صبح روزی پشت در می آید و من نیستم قصه ی دنیا به سر می آید و من نیستم میثم امانی صمنا با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم حافظ صبر بر جور رقیب چه کنم گر نکنم؟ همه دانند که در صحبت گل خاری هست سعدی صبر بر درد، نه از همت مردانه ی ماست درد از او، صبر از او، همت مردانه از اوست مصاحبی نائینی صبر تلخ آمد و لیکن عاقبت میوه ی شیرین دهد پر منفعت مولوی صبر و ظفر دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید حافظ صد حیف که ما پیران جهان دیده نبودیم روزی که رسیدیم به ایام جوانی واعظ قزوینی صد خانه …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...بایگانی مطالب
شعر بازی – راهنمای اشعار برای مشاعره – شروع بیت با حرف ش
شب شد که شکوه ها زه دل تنگ بر کنیم نالیم آنقدر که دلی را خبر کنیم طبیب اصفهانی شب فراق نداند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق در بند است سعدی شب که در بستم و مست از می نابش کردم ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم فرخی یزدی شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا تو را عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد حافظ شخصی همه شب بر سر بیمار گریست چون روز شد او بمرد وبیمار بزیست سعدی شد چو مهمان من آن شمع شب افروز امشب کاش تا صبح قیامت نشود روز امشب بابا نصیبی شدم از یاد تو چون قصه فراموش ترین ای دل از …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...شعر بازی – راهنمای اشعار برای مشاعره – شروع بیت با حرف س
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست؟ حافظ سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی سعدی ساقیا آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرود از یادت حافظ سالکی گفتا چه داری آرزو؟ گفتم، سکوت معنی صد نکته را در یک سخن پیچیده ام معین کرمانشاهی سال ها رفت و زیادم نرود دوست هنوز تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز مشفق کاشانی سخت می ترسم به حیرت انتظارم بگذرد رفته باشم از خود آن ساعت که یارم بگذرد الهی تبریزی سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم ولی دل به پاییز نسپرده ایم قیصر امین پور سرایی را که …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...شعر بازی – راهنمای اشعار برای مشاعره – شروع بیت با حرف ز
ز روزگار جوانی خبر چه می پرسی چون برق آمد و چون ابر نوبهار گذشت صائب تبریزی ز غفلت با تبه کاری به سر بردم جوانی را کنون از زندگی سیرم نخواهم زندگانی را صائب تبریزی ز فراق چون نلالم، من دل شکسته چون نی؟ که بسوخت بندبندم ز حرارت جدایی عراقی ز کار هر که یک مشکل گشایی به خود صد مشکل آسان کرده باشی صائب تبریزی ز لب دوختن غنچه را زندگی ست چو بشکفت زان پس پراکندگی است امیر خسرو زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من بر امید دانه ای افتاده ام در دام دوست حافظ زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم راستی بی عشق زندان است بر من …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...شعر بازی – راهنمای اشعار برای مشاعره – شروع بیت با حرف ر
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم مولانا راز دلت را مکن فاش به نامحرمان در بر مامحرمان راز گشودن خطاست احمد کمالی رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است حافظ راستی آور که شوی رستگار راستی از تو ظفر از کردگار نظامی راه مردان به خود فروشی نیست در جهان بهتر از خموشی نیست اوحدی رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است فرخی یزدی رسم دو رنگی آیین ما نیست یکرنگ باشد شب و روز من رهی معیری رفت از بر من آنکه …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...