اثرات جنگ بر جامعه


اثرات جنگ بر جامعه

از ابتدای قرن بیستم تاکنون 250جنگ رخ داده است: جنگ ها و فجایعی مانند آنچه در کشورهای مختلف مثل سودان، اوگاندا و افغانستان اتفاق افتاده است. در همه این جنگ ها در درجه اول کودکان دختر، بعد همه کودکان و در درجه بعد زنان از آسیب پذیرترین اقشاری هستند که بیشترین عوارض را متحمل می شوند. کودکان در خانه هایی که زندگی می کنند و در مدارسی که درس می خوانند، کشته می شوند و دخترکان جنگ زده پس از جنگ هم مجبور به نگهداری از کودکان حاصل از تجاوز هستند. کودکان قربانی جنگ می شوند و تصاویرشان از تلویزیون ها پخش می شود و کودکانی که در کشوری دیگر شاهد این صحنه ها هستند، حامل دردهای پنهانی خواهند شد و اتفاقات عجیب تری برایشان می افتد. مجموعه اتفاقاتی که برای کودکان در دوران جنگ رخ می دهد: کشورها و سازمان های بین المللی را بر آن داشته است تا توجه ویژه یی به کودکان در معرض جنگ داشته باشند.

«کودکان: قربانیان خاموش جنگ ها» موضوع نشست یک روزه یی است که از سوی سازمان دفاع از قربانیان خشونت و در روز جهانی کودکان قربانی خشونت و تجاوزگری نظامی برگزار شد.

کودکان جنگ، هیچ امیدی ندارند

از ابتدای قرن بیستم تاکنون 250 جنگ رخ داده است: جنگ ها و فجایعی مانند آنچه که در کشورهای مختلف مثل سودان، اوگاندا و افغانستان اتفاق افتاده است. در همسایگی ما در کشور عراق نیز اتفاقات ناگواری ناشی از جنگ رخ داده است. از سال 2003 تاکنون و بعد از حمله امریکا به عراق، حدود چهار میلیون انسان از خانه های خود آواره شده اند و نیمی از این آوارگان را کودکان تشکیل می دهند. در درجه اول کودکان دختر، بعد همه کودکان و در درجه بعد زنان از آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند که در همه فجایع چه فجایع طبیعی و چه فجایع ناشی از دخالت انسان ها همیشه بیشترین عوارض را متحمل می شوند.»

کودکان عراقی در قربانگاه های خود کشته می شوند: در خانه هایی که زندگی می کنند و در مدارسی که درس می خوانند، کشته می شوند در حالی که مشغول بازی فوتبال هستند. در مدارس مورد هجوم نظامی ها، غیرنظامی ها و شورشی ها قرار می گیرند. آنان دزدیده می شوند تا برای آزادی از خانواده هایشان باج گیری شود. در دورانی که این کودکان گروگان گرفته می شوند، اکثرشان مورد تجاوز قرار می گیرند.

نتایج تحقیقاتی که یونیسف بر 600 کودک عراقی بین سه تا10ساله انجام داده است نشان می دهد که نیمی از این کودکان در دوره سه ساله تحقیق دچار تروماها و فشارهای روانی متعددی بوده اند. با یک دختر عراقی صحبت می شد که تعریف می کرد چگونه پدر و مادرش را جلوی چشمانش کشته اند و عمویش او را به پرورشگاهی در بغداد سپرده بود و با گذشت دو سال از آن اتفاق، این کودک هر روز صحنه کشتار را در ذهن خود مرور می کرد. این صحنه ها به راحتی از ذهن هیچ بشری نمی رود و اثرات عمیقش را تا آخرین روزهای زندگی این افراد به جای می گذارد. پرفروش ترین اسباب بازی که در کشور عراق به فروش می رود سلاح های جنگی است و کودکان در بازی هایشان مدام صحنه های درگیری را که شاهد بوده اند، تکرار می کنند.»
کودکی که با خشونت و بی رحمی بزرگ می شود این بی رحمی را نسبت به همنوعان خود نشان می دهد.

« کودکانی که در معرض خشونت هستند دچار بی احساسی می شوند. احساس همدلی در کودکان از حدود چهار یا پنج سالگی به بعد رشد می کند و از 10سالگی کودکان این احساس را دریافت می کنند و می توانند خود را به جای دیگران بگذارند یعنی این احساس همدلی را پیدا می کنند. اما این احساس در کودکان در معرض جنگ رشد نمی کند، کودکی که با خشم از دست دادن والدین و خواهر و برادرهایش بزرگ می شود می خواهد از دنیا و آنچه در آن هست انتقام بگیرد.»
کودکان دختر و دختران جوان در جنگ ها، مجبور به تحمل شرایط سخت تری هستند: تجاوز و حاملگی ناخواسته ناشی از تجاوز.

دختران جوان بسیاری در جریان جنگ ها مورد تجاوز قرار می گیرند. در جریان نسل کشی که در اوگاندا اتفاق افتاد، بسیاری از کودکان دختر به دلیل تجاوزی که به آنها شده بود حامله شدند. مسلماً این مادران نوجوان احساسی جز خشم، تنفر و بیزاری نسبت به کودکان شان که ناشی از تجاوز است، ندارند و حتی ممکن است این کودکان را در کوچه و خیابان رها کنند.
نتایج تحقیق دیگری روی بزرگسالانی که در موصل درگیر جنگ بودند یا در معرض جنگ قرار داشتند، نشان می دهد که 30 درصد آنان دچار عوارض اختلال استرس پس از حادثه هستند. یکی از شایع ترین مشکلاتی که افراد درگیر جنگ با آن روبه رو می شوند، اختلال استرس پس از حادثه است. نتایج تحقیقات دیگری نشان می دهد وقتی راجع به جنگ و صحنه های خشونت بار آن صحبت می کنیم باز هم کودکان همان علائم اختلال استرس پس از سانحه را نشان می دهند. با تصاویری که از رسانه ها، تلویزیون و اینترنت پخش می شود، کودکان دچار این علائم می شوند هرچند به این مورد بی توجهی می شود. این تحقیقات پس از حادثه 11سپتامبر انجام شده و نشان می دهد کودکانی که شاهد این تصاویر از تلویزیون بوده اند باز هم همان علائم را نشان داده اند: یعنی اضطراب، احساس ناامنی، ترس های شبانه و بسیاری اختلالات دیگر. علامت شایع احساس ناامنی کودکان، چسبندگی به والدین است. اکنون بحث بر سر این است که کودکان نباید در معرض این تصاویر قرار بگیرند چه برسد به اینکه به عنوان قربانیان اصلی جنگ در صحنه حضور داشته باشند.
این علائم به دو گروه حاد و مزمن تقسیم می شود. معمولاً بلافاصله بعد از اینکه کودک در معرض این حوادث قرار می گیرد، علائم شروع می شود. شاید یکی از زودترس ترین علائم پسرفت است: یعنی کودکان دیگر مدرسه نمی روند و اگر مدرسه بروند، به طور کیفی با همان بچه قبلی تغییر کرده اند و این تغییر کیفیت چیزی جز همان احساس بی رحمی و خشونت نیست. گاهی اوقات در کودکانی که در معرض خطر قرار می گیرند، این پسرفت خود را به صورت شب ادراری نشان می دهد. ترس های دائمی و شدید از دیگر علائم همیشگی این اختلال است. کودکان در هر لحظه منتظر اتفاق ناگواری برای خود و والدین شان هستند. احساس عدم امنیت هم هست که خود را به صورت ترس های مختلف نشان می دهد: ترس از تاریکی، حیوانات و ترس از قرار گرفتن در موقعیتی ناآشنا. کودکانی که دچار این علائم شده اند، تکرار مکرر این حادثه در ذهن شان صورت می گیرد. در نقاشی ها و بازی های این کودکان باز هم این ماجرا تکرار می شود. کودکان بارها راجع به این موضوع صحبت می کنند اما به دلیل دردناک بودن این تجربه به طور ناخودآگاه جزئیات را فراموش می کنند. این حادثه در کابوس های شبانه کودکان تکرار می شود و صحنه های خشونت بار دیگری هم به آن اضافه می شود و باز به خاطر همین کابوس ها، کودک دوباره دچار تروماهای عاطفی می شود.» چون دنیای کودکان در معرض جنگ با دیگران متفاوت شده است، وقتی در محیطی قرار می گیرند که دیگر کودکان این تجربه را ندارند، منزوی و گوشه گیر می شوند. این کودکان دیگر هیچ وقت به دوارن کودکی باز نمی گردند چون کودکی برای اینها مرده است: « اگر در مناطق جنگی، دیگر کودکان هم در معرض این حوادث قرار بگیرند میزان تروما کمتر است ولی وقتی کودک در محیطی قرار بگیرد که دیگران این تجربه را نداشته باشند، بیشترین آسیب را می بیند به خصوص اگر محیطی که در آن زندگی می کند محیط حمایت گری نباشد.
پرخاشگری شدید در این کودکان خیلی شایع است: پرخاشگری نسبت به همسالان، والدین و حیوانات. از دردهای مختلف جسمی شکایت می کنند در حالی که هیچ کدام از این علائم منشاء ارگانیک و جسمی ندارد. کودکان دچار این احساس گناه می شوند که در حادثه مقصر هستند و می توانستند جلوی مرگ عزیزان شان و این حادثه را بگیرند. ناامیدی هم از دیگر علائم شایع است.
کودکان: قربانیان تصاویر جنگ

در دو سه دهه اخیر، مهمان ناخوانده یی در خانه همه ما هست که وقتی حرف می زند همه سکوت می کنند و احترام غیرانسانی خارق العاده یی به این موجود گذاشته می شود. همه زندگی مان متاثر از این موجود شده است. این وسعت خارق العاده سیستم های ذهنی ما و حتی جنگ های ما را به هم ریخته است: جنگ هایی که دیگر جدا از اسلحه است.» او ادامه داد:« سه دهه پیش وقتی جنگ ویتنام پیش آمد، اخبار با سانسور شدید و حجم اطلاعات محدود در اختیار مردم قرار گرفت و همین باعث شد که خبرهای بد به تدریج در اختیار مردم قرار گیرد و کمتر آسیب ببینند. اما این تجربه در هر دو جنگ خلیج فارس حالت عجیبی پیدا می کند. حجم بالای اخبار و پوشش لحظه به لحظه جنگ، جامعه جهانی را دچار جنگ کرد. قطعاً کودکان هم از این اخبار مطلع می شوند همان طور که یک زن خانه دار هنگام آشپزی در جریان آخرین موشک شلیک شده به این کشور قرار می گیرد. در این شرایط نوع بازی های کودکان هم تغییر می کند.

ما دو نوع قربانی در جنگ داریم: قربانی اول کودکانی هستند که درگیر جنگ هستند و تصاویرشان از تلویزیون ها پخش می شود و گروه دوم کودکانی هستند که از تلویزیون ها شاهد این جنایات هستند. کودکانی که شاهد جنگ هستند، کودکانی که ساعت ها تصاویر کشته شدگان جنگ را از رسانه ها می بینند، حامل دردهای پنهانی خواهند شد و اتفاقات عجیب تری برایشان می افتد.
رسانه ها اثر خارق العاده یی در خشونت دارند همان طور که می توانند خشونت را مهار کنند. نتایج یک تحقیق نشان می دهد 14تا 15سال بعد از حضور یک رسانه تصویری در یک کشور جهان سوم، میزان جرائم در آن دو برابر می شود. این خبر خوبی برای یک صاحب رسانه نیست یعنی ما با ارائه تصاویری خشونت بار، کودکانی را که 15سال بعد وارد عرصه جامعه می شوند وارد گود جنگ و خشونت کرده ایم. امروز این اثر 15ساله به ما تذکر می دهد که 15سال بعد نزدیک است. نکته دیگر این است که رسانه ها به صورت تدریجی خشونت را ترویج می کنند. کارتون های پر از زد و خورد در تمام شبکه ها پخش می شود. کودکان ما مدام یک جنگ تدریجی را تجربه می کنند. در جنگ های کنونی یک نفر با پرتاب یک موشک، 100نفر را به قتل می رساند و این تجربه از طریق تصاویر تکثیر می شوند. یعنی همه ما در تجربه قتل شریک می شویم و کودکانی که شاهد این تصویر هستند شدیداً تحت تاثیر قرار می گیرند.

وقتی تصویری از گسترش جنگ برای کودکان ارائه می دهیم باید آنتی بیوتیک های لازم را هم ارائه دهیم. کشورهای دنیا به این فکر رسیده اند که کودکان را از شبکه های خبری دور کنند. شبکه های کودک و نوجوان دنیا به صورت روزافزون در حال گسترش است .هدف این شبکه ها این است که کودکان را از آن چیزی که مربوط به آنان است بهره مند کنند و از آن چیزی که مربوط به آنان نیست دور کنند و این می تواند مسکنی برای عوارض جنگ ها باشد.

حمایت قانونی از کودکان ضعیف است

اولین زمزمه های حمایت از حقوق کودکان بعد از پایان جنگ جهانی اول در سال 1923مطرح شد و اولین اعلامیه حقوق کودک برای حمایت از کودکان در برابر جنگ در سال 1924به تصویب رسید و در سال 1946پس از پایان جنگ جهانی دوم صندوق کودکان یونیسف هم تاسیس شد.
کودکان بالقوه آسیب پذیرند به همین دلیل در بحث آسیب شناسی کیفری آنان را آسیب پذیران بالقوه می نامیم. شانس آسیب پذیری کودکان به عنوان بزه دیده خاص از سایر افراد بیشتر است حتی از زنان و افراد کهنسال. به همین دلیل در اکثر نظام های کیفری دنیا سعی می شود مقررات حمایتی در خصوص اطفال پیش بینی شود که فقط مربوط به بزه دیدگان نیست بلکه حرمان عاطفی، تربیتی، فرهنگی و قضایی را شامل می شود. اهمیت آسیب دیدگی کودکان به حدی است که عدم توجه به این مسائل می تواند باعث سلب حضانت والدین شود. بنابراین کودک بیشتر از این منظر در حقوق بشردوستانه مورد توجه است که نه تنها نباید نسبت به او تعرضی صورت گیرد بلکه باید حمایت ویژه یی از او صورت گیرد.

در کنار آسیب دیدگی طبیعی و ناشی از سن، به ویژه در دوران رشد روانی قبل از 15سالگی، بعضی از شرایط این آسیب دیدگی را مضاعف می کند مانند جنگ، توفان، زلزله و بسیاری از موارد طبیعی و غیرطبیعی که این آسیب پذیری را از بالقوه بودن به بالفعل تبدیل می کند و به همین دلیل اکثر کشورهای دنیا در این موارد قوانین حمایتی را برای کودکان پیش بینی کرده اند.

جنگ به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر کودکان تاثیر می گذارد: اثرات مستقیم جنگ یا تبلور خشونت به صورت سازمانی شامل تاثیرات جسمی، روانی، خانوادگی، تحصیلی، عاطفی و فرهنگی است اما اثراتی که در قالب قوانین آنها را توجیه کرده و برایشان تعریف داریم عبارتند از قتل، ضرب و جرح، آزارهای جسمی و جنسی، بردگی، قاچاق انسان، قاچاق اعضای بدن، مهاجرت اجباری، آوارگی، پناهندگی و حاشیه نشینی. متاسفانه بیشترین قربانیان در میان قربانیان جنگ افرادی هستند که در زندگی اجتماعی جزء اقشار آسیب پذیر هستند.

اثرات غیرمستقیم جنگ شامل خشونت پذیری و خشونت گرایی است: «حتی جنگ های مجازی هم همین طور است، بازی های کامپیوتری بدون رعایت حقوق مخاطبان، فرزندان ما را قربانی خشونت می کند. با همین بازی ها خشونت برای کودکان ما مشروعیت پیدا می کند و در این شرایط است که کودکان طالب خشونت می شوند. فرزند خشونت پذیر امروز پدر خشونت گرایی فردا است.

فحشا از دیگر اثرات غیرمستقیم جنگ است، وقتی فردی چندین بار مورد تجاوز قرار گرفت این امر برایش عادت می شود و اعتماد به نفس و کرامت انسانی را از دست می دهد. در جرم شناسی می گوییم حالت برچسب زنی باعث می شود که فرد خودش را با آن برچسب اجتماعی هم آوا کند. سومین اثر غیرمستقیم جنگ، هدایت افراد به سمت بزهکاری است. رابطه جنگ و بزهکاری همیشه رابطه یی مخرب بوده است حتی در جنگ های تدافعی. در جنگ ها، کودکان رهاشده در اختیار باندهای توزیع مواد مخدر قرار می گیرند.

در مقررات داخلی متاسفانه جز الحاق به چند کنوانسیون بین المللی که البته آن را عملی هم نمی کنیم سازوکار مناسبی نداریم. حمایت قانونی از کودکان در کشور ما حمایتی است بسیار ضعیف. در آخرین قانونی هم که در سال 81 توسط شورای نگهبان تصویب شد والدین از مجازات مستثنی شدند. مسلماً اگر هر فردی فرد دیگری را مورد آزار و اذیت قرار دهد مجازات می شود اما بحث اینجاست که این والدین هستند که به دلیل ناآگاهی و ناتوانی کودکان شان را می کشند ولی مجازات نمی شوند. بحث دیگر بحث سن مسوولیت کیفری است که در ایران برای پسران 15سال و برای دختران 9سال است. این در حالی است که سن اشتغال، انجام معاملات و… با این سن همخوانی ندارد.

در حیطه قوانین بین الملل خوشبختانه حمایت از کودکان قابل توجه بوده است. نجفی توانا افزود:« اولین مورد حمایت ها، حمایت های عمومی است و دومین مورد حمایت های خاص که از جمله در کنوانسیون چهارم ژنو به آن اشاره شده است. حمایت های عمومی مربوط به حقوق عمومی اشخاص است که در اسناد بین المللی برای غیرنظامیان و نظامیان تسلیم شده به کار می رود مانند حق حیات، شکنجه نشدن، مورد تعرض قرار نگرفتن و نسل کشی نشدن. در مورد حمایت های خاص، اولین توصیه یی که این کنوانسیون های بین المللی می کنند این است که به کودکان احترام بگذارید و این احترام یعنی پاسداشت و نگهداری ارزش هایی که اگر رعایت نشود به رشد طبیعی طفل صدمه می خورد. در سایر موارد در این کنوانسیون ها حمایت های خاصی در نظر گرفته شده است از جمله کمک رسانی و مراقبت، حمایت های جسمی و فرهنگی، حمایت از کودکان دستگیر شده، معافیت از اعدام، منع انتقال کودکان، نگهداری کودکان در کنار والدین بازداشت شده، بحث تشخیص هویت، ممنوعیت کار اجباری، جیره غذایی اطفال و عدم به کارگیری کودکان برای جنگ های نظامی.» نجفی توانا تاکید کرد:« در ایران هم باید مراقب کودکان خودمان باشیم.


سعیدسان تابع قوانین جاری کشور جمهوری اسلامی ایران در زمینه حقوق مولفین و ناشرین است، چنانچه نسبت به محتوای این صفحه صاحب حق نشر هستید و درخواست حذف آن را دارد، خواهشمند است از طریق این لینک به ما اطلاع دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *