دانلود پژوهش در مورد شادمانی


طرح مسئله1

نشاط یا شادی یک وضعیت عاطفی است که احساسات مختلف(از رضایت تا اوج شادی) را در بر  می گیرد و عامل انرژی و زنده دلی انسان می باشد. مارتین سلیگمن از بنیانگذاران روان شناسی مثبت، نشاط را عبارت از عواطف و فعالیت های مثبت تعبیر می کند. و نشاط اجتماعی[1]در زندگی احساس خوشبختی، اعتماد متقابل، احساس تعهد و نشانه ای از نگرش های مثبت نسبت به جهان و محیطی که فرد در آن زندگی می کند را در بر می گیرد( ازکمپ، 1373: 66). بنابراین تعریف نشاط اجتماعی یعنی شادمانی های فطری و طبیعی که در یک جامعه تعین پیدا می کند و این پدیده اجتماعی از بیرون و درون، زندگی انسان ها را تحت تاثیر فراوان قرار می دهد.

نشاط اجتماعی یا شادمانی به عنوان یک پیامد مهم در احساس رضایت شغلی و خوشبختی انسان مطرح است که نه تنها زندگی شخصی بلکه جنبه های اجتماعی حیات ما یعنی کنش ها و ارتباطاتی را که با دیگران برقرار می کنیم تحت تاثیر خود قرار می دهد(ون پراگ و همکاران، 2004).

بنابر نظر حسن موسوی چلک، مدیر کل دفتر امور آسیب های اجتماعی معاونت رفاه اجتماعی، نشاط اجتماعی دارای آثاری چند بر زندگی شهروندان و جامعه بوده که از جمله آن ها عبارتند از: تعلق اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، وفاق اجتماعی، ارتقاء شاخص های سلامت روانی و اجتماعی، افزایش رضایت از زندگی یا رضایت شغلی، پویایی اجتماعی، کاهش هزینه های مردم، افزایش امید در جامعه، زندگی متعادل و با ثبات، ارتقاء کیفیت زندگی، افزایش خلاقیت و نوآوری، کاهش آسیب های اجتماعی خصوصا در جوانان (موسوی چلک،1392).

در جامعه خوشحال و خرسند، تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد سالم تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر به دست می آید. در محیط شاد، ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. شاد بودن جامعه یکی از عوامل بسیار موثر در توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. تعریف شادی در علوم کلاسیک عبارتست از هیجانی که در اثر محرک های درونی و بیرونی ارگانیزم را در جهت انبساط عضلانی و روانی سوق می دهد.

 

ماهیت شادی در انسان غریزی است اما نوع و چگونگی آن به یادگیری و متغیرهای محیطی و فرهنگی بستگی دارد. همچنین می توان بین شادی و نشاط تفاوتی قائل شد. شادی یک هیجان انبساط با تظاهرات بیرونی و زودگذر است، اما نشاط یک احساس انبساط و شادمانی درونی است که پایدار و بادوام است. شادی همیشه با هیجان های لبخند و خنده و حرکت همراه است اما در نشاط احساس بهجت و سرور لزوما با خنده همراه نیست ولی احساسی است که موجب لذت فرد        می شود. جامعه ناشاد مردم را به بی تفاوتی نسبت به پدیده های سیاسی و کاهش مشارکت سیاسی آنان می کشاند و این امر موجب سرمایه گذاری برای توطئه چینی دشمنان می شود.

جامعه شناسی، شادی را علاوه بر حالتی درونی به مثابه پدیده ای اجتماعی در نظر می گیرد و بر تاثیر مولفه های اجتماعی و فرهنگی بر آن صحه می گذارد. پایه اصلی شادی و غم در درون انسان است اما چون انسان موجودی اجتماعی است شادی و غم او تا حد زیادی تحت تاثیر روابط با دیگران، میزان کسب موفقیت ها، تامین نیازها و انتظاراتش از محیط اجتماعی و حتی خدا است. اندوه مادی متاعی شیطانی و شادی هدیه ای رحمانی است(تایلور، 2003: 69).

اغلب مردم درباره رضایت از زندگی خود، با خوشبینی حرف می زنند، به طوری که هفتاد درصدشان معتقدند که رضایت آن ها، از ناراضی بودنشان بیشتر است. کمتر از هفت درصد نیز بیش از آن که راضی باشند، ناراضی اند. هفتاد و پنج درصد مردم می گویند که در طی چند هفته پیش، به دلایل متعددی شاد شده اند و سی درصد هم از احساس تنهایی، ملامت و افسردگی، حرف می زنند. در اروپا، رضایت از زندگی و شادی، از یک کشور به کشور دیگر تفاوت می کند. در هلند، چهل درصد مردم، خود را بسیار شاد می دانستند و حال آن که کمتر از ده درصد مردم پرتقال چنین نظری دارند. و این در حالی است که مردم اروپا در مقایسه با مردم امریکا در مجموع، خود را ناشادتر ارزیابی می کنند؛ اما نسبت به زندگی، نظر مثبت دارند(بیات ریزی، 1383: 102).

 

 

 

 

 

 

 

به همین ترتیب شادی می تواند یک هیجان کاذب و زودگذر باشد در حالی که ماهیت نشاط، اصیل، مثبت و بادوام است. نشاط فردی به گونه ای عمل می کند که مصداق بیرونی داشته باشد. بدون وجود متغیرهای نشاط انگیز در محیط و موقعیت بیرونی به راحتی نمی توان به نشاط طبیعی دست یافت. به نظر می رسد که زندگی نوین فعلی همراه با گسترش زندگی اجتماعی در قالب های تعریف شده زندگی شهری و دور شدن انسان از طبیعت، بهترین بهانه های صاحبنظران علوم مختلف برای باز تعریف شادمانی در قالب های اجتماعی باشد. کشف فرآیندی که رفاه و شادمانی فردی و خودخواهانه را به نشاط جمعی و بشردوستانه نزدیک می نماید دغدغه آنان است. نشاط اجتماعی لازمه سلامت اجتماعی است و سلامت اجتماعی که شاخه ها و ابعاد گوناگونی دارد خود در بستر امنیت اجتماعی قرار دارد. ابعاد سلامت اجتماعی شامل همبستگی و انسجام و پذیرش و شکوفایی و نشاط اجتماعی است.

مهمترین هدف زندگی هر انسانی رسیدن به شادی است. پذیرش فرهنگ شادی ضروری ترین عامل تغییر نگرش به جوانان است(طریقه دار، 1379: 11) زیرا شادی به عنوان نتیجه و پیامد شرایط مطلوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، فعالیت های مفید انسانی را برمی انگیزد. شادی و نشاط احساس نزدیکی به دیگران، احساس دوست داشتن، احساس اعتماد و کیفیت تعامل با دیگران را موجب می شود( آگاردیل، 1383: 328).

پیامدهای این هیجان مثبت چنان در جامعه بارز و آشکار است که مزلو، یکی از نظریه پردازان مشهور در حوزه روابط انسانی، مولفه و شاخصه اصلی انسان هایی که در راستای خودشکوفایی، کمال و توانمندی های خویش تلاش می کنند را، احساس شادی آنان می داند. به طوری که کمبود و فقدان آن، افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بی علاقگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، ناهنجاری های اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی و … را به بار می آورد. از جمله مزایای افزایش نشاط در جامعه کاهش آسیب های اجتماعی، رشد فضایل اخلاقی و پایبندی به اخلاقیات  می باشد که در این وضع میزان رضایت از زندگی به صورت ذهنی و عینی بیشتر می شود. براساس نظر کارشناسان سازمان جهانی بهداشت،‌ سلامتی نه فقط به فقدان بیماری و نقص عضو بلکه به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی اطلاق می شود.

 

 

 

بوعلی سینا در کتاب”اشارات و تنبیهات” به پیروی از نظریه ارسطو، برای شادمانی مراتب چهارگانه حسی، تخیلی، توهمی و تعقلی قایل شده است و معتقد است که کامل ترین این درجات، شادمانی تعقلی است. با این حال توسعه تجارب، پیشرفت دانش و دگرگشت سمت و سوهای زندگی بشر در دهه های اخیر، بعد جدیدی از شادمانی که همان شادمانی بیرونی است، فراروی ما گشوده که در این بعد، رنگمایه های اجتماعی بسیار قوی است. از دیدگاه علم تندرستی شادمانی به عنوان مهم ترین جزء تندرستی، از  دو زاویه مورد بررسی قرار گرفته است. بعد اول آن  بیشتر ذهنی بوده و به تجارب پدیدارشناسانه و شخصی از مفهوم شادمانی توجه دارد. همانطور که می دانید پیوند علم روان شناسی با بعد ذهنی شادمانی، بیشتر ریشه تاریخی دارد و با توجه به اشتراکات بیشتر این دو حیطه، سازگارتر نیز می نماید تا جایی که بیشتر صاحب نظران این علم به دنبال یافتن رهبردهای درونی و ذهنی برای دستیابی به حداکثر احساس نشاط و شادمانی بوده اند. اما بعد دوم شادمانی در چارچوب زندگی اجتماعی و روزمره تبلور یافته و به تظاهرات عینی که می تواند ایجاد شادی نماید و در همه زمان ها و مکان ها یکسان می باشد اطلاق می گردد(امیدنیا،1389: 13).

بنابراین تعریف، سلامت روانی به عنوان یکی از معیارهای تعیین کننده سلامت عمومی شناخته     می شود. فردی که از سلامت روانی و نشاط برخوردار است، ضمن احساس راحتی و آسایش قادر است در اجتماع به راحتی و بدون اشکال به فعالیت بپردازد و ویژگی های شخصی وی در آن اجتماع،‌ موجب خشنودی و رضایت است. امروزه بسیاری از ملل برای مقابله با آثار منفی تکنولوژی و صنعت (اضطراب و افسردگی و انزوا و…) خصوصا در شهرها به نوعی در صدد ایجاد یک محیط زیستی سالم، بانشاط و شاد برای شهروندان می باشند. زیرا نشاط، همبستگی فرد با محیط را        می گستراند. یکی از مهمترین اصول در حوزه مدیریت منابع انسانی توجه به مقوله شادمانی و نشاط انسان هاست زیرا انسان با نشاط در اجتماع انسانی کارا، مولد و سازنده است. طرح مساله نشاط اجتماعی در ایران تقریباً نوظهور است حال آنکه این مسئله احتیاج به مطالعات کیفی و کمی گسترده دارد. اکنون در سطح ملی مسئولین مشغول تدوین منشور نشاط اجتماعی می باشند. همین امر حکایت از کمبود این مقوله در ایران است.

 

 

 

 

در این منشور از مهمترین شاخصه های نشاط اجتماعی افزایش روحیه شادابی، امیدواری، اعتماد اجتماعی، تعالی روحی و دینی، نشاط فردی و جسمانی نام برده شده است که در صورت وجود و افزایش این شاخص ها در جامعه، پیامدهای بسیار مثبتی را در جامعه خواهیم دید. مطالعات نشان‌ می‌دهند که امروز در کشور، شادی و نشاط کالایی کمیاب است و در پی آن بیماری‌های روحی و روانی رو به افزایش. در واقع، به‌ میزانی که جمعیت جوان کشور افزوده می‌شود از میزان شادی و نشاط در جامعه کاسته می‌شود.

بنابراین ایجاد زمینه های نشاط اجتماعی در بین شهروندان باعث رغبت بیشتر آنان به مشارکت و همبستگی اجتماعی و متعاقبا به سلامت و امنیت اجتماعی خواهد شد. و شهروندان خود را متعهد به پاسداری از ارزش های مورد توجه جامعه خواهند دانست. نشاط و سلامت روحی و اجتماعی بین شهروندان باعث ارتقاء فعالیت و مشارکت بیشتر آن ها در امر توسعه وآبادانی کشور خواهد شد. در مقابل تا مادامی که شهروندان ناکامی و سایر احساس های ناخوشایند را در شهر تجربه می کنند ناخودآگاه از جامعه دل زده شده و ارزش هایی را که جامعه مروج آن هاست شایسته احترام نخواهند  دانست. در نتیجه جامعه متحمل زیان های متعددی از ناحیه نوجوانان و جوانان خواهد شد.

پژوهش حاضر درصدد مطالعه و بررسی وضعیت نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر و عوامل موثر بر آن برای پاسخگویی به سوالات ذیل است.

1- میزان نشاط اجتماعی شهروندان بوشهری چه اندازه است؟

2- آیا رابطه معناداری بین متغیر های زمینه ای(سن، جنس، تاهل، تحصیلات، وضعیت اشتغال، شغل، درآمد و نوع مسکن) و نشاط اجتماعی شهروندان شهر بوشهر وجود دارد؟

3- آیا رابطه معناداری بین عوامل اجتماعی و فرهنگی(عدالت اجتماعی- همبستگی اجتماعی- میزان دینداری- میزان استفاده از امکانات تفریحی و ارتباطی- وضعیت خانوادگی- پایگاه اجتماعی، اقتصادی) و نشاط اجتماعی شهروندان شهر بوشهر وجود دارد ؟

 

 

 

 

 

 

1-2- ضرورت تحقیق     

 

امروزه نشاط اجتماعی یکی از مهم ترین نیازهای جوامع بشری است چرا که شهروندان به ویژه ساکنین کلان شهرها فرصت کمتری برای اندیشیدن به خود و نیازهایشان دارند و به شدت مستعد افسردگی اند.

افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره می کند که عبارتند از: قوه عقل یا استدلال، احساسات و امیال. افلاطون شادی را حالتی از انسان می داند که بین سه عنصر عقل و احساس و امیال، تعادل و هماهنگی وجود داشته باشد. جان لاک و جرمی بتنام معتقدند که شادی بستگی به تعداد لذات زندگی دارد. مک گیل نیز شادی را به لذت های تمایلات ارضاء شده ربط داده است(مایکل و آیزنک، 1378: 17-16). ارسطو فیلسوف یونانی عالی ترین خوبی های قابل دسترسی را هم برای عوام و هم برای خواص، شادی می داند. از نظر ارسطو حداقل سه نوع شادی وجود دارد؛  نازلترین سطح شادی که به نظر مردم عادی، لذت است در سطح نسبتا بالاتر و در نظر خواص، شادی معادل عملکرد خوب است و نوع سوم شادی از نظر ارسطو آن نوع شادی است که بر اثر زندگی متفکرانه ایجاد می شود(آیزنک، 1375: 15). ارسطو در واقع شادمانی را عبارت از پروراندن و نشو و نما دادن عالی ترین صفات و خصایص انسانی می داند(کوچکی زاده نشلجی، 1386: 23).

با این حال پیشرفت علوم تندرستی و رفاه اجتماعی در دهه های اخیر ما را با بعد جدیدی از شادمانی که همان شادمانی بیرونی است نیز آشنا می سازد که در این بعد رنگمایه های اجتماعی قوی وجود دارد. احساس نشاط به احساسات مثبت فرد و رضایت خاطر او از زندگی مربوط می شود. رضایت از زندگی نیز با برآورده شدن نیازها، انتظارت، آرزوها و برنامه ها به دست می آید. پیامدهای کمبود نشاط اجتماعی؛ افسردگی، کم تحرکی، افزایش بزهکاری و سایر مشکلات اخلاقی است. در      رتبه بندی بیش از 170 کشور جهان در سال 2006 از حیث میزان نشاط و رفاه اجتماعی، ایران رتبه 96 جهان را بدست گرفته است که با توجه به ظرفیت های قانونی و چشم انداز توسعه ای کشور جایگاه مناسبی نیست. به گفته دکتر جعفر بوالهری یک عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در حال حاضر وضعیت سلامت و نشاط اجتماعی تحت تاثیر عوامل مختلف استرس زا در مرز هشدار و بحران قرار دارد(ایسنا، 1390).

 

آیا افراد جامعه از زندگی خود لذت برده و زندگی بامعنا و هدفمندی را دنبال می کنند؟ بر این اساس برای اینکه جامعه از امنیت و سلامت اجتماعی بالا برخوردار گردد و به یکی از شاخص های اصلی توسعه یعنی نشاط اجتماعی نائل گردد انجام تحقیقات کاربردی در این زمینه امری ضروری به شمار می آید. به دلیل اهمیت این موضوع است که امروزه افزایش نشاط و سرزندگی و امید آفرینی فردی و اجتماعی مفهومی بیش از یک احساس شادی و رضایت و خوش بینی سطحی و معمولی دارد. زیرا که تأثیرات برجسته و شگفت آور روحیه نشاط و امید آفرینی در ابعاد احیاگری و       تحول سازی به شکل یک ابزار دگرگونی کارآمد اجتماعی  مورد توجه قرار گرفته است. هنگامی که احساس نشاط و امید در انسان تبلور یابد او به موجودی کارآمد، سرشار از انرژی، نوآور، با جسارت، مبتکر و با نبوغ تبدیل می شود. ضرورت شادی در برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی دولت ها نیز خود را نشان می دهد، اگر دولت ها به بالا بردن سطح نشاط در جامعه توجه کنند در اجرای برنامه های خود  موفق ترند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان هاست. در جامعه با نشاط و خرسند؛ تولید بهتر، اشتغال بیشتر و اقتصاد پویا و سالم تر خواهد بود. بدون شک در چنین محیطی امنیت اجتماعی و فردی راحت تر بدست می آید. در محیط شاد ذهن انسان پویا، زبانش گویا و استعدادش شکوفا می شود. باید توجه داشته باشیم که نسل غم زده محکوم به شکست است. نشاط، این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنج هاست.

بر این اساس کارآمدی افراد به زیر ساخته های فکری فردی و اجتماعی یک جامعه پیوند می‌خورد. بی تردید خلق و احیای یک جامعه مترقی و توسعه یافته در پرورش و تقویت روحیه های امید آفرین و سرزنده بسیار موثر است. اگر عنصر نشاط در جامعه بدرستی مدیریت علمی نشود، این امر از سوی دشمنان دستمایه بحران آفرینی و دگرگونی اساسی قرار می گیرد. آسیب های فردی- اجتماعی- فرهنگی- سیاسی و اقتصادی از آسیب های دوران جوانی است که نشاط اجتماعی شهروندان را نیز به چالش می کشد. بنابراین بر مسئولین جامعه شهری است که روح شادی و نشاط را در بین شهروندان تزریق نمایند. ظهور بروز زمینه نشاط توسط متولیان می تواند آسیب های اجتماعی را به حداقل برساند. ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر این است که در حد توان با رویکردی علمی در پی زدودن دلسردی ها و غم زدگی ها گردد و با بالا بردن زمینه های نشاط و شادابی، موجب پیشرفت حس نشاط و جلوگیری از آسیب های اجتماعی در بین شهروندان شود.

 

 

1-3- اهداف تحقیق

 

 هدف کلی:

– شناسایی میزان نشاط اجتماعی در بین شهروندان شهر بوشهر.

 اهداف جزئی:

– تعیین رابطه عدالت اجتماعی و وضعیت نشاط در بین شهروندان شهر بوشهر.

– تعیین رابطه همبستگی اجتماعی و وضعیت نشاط اجتماعی شهروندان بوشهر.

– تعیین رابطه امکانات تفریحی – ارتباطی و وضعیت نشاط اجتماعی شهروندان بوشهر.

– تعیین رابطه وضعیت خانوادگی و نشاط اجتماعی شهروندان شهر بوشهر.

– تعیین رابطه وضعیت دینداری و نشاط اجتماعی شهروندان شهر بوشهر

– ارائه راهکار جهت تقویت میزان نشاط جامعه آماری مورد مطالعه بر اساس نتایج حاصله.

 

 

2-1- مروری بر تحقیقات پیشین

 

بطور کلی مرور پیشینه تحقیق، چشم اندازهای تحلیل را وسعت می دهد و محقق را با افکار متخصصان دیگر آشنا می کند؛ وجوه گوناگون تحقیق را که به تنهایی نمی توانست به آنها پی ببرد، برایش آشکار و نهایتا وی را در گزینش چارچوب نظری مسئله تحقیقش کمک می نماید(کیوی وکاپنهود، 101:1370). در این فصل سعی گردیده تحقیق حاضر بین رشته ای(روان شناسی-     جامعه شناسی) ارائه شود به دلیل اینکه موضوع نشاط هم یک مولفه روانشناسانه و هم مربوط به عوامل بیرونی می باشد. در همین راستا مطالعات و تحقیقات انجام شده در زمینه نشاط اجتماعی را در دو بخش مطالعات نظری و عملی مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم.

 

2-1-1- مرور رویکردهای نظری

 

در این قسمت به مباحث نظری شادی و نشاط پرداخته می شود. اما از آنجا که از نظر دانشمندان نشاط یکی از ابعاد درونی و ذهنی کیفیت زندگی است ابتدا با تعریف و برخی از نظریات موجود در زمینه کیفیت زندگی این بخش را آغاز می کنیم.

امروزه کیفیت زندگی به عنوان عنصری کلیدی در سیاست گذاری و بررسی سیاست های حوزه عمومی مورد بحث قرار می گیرد. کیفیت زندگی را می توان در دو سطح خرد(فردی-ذهنی) و کلان(اجتماعی- عینی) تعریف کرد. سطح خرد شاخص هایی نظیر ادراکات کیفیت زندگی، تجارب و ارزش های فرد و معرف های مرتبط مانند رفاه، خوشبختی و رضایت از زندگی را شامل می شود. و در سطح کلان شامل: درآمد، اشتغال، مسکن، آموزش و پرورش و سایر شرایط زندگی و محیط است. در رویکردهای عملی، کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم کلی تعریف می شود که تمام ابعاد زیستی شامل: رضایت مادی، نیازهای حیاتی، به علاوه جنبه های انتقالی زندگی نظیر؛ توسعه فردی، خودشناسی و بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد.”بن چین لیو(1976)” سه رویکرد را در بررسی مفهوم کیفیت زندگی ارائه می دهد؛ 1) تعریف کیفیت زندگی بر اساس عناصر تشکیل دهنده آن مانند شادکامی، رضایت مندی، ثروت، سبک زندگی و…2) تعریف کیفیت زندگی از طریق بکارگیری شاخص های عینی و ذهنی اجتماعی مانند تولید ناخالص داخلی، بهداشت، شاخص رفاه، آموزش و…3) تعریف کیفیت زندگی بر اساس تعیین متغیرها یا عوامل موثر بر کیفیت زندگی و توجه به  زمینه ها و شرایطی که در آن، سطح کیفیت زندگی تعریف می شود. همچنین در آثار مربوط به لیو موسوم به”شاخص های کیفیت زندگی”در مناطق مرکزی ایالات متحده چنین عنوان شده که تعداد تعریف های کیفیت زندگی متناسب با تعداد آدم ها است ولی چنان چه فردی تقریبا رایج ترین تعریف های مورد استفاده را رسیدگی نماید در می یابد که همه آن ها تا حد زیادی شبیه هم هستند. در واقع وی چنین اظهار می کند که کیفیت زندگی اسم جدیدی به جای اصطلاحات قدیمی آسایش عمومی و رفاه اجتماعی است.

“کاتر(1985)”نیز کیفیت زندگی را به مثابه رضایت فرد از زندگی و محیط پیرامونی تعریف  می کند که نیازها، خواست ها، ترجیحات سبک زندگی و سایر عوامل ملموس و غیر ملموسی را که بر بهزیستی همه جانبه فرد تاثیر دارند دربر می گیرد(غفاری، امیدی، 1387: 5-3).

سرآغاز پژوهش های مربوط به کیفیت زندگی که هم زمان با عصر شکوفایی دانش و تفکر بشری بود با این تفکر نمو یافت که هدف زندگی خدمت به سلاطین تعریف نمی شد بلکه هدف از زندگی خود زندگی قلمداد گردیده به همین دلیل مقوله خودشکوفایی و شادی انسان نیز، ارزشمند تلقی شد و جامعه به عنوان ابزاری برای فراهم سازی زندگی خوب و شاد برای شهروندان محسوب گردید(مرادی، 1384: 14).

اولین مطالعه در مورد  شادمانی در سال 1912 میلادی در بین دانش آموزان انگلیسی انجام شد. در سال های بعد از آن چند مطالعه دیگر در آمریکا در مورد سطح لذت دانش آموزان انجام گرفت ولی مطالعات مربوط به شادمانی به دلیل جنگ های اول و دوم جهانی به دست فراموشی سپرده شد. بعد از جنگ جهانی دوم مطالعات مجددا آغاز شد و در سال های اخیر به شدت افزایش یافته است و در برخی از کشورهای دنیا شادمانی به عنوان یکی از ملاک های کیفیت زندگی است. بنابراین سالانه میزان شادمانی مردم اندازه گیری می شود(عابدی، 1383: 8).

در دهه 1960 سازمان های نظر سنجی آمریکا، پرسشی را راجع به شادی و رضایت از زندگی شروع کردند و این کار منجر به تعدادی کار کلاسیک اولیه شد: کانتریل(1965) الگوی دغدغه های انسان، که یک پیمایش بین اللملی با حجم نمونه 23875 نفری را به انجام رساند.

 

 

 

 

در سال 1966 ویلسون بازبینی ادبیات مربوط به شادی را در بولتن روان شناختی منتشر کرد. کمپل، کانورس و راجرز(1967) کیفیت زندگی آمریکایی را در مرکز پژوهش زمینه یابی در دانشگاه میشیگان مورد بررسی قرار دادند. برادبورن(1969) ساختار سلامت روان شناختی که از پیمایش نورک استفاده کرده بود را مورد بررسی قرار داد. مجله پژوهش شاخص های اجتماعی(1974) در شروع کار خود مطالب زیادی راجع به شادی منتشر کرد. مجله شخصیت و مجله تفاوت های فردی، شمار زیادی از مقالات مربوط به تفاوت های فردی در شادی را منتشر کرد.

تستا و سیمونسون(1996) نیز کیفیت زندگی را در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند و آن را معطوف به تجارب، اعتقادات، انتظارات و ادراک فرد می دانند و در سال 1984 داینر همین کار را انجام داد که در سال 1999 روزآمد شد. مجلات روان شناختی نظیر مجله شخصیت و روان شناسی اجتماعی نیز شروع به منتشر نمودن مقالات مربوط به شادی کردند. در سال 1999 وینهوون کتاب سه جلدی “همبسته های شادی”را که در آن 630 زمینه یابی عمده در سراسر جهان را دوباره تجزیه و تحلیل کرده بود، پدید آورد. وی با بررسی ادبیات پژوهش های مربوط به شادی معتقد است از سال 1911 تا 1975 تعداد 245 پژوهش تجربی در مورد شادی انجام شده است(آگاریل، 1383: 22).

تاکنون مفهوم تندرستی و مهمترین جزء آن شادمانی از دو زاویه مورد بررسی قرار گرفته است. بعد اول آن بیشتر ذهنی بوده و به تجارب پدیدارشناسانه و شخصی از مفهوم شادمانی توجه دارد. همانطور که می دانید پیوند علم روانشناسی با بعد ذهنی شادمانی ریشه تاریخی تر داشته و با توجه به اشتراکات بیشتر این دو حیطه سازگارتر نیز می نماید تا جایی که بیشتر صاحبنظران این علم به دنبال یافتن راهبردهایی درونی و ذهنی برای دستیابی به حداکثر احساس نشاط و شادمانی بوده اند. اما بعد دوم شادمانی در چارچوب زندگی اجتماعی و روزمره تبلور یافته و به تظاهرات عینی که می تواند ایجاد شادی نماید و در همه زمان ها و مکان ها یکسان می باشد اطلاق می گردد.

 

 

 

 

 

بر اساس دیدگاه”بلک اسلی و گروسارت متیک”در ذیل به مهمترین عواملی می پردازیم که در ایجاد شادمانی نقش اساسی دارند. بخشی از این عوامل در واقع ویژگی های تعیین کننده یک جامعه هستند که میزان شادی و رفاه افراد آن جامعه را تعیین می کند که به قرار ذیل اند:

ثروت: در اینجا منظور از ثروت میزان قدرت خرید مردم و امکان تهیه تسهیلات زندگی می باشد. این شاخص به طور واضح تعیین کننده استطاعت مادی افراد برای تامین نیازهای اولیه انسانی       می باشد. تحقیقات نشان می دهد که رابطه مثبت میان ثروت و میزان شادمانی پس از یک روند منطقی افزاینده سیر کاهشی پیدا می کند. به عبارتی دیگر هرچند توانایی مادی چون مواد غذایی، سرپناه و… ملزومات اولیه برای برآوردن نیاز های اساسی انسان و شادمانی او شرط لازم محسوب  می شود اما به هیچ عنوان شرط کافی نبوده و با افزایش این توانایی ها شادی افراد افزایش نمی یابد.

آزادی فردی: افراد در جوامعی شادمان تر هستند که محدودیت های فیزیکی و روانی کمتری را تجربه می نمایند. بطور کلی احساس کنترل داشتن بر محیط به جای احساس در کنترل محیط بودن از عوامل تعیین کننده شادمانی می باشد که میزان آن در جوامع مختلف متفاوت است.

دسترسی به معلومات: این بعد بیشتر ماهیت شناختی ملزومات شادی را یادآورمی شود و شامل عواملی چون سواد آموزی و میزان ثبت نام افراد در مدارس و دانشگاه ها و استفاده از رسانه ها      می باشد.

برابری: درک نابرابری های اجتماعی می تواند در میان اقشار مختلف جامعه متفاوت باشد. این  نابرابری ها در اقشار پایین جامعه حس نابرابری را افزایش داده و زمینه آسیب های اجتماعی را فراهم می آورد در حالیکه در اقشار متوسط تحصیل کرده جامعه، احساس وجود بی عدالتی اجتماعی را تقویت نموده و زمینه نارضایتی را ایجاد می نماید.

ویژگی های تعیین کننده فردی نیز از تعیین کننده های دیگر احساس شادمانی در افراد جامعه  محسوب می شوند؛ سلامت: افرادی که از سلامت جسمی و روانی برخوردارند احساس شادمانی بیشتری دارند. از طرف دیگر افرادی که شادمان تر هستند کمتر از افراد افسرده بیمار شده و کمتر نیز می میرند؛ ویژگی های شخصیتی: افراد شادمان بیشتر احساس می کنند که بر زندگی خود کنترل و تسلط دارند. این در حالی است که افراد افسرده خود را بازیچه دست سرنوشت می پندارند.

[1]  .Social vitality

 

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 116
حجم: 344 کیلوبایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *