- علوم رایانه یا علوم کامپیوتر به مجموعه فنون و رشتههایی گفته میشود که به زیربناهای نظری، روشهای طرّاحی و ساخت و چگونگی استفاده از رایانه میپردازند.
عموماً مردم عامی، بین علوم رایانه و سایر امور مرتبط با رایانه که اغلب مایهای برای کسب درآمد هستند، تمایزی قایل نمیشوند و یا فکر میکنند علوم رایانه با تجربیات روزمرهٔ آنها در کار با رایانه، مانند گشت زنی در اینترنت، انجام بازیهای رایانهای و مانند اینها، تفاوتی ندارد. حال آنکه علوم رایانه بیشتر به فهم و بررسی خصوصیاتی میپردازد که برنامهها بر پایه آنها ساخته شدهاند. و بر مبنای این فهم و درک، به ایجاد برنامههای جدید و یا بهبودی برنامههای پیشین میپردازند. علیرغم نام آن علم رایانه بیشتر در زمینههایی غیر از علم رایانه به بررسی میپردازد. بدین دلیل نامهای جایگزین دیگری برای آن پیشنهاد شدهاست. دانشمند دانمارکی پیتر ناور عبارت دادهشناسی را پیشنهاد نمود تا این حقیقت را که این رشته علمی بیشتر به دادهها و پردازش آنها توجه دارد نه لزوما رایانهها، روشن سازد. اولین موسسه علمی که عبارت دادهشناسی را بکار برد گروه دادهشناسی در دانشگاه کپنهاگ بودهاست که توسط پیتر ناور در سال ۱۹۶۹ به عنوان اولین گروه دادهشناسی بنا گذاشته شد. این عبارت بیشتر در کشور اسکاندیناوی مورد استفاده قرار گرفتهاست. در اولین روزهای این علم در ارتباطات نامهای دیگری نیز برای دانشمندان این زمینه پیشنهاد شده بود .
در حقیقت عبارت زیر از دانشمند معروف علم رایانه ادگار دایجکسترا نقل قول شدهاست: “علم رایانه به همان اندازه در مورد رایانهاست که نجوم در مورد تلسکوپ.” طراحی و بکارگیری رایانه و سیستمهای رایانهای معمولاً در محل بکارگیری رشتههای دیگر است. برای مثال سختافزار رایانه توسط مهندسین رایانه مورد بررسی قرار میگیرد و مطالعهٔ سیستمهای رایانهای تجاری و بکارگیری آنها در رشته فنآوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی است. گاهی علوم رایانه را به دلیل این که به اندازه کافی علمی نیست مورد انتقاد قرار میدهند که در این عبارت بیان شدهاست: “دانش به علم رایانه مانند هیدرودینامیک است به لولهکشی”. این عبارت توسط استن کلی بوتل و دیگران بیان شدهاست. مطالعات در علم رایانه به سایر رشتهها نیز وارد شدهاست مانند هوش مصنوعی.
2.دختران به دنبال پرستیژ، پسران جویای درآمدانتخاب رشته های دانشگاهی همیشه به عنوان دغدغه پایان ناپذیر کنکوری ها و خانواده هایشان مطرح بوده و مشکلاتی را به بار آورده است.
دخالت در علایق افراد و تردید و دو دلی در انتخاب رشته از مهترین چالش های پیش روی داوطلبان مجاز به انتخاب رشته است. در این میان همواره این سوال مطرح بوده که کدام رشته یا گرایش ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
کدام رشته بهتر است؟ پولساز یا با پرستیژرشته های دانشگاهی در ایران بر حسب کاربرد و علاقه به دو دسته تقسیم می شوند. رشته های پول ساز و رشته های با پرستیژ.
رشته های پول ساز آنهایی هستند که افراد پس از دریافت مدرک آن با حداقل تضمین کافی برای ورود به بازار کار و کسب درآمد روبرو می شوند.
اینگونه رشته ها در ایران به شدت مورد توجه هستند اما بر حسب برخی شرایط، در آنها هیچگونه تضمینی برای پول دار شدن نیست. به عنوان مثال رشته های مدیریت بازرگانی، حسابداری و علوم کامپیوتر در زمره رشته های تحصیلی پول ساز به حساب می آیند.
اما رشته های با پرستیژ آنهایی هستند که ممکن است بازار کار مناسبی نداشته باشند ولی از نظر عامه با کلاس محسوب شوند. ولی واقعیت آن است که در حال حاضر حتی کسب مدرک در این رشته ها نمی تواند تضمین فوری و بلافاصله برای پول پارو کردن به حساب آید.
مشکل ناراحت کننده اینجاست که در برخی رشته های دبیرستانی، امکان برگزیدن مجموعه ای از رشته های جذاب و مورد توجه وجود ندارد.
به عنوان مثال در رشته های تجربی و ریاضی، پزشکی و مهندسی از بیشترین اقبال برخوردار است. در گروه انسانی نیز رشته حقوق و علوم اجتماعی در کانون توجه داوطلبان قرار دارد اما تا چه میزان می توان به ترسیم نقشه های آرمانی دور و دراز از انتخاب رشته امیدوار بود.
بیشتر خانواده ها تصور می کنند که دکتر یا مهندس شدن فرزندان افتخار آفرینی برای خانواده بوده و موجب بالا رفتن شأن و شخصیت آنها می شود. طی سال های اخیر این انگیزه به آرامی در حال رنگ باختن است و خانواده ها به کسب مدرک در هر رشته ای از سوی فرزندان بسنده کرده اند.
امروزه کسب مدرک دانشگاهی صرفاً ابزاری تسهیل کننده و نه چندان کلیدی برای ورود به بازار کار محسوب می شود. در دوران معاصر این تفکر که فارغ التحصیلی یعنی مشغول شدن به کار در حوزه تحصیلی مرتبط، به کلی بی اهمیت شده است.
اشباع جامعه از فارغ التحصیلان این امکان را به کلی سلب کرده که افراد پس از گرفتن مدرک بتوانند بلافاصله در شغلی آرام و بی دغدغه با درآمدی بالا مشغول به کار شوند.
از سال 1378 به بعد که علائم هشدار دهنده افزایش فارغ التحصیلان نمود یافت ناگهان تقاضا برای کار به حد بی سابقه ای بالا رفت. این روند به مرور تا سال 83 به یک پدیده نگران کننده دومی نیز منجر شد که آن افزایش تعداد تحصیلکرده های دختر نسبت به پسر بود.
اخیراً از این پدیده با عنوان بر هم خوردن تعادل فارغ التحصیلان نام برده شده است. گرچه به هیچ وجه نمی توان افزایش دختران تحصیلکرده را یک خطر محسوب کرد اما نکته نگران کننده زمانی است که این دختران فشار به سیستم را برای مشغول شدن به کار در پیش می گیرند.
فاکتورهای اساسی انتخاب رشته و شغل
نتایج یک بررسی نشان داد که میزان درآمد از کمترین اهمیت برای دختران تحصیلکرده آماده به کار برخوردار است. همین تحقیق نشان داده که دختران تحصیلکرده مدت زمان طولانی کارآموزی بدون حقوق یا با کمترین حقوق را به منتظر ماندن برای دست یابی به شغل مناسب ترجیح می دهند.
همچنین از نظر بیشتر دختران تحصیلکرده، محیط کاری امن مهمترین فاکتور اساسی در یک کار محسوب می شود. اما از نظر پسران تحصیلکرده درآمد بیشتر نخستین اولویت ورود به بازار کار است. پسران همچنین انتظار دارند که پس از ورود به محیط کار قرار دارد کاری با آنها امضاء شود. این افراد همچنین تمایل دارند که بر حسب تحصیلات شان مسئولیت های کم درد سر و با پرستیژ به آنها محول شود.
به همین دلیل رشته های پول ساز بیشتر مورد توجه پسران قرار می گیرد. بر عکس رشته های با پرستیژ برای دختران تحصیلکرده در درجه نخست اهمیت قرار دارند.
واقعیت آن است که جامعه ما اکنون اعتقاد درس خواندن برای رسیدن به شغل مناسب را از دست داده است. گرچه در پس زمینه ذهنی برخی خانواده ها و جوانان کماکان کور سوی امیدهای آرمانی وجود دارد اما واقع نگری ایجاب می کند که آینده بر حسب پیشداوری های غیر معقول پایه ریزی نشود.
تمایل پسرها به رشته های پول ساز و پر پرستیژ را نمی توان مطلق فرض کرد. تجربه نشان داده که بیشتر پسرها پس از قبولی در رشته ای که مورد علاقه آنها نیست، با امید و اکراه به ثبت نام و تحصیل مبادرت می کنند و تعداد اندکی از آنها در میانه راه انصراف می دهند.
اما این نگرش در دختران تا حدی متفاوت است. دخترها به خاطر فرصتی که در اختیار دارند در صورتی که برای ازدواج تحت فشار خانواده قرار نگیرند، به شدت اهل ریسک و انصراف از ثبت نام در رشته هایی که مورد علاقه شان نیست، می باشند.
تفاوت نگرش دخترها و پسرها در نوع انتخاب رشته دانشگاهی بسیار حائز اهمیت است.
3.آماده سازی جوانان برای اشتغال همواره یکی از اهداف نظام آموزش رسمی بوده است. رویکردهای جهانی آموزش در دهههای اخیر نیز موید همین مطلب است. مثلاٌ توصیه نامههای اجلاسهای یونسکو عموماٌ بر رسالت مؤسسات آموزشی از ابتدایی تا عالی برای آمادهسازی فرد جهت احراز شغل مناسب تآکید داشتهاند (به عنوان مثال اجلاسهای 1974پاریس،1986 ژنو، 1989 ژنو ـ به نقل از نفیسی 1377). در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو در باب آموزش عالی که در سال 1998 در پاریس برگزار شد نیز این موضوع مورد تاکید قرار گرفته است. در ماده 7 این گزارش آمده است «در شرایط اقتصادی که تغییرات و ظهور شیوههای نوین تولیدمبتی بر دانش و به کار بستن آن و ارائه اطلاعات از ویژگیهای آن است، روابط آموزش عالی، جهان کار و سایر تشکیلات جامعه بایستی سر لوحهی فکری آموزش عالی قرار گیرد تا قابلیت اشتغال دانشآموختگان افزایش یابد
الف) الگوی مدرسه- محور
در این الگو حرفهآموزی در محیط آموزشگاه صورت میگیرد(مانند کشورهای سوئد، انگلستان و آمریکا). در الگوی مدرسه ، محور اگرچه مدرسه مسئولیت آمادهسازی جوانان برای دنیای کار را برعهده دارد، در کنار آن از همکاری صنعت نیز برای پربارسازی آموزشهای مهارتی استفاده میشود.
ب) الگوی کار- محور
این الگو ناظر به نقش و اهمیت محیط واقعی کار در تربیت اثر بخش صلاحیتهای شغلی است . در برخی کشورها، نقش مؤسسات صنعتی در آموزشهای مهارتی بسیار برجسته است و در برخی کشورها آشنایی با محیط واقعی کار از طریق کارآموزی
صورت میگیرد. با کارآموزی پای دانش آموز و دانشجو به صنعت باز میشود و درضمن، ارتباط نزدیکتری بین اولیای مدرسه و صاحبان صنایع برقرار میشود.
با توجه به مزایای الگوی کارـ محور در دهههای اخیر توجه به اهمیت یادگیری در محیط کار به آموزش عالی نیز کشیده شده و در بسیاری از دانشگاهها مراکز ارتباط با صنعت فعال شده است. مثلاً دانشگاه ویسکنسین_ مادیسون مدارس خاصی را برای انجام پروژههای کاری اختصاص داده است. استراتژیهای نیل به اهداف این دانشگاه عبارتند از:
1- قراردادن آموزش در موقعیت دنیای واقعی
2- ایجاد آموزشی که دنیای خارج را به کلاس درس بیاورد.
3- ایجاد فرصتهای یادگیری ورای کتب درس متعارف
4- رسیدن به تسلط علمی تحت شرایط مشابه دنیای حرفهای