نرم افزارگرایی


چکیده
هرچند نرم افزارگرایی یکی از ابزارهای تأمین بهتر و بیشتر منافع ملی کشورها تلقی میشود، ولی بررسیها نشان میدهد استفاده از قدرت نرم توسط دولتهای بزرگ همواره تحت تأثیر ملاحظات راهبردیـامنیتی قرار داشته است.
هدف اصلی این مقاله بررسی مفهوم ابعاد و ویژگیهای تهدید نرم و رویکردهای نرمافزارانه در رهیافتها و نظریههای امنیت و قدرت است. در این مقاله سعی شده به منظور درکی اساسی از مقوله قدرت و تهدید نرم، منابع و سطوح مختلف قدرت تبلیغیـروانی در حوزههای سهگانه نخبگان، مردم و نیروهای مسلح معرفی و در نهایت به کارویژههای تهدید نرم در این سطوح اشاره شود. در بخشی دیگر، رویکرد نرمافزارگرایانه غرب نسبت به جهان اسلام مورد تأکید و توجه قرار گرفته است.

مقدمه
 اصولاً نرم افزارگرایی فراتر از سخت افزارگرایی و ملاحظات سنتی امنیتیـ راهبردی به آن طیف از ملاحظات در سیاست خارجی اشاره دارد که ارزشی و فرهنگی بوده و از ابعاد و پیامدهای سیاسیـامنیتی نیز برخوردار است. اگر امنیت ملی یک کشور را شرایط و فضایی بدانیم که یک ملت در چارچوب آن میتواند اهداف و منافع ملی و حیاتی خود را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی حفظ نماید، با این تعریف امنیت ملی یا ارزشهای حیاتی یک کشور دارای سه محور کلی خواهد بود.

الف. تمامیت ارضی؛

ب. ایده و الگوهای رفتاری؛

ج. حاکمیت سیاسی.

با توجه به توضیحات فوق منظور از تهدید، عنصر یا وضعیتی است که ارزشهای حیاتی سهگانه یاد شده را به خطر اندازد. بنابراین میتوان گفت، سادهترین تعریف از تهدید، فقدان مفهوم دیگر، یعنی امنیت است، این وضعیت با به خطر افتادن ارزشها و منافع حیاتی یک کشور به وجود میآید. لکن مطالعات امنیتی و تهدیدشناسی همزمان با تحول جوامع، توسعه و تغییریافته و در مفاهیم امنیت، قدرت و تهدید تحول ایجاد شده است. امنیت ملی و تهدیدات آن، مفهوم مبهم، نسبی و توسعه نیافته است به این معنی که تعریف از امنیت ملی و تهدیدات آن به پیشفرضهای تعریفکننده بستگی دارد و به عبارتی زمانمند و مکانمند است، در حقیقت رابطه بین امنیت، ملت و تهدیدات رابطهای قراردادی است که مصداق خود را از درون گفتمانهای گوناگون میجوید، با وجود این تفاسیر بر ویژگیهای زیر میتوان تأکید کرد:

  1. اعتباری بودن

مفهوم تهدید و امنیت دارای حد و مرز اعتباری است و از حیث واژهشناسی نمیتوان صرفاً به یک واژه تهدید که مترادف با فقدان امنیت تعریف شده، بسنده کرد. از نگاه امنیتی موضوعات را میتوان در سه فضای کلی اجتماعی، سیاسی و امنیتی تقسیم نمود. پدیدهها را میتوان از نظر زمانی و مکانی و با توجه به حساسیتهای اجتماعی نسبت به آن، میزان شیوع و فراگیری و توان مدیریت آن پدیده، از پدیدهای ساده تا بحرانی امنیتی تقسیم نمود. بنابراین ممکن است یک پدیده برای جامعهای موضوع یا مسئلهای اجتماعی و سیاسی و برای جامعه دیگر خطر یا بحران امنیتی تلقی شود، یا در دورههای زمانی مختلف، ماهیت پدیده در نظام سیاسی تغییر یافته و تفسیر وبرداشتهای مختلفی از جهت زمانی نسبت به شدت و سطح تهدید و امنیت ارائه گردد. بنابراین ماهیت تهدیدات تابع فرهنگ استراتژیک، عقاید و نگرش بازیگران، محیط اجتماعی و ملی محل وقوع تهدید و… میتواند متفاوت باشد.

2.نسبی بودن

امنیت و تهدید، مفاهیمی نسبی و تابع زمان و مکان هستند. هیچ کشوری نمیتواند به امنیت مطلق دست یابد و یا فاقد هیچگونه قدرت ملی در برابر تهدیدات باشد، چون کشورها براساس افزایش قدرت ملی خود، به دنبال رقابت، کاهش تهدیدات و افزایش امنیت ملی هستند. نتیجه این رقابت، ناامنی برای دیگران است. از طرفی معمولاً براساس دورههای مختلف، نگرشهای مختلف نسبت به امنیت و تهدید وجود دارد و در نهایت از جهت ماهیت، تهدیدات کشورها وضعیت یکسانی ندارند، ممکن است کشوری امنیت داخلی کافی داشته باشد ولی تهدیدات خارجی آن جدی باشد یا اینکه از لحاظ نظامی از وضعیت مناسبی برخوردار باشد، لکن ارزشهای فرهنگی و الگوهای رفتار سیاسی آن کشور در معرض خطر و شکست قرار گیرد.

  1. ذهنی بودن

تهدید از زمان شکلگیری تا تأثیرگذاری آن دارای مراحلی است که ممکن است این مراحل طولانی یا کوتاه باشد، تهدیدات ابتدا فرایندی ذهنی است که در فرایند زمانی به وقوع میپیوندد. باید انگیزهها و بسترهای تهدید شناسایی شود که معمولاً با برآورد تهدیدات، سناریوهایی برای مقابله با آن، توسط کشورها طراحی میشود، برآورد شناخت نیت و اهداف دشمن، ابزار و روشها، آسیبها و فرصتها و… فرایندهای ذهنی است که براساس آن سیاست دفاعی کشورها تدوین میگردد.

مطالعات امنیتی و تهدید

به طور کلی مطالعات امنیتی دارای چهار موج مطالعاتی و در قالب دو گفتمان منفی و مثبت معرفی شده است. در گفتمان منفی، امنیت سلبی است به این معنی که امنیت با نبود عامل دیگری که از آن به تهدید یاد میشود، تعریف شده است. این گفتمان دارای پیشینه تاریخی طولانی است و دو موج مطالعاتی در درون خود دارد. شاخص بارز موج اول مطالعات امنیتی سلبی، تأکید بر بعد نظامی در تحلیل امنیت و تهدیدات است؛ از این دیدگاه برای مقابله با تهدید، توان نظامی را باید افزایش داد.(افتخاری، 1384، صص 18-8). موج دوم مطالعات امنیتی در گفتمان سلبی در پی نقد آثار سنتگرایان امنیت ملی و طرح این ادعا، که بعد نظامی توان تحلیل همه جانبه مسائل امنیتی جهان معاصر را ندارد، تحول تازهای در مطالعات امنیتی به وجود آورد. بدین معنی که برای تهدید و امنیت مؤلفهها و ابعاد مختلف معرفی میکند. این گروه امنیت ملی و تهدیدات را چند وجهی دانسته و نتیجه میگیرند که امنیت و تهدید پدیدهای متأثر از پدیدههای مختلف مادیـذهنی است. موج دوم مطالعات امنیتی و تهدیدات با نگرش سلبی، به اقتضای ماهیت آن، طیف گسترده و متنوعی از صاحبنظران را دربر میگیرد که شاخصه اصلی آن رویگردانی از محوریت مؤلفه نظامی در تعریف و تهدید امنیت ملی و تهدیدات است. مهمترین مؤلفههایی که در این رویکرد مورد توجه بوده، ابعاد اقتصادی، زیستمحیطی، فرهنگی، علمی و فناوری است، در هر صورت امنیت و فقدان تهدیدات امنیت ملی، تابع قدرت و متغیر وابسته به آن است و این قدرت میتواند مؤلفههای متفاوت و متنوعی داشته باشد. بنابراین تهدیدات، در این رویکرد شامل تهدیدات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی میباشد.

در گفتمان مثبت امنیت و تهدید که به دنبال نقد مبانی و اصول گفتمان امنیت منفی و سلبی در هر دو موج مطالعاتی سنتی و فراسنتی است، اعتقاد بر این است که امنیت و تهدیدات یک مفهوم و متغیر وابسته و دست دوم نیست و دارای مبانی و محتوای پیچیده فلسفی است. در این گفتمان سعی بر آن است تا با پرهیز از سلبیگری صرف و توجه به بعد ایجابی امنیت، تعریف و تصویر جامعتری ارائه شود. در این گفتمان، امنیت به نبود تهدید تعریف نمیشود، بلکه افزون بر فقدان تهدید، وجود شرایط مطلوب برای تحقق اهداف و خواستههای ملی نیز مدنظر است. این رویکرد برای امنیت و تهدید، ماهیت تأسیسی قائل است و بر این باور است که تهدید، تنها در وضعیتی وجود دارد که آن جامعه در سطح قابل قبولی از اطمینان برای تحصیل و پاسداری از منافع ملی و ارزشهای حیاتیاش نباشد. بنابراین امنیت ملی در این گفتمان عبارت است از توانایی و شرایط عینی که در بستر آن میتوان به منافع ملی دست یافت.(افتخاری، 1384، ص 16). در این نگاه امنیت ملی، حتی نسبت به منافع ملی از اولویت برخوردار است، چرا که تحقق و عدم تحقق منافع ملی و تهدیدات در گرو بود یا نبود امنیت است. در چارچوب این دیدگاه، ممکن است جامعهای با وجود نداشتن تهدیدات خارجی یا داخلی، به دلیل ناتوانی از دستیابی به منافع ملی، وضعیت ناامنی داشته باشد. در مجموع، میتوان گفت دو گفتمان ایجابی و سلبی موجب دو نگرش در تعریف و تبیین مفاهیم امنیت و تهدید شده است که با نگاه ایجابی امنیت عبارت است از: «توانایی و شرایط عینی و ذهنی که در بستر آن بتوان منافع ملی و ارزشهای حیاتی را محقق ساخت.» با این نگاه میتوان تهدید را به شرایطی اطلاق نمود که یک کشور برای دستیابی به منافع ملی و ارزشهای حیاتی خود از توانایی و شرایط لازم برخوردار نباشد، به طور طبیعی فقدان شرایط و تواناییها برای تحقق اهداف ملی و پیشبرد منافع و ارزشهای حیاتی یک کشور میتواند متأثر از محیط ملی یک واحد سیاسی یا محیط منطقهای و جهانی باشد، بنابراین فقدان توانایی برای دستیابی به منافع ملی که مخاطرهای جدی برای یک کشور تلقی میشود، الزاماً میتواند محدود به تهدید خارجی و بعد نظامی تهدید نباشد. در نگاه و نگرش سنتی که رویکرد سختافزارانه است، هدف اصلی از تهدیدات، تحمیل اراده به منظور تغییرات اساسی در یک نظام سیاسی و یا تغییر الگوی رفتاری یک کشور میباشد که به طور طبیعی به موجب آن تهدید حیات سیاسی آن کشور به مخاطره میافتد، لکن در نگرش ایجابی یک کشور میتواند در شرایط فقدان تهاجم نظامی و یا اقدامات داخلی براندازانه امنیتی، توانایی پاسداری و پیشبرد ایده یا خطمشیهای نظام سیاسی خود را نداشته باشد. این تلقی از تهدید با شرایط متحول جوامع معاصر همخوانی بیشتری دارد.

تهدید سخت و نرم

تهدیدات را میتوان از جهت شدت، شکل، هدف، موضوع، ماهیت و… دستهبندی نمود. در این مبحث تهدیدات را به لحاظ شدت و با توجه به موضوع این مقاله به دو گروه سخت و نرم تقسیم میکنیم.

1.تهدید سخت

هرگاه به موجب اقداماتی استقلال و تمامیت ارضی کشور در خطر (بالفعل یا بالقوه) هجوم نیروهای نظامی کشور دیگر یا اتحادی از کشورهای خارجی یا گروههای معارض مسلح داخلی قرار گیرد، تهدید سخت واقع شده است. در این تهدید عمدتاً هدف اشغال سرزمین است. تهدیدات سخت متکی به روشهای فیزیکی، عینی، سختافزارانه و همراه با اعمال و رفتارهای خشونتآمیز، براندازی آشکار و با استفاده از شیوه زور و اجبار و حذف دفعی و اشغال سرزمین است. این تهدیدات عمدتاً محسوس، واقعی و عینی و با عکسالعملهای فیزیکی همراه میباشد. ظهور این نوع تهدیدات عمدتاً مربوط به دوره استعمار کهن است که قدرتهای استعماری با لشکرکشی، اعمال زور و کشتار و اشغال و الحاق سرزمین، اهداف خود را تأمین میکردند. البته شکلهای مدرن تهدید سخت در عصر حاضر را میتوان در لشکرکشیهای امریکا و متحدان آن به افغانستان و عراق مشاهده کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *