مديريت انرژي
راهکارهاي مديريت انرژي در بخش مصرف، به توجه به ميزان هزينه اي که در پي دارد، به سه دسته تقسيم مي شوند:
گروه اول، روشهايي هستند که هزينه اي به دنبال ندارد. براي مثال، استفاده درست از وسايل، دستگاهها و مراقبت و نگهداري از آنها.
گروه دوم، روشهايي که هزينه دارند، ولي اين هزينهها چندان زياد نيست. مانند تعمير و نگهداري وسايل و دستگاهها اندازه گيري ميزان مصرف انرژي در دستگاههاي مختلف يک کارخانه و نظارت بر تغيير مصرف هر دستگاه، عايق کاري لوله و کانالها، اجراي برنامههاي آموزشي در خصوص روشهاي کاهش انرژي .
گروه سوم، روشهاي كه پر هزينه هستند. در اين روشها، بايد تغييرات اساسي براي بهبود مصرف انرژي در دستگاه ها، تأسيسات و ساختمانها بوجود آيد براي مثال، اگر کارخانه اي کهنه و فرسوده است، بايد در صورت امکان، و با هدف صرفه جويي انرژي، دستگاههاي جديد جايگزين اين دستگاههاي فرسوده نمود.
از آنجايي كه انرژي براي ادامه حيات انسان و جامعه انساني ضروري است، و بيشتر آنها از طريق منابع كمياب و با هزينههاي زياد تأمين ميشوند، لازم است براي مصرف بهينه آنها بيشترين تلاش صورت پذيرد. در غير اين صورت، با توجه به رشد فراينده جمعيت و محدوديتهاي اقتصادي در آينده با مشكلات جدي مواجه خواهيم شد. از اينرو، براي مديريت درست انرژي، بايد هر يك از سه روش فوق را در تجهيزات و دستگاههاي مولد انرژي به كار گرفت.
راهکارهاي اصلاح الگوي مصرف
آنچه در اصلاح الگوي مصرف و دستيابي به فرهنگ بهينه مصرف در كشور اهميت دارد اين است كه اصلاح الگوي مصرف نيازمند تبيين استراتژي و تعيين خط مشي است. لازمه دستيابي به اين مهم، حركتي حساب شده و عميق از سوي مسئولان و همه آحاد جامعه ميباشد. از اينرو، ميبايست همگي اين اصل را يك ضرورت دانسته و فعاليتهاي خود را در راستاي رسيدن به اين اصل مهم برنامه ريزي نمايند. براي دستيابي به اين امر، فرهنگ سازي لازم است.
يكي از پيشنيازهاي اين مسير براي رسيدن به نتيجه ي مطلوب، زمينه سازي ذهني و فرهنگي و فرهنگسازي براي اقشار گوناگون جامعه است. امروز هر فردي از اعضاي جامعه بايد بداند كه در فعاليتهاي خود بايد مبتني بر مصرف بهينه منابع انرژي باشد تا كشور به اهداف تعريف شده در سند چشم انداز بيست ساله نظام نائل آورده و زمينه شكوفايي همه جانبه در همه ابعاد ملي تحقق يابد. از اينرو، بدون ايجاد فرهنگ اين كار، طراحي و تأمين بايستههاي آن به طور قطع راه به جايي نخواهيم برد؛ چرا كه اصلاح الگوهاي مصرف در كشور به طور ناگهاني و يا با صدور يك دستورالعمل و بخشنامه هرگز عملي نخواهد شد.
جلب مشاركت مردم و افزايش آگاهيهاي آنان نسبت به مصرف صحيح امكانات و منابع، از ديگر راهكارها در مسير اصلاح الگوي مصرف ميباشد. در حقيقت، اصلاح الگوي مصرف در جامعه از كارهاي انجام شدني است كه هر يك از اعضاي جامعه با مشاركت و ملزم نمودن خود به مصرف درست منابع، نقشي بيبديل در رشد و شكوفايي جامعه ايفا خواهند نمود.
اصلاح نظام آموزشي كشور، به گونه اي كه هر چه سطح آموزش بالاتر رود، اطلاع و شناخت بيشتري در خصوص درك و ضرورت اصلاح الگوي مصرف در جامعه حاصل شود و ارائه الگوي آموزشي مناسب و اصولي به مردم از طريق سازمانها و نهادهاي مشمول فرهنگ، به خصوص رسانه ملي امري ضروري است.
استفاده و بهرهگيري از برنامههاي تلويزيوني و رسانه اي در راستاي اصلاح الگوي مصرف،گنجاندن برنامه اصلاح الگو در برنامه توسعه اقتصادي كشور و مصوبههاي دولت در جهت تحقق منويات رهبري نظام، تغيير در فرهنگ مصرف كنوني و ضد ارزش نشان دادن مصرف گرايي بيرويه بر اساس ارزشها و آموزههاي ديني، ارايه الگوي مصرفي مناسب عملي، اعم از اداري و خصوصي كليه مسئولان كشور و زمينه مناسب براي ايجاد فرهنگ ناپسند جلوه دادن مصرف گرايي و تجمل پرستي با آگاه سازي و تعميق بينش و بصيرت سياسي و اسلامي افراد جامعه از ديگر راهکارهاي مطرح در اين زمينه است.
در راستاي تحقق اصلاح الگوي مصرف ضروري است از تجربه ي همه اقشارجامعه و همه ظرفيتها براي شکوفايي و سربلندي کشور استفاده کافي شود و با فرهنگ سازي، مديريت قوي، طراحي ساز و كار جلب مشاركت مردم و با اتکا به دانشمندان جوان و فرهيخته کشور، گامي اساسي در راه توسعه اقتصاد کشور برداشت. اين نکته نبايد فراموش شود که سياستگذاري نادرست و فقدان سياست و برنامه واحد در سطوح مديريتي كشور در اين زمينه، مصرف نادرست و الگوي نامناسب مصرف را در جامعه دامن ميزند و اصلاح الگوي مصرف، كه مبتني بر يك انديشه توسعهگراست را در نهايت به ترويج روحيه مصرفگرايي تبديل ميكند. در اين راستا، همه اقشار جامعه و مسئولان نظام، بايد با الگو قرار دادن موارد مطرح شده در آموزههاي ديني و اسلامي و با بکارگيري شيوههاي مديريتي جديد و نوآوري در بخشهاي گوناگون و استفاده بهينه از منابع عظيم کشور، براي اقتدار نظام اسلامي تلاش کنند.