دانلود رابطه بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت کارکنان در مدیران زن مدارس متوسطه شهرستان نهاوند
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران زن مقطع متوسط شهرستان نهاوند در سال تحصیلی 93-1392 بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مدیران مقطع متوسط شهرستان بود که به روش نمونه گیری تصادفی (30) نفر از ایشان انتخاب گردید. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه فرهنگ سازمانی هافستد و خلاقیت تورنس بود. در تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های این پژوهش که به کمک نرم افزار spss صورت پذیرفته است، از ضریب آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و خلاقیت مدیران زن مقطع متوسط شهرستان نهاوند در سطح خطای ( 0.05 ) رابطه معنی دار مستقیمی وجود دارد .
واژگان کلیدی : فرهنگ ، سازمان ، فرهنگ سازمانی ، خلاقیت ، نوآوری
1-1) مقدمه
هنر مدیریت کارکردن با دیگران و توسط دیگران است. در این رابطه باید درست استخدام کرد، خوب پرورش داد و هرکس را در جای صحیح خود به کار گمارد. بعلاوه لازم است که نیازها ، خواسته ها و آرزوهای افراد در محیط کار در نظر گرفته شوند. این امر بدون شناخت استعدادها ، عواطف ، نوع و سطح نیازها ، انگیزه ها و شخصیت افراد امکان پذیر نیست. رفتار هر فرد با دیگری متفاوت است و نحوه برخورد با وی نیازمند دقت و شناخت کافی از اوست. شناخت ، موضوع روانشناسی است و نحوه برخورد رفتار سازمانی است. مدیر یک سازمان با اطلاع از روش های نفوذ و رهبری و ایجاد تغییرات متناسب در سازمان می تواند رهبری موفق و فردی کامیاب باشد .(مشبکی و روحانی، 1389)
بحث فرهنگ به طور عام و فرهنگ سازمانی به طور خاص از مفاهیم نسبتاَ جدیدی است که از دهه 80 میلادی وارد ادبیات مدیریت شده است. فرهنگ می تواند به مثابه پدیده ای تلقی گردد که در تمامی جنبه ها و اوقات ما را فرا گرفته است و مستمراَ از طریق تعامل افراد با یکدیگر وضع و خلق می شود. وقتی که فرهنگ در سطح سازمانی و یا حتی پایین تر در سطح گروه های درون سازمانی در نظر گرفته می شود به وضوح می توان دید که فرهنگ چگونه خلق ، ایجاد توسعه ، مورد دستکاری ، مدیریت و نهایتا تغییر می یابد .این فرایندهای پویای خلق ، ایجاد مدیریت فرهنگ ، عصاره رهبری است و موجب می شود که فرد اینگونه دریابد که فرهنگ و رهبری دو روی یک سکه اند (شاین، ترجمه فرهی بوزنجانی و نوری نجفی، 1383). مفهوم فرهنگ سازمانی بهعنوان عامل مؤثر در بهرهوری و عملکرد سازمان در نظر گرفته شده است و چنانچه فرهنگ مناسب کاری که بهخوبی بین مدیریت و کارکنان گسترش یافته باشد به تحکیم تعهد سازمانی، ارتقاء اخلاقیات، عملکرد و بهرهوری بالاتر منجر میگردد. (رابینز[1]، 1384)
از طرفی، خلاقیت به معنای خلق کردن و پدید آوردن چیزی از چیز دیگر به صورت منحصر به فرد است. برخی از نظریه پردازان نظیر گیلفورد معتقدند که خلاقیت را نوعی تفکر می دانند که به ایده ای خلاق منجر می شود. آنچه درون مایه اصلی خلاقیت را شکل می دهد، برخوردی تازه و نو با فرایندها، تشکیلات و روش ها می باشد. فرآیندی که می تواند با استفاده از خلاقیت، چیز نویی را همراه با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری همراهان به وجود آورد، کارآفرینی نامیده می شود. آغازگر نظریه های خلاقیت به قرن هفدهم و هیجدهم بازمی گردد. رساله های گوناگونی برای تشریح مفهوم خلاقیت و توصیف چگونگی وقوع فراگرد الهام هنری دیده می شود. خلاقیت به عنوان منبع الهام، نوعی تداعی مذهبی یا حداقل معنوی و به عنوان موهبتی از جانب خدایان شناخته شده است. آنچه در دوران اخیر ایده نبوغ خلاق را به چالش می کشد، موجد شرایط شخصی – تخصصی قابل تعریفی است که هرگونه داوری در این مورد را به بی ثباتی می کشاند. به عبارتی نباید تاثیر زمینه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را بر عمل خلاقیت نادیده گرفت.کمپل معتقد است فرد به تنهایی باورها، کنش ها، ترجیحات زیباشناختی و پاسخ های عاطفی اش را برمی گزیند. حال در چنین دنیایی، جنبش رمانتیک، خلاقیت شخصی را بزرگ ترین مشخصه انسان بودن می داند. (کیاسی،1390)
1-2) بیان مسئله
پژوهشگران بسیاری کوشیدهاند ویژگیهای سازمانهای موفق را بیان کنند و بهطور مکرر بر مفهوم فرهنگ و قدرت و سرایت ارزشهای معنوی، عقاید و فرضیاتی تأکید کردهاند و عنوان نموده اند که نیروی کاری سازمان به آنها وابستگی دارند. محققان دانشگاهی نیز رمز موفقیت ژاپنیها را در فرهنگ سازمانی میدانند. بهطوریکه معتقدند فرهنگ سازمانی قوی قادر است به میزان قابل توجهی بر تعهد کارکنان اثر بگذارد و استحکام رفتار آنان را افزایش دهد و جانشینی برای قوانین و مقررات رسمی باشد. و حتی مؤثرتر از سیستم کنترل رسمی سازمان عمل کند. درصورتیکه فرهنگ قوی و مثبت باشد باعث میشود که افراد دربارۀ آنچه که انجام میدهند احساس بهتری داشته و امور را به نحو احسن انجام دهند. درنتیجه موجب عملکرد بهتر و بهرهوری بیشتری میشود. افزایش بهرهوری منجر به بهبود سطح زندگی و کیفیت بهتر زندگی و افزایش رفاه خواهد شد. و در عین حال زندگی بهتر باعث رشد فکری و افزایش توان اندیشهای و کاری انسان میشود. بهرهوری را نمیتوان در قوانین و مقررات مدون و مکتوب جستوجو کرد. بلکه باید فرهنگ، شرایط اجتماعی، نگرشها، طرز تلقی و نظام ارزشها را در شکلگیری آن مؤثر دانست. (رابینز، 1384)
سازمانها هریک دارای یک فرهنگ سازمانی غالب و چندین پارهفرهنگ هستند. فرهنگ غالب، فرهنگی است که توسط اکثریت افراد سازمان پذیرفته شده است. میزان قدرت فرهنگ سازمانی را میتوان بر حسب تعداد اعضای متعهد به ارزشهای غالب و میزان تعهد اعضا به ارزشها و هنجارهای غالب سازمان تعیین کرد. (عطافر، 1380)
[1] . Robines
به همراه پرسشنامه
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 91
حجم: 337 کیلوبایت