عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ ـ mental retardation


عقبماندگیذهنیـ mental retardation

عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ توان‌ هوشی‌ كمتر از میانگین‌ جامعه‌ (ضریب‌ هوشی‌ كمتر از 70) كه‌ با یك‌ آزمون‌ استاندارد ضریب‌ هوشی‌ سنجیده‌ می‌شود. ضریب‌ هوشی‌ 130-80 طبیعی‌ در نظر گرفته‌ می‌شود؛ میانگین‌ طبیعی‌ 100 است‌. اختلال‌ عملكرد هوشی‌ منجر به‌ عدم‌ توانایی‌ فرد در انجام‌ مسؤولیت‌های‌ عادی‌ زندگی‌ می‌گردد.

 

 

 

عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ به‌ چهار گروه‌ خفیف‌ (ضریب‌ هوشی‌ 70-50)، متوسط‌ (ضریب‌ هوشی‌ 49-35)، شدید (ضریب‌ هوشی‌ 34-20) و بسیار شدید (ضریب‌ هوشی‌ كمتر از 20) تقسیم‌بندی‌ می‌گردد. عقب‌ماندگی‌ خفیف‌ شایع‌ترین‌ نوع‌ است‌.

علایمشایع‌:

عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ خفیف‌ در بسیاری‌ از موارد تا هنگامی‌ ورود كودك‌ به‌ مدرسه‌ تشخیص‌ داده‌ نمی‌شوند. فعالیت‌های‌ ذهنی‌ نظیر ریاضیات‌ و حساب‌ كُندتر از معمول‌ انجام‌ می‌شود، توانایی‌ خواندن‌ مختل‌ بوده‌ و هیجانات‌ كودك‌ ممكن‌ است‌ بچه‌گانه‌تر از سن‌ واقعی‌اش‌ باشد. كودك‌ ممكن‌ است‌ فعال‌تر از حد معمول‌ بوده‌ و یا حركات‌ غیرارادی‌ مكرر داشته‌ باشد. بیمار ممكن‌ است‌ دچار تأخیر تكاملی‌ به‌صورت‌ مشكلات‌ تكلم‌ و زبان‌، تأخیر در مهارت‌های‌ حركتی‌، نقایص‌ حسی‌ (كُندی‌ در پاسخ‌ دادن‌ به‌ مردم‌، صداها، اسباب‌بازی‌ها یا غیره‌)، یا اختلالات‌ عصبی‌ باشد. تشنج‌، بی‌اختیاری‌ مدفوع‌ و ادرار و مشكلات‌ شنوایی‌ نیز ممكن‌ است‌ وجود داشته‌ باشد. عقب‌ماندگی‌ شدید و بسیار شدید اغلب‌ در بدو تولد تشخیص‌ داده‌ می‌شوند.

عللبیماری:

  • اختلالات‌ ژنتیكی‌ ـ مادرزادی‌ متابولیسم‌ یا اختلالات‌ كروموزومی‌. نشانگان‌ داون‌ شایع‌ترین‌ اختلالات‌ كروموزومی‌ عامل‌ عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ است‌.
  • عفونت‌های‌ مادرزادی‌ داخل‌ رحمی‌، اختلال‌ خونرسانی‌ جفت‌ به‌ جنین‌، عوارض‌ بارداری‌ (عفونت‌ها، پره‌اكلامپسی‌، اكلامپسی‌، مصرف‌ الكل‌ یا داروها توسط‌ مادر یا سوءتغذیه‌ مادر
  • قبل‌ از تولد ـ زودرس‌ یا دیررس‌ بودن‌ نوزاد، آسیب‌های‌ حین‌ تولد و اختلالات‌ متابولیك‌
  • پس‌ از تولد ـ اختلالات‌ متابولیك‌ یا غددی‌، عفونت‌ها، صدمات‌، عوامل‌ سمی‌ یا سایر علل‌ آسیب‌ مغزی‌، سوءرفتار با كودك‌

عواملافزایشدهندهخطر:

  • سابقه‌ خانوادگی‌ عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌:
  • ۲. مراقبت‌های‌ پیش‌ از زایمانی‌ ضعیف‌ در مورد مادر
  • ۳. وضعیت‌ اجتماعی‌ـ اقتصادی‌ نامطلوب‌ خانواده‌

پیشگیری‌:

  • در بعضی‌ موارد، علت‌ شناسایی‌ نشده‌ و پیشگیری‌ خاصی‌ وجود ندارد.
  • ۲. مشاوره‌ ژنتیك‌ و تشخیص‌ ژنتیكی‌ قبل‌ از زایمان‌ ممكن‌ است‌ در بعضی‌ موارد كمك‌كننده‌ باشد.
  • ۳. مراقبت‌های‌ پیش‌ از زایمانی‌ مناسب‌ و خودداری‌ مادر از سوءمصرف‌ الكل‌ یا داروها نیز كمك‌كننده‌ است‌.
  • ۴. درمان‌ها و فن‌آوری‌های‌ جدیدی‌ در دست‌ بررسی‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ میزان‌ بروز عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ را كاهش‌ دهد.

عواقبموردانتظار:

  • افراد دچار عقب‌ماندگی‌ شدید یا بسیار شدید معمولاً نیازمند مراقبت‌ دایمی‌ هستند.
  • ۲. افراد دچار عقب‌ماندگی‌ خفیف‌، قابلیت‌ فراگیری‌ برای‌ اداره‌ یك‌ زندگی‌ مفید و بدون‌ وابستگی‌ به‌ دیگران‌ را دارا هستند
  • ۳. افراد دچار عقب‌ماندگی‌ متوسط‌ آموزش‌پذیر هستند، ولی‌ اغلب‌ نیازمند مراقبت‌های‌ حفاظتی‌ (نظیر خانه‌ گروهی‌) می‌باشند.

عوارضاحتمالی‌:

  • مشكلات‌ روانی‌ و رفتاری‌ در كودكان‌
  • ۲. سوءاستفاده‌ از فرد دچار عقب‌ماندگی‌ از جمله‌ سوءاستفاده‌ جنسی‌
  • ۳. تحمیل‌ استرس‌ به‌ خانواده‌ برای‌ تطبیق‌ دادن‌ خود با فرد دچار عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌

درمان‌:

  • اقدامات‌ تشخیصی‌ شامل‌ مشاهده‌ نشانه‌های‌ عقب‌ماندگی‌ در فرد توسط‌ اعضای‌ خانواده‌ است‌.
  • ۲. معاینه‌ فیزیكی‌ و آزمون‌های‌ هوش‌ توسط‌ یك‌ پزشك‌ در مرحله‌ بعد
  • ۳. بیشتر خانواده‌ها چنین‌ كودكانی‌ را در منزل‌ نگهداری‌ می‌كنند.
  • ۴. تمرین‌های‌ ویژه‌، آموزش‌ و اصلاح‌ رفتار باعث‌ افزایش‌ مهارت‌های‌ كودك‌ خواهد شد. عقب‌ماندگی‌ قابل‌ برگشت‌ نیست‌، ولی‌ باید سعی‌ شود تا قابلیت‌های‌ كودك‌ به‌ حداكثر برسد
  • ۵. حمایت‌های‌ خانواده‌ از كودك‌ در این‌ زمینه‌ حیاتی‌ است‌؛ درمان‌ در جهت‌ آموزش‌ به‌ خانواده‌ در مورد چگونگی‌ پذیرفتن‌ و تطبیق‌ دادن‌ خود با خواسته‌های‌ كودك‌ و فعالیت‌های‌ زمان‌بر لازم‌ برای‌ مراقبت‌ چنین‌ كودكانی‌ سودمند خواهد بود

داروها:

پزشك‌ ممكن‌ است‌ داروهایی‌ برای‌ درمان‌ مشكلات‌ طبی‌ همراه‌ تجویز نمایید مثلاً داروهای‌ ضدتشنج‌ برای‌ موارد تشنج‌. در مجموع‌ مراقبت‌ افراد عقب‌مانده‌ بیشتر آموزشی‌ است‌ نه‌ طبی‌.

فعالیت‌:

فعالیت‌ تا حدی‌ كه‌ وضعیت‌ فیزیكی‌ كودك‌ اجازه‌ می‌دهد.

رژیمغذائی‌:

رژیم‌ خاصی‌ نیاز نیست‌.

در این‌ شرایط‌ به‌ پزشك‌ خود مراجعه‌ نمائید:

نگرانی‌ در مورد روند تكاملی‌ كودك‌ خود، بروز هرگونه‌ علایم‌ جدید یا غیرمعمول‌ در كودك‌ پس‌ از تشخیص‌ عقب‌ماندگی‌ ذهنی‌ یا ناتوانی‌ شما در تطبیق‌ دادن‌ خود با وضعیت‌ كودك‌.

علل فرهنگى

ضعف پايه درسى

گاهى عقب‌ماندگى درسى بدان‌خاطر است که کودک پايه علمى ندارد و درس او در کلاس‌هاى قبلى ضعيف بوده است.مثلاً حروف شناسى بلد نيست و يا در کلاس‌هاى قبلى براثر توصيه‌ها و سفارش‌ها درس نخوانده و نفهميده قبول شده و به کلاس بالاتر ارتقاء يافته است

 

کمکهاى ناروا

برخى از مادران و پدران دلسوزى‌هاى بيحسابى در رابطه با کودک دارند. مى‌خواهند به او محبت کنند ولى نمى‌دانند چگونه و به چه صورتي. بهمين نظر مثلاً مشق کودک را براى او مى‌نويسند، مسائل رياضى او را حل مى‌کنندو…

ضعف روش

گاهى عقب‌ماندگى شاگرد در دروس بعلت روش غلط تدريس است و يا روشى را که او در مدرسه براى تدريس به کار مى‌برد با روش والدين کودک که با او کار مى‌کنند مباين است همچنين ممکن است روش‌هاى تدريس با ويژگى‌هاى روانى و فکرى کودکان منطبق نباشد و اين در کار و تلاش شاگرد اثرى منفى برجاى بگذارد.

نيمهوقت بودن مدارس

اين هم مسأله قابل‌ ذکرى است که برخى از دانش‌آموزان در مدارس نيمه‌وقت درس مى‌خوانند و يا در روز فقط ۳ ساعت درس مى‌خوانند، آنهم در شرايطى غيرعادي، در کلاسى شلوغ، با معلمى کم‌اطلاع و يا بى‌حوصله.

کثرت عدٌه در کلاس

براين مشکل کثرت عده شاگردان، شلوغى‌آنها، ضعف معلم در اداره کلاس را هم بايد افزود. بهنگامى که عدٌه دانش‌آموزان کلاس بسيار، هوا نامطبوع و فشار و درگيرى و سروصدا زياد باشد معلم ديگر نمى‌تواند نقش معلمى را درباره شاگردان ايفا کند. او همچون مبصرى خواهد بود که به ساکت داشتن شاگردان مشغول است.

 

 

 

تعويض معلم

مدارسى وجود دارند که تا چندماه از سال برايشان معلمى نيست و تازه روزى هم که معلم مى‌آيد ممکن است در طول مدت سال تحصيلى چندبار جابجا شود. در فاصله غيبت معلم براى تدريس و يا سرپرستى شاگردان امروز مدير، فردا ناظم، پس‌‌فردا دانش‌آموزى از کلاس بالاتر اعزام مى‌شود. وانگهى معلمى که جديداً وارد کلاس شده معلوم نيست صلاحيت و آمادگى کافى براى تدريس داشته باشد

روش امتحان

در مواردى ممکن است کودک عقب‌مانده نباشد ولى روش امتحان بگونه‌اى باشد که طفل را به چنان شرايط و موقعيتى بکشاند. مثل سختگيرى در امتحان، نامفهوم و يا غيراستاندارد بودن سؤالات

پائينبودن سطح فرهنگى والدين

برخى از والدين فرزندانى دارند که از نظر درسى متوسط و يا اندکى ضعيفند. اگر تلاش و کوشش مستمر ولى اندکى درباره‌شان بعمل آيد خواهند توانست خود را همسطح ديگر شاگردان کنند. ولى متأسفانه بعلت بيسوادى والدين و يا پائين‌بودن سطح تحصيلات و اطلاعات آنها قادر نيستند به فرزندان خويش کمک کنند

اختلال در يادگيرى

کودکانى را مى‌شناسيم که در يادگيرى اختلالاتى دارند، دچار مشکل نارساخوانى هستند، اشکالى در دريافت مطالب دارند، نارسانويسى دارند، براى آنها مشکل تشخيص کلمات وجود دارد. و… اين امر در عقب‌ماندگيشان اثر گذاشته است

 

 

ديگر عوامل

  • نفرت از معلم و عدم‌اعتماد به او بهرعلتى که پديد آمده باشد.
  • تأخير‌هاى مکرر کودک در ورود به مدرسه و يا غيبت‌هاى مکرر او از مدرسه بهرعلت و انگيزه
  • بى‌توجهى معلم به کار و برنامه کودک بخاطر بى‌ميلى به شغل معلمى و يا اختلاف حساب با شاگرد و خانواده او، يا عدم کفايت حقوق، بى‌حوصلگي، بى مطالعگى و …
  • وقفه در تحصيل کودک بهرعلت که بگفته عوام سبب آن خواهد شد که پشت کودک باد بخورد
  • سنگينى برنامه که براى مقاطع معين غيرقابل تحمل باشد و باعث آن گردد که کودک درس را نفهمد.
  • محيط نامناسب مدرسه از نظر اخلاق و رفتار شاگردان و يا کارکنان.
  • اعزام پيش‌رس کودک به مدرسه که سبب بروز اختلال در امور تحصيلى مى‌شود.

علل زيستىجسمانى

خود سبب عدم توانائى در کار و حرکت مى‌شود. برخى از کودکان از لحاظ جسمانى توانائى و آمادگى کافى براى انجام کارهاى مدرسه را ندارند. انگشتان آنها هنوز آمادگى ندارند که قلم را در دست نگهدارند و اين خود عامل عقب‌ماندگى مى‌شود.

 

 

کندى واکنش جسمانى

بگونه‌اى که امکان تحرک و جابجائى و يا سرعت انتقال فرد دچار صدمه و مخاطره شود و کودک آن جهش و حرکت لازم را براى انجام دادن کارهاى درسى نداشته باشد. و يا در کوک مشکلات حرکتي، تأخيرهاى حرکتى و يا اختلالات حرکتى باشد

نارسائىهاى عضوى

نارسائى‌هاى عضوى مثل ضعف در بينائى يا شنوائى کودک. برخى از کودکان در بينائى نقص دارند مثلاً دچار دوربيني، نزديک‌بيني، کورى‌رنگ و … هستند. برخى ديگر نقص در شنوائى دارند. خوب نمى‌شنوند و يا نسبت به حروف خاصى کرند مثلاً لغت اسب را است مى‌شنوند و يا لغت راه را ماه مى‌شنوند. هم‌چنين ممکن است نقص در تکلٌم و گفتار، اشکال در هجى‌کردن و بدنبال آن نوشتن بعلت تحول در زبان، تأخير درآن، اشکال در جنبه‌هاى حسي، حرکتي، لمسى و نيز اختلال در حواس داشته باشند.

خستگىهاى مزمن

ناشى از بيمارى‌هاى سخت و شديد و کار و تلاش مستمر خود از عوامل ديگر عقب‌ماندگى است. کودکى که پرتلاش و بيقرار است، خواه بعلت شيطنت و خواه بعلت بيماري، توان کافى براى درس و کار و تحصيل ندارد. البته عدم‌تعادل در تغذيه و کار هم در اين مورد مؤثر است بدين معنى که ميزان غذا با ميزان کار بدن تناسب ندارد

اختلالات جسمىزيستى

ناشى از طرزکار و ترشح نامتعادل غدٌه‌هائى چون تيروئيد و هيپوفيز در اين زمينه مؤثرند و نمى‌گذارند که فرد وضعى عادى در کار و تلاش داشته باشد و اين خود سبب کندى‌کار و تحصيل مى‌شود. يا اختلال در خواب و استراحت که حال درس‌خواندن را از او مى‌گيرد و سخت بى‌قرارش مى‌کند و نيز اختلال در وضع بلوغ بويژه بروز بلوغ زودرس.

خونريزهاى زياد

بويژه خونريزى‌هاى داخلى جمجمه، کبودشدن بدن، تشنج در اين زمينه، ضربات وارده به جمجمه، و يا تکان‌هاى شديد سر و مغز خود عاملى براى عقب‌ماندگى درسى است، نه بصورت مستقيم بلکه بصورت غيرمستقيم بدين‌معنى که توان کار و حرکت کافى و حتى فعاليت‌هاى مناسب مغزى را از آدمى سلب مى‌کند. آسيب‌هاى مغزى و ضايعات آن همه گاه مسأله آفرينند

ضعف مزاج و اعصاب

که خود حال و توان کار و فعاليت را از آدمى سلب مى‌کند و در رفتار و عمل مؤثر است. بويژه که اين حالت با خستگى‌هاى مفرط و يا جنبه‌هاى فيزيولوژيک مثل بلوغ زودرس آميخته و با آن همراه باشد. و نيز ضعف اعصاب که خود سبب بى‌حوصلگى‌ها، خشم‌ها، زودرنجى‌ها و رها کردن هدف است.

عوامل ديگر

و بالاخره اگر بخواهيم فهرستى از علل عقب‌ماندگى درسى تنها در بعد زيستى جسمانى تهيه کنيم ناگزير بايد از عواملى ديگر هم نام ببريم چون نقص در بهداشت عمومى بدن، عدم‌کنترل بدن بعلت تشنجات، وجود نقايصى دربدن، تشنج اعضاء که در پاره‌اى موارد بعلت مصرف تاليدوميدها در دوران باردارى است، وجود بيمارى‌هائى چون صرع به صورت خفيف يا شديد که هم گرفتار کننده‌اند و هم مايه احساس خجلت و شرمساري، بى‌نظمى‌هاى عصبى در افراد، ضعف استعدادهاى حسى در کودکان، عدم کنترل چشمي، عدم درک اشکال، عدم تعادل بين توانائى‌هاى بينائى و حرکتي، حتى کمى سنٌ و عجله والدين در فرستادن کودک به مدرسه، وضع نشستن افراد و استقرار آنها در کلاس و … که هريک از اينها به نحوى در عقب‌ماندگى‌ها مؤثرند و طفل گرفتار مستحق سرزنش و توبيخ براى آن نيست. والدين و مربيان بيش از اينکه به سرزنش و تنبيه کودک براى رفع عقب‌ماندگى بپردازند بايد به درمان ورفع عيب او توجه کنند.

ناشنوایی و اختلال در شنوایی

شرح بیماری

ناشنوایی‌ و اختلال‌ در شنوایی‌ عبارت‌ است‌ از کاهش‌ توانایی‌ یا ناتوانی‌ کامل‌ در شنیدن‌. ناشنوایی‌ می‌تواند به‌ علت‌ مشکل‌ در استخوان‌های‌ کوچک‌ موجود در گوش‌ میانی‌ که‌ صدا را انتقال‌ می‌دهند یا مشکل‌ در شاخه‌های‌ عصب‌هشتم‌ مغزی‌ که‌ صدا را به‌ مغز انتقال‌ می‌دهند باشد. بنابراین‌ دو نوع‌ ناشنوایی‌ وجود دارد:

  • ناشنوایی‌ انتقالی‌ ، که‌ در آن‌ استخوان‌های‌ کوچک‌ موجود در گوش‌ میانی‌ تخریب‌ می‌شوند و صدا را انتقال‌ نمی‌دهند «اتواسکلروز).
  • ناشنوایی‌ حسی‌ ـ عصبی ‌، که‌ در آن‌ عصب‌ هشتم‌ مغزی‌ «عصب‌ شنوایی‌) اغلب‌ به‌ دلایل‌ ناشناخته‌ آسیب‌ می‌بینید.ناشنوایی‌ مختلط‌، شامل‌ هر دو نوع‌ ناشنوایی‌ انتقالی‌ و حسی‌ ـ عصبی‌ میباشد.

علایم‌ شایع‌

  • در شیرخوار:پاسخ‌ ندادن‌ به‌ صداهای‌ محیط‌، خصوصاً صداهایی‌ که‌ قاعدتاً باید شیرخوار را از جا بپرانند.
  • در افراد مسن‌: مشکل‌ داشتن‌ در افتراق‌ (گوش‌ دادن‌ انتخابی‌ به‌) صداهای‌ محیط‌ اطراف‌
  • وزوز گوش‌، سرگیجه‌، درد
  • بلند کردن‌ صدای‌ رادیو یا تلویزیون‌

علل‌

  • مادرزادی‌ در اثر توارث‌ ژنتیکی‌ غالب‌ یا مغلوب‌
  • عفونت‌های‌ مزمن‌ گوش‌ میانی‌ یا گسترش‌ عفونت‌ به‌ گوش‌ داخلی‌
  • تولید موم‌ گوش‌ به‌ مقدار زیاد
  • اختلالات‌ رگ‌های‌ خونی‌ ، از جمله‌ بالا بودن‌ فشارخون‌
  • صدمه‌ به‌ سر

تومور

  • لخته‌های‌ خونی‌ که‌ به‌ رگ‌های‌ کوچک‌ تغذیه‌کننده‌ عصب‌ شنوایی‌ می‌روند.
  • مولتیپل‌ اسکلروز (ام‌.اس‌)

 

سیفلیس

  • اختلالات‌ انعقاد خون‌
  • عفونت‌ ویروسی‌ مثل‌ اوریون‌
  • قرار گرفتن‌ طولانی‌ مدت‌ در معرض‌ صداهای‌ 85 دسی‌بل‌ یا قوی‌تر
  • بالا رفتن‌ سن‌. اکثر افراد بالای‌ 65 سال‌ در شنیدن‌ صداهای‌ زیر (با فرکانس‌ بالا) مشکل‌ دارند.

عوامل‌ افزایش‌ دهنده‌ خطر

  • سابقه‌ خانوادگی‌ ناشنوایی‌ مادرزادی‌ یا اکتسابی‌
  • مصرف‌ داروهایی‌ مثل‌ ضد التهاب‌های‌ غیراستروییدی‌، سیس‌ پلاتین‌ ، اریترومایسین‌ها، جنتامایسین ‌، استرپتومایسین ‌، توبرامایسین‌ ، کینین ‌، فوروسماید ، اسید اتاکرینیک‌ ، یا دوزهای‌ بالای‌ آسپیرین‌، و سایر داروها
  • افرادی‌ که‌ در مشاغلی‌ مشغول‌ به‌ کار هستند یا تفریحاتی‌ دارند که‌ سطح‌ صدا در آنها بالا است‌، مثل‌ نواختن‌ موسیقی‌های‌ سنگین‌ یا کارگرانی‌ که‌ با مته‌های‌ بادی‌ قوی‌ آسفالت‌ خیابان‌ را می‌کنند.

پیشگیری‌

  • از مصرف‌ طولانی‌مدت‌ یا مصرف‌ مقادیر بالاتر از دوزهای‌ طبیعی‌ داروهایی‌ که‌ باعث‌ ناشنوایی‌ می‌شوند خودداری‌ کنید.
  • در صورت‌ وجود بیماری‌های‌ زمینه‌ساز ناشنوایی‌، خصوصاً عفونت‌های‌ گوش‌ و مشکلات‌ آلرژیک‌ و تنفسی‌، به‌ پزشک‌ مراجعه‌ کنید.
  • از قرار گرفتن‌ طولانی‌مدت‌ در معرض‌ صدای‌ بلند خودداری‌ کنید. اگر چاره‌ای‌ نیست‌، از محافظ‌های‌ مناسب‌ گوش‌ استفاده‌ نمایید.

عواقب‌ مورد انتظار

  • بعضی‌ از موارد ناشنوایی‌ انتقالی‌ را می‌توان‌ با جراحی‌ درمان‌ کرد. ناشنوایی‌ ناشی‌ از قرار گرفتن‌ طولانی‌مدت‌ در معرض‌ صدای‌ بلند نیز گاهی‌ با حذف‌ صدا برطرف‌ می‌شود. اما سایر انواع‌ ناشنوایی‌ معمولاً دایمی‌ هستند.

عوارض‌ احتمالی‌

  • ناشنوایی‌ دایمی‌
  • تأخیر در کسب‌ توانایی‌ها و مهارت‌های‌ زبانی‌ در کودکان‌
  • تأثیرات‌ عاطفی‌ ناشنوایی‌

درمان‌
اصول‌ کلی‌

  • شنوایی‌ سنجی‌ و آزمون‌های‌ شنوایی‌ با یک‌ دیاپازون‌ (آزمون‌ رینه‌) برای‌ تشخیص‌ اختلالات‌ شنوایی‌. با کمک‌ این‌ بررسی‌ها می‌توان‌ شدت‌ و الگوی‌ هرگونه‌ مشکل‌ شنوایی‌ و نوع‌ ناشنوایی‌ (انتقالی‌ یا حسی‌ ـ عصبی‌) را تعیین‌ کرد.
  • با انجام‌ کارهای‌ نسبتاً ساده‌ مثل‌ در آوردن‌ موم‌ گوش‌ یا ترمیم‌ پارگی‌ پرده‌ گوش‌ ممکن‌ است‌ مشکل‌ شنوایی‌ برطرف‌ شود.
  • اگر ناشنوایی‌ به‌ داروها مربوط‌ باشد، تغییر در دوزاژ با قطع‌ مصرف‌ دارو ممکن‌ است‌ کمک‌کننده‌ باشد.
  • گاهی‌ جراحی‌ برای‌ ناشنوایی‌ از نوع‌ انتقالی‌ اگر ناشنوایی‌ دایمی‌ یا ناتوان‌کننده‌ باشد:
  • زبان‌ علامتی‌ با دست‌ و مهارت‌های‌ لب‌ خوانی‌ را فرا بگیرید.
  • در صورت‌ توصیه‌، از سمعک‌ استفاده‌ کنید و کار با آن‌ را یاد بگیرید.
  • در صورت‌ لزوم‌، گفتار درمانی‌ و بازتوانی‌ گفتاری‌
  • در صورت‌ امکان‌، از وسایل‌ مخصوص‌ برای‌ تلفن‌ خود استفاده‌ کنید.
  • وسوسه‌ گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌ به‌ خاطر مشکل‌ شنوایی‌ را از خود دور کنید. انزوا باعث‌ بیشتر شدن‌ مشکلات‌ ارتباطی‌ و سَرخوردگی‌ می‌شود، و سازگاری‌ را نیز مشکل‌تر می‌کند.

داروها

  • آنتی‌بیوتیک‌ها، اگر عفونت‌ وجود داشته‌ باشد.
  • داروهای‌ دکونژستان‌ برای‌ سایر عفونت‌های‌ گوش‌
  • درمان‌ استرویید برای‌ ناشنوایی‌ حسی‌ ـ عصبی‌ ناگهانی‌ و بدون‌ علت‌ مشخص‌

فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری محدودیتی‌ برای‌ آن‌ وجود ندارد.

رژیم‌ غذایی‌

  • رژیم‌ خاصی‌ توصیه‌ نمی‌شود.
  • درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
  • اگر احتمال‌ می‌دهید که‌ دچار مشکل‌ در شنوایی‌ شده‌اید، خصوصاً اگر تازگی‌ها مجبور شده‌اید مرتباً از دیگران‌ بخواهید که‌ گفته‌های‌ خود را تکرار کنند یا اعضای‌ خانواده‌تان‌ مرتباً از شما می‌پرسند که‌ آیا خوب‌ می‌شوید یا خیر.
  • اگر یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان‌ علایم‌ ناشنوایی‌ را پیدا کرده‌ باشد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *