اهمیت زبان‌های باستانی


در عرصه پژوهش‌های فرهنگ و زبان‌های باستانی، کمتر کسی را می‌توان دید که با نام و آثار خانم دکتر ژاله آموزگار، استاد ممتاز دانشگاه تهران آشنا نباشد. این بانوی دانشور در خانواده‌ای فرهنگی در خوی متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در همان شهر به پایان رساند. سال ۱۳۳۸ از دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز با رتبه ممتاز فارغ‌التحصیل شد. در فاصله سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ در مدارس تهران، نیشابور و کاشمر به تدریس پرداخت و سپس با استفاده از بورس تحصیلی راهی فرانسه شد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۶ با نگارش پایان‌نامه‌ای با عنوان «ادبیات زردشتی» با درجه عالی، دانشنامه دکتری خود را دریافت کرد. دکتر آموزگار پس از بازگشت به کشور، در بنیاد فرهنگ ایران به فعالیت‌ پرداخت. او سالیان درازی را در دانشگاه تهران صرف تربیت و پرورش دانشجویان زبان‌های باستانی ایران کرد و در این مدت آثار متعددی نیز تألیف و ترجمه کرد. متن کامل این گفتگو در دوماهنامه مفاخر یادگار به چاپ رسیده است.

ضرورت و اهمیت یادگیری زبان‌های باستانی در مطالعه زبان فارسی چیست و این یادگیری، امروز چه کمکی به فهم بهتر زبان و ادبیات فارسی می‌کند؟

پرسش شما مثل این است که به کسی بگویید تو هستی، ولی به من چه که پدر و مادرت چه کسانی بودند! زبان‌های باستانی مثل پدر و مادر زبان‌های امروز ما هستند. من نمی‌گویم همه افرادی که فارسی می‌خوانند، باید زبان اوستایی و پهلوی را هم یاد بگیرند یا حالت‌های هشتگانه صرفی اوستا را بیاموزند؛ این توقع بی‌جایی است. افراد می‌توانند در حد مطالعات عادی زبان فارسی را یاد بگیرند، ولی کسانی که از تخصص دم می‌زنند، نمی‌توانند بدون دانستن ریشه‌ها، در یک زبان متخصص باشند. به نظر من مطالعات زبان‌های باستانی ایران از جمله زبان پهلوی، در مطالعات زبان فارسی بسیار بسیار ضروری است.

عده‌ای می‌گویند: زبان‌های باستانی ما، زبان‌هایی مرده‌اند…

کسی نمی‌گوید به زبان اوستایی یا به زبان پهلوی حرف بزنید. اگر نوشته‌های من را خوانده باشید، متوجه می‌شوید که من جزء طرفداران فارسی سره نیستم. زبان مثل یک موجود زنده است و رشد می‌کند و از محیط اطراف تأثیر می‌پذیرد و بعد به زبانی تبدیل می‌شود که در دهان ماست. ما نمی‌توانیم به زور چیزهایی را بر این زبان بار کنیم؛ ولی می‌توانیم از ریشه‌های قدیمی‌تر آن به ‌طور معقول و مطابق قانون استفاده کنیم، آن‌هم برای مقابله با اصطلاحات بیگانه‌ای که با علوم جدید وارد زبان ما می‌شوند. کسی که می‌خواهد متخصص زبان فرانسه باشد، باید ریشه‌های لاتین را یاد بگیرد؛ ولی کسی توقع ندارد، او به زبان لاتین حرف بزند. من فکر نمی‌کنم فرد عاقلی در این مسیر چنین ادعایی داشته باشد؛ در حقیقت شناخت زبان‌های قدیمی ما به شناخت بهتر زبان فارسی امروز ما کمک می‌کند.

با توجه به اینکه سابقه بیش از چهار دهه تدریس و پژوهش در حوزه زبان‌های باستانی دارید،آیا ضرورتی در آموزش این زبان‌ها در دوره‌های قبل از دانشگاه احساس می‌کنید؟

در دهه‌های اخیر گستگی در کتاب‌‌های درسی ما با تاریخ ایران پیدا شده است. من فکر نمی‌کنم که باید به دانش‌آموز متوسطه، زبان پهلوی یا اوستایی را یاد بدهیم؛ ولی توقع این است که آنها بدانند زبان‌های ما از کجا آمده‌‌اند و این مثل تاریخ ما و همه چیز ماست که دچار گسستگی با گذشته شده است. باید به جای این گسستگی، پیوستگی باشد و به دانش‌آموزان بگوییم زبانی که شما دارید، این‌چنین است و احیانا اگر لازم باشد و کسانی مشتاق باشند، کلاس‌هایی اختیاری برای آموختن این زبان‌ها وجود داشته باشد. البته من درست نمی‌دانم که این کلاس‌ها جزء درس دانش‌آموزان باشد؛ بنابراین آنچه بیشتر ضرورت دارد، این است که دانش‌آموزان ما با گذشته زبانی و تاریخی خود بدون تعصب آشنا شوند.

آشنایی و پژوهش در حوزه زبان‌های باستانی چقدر می‌تواند به حوزه ایران‌شناسی کمک کند؟

وقتی از ایران‌شناسی حرف می‌زنید، یعنی شناخت و توجه به انواع چیزهایی که در این زبان و فرهنگ وجود دارند؛ لذا زبان، معماری، ادبیات و حتی کوه و دشت و همه اینها جزئی از فعالیت در زمینه ایران‌شناسی هستند؛ ولی چون زبان بسیار مهم است، قسمت عمده این امر در محدوده زبان قرار می‌گیرد و از این منظر، ایران‌شناس نمی‌تواند با زبان‌های ایران و ریشه‌های آن بیگانه باشد.

امروزه مطالعات میان‌رشته‌ای در فعالیت‌های علمی، سهم مهمی دارند؛ وقتی هم که از آموزش و پژوهش در زبان‌های باستانی در دانشگاه سخن به میان می‌آید، ذهن ما به سمت دانشجویانی می‌رود که در این رشته‌ها تحصیل می‌کنند. در راستای تحقیقات میان رشته‌ای، تا چه سطحی در دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی و علمی ما به خواندن این متون کهن اهتمام می‌کنند و اینکه بتوانند در رشته‌های گوناگون از دانش‌های گذشته بهره بگیرند؟

لیسانس من ادبیات فارسی است و از اینکه بعد از گرفتن این لیسانس، رشته زبان‌های باستانی را انتخاب کردم، بسیار خوشحالم؛ یعنی مطالعات ادبیات فارسی برای پیشبرد مطالعاتم در این رشته کمک بسیار بزرگی به من کرد. وقتی ما دانشجو بودیم، در دوره تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی که من افتخار می‌‌‌کنم در تبریز و زیر نظر استادان برجسته آن دوران لیسانس گرفته‌‌ام، مرحوم دکتر نوابی معلم زبان پهلوی ما بود. ما چهار واحد زبان پهلوی و دو واحد زبان اوستایی و دو واحد فارسی باستان را در دوران لیسانس گذرانده بودیم و اینها جزء درسهای قطعی رشته ادبیات فارسی بود. آن زمان این رشته فقط در تهران و تبریز به این صورت وجود داشت و بعد‌ها گسترش پیدا کرد. در سالهای بعد، این دروس را برداشتند و من با مذاکراتی که با گروه‌های زبان و ادبیات فارسی داشتم، تلاش‌های زیادی کردم و در رایزنی با این گروه‌ها، تأکید کردم که دانشجویان شما زبان و ادبیات فارسی می‌خوانند، آنها به آشنایی با زبان‌های باستانی نیاز دارند؛ چون کاملا با این زبان‌ها بیگانه بودند. خوشبختانه چند نفر از استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران تلاش کردند و این دروس لااقل به صورت مختصر وارد نظام آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شد.

با آنچه بیان کردم، معلوم می‌شود که برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، آشنایی با متون و زبان‌های باستانی ایران بسیار لازم و ضروری است و البته برای بقیه رشته‌ها نیز همین‌طور؛ هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که روزی به مناسبتی بر سر میزی با آقای مهندسی نشسته بودم، ایشان فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و بسیار باسواد بود و وقتی متوجه رشته تخصصی من زبان‌های باستانی است، کاملا از این پیشینه زبانی بی‌اطلاع بود که قبل از زبان فارسی، زبان‌های باستانی به‌خصوص زبان پهلوی وجود داشته است؛ یعنی این مطالعات تا این حد از دروس عمومی خارج شده‌‌اند، در حالی که من مطابق با آنچه در آن دوران دیده‌ام و بر طبق تجربیاتی که از خارج از کشور دارم، آنجا مهندس هم موظف به شناخت مختصری از تاریخ و گذشته کشور خود است. لذا برای دانشجویان و محققان زبان و ادبیات فارسی باید تخصصی‌تر رفتار کرد و در سایر رشته‌ها، لااقل در هنگام تدریس دروس عمومی ادبیات فارسی، شایسته است که استادان ما، دانشجویان را تا حدی با این مفاهیم آشنا کنند و فقط بر متون فارسی دری تمرکز نکنند. البته که ما مفتخر به ادبیات فارسی‌مان هستیم و در این نکته هیچ‌شکی نیست، ولی باید کمی از گذشته این زبان هم به اطلاع دانشجویان برسد.

بسیاری از کتیبه‌ها، آثار و کتب به جامانده از دوران باستانی ما امروز ترجمه شده‌‌اند؛ با این حال به نظر شما بهتر نیست به دانشجویانی که در حوزه‌ زبان‌های باستانی تحصیل و تحقیق می‌کنند، آموزش‌هایی داده شود تا توانایی مراجعه به متون اصلی را هم داشته باشند؟

برای دانشجوی زبان و ادبیات فارسی در دوره لیسانس مشکل است، اما در دوره فوق‌‌لیسانس و دکتری در دانشگاه تهران با اصرار و پیگیری‌های بنده و برخی از استادان، این متون خوانده می‌شود. البته دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی را به حماسی و چیزهای دیگر تقسیم کرده بودند، ولی بعد‌ها در دانشگاه تهران این تقسیم‌بندی برداشته شد؛ اما در دانشگاه شیراز و مشهد هنوز همین‌‌طور است. به هر حال نمی‌توانیم توقع داشته باشیم دانشجوی دوره لیسانس این متون اصلی را بخواند، البته می‌تواند در این زمینه مطالعاتی داشته باشد و اگر مایل بود بیشتر بداند، موقعیت توسط ما فراهم می‌شود تا بیشتر در این زمینه فعالیت خود را ادامه دهد.

ارزیابی شما از ترجمه‌های موجود از متون باستانی چیست و اینکه این تراجم تا چه سطحی انتقال‌دهنده صحیح متن اصلی‌اند؟

باید موردی حرف زد؛ شاید من با بعضی‌ها موافق نباشم، ولی خیلی از کارها هم مطلوب‌اند. به هر حال کارهای مختلفی وجود دارد؛ ارزیابی‌ها باید به صورت تک‌ تک صورت بگیرد؛ ترجمه‌های روان و قابل خواندن هم وجود دارند که ضمن وفاداری به اصل متن، برای خواننده فعلی ثقیل نیستند. ولی بعضی،‌ کمتر چنین مشخصاتی دارند.

فرهنگ‌های لغت زبان‌های باستانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عده‌ای در این زمینه کار می‌کنند؛ البته در ایران کمتر، با این حال کار و فعالیت در زمینه فرهنگ ریشه‌های لغات شروع شد و مرحوم دکتر ابوالقاسمی کتاب کوچکی در مورد ریشه‌های فعل فارسی دارند و امروز در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم برای ارائه واژه‌نامه تلاش می‌شود و جلد یکم و دوم آن تنظیم شده است و امیدواریم جلد سوم هم منتشر شود. مرحوم دهخدا کاری انجام داده است که ما هنوز به آن رجوع می‌کنیم. مرحوم معین هم تلاش خود را انجام داده است؛ ولی به یک واژه‌نامه ریشه‌شناسی بهتر نیاز است. آقایی به‌ نام «چونگ» در سال ۲۰۰۷ کتابی را در این زمینه منتشر کرد که اثری کاربردی است، البته اشکالاتی دارد و دوستان ما در رجوع به کتاب اشکالات زیادی بر آن وارد کردند و من پیشنهاد کردم که این کتاب نقد شود و اشکالاتش را بنویسند، چون به هر حال زحمت بزرگی کشیده شده است و هر کار بزرگی ممکن است اشکالات بزرگی داشته باشد. ما هنوز در زبان فارسی چنین کاری در سطح مطلوب انجام نداده‌ایم. امیدوارم دوستان جوان ما که بسیار با استعداد هم هستند و به تدریس و تحقیق مشغولند، به این کار مهم دست بزنند.

به‌عنوان شخصیتی پیشکسوت در زبان و ادبیات فارسی و زبان‌های باستانی از چند تن از مفاخر حوزه زبان‌های باستانی ایران که بیشتر به آنها علاقه دارید، یاد بفرمایید.

هراس دارم نامهایی را بر زبان بیاورم و کسانی از قلم بیفتند. به همه کسانی که در این مسیر کار کرده‌اند، مدیون هستم و به آنها علاقه دارم. من استادان بسیار خوبی داشتم؛ مرحوم دکتر نوابی و مرحوم دکتر مرتضوی که این دروس را در تبریز به ما می‌آموختند، البته استادان دیگر را که زبان و ادبیات فارسی را پیش آنها آموخته‌ام، فراموش نمی‌کنم. از استادان بعدی من مدر عرصه پژوهش‌های فرهنگ و زبان‌های باستانی، کمتر کسی را می‌توان دید که با نام و آثار خانم دکتر ژاله آموزگار، استاد ممتاز دانشگاه تهران آشنا نباشد. این بانوی دانشور در خانواده‌ای فرهنگی در خوی متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در همان شهر به پایان رساند. سال ۱۳۳۸ از دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز با رتبه ممتاز فارغ‌التحصیل شد. در فاصله سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ در مدارس تهران، نیشابور و کاشمر به تدریس پرداخت و سپس با استفاده از بورس تحصیلی راهی فرانسه شد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۶ با نگارش پایان‌نامه‌ای با عنوان «ادبیات زردشتی» با درجه عالی، دانشنامه دکتری خود را دریافت کرد. دکتر آموزگار پس از بازگشت به کشور، در بنیاد فرهنگ ایران به فعالیت‌ پرداخت. او سالیان درازی را در دانشگاه تهران صرف تربیت و پرورش دانشجویان زبان‌های باستانی ایران کرد و در این مدت آثار متعددی نیز تألیف و ترجمه کرد. متن کامل این گفتگو در دوماهنامه مفاخر یادگار به چاپ رسیده است.

ضرورت و اهمیت یادگیری زبان‌های باستانی در مطالعه زبان فارسی چیست و این یادگیری، امروز چه کمکی به فهم بهتر زبان و ادبیات فارسی می‌کند؟

پرسش شما مثل این است که به کسی بگویید تو هستی، ولی به من چه که پدر و مادرت چه کسانی بودند! زبان‌های باستانی مثل پدر و مادر زبان‌های امروز ما هستند. من نمی‌گویم همه افرادی که فارسی می‌خوانند، باید زبان اوستایی و پهلوی را هم یاد بگیرند یا حالت‌های هشتگانه صرفی اوستا را بیاموزند؛ این توقع بی‌جایی است. افراد می‌توانند در حد مطالعات عادی زبان فارسی را یاد بگیرند، ولی کسانی که از تخصص دم می‌زنند، نمی‌توانند بدون دانستن ریشه‌ها، در یک زبان متخصص باشند. به نظر من مطالعات زبان‌های باستانی ایران از جمله زبان پهلوی، در مطالعات زبان فارسی بسیار بسیار ضروری است.

عده‌ای می‌گویند: زبان‌های باستانی ما، زبان‌هایی مرده‌اند…

کسی نمی‌گوید به زبان اوستایی یا به زبان پهلوی حرف بزنید. اگر نوشته‌های من را خوانده باشید، متوجه می‌شوید که من جزء طرفداران فارسی سره نیستم. زبان مثل یک موجود زنده است و رشد می‌کند و از محیط اطراف تأثیر می‌پذیرد و بعد به زبانی تبدیل می‌شود که در دهان ماست. ما نمی‌توانیم به زور چیزهایی را بر این زبان بار کنیم؛ ولی می‌توانیم از ریشه‌های قدیمی‌تر آن به ‌طور معقول و مطابق قانون استفاده کنیم، آن‌هم برای مقابله با اصطلاحات بیگانه‌ای که با علوم جدید وارد زبان ما می‌شوند. کسی که می‌خواهد متخصص زبان فرانسه باشد، باید ریشه‌های لاتین را یاد بگیرد؛ ولی کسی توقع ندارد، او به زبان لاتین حرف بزند. من فکر نمی‌کنم فرد عاقلی در این مسیر چنین ادعایی داشته باشد؛ در حقیقت شناخت زبان‌های قدیمی ما به شناخت بهتر زبان فارسی امروز ما کمک می‌کند.

با توجه به اینکه سابقه بیش از چهار دهه تدریس و پژوهش در حوزه زبان‌های باستانی دارید،آیا ضرورتی در آموزش این زبان‌ها در دوره‌های قبل از دانشگاه احساس می‌کنید؟

در دهه‌های اخیر گستگی در کتاب‌‌های درسی ما با تاریخ ایران پیدا شده است. من فکر نمی‌کنم که باید به دانش‌آموز متوسطه، زبان پهلوی یا اوستایی را یاد بدهیم؛ ولی توقع این است که آنها بدانند زبان‌های ما از کجا آمده‌‌اند و این مثل تاریخ ما و همه چیز ماست که دچار گسستگی با گذشته شده است. باید به جای این گسستگی، پیوستگی باشد و به دانش‌آموزان بگوییم زبانی که شما دارید، این‌چنین است و احیانا اگر لازم باشد و کسانی مشتاق باشند، کلاس‌هایی اختیاری برای آموختن این زبان‌ها وجود داشته باشد. البته من درست نمی‌دانم که این کلاس‌ها جزء درس دانش‌آموزان باشد؛ بنابراین آنچه بیشتر ضرورت دارد، این است که دانش‌آموزان ما با گذشته زبانی و تاریخی خود بدون تعصب آشنا شوند.

آشنایی و پژوهش در حوزه زبان‌های باستانی چقدر می‌تواند به حوزه ایران‌شناسی کمک کند؟

وقتی از ایران‌شناسی حرف می‌زنید، یعنی شناخت و توجه به انواع چیزهایی که در این زبان و فرهنگ وجود دارند؛ لذا زبان، معماری، ادبیات و حتی کوه و دشت و همه اینها جزئی از فعالیت در زمینه ایران‌شناسی هستند؛ ولی چون زبان بسیار مهم است، قسمت عمده این امر در محدوده زبان قرار می‌گیرد و از این منظر، ایران‌شناس نمی‌تواند با زبان‌های ایران و ریشه‌های آن بیگانه باشد.

امروزه مطالعات میان‌رشته‌ای در فعالیت‌های علمی، سهم مهمی دارند؛ وقتی هم که از آموزش و پژوهش در زبان‌های باستانی در دانشگاه سخن به میان می‌آید، ذهن ما به سمت دانشجویانی می‌رود که در این رشته‌ها تحصیل می‌کنند. در راستای تحقیقات میان رشته‌ای، تا چه سطحی در دانشگاه‌ها و نهادهای پژوهشی و علمی ما به خواندن این متون کهن اهتمام می‌کنند و اینکه بتوانند در رشته‌های گوناگون از دانش‌های گذشته بهره بگیرند؟

لیسانس من ادبیات فارسی است و از اینکه بعد از گرفتن این لیسانس، رشته زبان‌های باستانی را انتخاب کردم، بسیار خوشحالم؛ یعنی مطالعات ادبیات فارسی برای پیشبرد مطالعاتم در این رشته کمک بسیار بزرگی به من کرد. وقتی ما دانشجو بودیم، در دوره تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی که من افتخار می‌‌‌کنم در تبریز و زیر نظر استادان برجسته آن دوران لیسانس گرفته‌‌ام، مرحوم دکتر نوابی معلم زبان پهلوی ما بود. ما چهار واحد زبان پهلوی و دو واحد زبان اوستایی و دو واحد فارسی باستان را در دوران لیسانس گذرانده بودیم و اینها جزء درسهای قطعی رشته ادبیات فارسی بود. آن زمان این رشته فقط در تهران و تبریز به این صورت وجود داشت و بعد‌ها گسترش پیدا کرد. در سالهای بعد، این دروس را برداشتند و من با مذاکراتی که با گروه‌های زبان و ادبیات فارسی داشتم، تلاش‌های زیادی کردم و در رایزنی با این گروه‌ها، تأکید کردم که دانشجویان شما زبان و ادبیات فارسی می‌خوانند، آنها به آشنایی با زبان‌های باستانی نیاز دارند؛ چون کاملا با این زبان‌ها بیگانه بودند. خوشبختانه چند نفر از استادان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران تلاش کردند و این دروس لااقل به صورت مختصر وارد نظام آموزشی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شد.

با آنچه بیان کردم، معلوم می‌شود که برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، آشنایی با متون و زبان‌های باستانی ایران بسیار لازم و ضروری است و البته برای بقیه رشته‌ها نیز همین‌طور؛ هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که روزی به مناسبتی بر سر میزی با آقای مهندسی نشسته بودم، ایشان فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و بسیار باسواد بود و وقتی متوجه رشته تخصصی من زبان‌های باستانی است، کاملا از این پیشینه زبانی بی‌اطلاع بود که قبل از زبان فارسی، زبان‌های باستانی به‌خصوص زبان پهلوی وجود داشته است؛ یعنی این مطالعات تا این حد از دروس عمومی خارج شده‌‌اند، در حالی که من مطابق با آنچه در آن دوران دیده‌ام و بر طبق تجربیاتی که از خارج از کشور دارم، آنجا مهندس هم موظف به شناخت مختصری از تاریخ و گذشته کشور خود است. لذا برای دانشجویان و محققان زبان و ادبیات فارسی باید تخصصی‌تر رفتار کرد و در سایر رشته‌ها، لااقل در هنگام تدریس دروس عمومی ادبیات فارسی، شایسته است که استادان ما، دانشجویان را تا حدی با این مفاهیم آشنا کنند و فقط بر متون فارسی دری تمرکز نکنند. البته که ما مفتخر به ادبیات فارسی‌مان هستیم و در این نکته هیچ‌شکی نیست، ولی باید کمی از گذشته این زبان هم به اطلاع دانشجویان برسد.

بسیاری از کتیبه‌ها، آثار و کتب به جامانده از دوران باستانی ما امروز ترجمه شده‌‌اند؛ با این حال به نظر شما بهتر نیست به دانشجویانی که در حوزه‌ زبان‌های باستانی تحصیل و تحقیق می‌کنند، آموزش‌هایی داده شود تا توانایی مراجعه به متون اصلی را هم داشته باشند؟

برای دانشجوی زبان و ادبیات فارسی در دوره لیسانس مشکل است، اما در دوره فوق‌‌لیسانس و دکتری در دانشگاه تهران با اصرار و پیگیری‌های بنده و برخی از استادان، این متون خوانده می‌شود. البته دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی را به حماسی و چیزهای دیگر تقسیم کرده بودند، ولی بعد‌ها در دانشگاه تهران این تقسیم‌بندی برداشته شد؛ اما در دانشگاه شیراز و مشهد هنوز همین‌‌طور است. به هر حال نمی‌توانیم توقع داشته باشیم دانشجوی دوره لیسانس این متون اصلی را بخواند، البته می‌تواند در این زمینه مطالعاتی داشته باشد و اگر مایل بود بیشتر بداند، موقعیت توسط ما فراهم می‌شود تا بیشتر در این زمینه فعالیت خود را ادامه دهد.

ارزیابی شما از ترجمه‌های موجود از متون باستانی چیست و اینکه این تراجم تا چه سطحی انتقال‌دهنده صحیح متن اصلی‌اند؟

باید موردی حرف زد؛ شاید من با بعضی‌ها موافق نباشم، ولی خیلی از کارها هم مطلوب‌اند. به هر حال کارهای مختلفی وجود دارد؛ ارزیابی‌ها باید به صورت تک‌ تک صورت بگیرد؛ ترجمه‌های روان و قابل خواندن هم وجود دارند که ضمن وفاداری به اصل متن، برای خواننده فعلی ثقیل نیستند. ولی بعضی،‌ کمتر چنین مشخصاتی دارند.

فرهنگ‌های لغت زبان‌های باستانی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

عده‌ای در این زمینه کار می‌کنند؛ البته در ایران کمتر، با این حال کار و فعالیت در زمینه فرهنگ ریشه‌های لغات شروع شد و مرحوم دکتر ابوالقاسمی کتاب کوچکی در مورد ریشه‌های فعل فارسی دارند و امروز در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم برای ارائه واژه‌نامه تلاش می‌شود و جلد یکم و دوم آن تنظیم شده است و امیدواریم جلد سوم هم منتشر شود. مرحوم دهخدا کاری انجام داده است که ما هنوز به آن رجوع می‌کنیم. مرحوم معین هم تلاش خود را انجام داده است؛ ولی به یک واژه‌نامه ریشه‌شناسی بهتر نیاز است. آقایی به‌ نام «چونگ» در سال ۲۰۰۷ کتابی را در این زمینه منتشر کرد که اثری کاربردی است، البته اشکالاتی دارد و دوستان ما در رجوع به کتاب اشکالات زیادی بر آن وارد کردند و من پیشنهاد کردم که این کتاب نقد شود و اشکالاتش را بنویسند، چون به هر حال زحمت بزرگی کشیده شده است و هر کار بزرگی ممکن است اشکالات بزرگی داشته باشد. ما هنوز در زبان فارسی چنین کاری در سطح مطلوب انجام نداده‌ایم. امیدوارم دوستان جوان ما که بسیار با استعداد هم هستند و به تدریس و تحقیق مشغولند، به این کار مهم دست بزنند.

به‌عنوان شخصیتی پیشکسوت در زبان و ادبیات فارسی و زبان‌های باستانی از چند تن از مفاخر حوزه زبان‌های باستانی ایران که بیشتر به آنها علاقه دارید، یاد بفرمایید.

هراس دارم نامهایی را بر زبان بیاورم و کسانی از قلم بیفتند. به همه کسانی که در این مسیر کار کرده‌اند، مدیون هستم و به آنها علاقه دارم. من استادان بسیار خوبی داشتم؛ مرحوم دکتر نوابی و مرحوم دکتر مرتضوی که این دروس را در تبریز به ما می‌آموختند، البته استادان دیگر را که زبان و ادبیات فارسی را پیش آنها آموخته‌ام، فراموش نمی‌کنم. از استادان بعدی من مرحوم دکتر رضایی بودند و دکتر مقدم. با اینکه گاهی با برخی ایده‌های دکتر مقدم موافق نبودم، ولی معتقدم ایشان خدمات زیادی کرده‌اند. مرحوم دکتر احمد تفضلی شخصیتی بود که خیلی زود از میان ما رفت و اگر می‌ماند، کارهای ارزنده‌تری انجام می‌داد. مرحوم دکتر ابوالقاسمی تا جایی که توانست، در زمینه زبان‌های باستانی سعی و تلاش و کار کرد. همچنین خانم دکتر بدرالزمان قریب تلاش‌های فراوانی در این رشته انجام داده‌اند. مرحوم دکتر بهار که مجموعه مطالعات ایشان در زمینه اساطیر بسیار مهم است و معمولا اولین کتاب‌هایی که من به دانشجویان معرفی می‌کنم، از آثار ایشان است، مرحوم دکتر بهرام فره‌وشی هم استاد زبان‌های کهن بودند. امروز هم جناب آقای دکتر محمدتقی راشد محصل، خانم دکتر میرفخرایی، خانم دکتر زرشناس و خانم کتایون مرداپور و خیلی از استادان دیگر فعالیت‌ زیادی در این حوزه دارند که برای آنها احترام فراوان قائلم.رحوم دکتر رضایی بودند و دکتر مقدم. با اینکه گاهی با برخی ایده‌های دکتر مقدم موافق نبودم، ولی معتقدم ایشان خدمات زیادی کرده‌اند. مرحوم دکتر احمد تفضلی شخصیتی بود که خیلی زود از میان ما رفت و اگر می‌ماند، کارهای ارزنده‌تری انجام می‌داد. مرحوم دکتر ابوالقاسمی تا جایی که توانست، در زمینه زبان‌های باستانی سعی و تلاش و کار کرد. همچنین خانم دکتر بدرالزمان قریب تلاش‌های فراوانی در این رشته انجام داده‌اند. مرحوم دکتر بهار که مجموعه مطالعات ایشان در زمینه اساطیر بسیار مهم است و معمولا اولین کتاب‌هایی که من به دانشجویان معرفی می‌کنم، از آثار ایشان است، مرحوم دکتر بهرام فره‌وشی هم استاد زبان‌های کهن بودند. امروز هم جناب آقای دکتر محمدتقی راشد محصل، خانم دکتر میرفخرایی، خانم دکتر زرشناس و خانم کتایون مرداپور و خیلی از استادان دیگر فعالیت‌ زیادی در این حوزه دارند که برای آنها احترام فراوان قائلم.

گفتگو با دکتر ژاله آموزگار – صدرا صدوقیگفتگو با دکتر ژاله آموزگار – صدرا صدوقیگفتگو با دکتر ژاله آموزگار – صدرا صدوقی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *