موضوع : کاشی کاری در گنبد سلطانیه
مقدمه
نگرش بر احوال ملل مختلف در نشيب و فراز تاريخ از برجسته ترين مشخصه لحظه بازشناسي هويت جوامع بشري است. بهمين جهت است كه خداوند سير و گردش و مطالعه طبيعت و آثار بجاي مانده از گذشتگان را از وظايف انسان مي شمارد و در قرآن اين امر ضروري را به انسان توصيه مينمايد:
«قل سيروا في الارض ثم انظروا كيف كان عاقبه المجرمين»
بدون شك گنبد سلطانيه عظيم ترين بناي اسلامي بجاي مانده، همچون نگيني بر تارك اين آثار ميدرخشد.
شايد رهگذران و مسافراني كه هر روز از جاده تهران زنجان عبور مي كنند هيچيك ندانند كه اندكي دورتر از جاده نزديك زنجان،يكي از زيباترين و آبادترين شهرهاي جهان برپا بوده و امروزه فقط نشانه هاي فرسوده اي از آن عظمت و مجد باقي است.
اگر لختي بر ويرانه هاي بنا بنگريم و انديشه كنيم، انگشت تحير به دندان مي گزيم كه چگونه استاد معمار پير وگمنامي آجر بر آجر نهاده و با جرات وشهامت فوق العاده ارتفاع بنا رابالا برده؟و يا كدامين پنجه هنرمندانه به اينهمه تزئين و تكلف همت گماشته است؟
بخش اول
جغرافياي تاريخ سلطانيه
“شهر سلطانيه در 30 كيلومتري جنوب شرقي شهر زنجان و در 54 كيلومتري ابهر قرار دارد،اين محل طبق كتيبه هایي كه از پادشان آشور بدست آمده، در قرن هشتم قبل از ميلاد محل سكونت طايفه جنگاور (ساكاراتيها) بوده و در عهد فرمانروايان ماد به اسم «اريباد» خوانده مي شده است و پارتها آنرا بنام نخستين پادشاه خود «ارساس» ناميدند.”[1]
از تاريخ سلطانيه تا حمله مغول اطلاع دقيقي در دست نيست. ليكن لازم به تذكر است تا پيش از تسلط مغول سلطانيه به نام «نيز آگامبي» و «شروياز» معروف بوده است.
گنبد سلطانيه
گنبد عظيم سلطانيه در حال حاضر در بين خانه هاي خشتي سلطانيه همچون نگيني مي درخشد و گوشه ای از هنر و معماري را به عالميان عرضه ميدارد .[2]
“با شکوه ترین ساختمان شیوه آذری و شاید کل معماری ایران، گنبد سلطانیه (703 تا710 قمری) است که در کنار آن آرامگاه سلطان محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شده است. از ارسن بزرگ سلطانیه که در بر گیرنده بیمارستان، خانقاه و میانسرای بزرگ آن بوده، تنها گنبد خانه و الجایتو (تربت خانه) باز مانده است. این میانسرا شاید به اندازه دو برابر میدان نقش جهان در اصفهان بوده است. فضای تربت خانه بعدها به آن افزوده شده است.
تهرنگ گنبد خانه، هشت پهلو می باشد، در جلوی آن ایوانی بوده که آثارش هنوز دیده می شود. گنبد دو پوسته پوسته آن، 24 گز (نزدیک به 5، 25 متر) دهانه دارد. و ” خود” آن روی دنده های باربر ساخته شده و چفد پایه آن “چمانه” است که گنبد سبویی پدید آور است. ویژگی های ساختمانی و نیارشی این گنبد آنچنان است که دانشمندی چون پروفسور سن پائولوزی رییس وقت دانشکده معماری فلورانس، ساختمان گنبد کلیسای “سانتا ماریا دل فیوره” در شهر فلورانس ایتالیا را بر گیره از این گنبد می داند.”[3]
اولجايتو برادر و جانشين غازان خان كه در زمان وليعهدي خود در خراسان بارها مقبرة سلطان سنجر را مشاهده كرده بود ، به پيروي از برادر خود و تحت تاثير مقبرة سلطان سنجر و شئب غازانيه ، دستور ساخت مقبرة باشكوهي را براي خود ، در ناحيه سلطانيه داد و براي آن موقوفاتي را در نظر گرفت .كار احداث آن با سرعت چشم گيري طي سال هاي 703 الي 713 ه.ق در مدت ده سال به پايان رسيد و حاصل آن بناي عظيمي شد كه هم اكنون يكي از دستاورد هاي بزرگ معماري ايران بشمار ميرود.
شالوده آرامگاه كه از مظاهر عالي معماري قرن هشتم به شمار ميآيد ، از داخل بر پلان 8 ضلعي استوار است و هر ضلع آن حدود 5/01متر طول دارد. الحاقاتي كه در گنبد نقطه اوج يك رشته بناهاي فرعي است كه دوام زيادي نيافتند. و از ميان آنها تنها مقبرة اولجايتو است كه تا كنون پا بر جا مانده است و قريب 700 سال را با استواري تمام پشت سر گذاشته است . اين گنبد كه شاخص ترين بناي معماري دوره ايلخاني ، بلكه تمام دوران اسلامي است ؛ از نظر فرم و حجم به عنوان نقطه عطفي در تاريخ معماري ايران محسوب مي گردد . آنچه كه در مورد اين بنا تا كنون گفته و نوشته شده ، در مقابل عظمت آن بسيار نا چيز به نظر ميرسد و قلم را ياراي بيان ظرايف و دقايق آن نيست .
زميني كه بنا روي آن احداث گرديده ، از طبقات فشردة شن و ماسه و مواد آهكي، به عمق تقريبي 8 متر تشكيل شده است، كه از مقاومت بسيار خوبي برخوردار است. يكي از علل پايداري گنبد سلطانيه در مقابل عوامل مختلف تقريبي، يكپارچه بودن زمين منطقه است. سازندگان بنا آگاهي كامل از مسائل فني و وضعيت زمين داشتهاند . بطوريكه ارتفاع پي ها در اكثر بخشها ، به غير از بخش شمالي از حدود 50الي 60 سانتيمتر تجاوز نمي كند و شالوده آن از سنگ هایي به ابعاد 20 الي 25 سانتیمتر ، با ملات گچ و آهك است. در قسمتهاي شمالي ارتفاع پي تا 5/1 متر هم ميرسد در داخل بنا چاهي به عمق 9 متر ديده ميشود كه هيچ علامتي حاكي از استفاده از آن ، در دسترس نيست و به نظر ميرسد هدف از حفر آن ، آزمايش مقاومت خاك جهت برپا كردن بنايي به ارتفاع 50 متر بوده است.[4]
سبب ايجاد گنبد سلطانيه
در موردعلل احداث اين بنا در تواريخ چنين آمده است:
اولجايتو پس از طرح شهر سلطانيه تصميم گرفت كه به تقليد از آرامگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفيع و با شكوهي براي خود بسازد. بهمين جهت براي برپائي اين آرامگاه هنرمندان از هر سوي سلطانيه آمدند تا يكي از شاهكار عظيم دوره مغول را به منصه ظهور برسانند.
همچنان كه در صفحه قبل اشاره شد بناي گنبد سلطانيه در سال 702 هـ .ق بر اساس طرح آرامگاه غازان خان كه آن نيز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرور الهام گرفته، ساخته شده بود با اين تفاوت كه پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانيه هشت ضلعي است. اگر چه تا حد زيادي معماري آرامگاه سلطان سنجر در بناي سلطانيه تاثير گذاشته بود ليكن جنبه هاي ابتكاري در بناي اخير بحدي است كه آنرا بصورت يكي از شاهكارهاي هنر و معماري ايران درآورده است كه بعدها نمونه و الگوئي براي احداث تعداد زيادي از ابنيه اين دوره شد.
ناگفته نماند كه معمار گنبد سلطانيه شخصي به نام سيدعلي شاه بود.
ظاهراً هنگاميكه اولجايتو امر به احداث آرامگاه خود كرد، هنوز يكي از مذاهب اسلام را بعنوان مذهب رسمي انتخاب ننموده بود وي تقريباً در سال 709 هـ .ق يعني موقعي كه كار ساختماني گنبد سلطانيه رو به اتمام بود سفري به عراق نمود و تربت پاك امام حسين (ع) و حضرت علي (ع) را در كربلا و نجف زيارت كرد. بنا به قولي بر اثر تشويق و ترغيب علما و روحانيون بزرگ شيعه كه در آن زمان در دستگاه حكومتي صاحب منزلتي بودند . اولجايتو مذهب تشيع را بعنوان مذهب رسمي پذيرفت و بعد از مدتي تصميم گرفت كه آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدين منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانيه داشت تا بر رونق تجاري و اهميت مذهبي پايتخت جديدالتاسيس خود بيفزايد . لذا دستور داد تا تزئینات داخلي بنا را كه تا آن روز انجام نگرفته بود طوري بپردازند كه در آن شعانر مذهب تشيع بخوبي مورد استفاده قرار گيرد. بهمين جهت بود كه كلمه علي بطور مكرر با كاشي در متن آجر نوشته شد.
در همين اوان سلطان محمد خدابنده دستور ساختن آرامگاهي ساده براي خود در جنب گنبد اصلي را صادر كرد كه به گفته مورخين اين بناي آجري ظرف مدت چند هفته به اتمام رسيد . اما انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شديد علماي شيعه يا بقولي خواب ديدن سلطان حضرت علي بن ابيطالب را،و ناراضي بودن آن حضرت از اين عمل، انجام نگرفت . بنابراين سلطان ايلخاني مصمم شد كه دوباره اين بنا را به آرامگاه خود اختصاص دهد. بنظر ميرسد كه در همين ايام از مذهب تشيع برگشت ومذهب اهل سنت را اختيار كرد. شايد بهمين منظور بودكه دستور دادتمام تزئينات معرق كاري كه كلمه علي (ع) بر آن نقش بسته بود، و تمام تزئينات آجري كاشيكاري و گره سازي را با پوشش از گچ اندودند و روي اين پوشش را با كتيبه ها و اشكال مختلف هندسي طرحهاي گل و بوته دار با رنگ آبي بر زمينه سفيد گچبري كردند.(تقريباًسال 713 هـ .ق)[5]
“اولجايتو در سال 716 يعني تقريباً چهار سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگي در گذشت و جسد وي در تابوتي از زرناب در آرامگاه ابديش دفن شد.”[6]
- – هوشنگ ثبوتی، تاریخ زنجان، انتشارات زنگان، 1370، چاپ اول، ص 15. ↑
- -عبدالله قوچانی، کنبد سلطانیه به استناد کتیبه ها، انتشارات گنجینه هنر، 1371، چاپ اول،اول، ص 24. ↑
- -شادروان دکتر محمد کریم پیر نیا، سبک شناسی معماری ایرانی، دکتر غلامحسین معماریان، نشر معمار، تهران،1381، چاپ چهارم، اول، ص223. ↑
- – هوشنگ ثبو تی، بررسی آثار تاریخی سلطانیه، ستاره زنجان، زنجان، 1370، چاپ اول، اول، ص 18 تا 29. ↑
- – بررسی آثلر تاریخی سلطانیه، ص 30 تا 42.
– همان ، ص 42. ↑
- ↑