کیفیت اجراى قصاص عضو و جراحت


کیفیت اجراى قصاص عضو و جراحت

قصاص باید با آهن تیز و غیر مسمومى که براى قصاص مناسب است ، باشد و عذاب جسمانى بیشتراز آنچه که او را عذاب داده ، جایز نیست . پس اگر چشم او را با وسیله اى درآورده که در کندن و بیرون آوردن آن آسان بوده ، درآوردن آن با وسیله اى که عقوبت آن بیشتر است ، جایز نمى باشد.(46)

اینک به نمونه هایى از قصاص در اعضا اشاره مى کنیم :

1- قصاص گوش

گوش راست به راست و گوش چپ به چپ قصاص مى شود. (47) چنانچه گوش کسى را قطع کنند و این باعث از بین رفتن شنوایى وى شود، دو جنایت محسوب مى شود.(48)

2- قصاص چشم

قصاص در چشم ثابت است و با مساوى بودن محل ، قصاص مى شود، پس چشم راست در مقابل چشم چپ و همچنین برعکس درآورده نمى شود. (49) اگر کسى بدون آسیب به حدقه چشم ، بینایى چشم کسى را از بین ببرد، فقط بینایى چشم جنایتکار قصاص مى شود و چنانچه از بین بردن بینایى چشم ممکن نباشد، مگر به واقع ساختن جنایت دیگرى مانند درآوردن چشم و مثل آن قصاص ساقط مى شود و دیه براوست .(50)

3- قصاص بینى

در بینى قصاص است ؛ و بینى شامّه دار به بینى اى که آن را ندارد، قصاص مى شود. (51) اگر قسمتى از بینى را قطع کند، آنچه که قطع شده نسبت به اصل آن اندازه گیرى مى شود و به حساب آن از شخص جانى قصاص مى شود.(52)

4- قصاص زبان و لب

لب در مقابل لب در صورت برابر بودن محل ، قصاص مى شود؛ پس لب بالا به بالا و لب پایین به پایین ، قصاص مى شود. (53) قصاص در زبان و بعضى از آن در مقابل بعضى از آن به شرط تساوى در نطق ، ثابت مى شود.(54)

5- قصاص دندان

در دندان به شرط مساوى بودن محل ، قصاص است . بنابراین دندانى که در فک بالاست ، در مقابل دندانى که در پایین است و نیز عکس آن و همچنین دندانى که در راست است در مقابل دندان چپ و عکس آن و همچنین دندان ثنایا در مقابل رباعیه یا آسیاب یا ناب یاخنده و عکس آن ، درآورده نمى شود.(55)

دیات

امروزه مسأ له (دیات در اسلام ) یکى از مسائل روز و سؤ ال برانگیز است و بسیارى مى خواهند ازکمّ وکیف آن آگاه شوند. ازاین رو، تبیین احکام آن بویژه در این زمان بر اساس بینش فقهى حضرت امام خمینى (ره ) امرى ضرورى به نظر مى رسد.

کلمه (دیه ) یا (خونبها) عبارت است از مقدار مالى که واجب است در برابر جنایت پرداخت گردد، خواه مقدار آن معلوم باشد، یا نباشد. گاهى جرایمى را که مقدارش معیّن نیست ، (ارش ) و (حکومت ) (تفاوت میان صحیح و معیوب ) و جرایمى را که مقدارش معیّن است ، (دیه ) مى نامند.(56)

گرفتن دیه از روزگار قدیم ، قبل از اسلام در میان انسانها رواج داشته و اسلام این رسم پسندیده را امضا کرده و به آن شکل معقول ، منطقى و عادلانه اى داده است ، تا بدین وسیله از قتل و خونریزى کاسته شود. قرآن کریم در تشریع حکم دیه مى فرماید:

(وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ اَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً اِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْری رُرَقَبٍَْ مُؤْمِنٍَْ وَ دِیٌَْ مُسَلَّمٌَْ أِلى اَهْلِهِ …) (57)

هیچ فرد با ایمانى مجاز نیست که مؤ منى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سرزند(و در عین حال ) کسى که مؤ منى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤ من آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *