قشم


شرایط اقلیمی

قشم در گروه سرزمین‌هاى گرم و خشک قرار مى‌گیرد و این در حالى است که رطوبت نسبى هوا در قشم بالاست. فشار هوا در قشم بین 1015 تا 1018 میلى‌بار جیوه است که در تابستان به دلیل گرماى زیاد، فشار هوا به کمتر از 1000 میلى‌بار مى‌رسد.

دماى متوسط سالیانه جزیره قشم حدود 26 درجه سانتى‌گراد، با متوسط حداکثر و حداقل دماى روزانه به ترتیب 33 و 18 درجه سانتى‌گراد است. اختلاف درجه حرارت فصلى این جزیره بسیار زیاد است. گرم‌ترین زمان‌ها 10 تیر تا 10 شهریور و سردترین ماه‌ها دى و بهمن است. در جزیره قشم حداکثر و حداقل دماى مطلق 46 و صفر درجه سانتى‌گراد به ثبت رسیده است.

درجه حرارت آب دریا در سطح، از حداقل 22 درجه سانتى‌گراد در زمستان تا حداکثر 32 درجه سانتى‌گراد در تابستان تغییر مى‌کند. درجه حرارت آب به ازاى هر پنج متر افزایش عمق، یک درجه سانتى‌گراد کاهش مى‌یابد.

دو جزر و دو مد در مدت شبانه‌روز در اطراف جزیره قشم رخ مى‌دهد که اختلاف ارتفاع متوسط آنها 2 تا 3 متر است. امواج دریا در اطراف قشم اغلب کمتر از یک متر ارتفاع دارند و از این‌رو مى‌توان دریاى اطراف قشم را یک دریاى آرام خواند. اما در سواحل جنوبى و شرقى گاه امواج بلندتر از 3 متر نیز قابل مشاهده است.

جریان‌هاى دریایى اصلى اطراف جزیره حاصل جزر و مد بوده و سریع‌ترین آن در محدوده بین پل و لافت کهنه قابل مشاهده است و سرعت آن به 3 گره دریایى مى‌رسد. جهت جریان در هنگام مد به طرف غرب و در هنگام جزر به طرف شرق است.

میزان شورى آب دریا در اطراف قشم 35 در هزار و رنگ آب دریا بیشتر سبز مغز پسته‌اى و در برخى موارد آبى رنگ است

معماری سنتی قشم

معمارى سنتى قشم، گونه‌اى از ساخت و سازهاى گرمسیرى ایران است که ویژگى اقلیم‌هاى دریایى را دارد. هواى گرم و شرجى جزیره قشم، فقط چند ماه از سال بى‌مدد جستن از خنک‌کننده‌ها براى غیربومیان تحمل‌پذیر مى‌کند. بیشینه مطلق دما، 46 درجه و کمینه آن هفت درجه سانتى‌گراد است. همین ویژگى عامل مهمى در طراحى و معمارى بناهاى قشم بوده است. در نقشه و معمارى  شهر و روستاهاى قشم، این عناصر بیشتر به چشم مى‌خورند: میدان مرکزى، گذرگاهى ساحلى، بادگیر، گنبد و مناره، برکه و آب‌انبار و کوچه‌هاى باریک و سایه‌ساز که اغلب به یکدیگر راه مى‌برند و دسترسى به محلات را آسان مى‌سازند. از نظر رنگ‌شناسى، مسجدها و برکه‌ها اغلب به رنگ سفید و نماى بیرونى خانه‌ها اخرایى رنگ است. معمارى سکونتکده‌ها و روستاها در مناطقى که برآمدگى خشکى‌ها به پیدایش کوه‌ها و سطوح صخره‌اى کمک کرده، سیماى کلى روستا به صورت پله‌پله و خانه‌ها فرارفته در دل کوه است. در این مناطق به دلیل پس‌زمینه‌ى سنگى مشخص، عناصر قائم معمارى نظیر بادگیرها، بیشتر نمایان مى‌شوند. این‌گونه معمارى در لافت و روستاى پى‌پشت بیشتر به چشم مى‌خورد. در این دو نقطه، بافت معمارى سنتى قشم انسجام و یکپارچگى بیشترى دارد.

 

شکل کلى معمارى قشم، متأثر از معمارى نواحى مرکزى ایران و تلفیق آن با معمارى اسلامى است. هر خانه مجموعه‌اى است بنا شده پیرامون حیاط مرکزى و ترکیب‌یافته از بادگیر، سابات (رواق) و مانند آن، پیروى از شیوه معمارى ایرانى و تزئینات منازل همچون گچ‌برى‌ها و نیز پیرو شیوه اسلامى است. در معمارى خانه‌ها، عناصر اصلى را حیاط، ایوان، اتاق، بادگیر، مجلسى، ورودى، آب‌انبار، آشپزخانه، انبارى و شبستان تشکیل مى‌دهند.

دسترسى به خانه‌ها، بیشتر از کوچه‌ها است و پس از آن، گذرهاى اصلى یا جدارهاى میدانگاهى، از آنجا که معابر و کوچه‌هاى قشم، بن‌بست نیستند، بیشتر فضاهاى ورودى در امتداد دیوار کوچه یا معبر قرار دارند. در جاهایى که ورودى در محل تقاطع دو یا سه گذر واقع شده باشد، فضایى براى مکث پیش‌بینى شده و گشایشى در کوچه ایجاد کرده است.

اقلیم و ضرورت‌هاى اقلیمى و محیطى، از مهم‌ترین عواملى است که استفاده از انواع خاصى از مصالح را در جایگاه مناسب خود ایجاب کرده است. بیشترین و مهم‌ترین جزء ساختمانى بناهاى قشم سنگ، آهک، گچ و چوب است. اما مصالح نوین غیربومى همچون سیمان، بتون و فولاد و آهن نیز رفته رفته در آن راه مى‌یابد. از چوب اغلب براى سقف و پوشش‌دهى بام خانه‌ها استفاده مى‌شود و بقیه مصالح کاربرد اصلى در ساختمان بناها دارند.

تا دهه‌هاى اخیر، نظام ساخت و ساز ابنیه بر دوش معمارانى بود که طبق همان روال سنتى ”استاد ـ شاگردی“ و در طول زمان مراتب کمال را طى نموده و پاسخگوى نیازهاى روحى و جسمى مردم در قالب تولید مأوا و مسکنى درخور انسان بودند. سرشت پاک این معماران، مى‌توانست به شایستگى، جواب اعتماد مردم را به صورت ارائه فضاهایى کارا، زیبا و متناسب با شگردهایى که حاصل تجربه استادکاران بود بدهد. ذهن خلاق و پویاى ایشان، کارکرد، روحیات فضاها، مصالح و روش‌هاى اجرا را مى‌شناخت و به بهترین وجه از ابزارهاى ساده و دقیق بهره مى‌برد. امروزه با تغییرات نظام پویاى استاد ـ شاگردى، بیم آن مى‌رود که اندوخته‌ها و تجربه‌هایى که سینه به سینه گشته تا بدین‌جا رسیده‌اند، دچار گسستگى و انقطاع شود. با این حال، به دلایل بهره‌گیرى از ساختار ابنیه و ابزار و مصالح در دسترس، حضور پیران کار آزموده، و سالم بودن کلى بافت، هنوز بارقه‌هاى امید تداوم معمارى بومى منطقه از بین نرفته است.

معمارى بندر قدیمى لافت یکى از نمونه‌هاى بارز این معمارى است که همچنان انسجام و هماهنگى خود را حفظ کرده است. بندر لافت به دلیل موقعیت جغرافیایى آن، قرارگیرى در دامنه کوه و برخوردارى از سواحل زیباى طبیعى، پیوستگى کامل با اقلیم خود دارد.

 

لافت، شهر بادگیرهاى برافراشته و زیباى گرمسیرى است. در اینجا پیوند آسمان و زمین، و یگانگى رنگ زرین معمارى و بادگیرهاى انبوه آن. با پهنه‌هاى وسیع و بى‌کران آسمان، زیبایى این معمارى را دوچندان ساخته است. بادگیرهاى دوطرفه و چهارطرفه، دوگونه عمومى بادگیرسازى در لافت به‌شمار مى‌روند. این بادگیرها جز یک مورد، همگى پوشش مسطح دارند. حضور گسترده بادگیرها در معمارى روستاى پى‌پشت واقع در دامنه کوه نیز به چشم مى‌خورد. در اینجا خانه‌ها پله‌پله بر روى هم بالا رفته‌اند و کوى‌ها و گذرها تا قله کوه نفوذ کرده‌اند. مجموعه معمارى سنتى لافت، پى‌پشت، زینبى و دیگر روستاها و شهر قشم، میراث‌هاى ارزشمند و گرانبهایى هستند که نگهدارى آنها از آسیب‌هاى زمانه نو ضرورت مى‌یابد. این آثار نشانه‌هاى هویت ملى و فرهنگى جزیره‌نشینان محسوب مى‌شوند که به بازشناسى و معرفى بیشترى نیاز دارند. خوشبختانه، بنیاد مسکن انقلاب اسلامى با انتخاب بندر تاریخى لافت به عنوان یکى از روستاهاى ویژه دست در کار تلاشى علمى و اساسى براى نگهداشت معمارى سنتى آن و ترمیم جداره‌ها و بهسازى محیط بندر لافت است.

نقش و نگارى بر چوب

از جمله عناصر معمارى سنتى قشم درها و پنجره‌هاى چوبى زیبایى است که محصول ذوق سرشار درودگران قشم و طراحى‌هاى هنرمندانه آنهاست. این درهاى زیبا حتى با گذشت سالیان بسیار همچنان پایدارى و استحکام خود را حفظ مى‌کنند و زیبایى خود را به رخ مى‌کشند.

در خنکاى بادگیر

معمارى در شهرهاى کویرى و گرم جنوب ایران جدا از جنبه‌هاى فنى و زیباشناختى، ”هنر زیستن“ دانسته شده است؛ چرا که ساختمان‌سازى در این خطه، یعنى فراهم آوردن شرایط به گونه‌اى که زندگى در منطقه کویرى و گرم، گوارا و مطلوب شود. یکى از شاخص‌ترین نشانه‌ها، وجود بادگیرها و ساباط است که چهره شهرهاى جنوب را از شهرهاى دیگر متمایز مى‌کند.

در حال حاضر بیشتر بادگیرها به فضاهاى مسکونى قدیمى تعلق دارند؛ همچنین برفراز محراب برخى مساجد قدیمى نیز بادگیرهایى ساخته شده‌اند که جریان هوا توسط کانال‌هایى به کف مسجد هدایت مى‌شود که در نوع خود بى‌نظیر است.

 

کاربرد دیگر بادگیر، خنک نگه داشتن آب‌انبارها بوده است. غالب آب‌انبارهاى درون شهرى، بادگیر دارند.

در حقیقت بادگیر، سیستم تنفسى خانه محسوب مى‌شود؛ آنها برج‌هایى هستند که با توجه به معمارى ویژه خود، جریان طبیعى هوا را به داخل بناهاى مختلف هدایت مى‌کنند و از مصادیق بارز استفاده از انرژى‌هاى پاک محسوب مى‌شوند. در خانه‌ها، بادگیر معمولاً در ضلع جنوبى حیاط، یعنى در قسمت نسر و تابستان‌نشین خانه ساخته مى‌شوند.

بادگیرها شرایطى را به وجود مى‌آورند تا جریان هوا در داخل ساختمان برقرار شود و ضمن تماس با عناصر رطوبت‌زا، مثل حوض، باغچه، درختان، جداره زمین و جوى و پایاب، کمبود رطوبت زمین جبران شود و محیطى مطبوع براى زندگى در ایام گرم و طاقت‌فرساى تابستان براى ساکنان فراهم آید.

مصالح ساختمانى بادگیر به‌طور معمول خشت خام، آجر، گل، گچ و چوب شورونه است. چوب شورونه از انواع چوب‌هایى است که استحکام بسیار خوبى دارد و در برابر حمله موریانه نیز مقام است.

بادگیرها از 4 بخش عمده ساخته شده‌اند:

1 ـ بدنه (یا ساقه)

2 ـ قفسه

3 ـ تیغه‌ها

4 ـ سقف

بدنه بادگیر معمولاً به صورت مکعب مستطیل یا منشور ساخته مى‌شود. قاعده آن اغلب به شکل مربع، مستطیل، مسدس یا هشت وجهى است.

گرچه بادگیر، یک عنصر تابستانى است؛ اما چون مشخصه دائمى خانه است همواره تزییناتى با گچ و آجر به همراه دارد. بادگیر، گذشته از عملکرد آن، نمایانگر تشخیص و منزلت اجتماعى صاحب آن نیز بوده که از طریق ارتفاع و نوع تزیین‌هاى آن شناخته مى‌شده است.

بادگیر، تلاشى فردى براى خنک کردن خانه‌ها است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *