساس جنسیت است که بر به رسمیت شناختن حقوق بشر زنان و آزادی‌های اساسی آنها و بهره‌مندی و اعمال آن حقوق برپایه مساوات با مردان صرف‌نظر از وضعیت تأهل آنها در تمامی‌زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و دیگر زمینه‌ها اثری مخرب دارد یا اصولا‌ً هدفش از میان بردن این وضعیت است. (نظام بین‌الملل حقوق بشر، دکتر حسین مهربور، صفحه 112)

و نیز طبق ماده 13  کنوانسیون یاد شده «دولت‌های عضو باید اقدامات مقتضی را برای محو تبعیض علیه زنان در دیگر زمینه‌های زندگی اقتصادی و اجتماعی به عمل آورند…‌.»

نگارنده بر این عقیده است که موارد مذکور که حسب ظاهر تبعیض به نظر می‌رسند، با خدماتی که اسلا‌م به زنان نموده و توجه بسیاری که به آنها دارد، از متون معتبر اسلا‌می‌و حقوقی تا آنجا که این وجیزه اجازه دهد، در حد بضاعت مزجات متذکر شده و قضاوت را به خوانندگانی که با دید انصاف و حقیقت نگاه می‌کنند و انسان‌های سلیم‌النفس و زنانی که مدعی اصلی موضوع بحث می‌باشند، واگذار می‌نمایم.

براین‌اساس مطالب را در دو بخش بیان می‌‌کنم.

بخش نخست:

برای روشن شدن بحث، مختصری از وضعیت زنان به هنگام ظهور اسلا‌م و پیش از آن گفته می‌شود. اسلا‌م 1441 سال پیش در شبه جزیره عربستان اعلا‌م موجودیت کرد. در آن زمان مردم دنیا، به‌ویژه مردم عربستان، زن را موجودی پست و دختر را موجب ننگ خانواده می‌دانستند، به‌گونه‌ای که اگر زنی دختر به دنیا می‌آورد، آن دختر را زنده به گور می‌کردند.

دکتر «گوستاو لوبون» فرانسوی در کتاب گران‌سنگ اسلا‌م و عرب (صفحه 507) چنین می‌گوید… .

تمامی‌قانون‌گذاران قدیم نیز همانند همین رفتار خشونت‌آمیز را نسبت به زن معمول داشته‌اند؛ از آن جمله قانون هندی‌ها می‌گوید: « قضا و قدر حتمی، توفان، مرگ، جهنم، زهر کشنده افعی و مار گزیده، آتش سوزان، هیچ‌کدام از زن بدتر نیست.»

دیدگاه تورات نیز نسبت به زن بهتر از نگرش هندی‌ها نیست. به عنوان نمونه، در سفر جامعه آمده است: « زن تلخ‌تر از مرگ است.» و نیز می‌گوید: « مرد صالح و شایسته نزد خدا کسی است که زن نداشته باشد… میان هزار مرد یک مرد شایسته پیدا می‌شود؛ اما میان تمامی‌زنان عالم یک زن شایسته هم یافت نمی‌گردد…» اما همین دانشمند غربی در صفحه 503 کتاب یاد شده درباره اسلا‌م چنین می‌نویسد:

«… پیش از آمدن اسلا‌م، مردها زن را موجودی می‌دانستند متوسط میان حیوانات و انسان؛ یعنی او را فقط وسیله‌ای برای پیدایش نسل و خدمتکاری تلقی کرده و دختردار شدن را برای خود مصیبت می‌پنداشتند و رسم دخترکشی شایع شده بود و همچنان‌که بچه‌های سگ را در آب می‌انداختند، دخترها را زنده به گور می‌کردند و شیوع این عادت را شما از گفت‌وگوی زیر که میان قیس، رئیس طایفه بنی‌تمیم و حضرت محمد (ص) انجام شد، می‌توانید بفهمید… .»

مسیو «کوسان دوپرسوال» می‌نویسد:

«روزی قیس دید پیامبر اسلا‌م‌(ص) یکی از دخترانش را روی زانوی خود نشانده است. از او پرسید: این گوسفندبچه چیست که این‌چنین او را می‌بویی؟

حضرت فرمود: این دختر من است.

قیس گفت: به خدا من دخترهای زیادی داشتم و همه را زنده به گور کردم و هیچ یک را این گونه نبوییدم.

حضرت محمد (ص) فریاد زد: وای بر تو. خداوند رحم را از دل تو بیرون برده و قدر بهترین نعمت‌هایی که خدا به انسان عنایت کرده است، نشناخته‌ای.»

ملا‌حظه می‌فرمایید که اسلا‌م در آن شرایط چه خدمات بزرگی نسبت به زنان انجام داده است.

قرآن مجید که یگانه کتاب آسمانی مسلمانان جهان است، زن و مرد را از جهت انسانیت و رابطه آنها با خداوند یکسان دیده است:

«یا ایهاالناس، انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا …» (سوره حجرات، آیه 13)؛ ای مردم، همانا شما را زن و مرد آفریدیم و شما را به صورت قوم و قبیله قرار دادیم؛ برای این که یکدیگر را بشناسید.

در این بیان خداوند متعال اعلا‌م می‌کند که وحدت اصل و نژاد و سلا‌له‌های انسانی برای شناخت یکدیگر است نه این که انتساب به قبایل و شعوب سرمایه فخر و مباهات و دستاویز تمایز و افزون‌طلبی باشد.

در آیه دیگری از قرآن (سوره نساء، آیه اول) نیز می‌فرماید:

«ای مردم، بپرهیزید [لطف و عنایات خداوند که خالق شماست را مدنظر داشته و مواظب حلا‌ل و حرام و اوامر و نواهی خداوند باشید] پروردگارتان، شما را از یک جان خلق کرده و از او زوج نیز آفریده است.»

در این بیان نیز نظر به انسانیت انسان است؛ به  این معنا  که زن و مرد از نظر انسانی نزد خداوند متعال یکسان می‌باشند.

آیات فراوانی داریم که در آنها خداوند متعال مطلب را به صورت مطلق بیان می‌کند؛ از جمله در سوره تحریم، آیه 11 می‌فرماید: «… و من یؤمن بالله و یعمل صالحاً یدخله جنات تجری من تحتها الا‌نهار خالدین فیها ابداً»؛ کسی که به خدا ایمان آورد [هر کس باشد؛ چه زن و چه مرد] و عمل صالح انجام دهد، خداوند او را داخل بهشت‌هایی می‌کند که نهرهایی از زیر آنها جاری است و همیشه آنجا خواهند بود.

در بعضی از آیات قرآن نیز خداوند متعال به طور مساوی نام می‌برد: «من عمل صالحاً من ذکر أو انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیو¦ طیب¥ و لنجزینهم اجرهم بأحسن ما کانوا یعملون»؛ هر مرد و زنی که عمل صالح انجام دهد و ایمان به خدا داشته باشد، پس زندگی پاکیزه و محققاً پاداش و جزای نیکو برای آن اعمال صالح که انجام داده، خواهیم داد.(سوره نحل، آیه 97)

در این زمینه احادیث و روایات بسیاری داریم که به‌صراحت همین معنا را بیان می‌کنند که به لحاظ اختصار از بیان تمامی‌آنها صرف‌نظر نموده و فقط به ذکر دو حدیث از پیامبر بزرگ اسلا‌م (ص) که مورد قبول قاطبه مسلمانان است، بسنده می‌‌‌کنم.

پیغمبر اعظم (ص) در حج¥‌الوداع در خطبه معروف خود چنین می‌فرماید:

«… یا ایهاالناس، ان ربکم واحد و ان اباکم واحد  کلکم من آدم و آدم من تراب، اکرمکم عندالله التقاکم…»؛ ای مردم [مطلق است و ذکری از زن و مرد برده نشده؛ یعنی ای مردان و ای زنان عالم] همانا پروردگار شما یکی است و همانا پدر شما یکی است. همه شما از آدم (ابوالبشر) هستید و آدم هم از خاک می‌باشد. بهترین و گرامی‌ترین شما در پیشگاه خداوند متعال با تقوا‌ترین [صالح‌ترین] است… .

این حدیث شریف همه انسان‌ها را به یک شجره متصل می‌کند و تمامی‌انسان‌ها را در عرض هم و مساوی با هم می‌داند. هیچ فردی بر دیگری و هیچ قبیله‌‌ای بر قبیله دیگر برتری ندارد؛ بلکه آنچه باعث برتری و امتیاز است، عمل صالح و خدمت به بندگان خدا [ همه انسان‌ها؛ زن و مرد، سیاه و سفید، سرخ و زرد، ‌شرقی و غربی، به طور مساوی بندگان خدا محسوب می‌شوند] می‌باشد.

تا اینجا نظر بنده بر این است که شمه‌ای هرچند مختصر به اطلا‌ع عزیزان برسانم به این‌که پیش از ظهور اسلا‌م و در اثنای آن چه دیدی نسبت به زنان وجود داشت و در آن شرایط که اسلا‌م آمد، وجدان‌های خفته را بیدار کرد و اعلا‌م نمود که از نظر انسانی تفاوتی میان زن و مرد نیست و علناً با عادات و رسوم جاهلیت مخالفت نمود و شخصیت طایفه‌ای از انسان‌ها که زنان می‌باشند را تشریح کرد و به آنها آموخت که دختران خود را همانند پسران دوست داشته و گرامی‌دارند و به عدالت میان آنها رفتار نمایند. به این روایت کوتاه؛ اما بسیار پرمعنا و مهم از رسول خدا که در نهج‌الفصاحه، صفحه 318 آمده است، توجه فرمایید:

قال رسول الله (ص:) «ما اکرم النساء الا‌ کریم و لا‌ اهانهن الا‌ لئیم.»

پیامبر اعظم (ص) فرمود: تکریم و احترام نمی‌کند زنان را؛ مگر انسان کریم و باشخصیت و اهانت و تحقیر نمی‌کند آنها را؛ مگر فرد فرومایه و پست.

شما خوانندگان محترم ملا‌حظه می‌فرمایید دینی که به‌تازگی موجودیت خود را اعلا‌م نموده، باید به‌گونه‌ای حرکت و اقدام کند که افراد جامعه و قبایل، به‌ویژه روِسای آنها و سرشناسان منطقه را به سوی خود جلب نماید؛ اما خلا‌ف این منطق، دین مبین اسلا‌م در سخت‌ترین روزهای ظهورش که تقریباً قاطبه مردم شهر، حتی نزدیک‌ترین فرد به آورنده آن دین (ابوجهل، عموی پیامبر(ص)) از دشمنان سرسختش بوده و برای هدم و از بین بردن او با تمام قوا با دشمنان هم‌پیمان و هم‌سوگند شده بودند، قاطعانه با یکی از عادات و رسوم آنها (زنده به گور کردن دختران) مبارزه می‌نماید. قضاوت برعهده شما خواننده محترم و وجدان‌های پاک و بیدارتان که با انصاف و چشم حقیقت‌بین به موضوع نگاه می‌کنید، محول می‌شود.

و اما بخش دوم:

بلی، ما می‌پذیریم که ارث زن نصف ارث مرد است. این موضوع از مسلمات دین مبین اسلا‌م بوده و هیچ‌یک از متخصصان و فقهای عظام به خود اجازه نمی‌دهند که نسبت به کم و زیاد نمودن آن اقدامی‌نمایند. درخصوص تفاوت دیه زن و مرد اگرچه روایات صحیحه و معتبری وجود دارد که فقهای عظام با استناد به آنها فتوا داده‌اند؛ اما بعضی بزرگان به دلیل این که در قرآن به‌صراحت به آن اشاره‌ای نشده، حرف‌ها و ان‌قلت‌‌هایی گفته، برخی به‌صراحت و به طور قطعی و بعضی نیز به صورت احتمال مطالبی را بیان داشته‌‌اند که در جای خود قابل بحث و بررسی است و این‌جانب به خود اجازه نمی‌دهم درباره آن اظهارنظر نمایم؛ اما درباره تفاوت میزان ارث زن و مرد در قرآن کریم به‌صراحت آمده است: «للذکر مثل حظ الا‌نثیین» (سوره نساء، آیه 11)

با همه اینها این‌جانب درباره آن تا آنجا که مقتضی و در حوصله این مقاله باشد، توضیح می‌دهم. لطفاً عنایت فرمایید.

باوجود این که ارث زن نصف ارث مرد می‌باشد؛ اما این تبعیض نه تنها به ضرر زنان نیست که به نفع آنها هم بوده و به ضرر مردها می‌باشد، به‌گونه‌ای که اگر مجاز بودیم امتیازاتی که به زنان داده شده است را به مردها بدهیم، به‌یقین این موضوع به نفع مردان بود؛ به این شرح:

الف) در اسلا‌م تا زمانی که دختر و پسر در خانه پدر هستند، پرداخت تمامی‌هزینه‌های آنها برعهده پدر می‌باشد و نه مادر.

ب) یکی از سنت‌های پسندیده‌ای که اسلا‌م بر آن تأکید فراوانی نموده، موضوع ازدواج است.

ج) هنگامی‌که دختر و پسر آگاهانه و با میل و اختیار خود همدیگر را پسندیده و قبول کنند که زندگی مشترک داشته باشند، مرسوم است که مرد و اقوام نزدیک وی مانند پدر و مادر به خواستگاری می‌روند و به عبارت دیگر پسر به عنوان تقاضا به خواستگاری می‌رود. (امتیاز اول)

د) پس از بحث و گفت وگو حتماً مهریه باید از سوی مرد (به هر اندازه که طرفین توافق نمایند) قبول شده و وی ملزم به پرداخت آن است. (امتیاز دوم)

به این موضوع تا بدان اندازه توجه شده که برابر ماده 1085 قانون مدنی زن می‌تواند تا زمانی که مهر به او تسلیم نشده، از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد، امتناع کند.

ه) مراسم ازدواج و عروسی با توافق طرفین انجام و زندگی مشترک شروع می‌شود. از زمانی که صیغه ازدواج جاری شد و علقه زوجیت میان طرفین منعقد گردید، مرد باید تمامی‌هزینه‌های زندگی شامل خوراک، مسکن، پوشاک و سایر هزینه‌های متعارف را بدون این که زن وادار به کار کردن در خانه حتی کارهای معمولی از قبیل شستن لباس مرد، تهیه غذا و امور منزل شود، برابر قانون و شرع تأمین نماید.( امتیاز سوم)

مواد 1106 و 1107 قانون مدنی بر این موضوع دلا‌لت دارند. ماده 1106 قانون مدنی درباره نفقه چنین مقرر نموده است: «در عقد دایم نفقه زن برعهده شوهر است.»

ممکن است سؤال شود که نفقه چیست؟

ماده 1107 قانون مدنی چنین پاسخ می‌دهد: «نفقه عبارت است از مسکن، البسه، غذا و اثاث‌البیت که باید به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضا.»

و) هنگامی‌که زنی باردار می‌شود، تمامی‌هزینه‌های او حتی بیمارستان و درمان و دارو و کلیه هزینه‌های زایمان برعهده مرد است. (امتیاز چهارم)

ز) شیر دادن فرزند از نظر عاطفی و انسانی یک اقدام پسندیده و ضروری به نظر می‌رسد؛ اما زن می‌تواند برای شیر دادن از شوهر مطالبه اجرت نماید. (امتیاز پنجم)

ماده 1176 قانون مدنی چنین مقرر کرده است: «مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد؛ مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد.» و نسبت به اجرت گرفتن، آیه 6 سوره طلا‌ق به‌صراحت بیان می‌کند: «فان ارصغن لکم فاتوهن اجورهن»

ح) به دلیل آن که پرداخت تمامی‌هزینه‌های‌زن برعهده شوهر است، علا‌وه بر موارد مذکور، ماده 1206 قانون مدنی در این خصوص جالب توجه است. این ماده چنین مقرر نموده است: «زوجه در هر حال می‌تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوا نماید و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلا‌س یا ورشکستگی شوهر، زن مقدم بر غرما خواهد بود؛ اما اقارب تنها نسبت به آتیه می‌توانند مطالبه نفقه نمایند.»

ملا‌حظه می‌فرمایید که اسلا‌م و قانون جمهوری اسلا‌می‌تا چه‌اندازه نسبت به نفقه زن اهمیت داده است. بر این اساس در صورتی که زن متمول باشد، مرد حق ندارد وی را مکلف کند که از اموال شخصی‌اش به زندگی مشترکشان کمک نماید. بنابراین زن هرچه مال و ثروت داشته باشد، در اختیار خودش می‌باشد.

ماده 1118 قانون مدنی نیز در این باره می‌گوید: «زن به صورت مستقل می‌تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می‌خواهد، بکند.»

با توجه به موارد گفته شده و با عنایت به این که مسئولیت و ریاست خانواده طبق ماده 1105 برعهده شوهر می‌باشد، در مقابل مسئولیت‌های فراوانی که در زندگی مشترک زناشویی به مرد داده شده و حسب ظاهر دختر پس از ازدواج متحمل هیچ هزینه‌ای نمی‌شود و تمامی‌آنها برعهده شوهر می‌باشد و شوهر هزینه زندگی خود و زوجه و فرزندان را الزاماً باید تأمین و پرداخت کند، این‌که قانون اسلا‌م و جمهوری اسلا‌می‌مقرر نموده ارث پسر دو برابر ارث دختر می‌باشد، تبعیضی نارواست یا عین عدالت می‌باشد؟ البته در ابتدای امر کسی که قانون جمهوری اسلا‌می‌را نداند، ممکن است تصور کند که این تبعیض قابل تأمل است؛ اما اگر قانون این‌گونه مقرر می‌نمود که زن و مرد هرچه در زندگی مشترک دارند، به طور مساوی متعلق به زندگی مشترک می‌باشد و تعیین مدیریت و ریاست زندگی مشترک را نیز به صورت عادلا‌نه حل می‌کردند، ممکن بود گفته شود چرا باید ارث زن نصف ارث مرد باشد و این نحوه تقسیم عادلا‌نه نیست؛ اما با توجه به شرح داده شده، وجدان‌های پاک و بیدار و صاحبان عقل سلیم آیا چنین پنداری دارند؟البته در غرب و دنیای کنونی که قانونشان همانند جمهوری اسلا‌می‌نیست، اگر چنین تصمیمی اتخاذ گردد، صحیح نیست؛ اما بعید به نظر می‌رسد افرادی که قانون را می‌دانند و با چشم حقیقت‌بین به موضوع نگاه می‌کنند تا حقیقت را کشف نمایند، معتقد به تبعیض ناروا باشند. از خداوند متعال می‌خواهم همه کسانی را که هدفشان خدمت به جامعه بشری است، تأیید نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *