تحلیل و بررسی تطبیقی هندسه از دو دیدگاه اسلام و مسیحیت – مقایسهای بین هندسه مساجد و کلیساها – بخش سوم
4- پیشینه هندسه:
4-1- تحلیل و بررسی پیشنه هندسه در اسلام:
بر طبق بحثهای پیشین، هندسه در اسلام تنها در جنبه محسوس باقی نمانده و علاوه بر پیشرفتهای کمی به بهترین نحو در سطح معقول ارائه میشود.
نصر مینویسد: «روی هم رفته در زمینه هندسه مسطحه و فضایی مسلمانان از راهی پیش رفتند که ریاضیدانان یونانی گشوده بودند و بسیاری از مسائل را که طرح شده و پیشینیان از حل آنها عاجز مانده بودند حل کردند. آنان همچنین هندسه را به جبر پیوستند و در صدد یافتن راه حلهای هندسی برای مسائل جبری برآمدند و بالاخره توجه خاص به جنبههای نمادی هندسه و نقش آن در هنر و معماری پیدا کردند و پیوسته هندسه کیفی و توصیفی را که حکمت معمار بزرگ جهان را منعکس میکند در نظر داشتند. (نصر، 1366، 95).
نجیب اغلو در کتاب هندسه و تزئین در معماری اسلامی نقش معمار را تصویر و تبیین ساختمان و نقشه از متون کلامی که برای اثبات وجود خداوند به برهانهای وجود مدبر و طراح برای عالم متمسک میشوند تعریف میکند. (گلرونجیباغلو،1379،19)
وی همچنین مینویسد: «بنا نباید صرفاً استخوانبندی هندسی داشته باشد بلکه باید در غایت الامر هندسی به نظر آید، هندسه به همان اندازه که در بطن تزئینات حضور دارد در بطن معماری نیز حاضر است. (همان، 17) بولاتف معتقد است که از نقوش دو بعدی و سه بعدی طومارهای توپقاپی[1] میتوان دریافت که وحدت و یکپارچگی که در معماری مبتنی بر آجر و کاشی اسلامی احساس میشود ناشی از بکارگیری روشهای هندسی یکسان در معماری و تزئیات هندسی مناسب.(همان،17)
همانطور که ملاحظه میشود هندسه حاکم بر بنا علاوه بر دخالت در شکلگیری فضا، جنبه نمادین نیز پیدا میکند. اما مهمترین اصل توجه به این نکته است که این هندسه چه معنایی را منتقل کرده و چه نقشی در بروز اعتقادات خالق فضا و جاری ساختن آن در روح یکایک استفاده کنندگان فضا دارد.
در معماری اسلامی نقوش و اشکال فراتر از دنیای مادیاند و هر یک نمود ارزشها و اعتقادات هنرمندی است که آن را برای تجلی احساساتش برای خلق عبادتگاهی به کار میگیرد. مهمترین این اعتقادات اصل توحید است. نخستین شعار اسلام «لا اله الا الله» است. تجلی این اصل حتی در پیدایش مساجد نخستین نیز بر فضای مساجد حاکم بوده که نشانگر وحدت دین و دنیاست.
حسن ذوالفقارزاده در این باره مینویسد: «اصل توحید به لسان مادی، ایجاد وحدت در مجموعه است که به جهت هدف مقدسی تنظیم شده است. هسته اصلی تفکر معمار مسلمان نیز ایجاد وحدت است و قانونمندی حاکم بر وحدت در عالم امکان توسط هندسه شکل میگیرد. نقشهای هندسی داخل و روی گنبد مساجد به مرکز طاق منتهی میشوند. همه حرکتها به یک نقطه منتهی میشوند که این خود رمز وحدت است و نشان جهان بینی توحیدی وحدت و تعبد و تسلیم (ذوالفقارزاده، 1380،311)
ظهور این وحدت در دو مرتبه شکل میگیرد: هندسه ساختار و هندسه تزئینات و آنچه دراین بحث مورد بررسی قرار میگیرد، هندسه ساختار است.
اشکال هندسی در شکل دادن به ساختار بنا علاوه بر اینکه هر کدام دارای مفاهیمی خاص هستند در ترکیب با یکدیگر نوعی تکرار، کثرت و در نهایت وحدت درکثرت را به ارمغان میآورند. این اشکال نمادی از وقایع صدر اسلام نیز میباشند. به عنوان مثال اقامتگاه پیامبر مربع بود واین خود یادآور شکل بنیادین کعبه بوده و در کهنترین مساجد کوفه و بغداد و … تکرار شده است.
بنابراین برای بررسی هندسی بنایی متشکل از چند شکل هندسی بایستی ابتدا هر یک از آنها را به تنهایی شناخته و سپس ترکیب آنها را با یکدیگر بشناسیم. متداولترین این اشکال در معماری اسلامی مربع و دایره میباشند. همانطور که میدانیم مربع در مهمترین بروز خود خانه کعبه را شکل داده و علاوه بر آن هسته اصلی شکلگیری بنای مساجد را نیز تشکیل میدهد. بهترین نمونه کاربرد دایره نیز در صحن مدور اطراف خانه کعبه و پس از آن برش افقی گنبدها میباشد. ابتدا به بررسی و تحلیل فرم مربع میپردازیم.
دکتر رضازاده مینویسد: «هندسه شکلها تنها ابزاری فنی نبوده بلکه نقشی مهمتر داشته است. تذ کاری برای انسان است که با حالات درونی وی هماهنگ است. شکل مربع کعبه تنها یک مربع نیست. بلکه همچنین نمادی از ثبات و کمال است و نشانی از قصر چهار وجه بهشتی که کعبه تصوری دنیایی از آن است.» (رضازاده، 1380، 345)
ذوالفقارزاده در این باره مینویسد: «هدف از معماری مساجد، قرار دادن انسانها در محضر خداست. کعبه به معنای مکعب، چهارگوشه آن بر روی چهار جهت اصلی قرار دارد، ترکیب متبلوری از همه فضاهاست. متجلی وحدت و یکپارچگی و هندسه الهی به عنوان مبدائی برای احیای توحید، نقطهای از زمین که محور آسمان را قطع کرده است و همه حرکات را جهت میدهد.» (ذوالفقارزاده، 1378، 311)
غیر از کعبه که از آن به عنوان بهترین نمونه کاربرد مربع نام برده شد میتوانیم کاربرد شایان این فرم را در مساجد نیز مشاهده کنیم. این فرم، فرم غالب گنبد خانه را تشکیل میدهد.
همچنین در بسیاری از موارد هسته اولیه مسجد مربع بوده است که در اثر توسعه و گسترش در طول سالیان به مستطیل تبدیل شده است. که البته در فصل تناسبات به تفصیل از آن صحبت و نمونههای آن را نیز مشاهده خواهیم کرد.
لازم به ذکر است که در تبدیل چهارگوش مربع (که تمثیلی از چهار گوشه بهشت و یا چهار عنصر زمین و … میباشند) به مستطیل هنوز چهار گوشه بدون شکل حفظ شده است.
دایره در بسیاری از موارد، به عنوان زیباترین شکل هندسی و یا نمادی از جمال خداوند و وحدت الهی نامیده میشود.
نجیب اغلو دراین باره مینویسد:
«هم در رساله فارابی و هم در رساله بوزجانی، دایره که حجمهای کروی و حرکات اجرام آسمانی بر طبق آن است منزلت خاصی دارد. همچنان که در معابد هندسی صائبان نیز داشته است.
دایره از پایان دوره هلنی به بعد، زیباترین شکل هندسی تلقی شده و در رساله بوزجانی برای ترسیم همه چند ضلعیهای منتظم مسطحه از آن استفاده میشده است. همچنان که کره برای ترسیم پنج نوع چند وجهی منتظم (حجمهای افلاطونی) و دونوع از دوازده نوع چند وجهی نیمه منتظم (حجمهای ارشمیدس) به کار رفته است. (نجیب اغلو، 1379، 181)
وی همچنین مینویسد: برقلس با تأکید به زیبایی ذاتی اشکال هندسی، دایره را زیباترین شکل میداند. (همان، 259)
دایره در معماری مساجد مثل زیر گنبدها و اشکال تزئینی و قاعده منارهها مانند حرکتی پیوسته است و از خود بیخود کننده به دور مرکز یعنی معبود است. شکل گنبد نیز نمودی از آسمان و صعود به بهشت میباشد و علاوه بر آن نمودی از وحدت نیز میباشد.
ذوالفقارزاده می نویسد: «همه نسبتهای طلایی از دایره مشتق میشوند که نمونه بارز وحدت است و از گنبد گرفته تا چهار ضلعی همه از این مبنا تبعیت میکنند…طرحهای متنوع هندسی در یکدایره با کثیرالسطوح نشانهای از تمثیل و رمز و حرکت و انتقال از وحدت به کثرت و بالعکس میباشد.» (ذوالفقارزاده،1378،311)
با تقسیم دایره به سه، چهار یا پنج قسمت است که نسبتهایی طلایی به وجود می آیند و در واقع این خود نشانی از منشاء الهی نسبت های طلایی از یک سو و تقسیم ذات واحد از درون برای رسیدن به عالم ماده و متکثر یعنی رسیدن از وحدت به کثرت میباشد که البته این بحث در فصل تناسبات به تفصیل بررسی میشود.
آنچه در این قسمت بررسی شد، تحلیل نماد پردازی یک شکل بود ولی همانطور که میدانیم در بسیاری از موارد ترکیب اشکال، معانی عمیقتری را به دنبال میآورد. که نمونه بارز آن نیز خانه کعبه است.
اردلان در این باره مینویسد: «گاهی کمال ایستای مربع یا مکعب با نمادگرایی پویای دایره ترکیب میشود این امر در مورد کعبه مصداق دارد. که مرکز مناسک طواف است و بیشک یکی از کهنترین عبادتگاهها میباشد. مناسک طواف با دقت تمام بیانگر رابطه بین عبادتگاه و حرکت آسمانی است – طواف هفت بار انجام میشود تا با تعداد کرات آسمانی همخوانی داشته باشد. سه مرتبه شتابان و چهار مرتبه با گامهای کوتاه. (اردلان، 1379، 129)
وی همچنین می گوید: هر فرم خارجی دارای معنایی ماهوی و پنهانی است. درک و شناخت این مفاهیم از طریق ادراک است. مربع خارجیترین بروز خلقت است نمایانگر زمین و شرایط دوقطبی کمیتهاست. دایره نماد کیفیت است. تبدیل مربع به دایره به طور رمزی پایان جهان را نشان میدهد. (همان، 126)
بدون شک با توجه به نمادپردازی کمی مربع و نمادپردازی کیفی دایره، تبدل مربع به دایره تبدیل ماده به معنا را رقم میزند. در کعبه این ارتباط از طریق قرار گرفتن مکعب در مرکز صحن دایرهای ایجاد شده است.
دکتر راضیه رضازاده مینویسد: «مربع و دایره نشانگر بعدی آسمانی برای زندگی زمینی تلقی میشود. در اسلام شکل مدور تنها شکل کاملی است که قادر به بیان جلال خداوندی است. بیشتر بنایی که شکل مدور و مرقدی مکعب شکل دارد دوگانگی آسمان و زمین را مجسم میکند. چنانچه خانه کعبه در مکه، مکعب عظیمی است از سنگ سیاه که در مرکز ضمن (مدور) سفیدی بنا شده است. (راضیه رضازاده، 1378،345)
تصویر (5): تربیع دایره در خانه کعبه (لولر، 1368، 162)
دیگر نوع ارتباط مربع و دایره با قرار گرفتن گنبد (دایره) بر روی پایه آن (مربع) در بناها بالاخص مساجد میباشد. که این ارتباط از طریق تبدیل تدریجی 4 ضلعی به دایره (n ضلعی) امکان پذیر شده است. چهار گوش (یادآور صورت ساده کعبه و تمثیلی از دنیای خاکی) تجلی چهار گوشه بهشت در وجه خاکی آن است. هشت وجهی اشارتی به عرش الهی است که بر اساس حدیثی بر دوش هشت فرشته حمل میشود. پس برای گنبد مساجد که تمثیلی از آسمان است پایهای مناسب میباشد. دایره نماد آسمان و کنایهای از دنیای فرا زمینی است دنیایی که متعلق به روح است و برای رسیدن به آن باید جسم را وانهاد. تلاش هنرمند در این مسیر. گذر از مربع و رسیدن به دایره است و هشت وجهی از نظر فنی و از جنبه نمادین این گذر را ممکن میسازد. (خوشه باشایی و ناهید کهنمویی، 1378)
ذوالفقارزاده نیز مینویسد: «گنبد از عناصر وحدت بخش در معماری مساجد است.در تبدیل مربع به دایره: چهارگوش نماد جسمانی و استقراری و پایداری، هشت وجهی کنایه از کرسی الهی و عالم فرشتگان و گنبد سمبل آسمان و نشان عالم بیکران و نامحدود روح میباشد. نقشهای هندسی داخل و روی گنبد و کلیه حرکتها به مرکز طاق منتهی میشود که این نیز رمز وحدت میباشد.» (ذوالفقارزاده،1378،311)
به این ترتیب سیر حرکت تدریجی از مادی به معنوی (چهارگوش جسمانی به دایره وحدانی) به وضوح مشخص میشود. در تلقی چهارگوش به عنوان نمادی از چهارگانههای طبیعت، بورکهارت آن را به چهار کلام اولین سوره فاتحه الکتاب «بسمالله الرحم الرحیم» تمثیل میکند و روایت معراج حضرت رسول اکرم (ص) را به عنوان بهترین شاهد آن میآورد:
«حضرت رسول (ص) در روایت معراج خویش، گنبد عظیمی را توصیف میکند که از صدف سپید ساخته شده و بر چهار پایه در چهار کنج قرار گرفته و بر آنها این چهار کلام اولین سوره فاتحه الکتاب نوشته شده: «بسمالله الرحمن الرحیم» و چهار جوی آب و شیر و عسل و خمر که انهار سعادت ازلی و سرمدی (بهشتی) است، از آنها جاری بود. این مثال نمایشگر الگوی روحانی هر بنای قبهدار است. صدف یا مروارید سپید رمز روح است که گنبدش تمام مخلوقات را در بر میگیرد. اگر گنبد بنای مقدس، نمایشگر روح کلی است، ساقه یا گریو هشت ضلعی گنبد که زیر آن قرار گرفته رمز هشت فرشته «حاملان عرش» میباشد که خود با هشت جهت «گلباد» مطابقت دارد. بخش مکعب شکل ساختمان نمودگار کیهان است که چهار رکن آن در چهار کنج بنا به عنوان اصول و مبادی و در عین حال روحانی و جسمانی، عناصر عالم محسوب میشوند.
کل بنا، بیانگر تعادلی است که احدیت خداوند را در نظام کیهان انعکاس میدهد. معهذا احدیت در هر مرتبه که مورد نظر قرار گیرد همواره احدیت است. از این رو شکل منظم بنا را میتوان تعبیری از الوهیت نیز دانست که در این صورت بخش کثیرالاضلاع ساختمان برابر با برهای تراش خورده یعنی وجوه صفات الهی است و گنبد آن یادآور احدیت نامترق یا افتراقناپذیر است. (بورکهارت،1381، 147)
مفهوم نمادین مربع بیانگر زمین است با چهار عنصر و چهار فصل و چهار جهت که به چهار گوشه مربع ارتباط پیدا میکند و همانطور که شرح داده شد بهترین نماد ثبات و کمال و آرامش است.
و همانطور که میدانیم در اسلام به حفظ سکینه و آرامش قلبی بسیار سفارش شده است و حتی فرم مربع کعبه که ما آن را خانه خدا مینامیم به عنوان امنترین و مرکزیترین محل دنیا بهترین نمونه آن است.
مربعهای متقاطع این کیفیت را زیاد میکنند. به همین دلیل است که هشت ضلعی بسیار اهمیت پیدا میکند. هشت وجهی نمودی از عرش الهی است که بر دوش ملائک حمل میشود. از مربع بیرونی، هشت ضلعی پدید میآید و سپس شانزده ضلعی و سپس یک دایره برای ساخت گنبد حاصل میشود که رسیدن به آسمان و نیل به رستگاری و زندگی جاوید را تداعی میکند. در واقع رسیدن از مربع که تمثیل زمین است به دایره که تمثیل آسمان است رسیدن از کثرت عالم ماده به وحدت عالم معنا میباشد و بهترین مثال برای حرکت از وحدت به کثرت.
در واقع رسیدن مربع به دایره (مربع پایان به دایره سقف) تأکیدی است بر این اعتقاد که انسان (ماده مربع) باحضور در فضای روحانی مسجد به خدا (آسمان دایره) میرسد و این در نقطه مقابل اعتقاد مسیحیت قرار گرفته که خدای خود را به زمین آوردهاند و نامیدن حضرت عیسی (ع) به عنوان پسر خدا نیز شاهدی بر این موضوع است.
حرکت از مربع به دایره در خانه کعبه نیز مشاهده میشود با رابطه هندسی بین مربع و دایره، رابطه ما بین جهان مادی و معنوی نیز به وجود میآید و با طواف دور کعبه کامل میشود. این اصل منطبق بر قضیه هندسی تربیع دایره میباشد اگر چه دایره فضای معنوی و محض را ارائه می دهد مربع ماده و قابل درک را ارائه میدهد. و هنگامی که همگونی بین دایره و مربع ترسیم شد در واقع بیکران میتواند ابعاد یا کیفیت خود را از طریق کرانه مند تبیین کند[2]. این خود نشان دیگری است از حرکت از وحدت به کثرت و بر عکس، که در جهانبینی اسلامی، اصلی اساسی است.
بورکهارت همچنین این ترکیب را نشان از روحیه چادر نشینی مسلمانان بدوی میداند. «نخستین مسجد که عبارت از تالار وسیعی برای نماز خواندن بود و بام گستردهاش به طور افقی بر نخلستانی از ستونها قرار داشت به محیط چادر نشینی است. حتی در معماری بس استادانه و هنرمندانهای چون معماری مسجد قرطبه با طاقگان روی هم قرار گرفته یا مطبقش هنوز یادآور نخلستان است.
مرقد قبهدار با قاعده مربع شکلش به علت ایجاز و در هم فشردگی با روحیه چادر نشینی مطابقت دارد. (بورکهارت، 1381، 136)
همچنین در تبدیل فرم مربع به مستطیل در پلان مساجد، عدم لزوم مرکز گرایی در پلان مسجد به علت نوع عبارت دخیل میباشد.
«در واقع مرکز که مشخصه جماعات مسیحی است در اسلام فقط به هنگام زیارت مکه، در نماز جماعت دورادور کعبه به چشم میخورد. مومنین هر جا که اقامه نماز، رو به سوی این مرکز دور دست، بیرون از دیوارهای مسجد دارند. اما حتی کعبه هم نمودار مرکزی سری و مقدس قابل قیاس با محراب مسیحی نیست و نیز حاوی رمزی نیست که محمل و تکیهگاه بی واسطه عبادت باشد زیرا خالی است. این خصیصه اساسی وجه نظری روحانی اسلام است. یعنی در حالی که زهد و عبادت در مسیحیت به طیب خاطر متوجه مرکزی عینی است زیرا کلمه «حلول کرده» مرکزی است که همزمان در مکان و زمان واقع است و سر قربان المقدس نیز مرکزیت دارد- تصدیق حضور حق از جانب مسلمانان مبتنی بر احساس نامتناهی بودن اوست و هر گونه عینیت و شیئیت الوهیت را انکار میکند. مگر عینیت و شیئیتی را که فضای بیکران برای وی نمودار میسازد.» (بورکهارت، 1381، 136)
در واقع علیرغم وجود فرم دایرهای گنبد و مربعی پایه آن و مرکز گرا بودن هر دو فرم، اما فرم کلی در بسیاری از مواقع از حالت مرکزی صرف خارج شده و مثلاً به مستطیل نزدیک گشته است که البته شاید این را بتوان ناشی از نوع عبادت مسلمانان دانست که به عنوان مثال نماز را به جماعت به سوی مرکزی در دور دست که کعبه میباشد برگزار می کنند. بنابراین مرکز عالم واحد است و خانه کعبه وحدت دهنده و قطبی کننده همه بناهاست. بنابراین وجود مرکزی نیز در داخل مسجد ضرورتی را از لحاظ حضور معنا ایجاب نمیکند.
بورکهارت در کتاب هنر مقدس به جنبه اعتقادی دیگری در اسلام نیز توجه میکند و آن نیز عبادت اسلامی است و مینویسد:
«نقطه اوج در نماز مسلمان، لحظهای است که پیشانی مؤمن در حالت سجده بر قالی، روی خاک قرار گرفته و آن لحظه بسان صفحه آینهای است که تضاد میان پستی و بلندی را زایل میسازد و فضا را به واحد هماهنگ یکدستی عاری از هر گونه گرایش خاص تبدیل میکند.»
و در ادامه میافزاید:
گنبد مسجدی (مثل ایاصوفیه) اگر از درون بدان نظر کنیم نه در لامحدود شناور است و نه بر پایههایش سنگینی میکند. در جهانبینی اسلامی هیچ چیز بیانگر جهد و تقلا نیست نه کشاکشی هست ونه هیچ تضادی میان آسمان و زمین. این احساس که آسمان از اوج فرود میآید، آنچنان که در ایاصوفیه به آدمی دست میدهد، و یا گرایش و قوس صعودی کلیسای جامع گوتیک وجود ندارد» (بورکهارت، 1381، 139)
این خود بیانگر این نکته است که با سجده مومن، هر گونه تضاد و دوگانگی از بین میرود. حتی تضاد میان زمین و آسمان که یکی نشانگر کثرت عالم ماده و دیگری نمودی از عالم معنا (وحدت) میباشد. در واقع این دو با هم در آمیخته و حرکتی پیوسته از وحدت به کثرت به وجود میآید.
این تحلیل نیز میتواند مرتبط با دیدگاه حضور مسلمان در محضر خدا درهنگام عبادت باشد که در سمت در نقطه مقابل دیدگاه مسیحی قرار دارد که خداوند را به عالم ماده پائین کشاندند و ارتباط ماده و معنا را این گونه به وجود آورهاند.
در بخش بعدی دیدگاههای مسیحیت نیز در رابطه با هندسه کلیساها و پیشینه آنها بررسی خواهد شد.
- – طومار توپقاپی شامل نقوش هندسی در معماری و تزئینات اسلامی میباشد که نقوش هندسی دیوار و طاق نیز جزء آنها میباشد. (همان، 18) ↑
- – ر.ک. به: لولر، رابرت، هندس مقدس،ترجمه هایده معیری، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1368، صفحات 152 الی 163 ↑