زندگی نامه و بعضی از نظرات میلتون فریدمن


زندگی نامه و بعضی از نظرات میلتون فریدمن

میلتون فریدمن مشهورترین تئوریسن معاصر اقتصاد روز پنج شنبه آبان ماه یک هزار سیصد هشتاد و پنج در سن 94 درگذشت. او نزدیک به دو دهه مفهوم «برابری درآمدها یا دستاوردها برای همه مردم» را که از سوی مهافل روشن فکری به ویژه ترویج می شد به چالش علمی و اخلاقی طلبید و مفهوم «برابری در حقوق» را که منشأ دینی دارد به جای مفهوم چپ عدالت پیشنهاد کرد. از دیدگاه فریدمن حتی «برابری در فرصت ها» هم البته در معنای ظاهری آن، اصولاً خلاف مشیت الهی است. کودکی، کور زاده می شود و کودکی بینا، یکی زشت به دنیا می آید و دیگری بهخ غایت زیبا. یکی والدینی دارد که عمیقاً نگران آینده کودکشان هستند و هرگونه زمینه تعالی فرهنگی و اخلاقی را برای او فراهم می کند و دیگری در دامان والدینی هرزه و بی بندبار رشد می کند و غیره.

واضح است هنگام تولد فرصت های مساوی در برابر این کودکان وجود ندارد و هیچ راهی هم برای یکسان کردن فرصت های آنان وجود ندارد. به همین دلیل از نگاه میلتون فریدمن برابری فرصت ها را نباید در مفهوم ظاهریش در نظر آورد، بلکه با مفهومی عمیق تر باید به آن نظر کرد. به این صورت که هیچ مانع خود ساخته ای نباید انسان ها را از دست یافتن به موقعیت های اجتماعی و اقتصادی که لیاقتش را دارند باز دارد. به اعتقاد میلتون فریدمن، نابرابری در زمینه ثروت و درآمد در همه جای دنیا و همه اعصار و قرون آشکار به چشم می خورد و بسیار کم اند افرادی که تفاوت میان مردمانی که از تجملات لذت می برند و کسانی را که از فقر در رنج هستند، ببینند و یکه نخورند و عذاب نکشند، اما پرسش آنجاست که چگونه می توان رنج از فقر و نداری را به حداقل ممکن کاهش داد؟

چه بسا پاسخ نادرست به این پرسش باعث می شود که نه تنها تعداد مبتلایان به این مصیبت افزایش یابد بلکه امکانات لازم برای تلاش جمعی در راستای مبارزه به فقر نیز کاهش یابد.

فریدمن معتقد بود که:

«تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است»

مثال بارز اسن پاسخ نادرست این است ایده کمونیسم بود که نزدیک به یک قرن نیمی از جهان را در باتلاق فرو برد و «زباله دانی تاریخ» آخرین جایی بود که از سوی اندیشمندان بزرگ علمی و دینی برای سرنوشت این ایده پیش بینی و حتی پیشگویی شد که تحقیق عینی آن را بشریت امروز شاهد بود.

فریدمن با استناد به اندیشه های دینی از وجود و گرایش بسیار متفاوت در دل انسان سخن می گویدکه به اعتقاد او جوهره تمام مذاهب دینی را تشکیل می دهد:

اولی گرایش روحانی و معنوی دارد که مستبقه ی عمومی در جهت ارتقاء و تعالی روحی و اجتماعی بین انسانها رقم زده و باعث می شود تا همه آرزو کنند با جایگاه بالای انسان های خود ساخته، محترم و قدرتمند (از لحاظ اجتماعی و توان کارآفرینی و تولید ثروت) ارتقاء یابند.

اما نباید فراموش کرد که در قلب هر انسانی نوعی گرایش نامطلوب و نیز به سوی نوعی نابرابری ویرانگر وجود دارد و این نوع گرایش خیل بی مایگان را برمی انگیزد تا تلاش کنند بقیه را به سطح بی مایگی خویش تنزل دهند و تمام کوشش پیامبران و عالمان در جهت تقویم گرایش اول و نابود سازی گرایش دوم متمرکز بوده است.

دیدگاههای میلتون فریدمن باعث گشودن مجدد باب بحث در مورد عدالت و برابری در جوامع در حال توسعه شده که برای مدت ها بسته شده بود. چرا که پیشوایان ایده های مخرب چنان اولویت های را برای نابود سازی نظام های حاکم و جایگزینی نظام کمونیستی در محافل روشنفکری تزریق کرده بودند که کمتر کسی در این محافل به تبیین ایجاد بی عدالتی می اندیشید اما به تدریج مسئله «تبیین عدالت» در دستور کار محافل علمی کشورهای در حال توسعه قرار گرفت و مسیر توسعه در برخی از این کشورها که توانستند به تولید فکر در این زمینه بپردازند هموار شد.

میلتون فریمن برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1976بود. «جایزه ای که به خاطر کار پیرامون نظریه مصرف و مطرح ساختن مصرف دائمی به وی عطا شد و جمله معروف او در هنگام دریافت جایزه این بود:

«هیچ در جهان به ارزش آزادی نیست»

وی فرزند خانواده یهودی بود که به ایالات متحده مهاجرت کرده کرده بودند. در روز 13جولای 1912در حالیکه پدر و مادرش در فقر زندگی می کردند دیده به جهان گشود و همچنان در دوران کودکی خود را در سایه فقر به پایان برد. اما این حیات سخت در دوران بچگی باعث نشد تا میلتون به سمت گرایش سوسیالیستی رود.

او نجات از فقر و بدبختی را در آزادی برای همه افراد می دید و بر همین اساس بود که به شدت از اقتصاد بازار حمایت می کرد. میلتون فریدمن لیسانس خود در بیست سالگی از دانشگاه راتگرز،‌ فوق لیسانس خود را از دانشگاه شیکاگو و دکترای خود را در سال 1946 از دانشگاه کلمبیا اخذ کرد. وی در سال 1948 کرسی استادی را در دانشگاه شیکاگو را بدست گرفت و تا سال 1979 که از این دانشگاه بازنشته شد در آن به تدریس پرداخت.

از فعالیت های مهم وی می توان به این موارد اشاره کرد:

در سال 1964 مشاوره اقتصادی برای گلدواتر نامزد جمهوری خواه بود، اما وی در رقابت با جانسون دمکرات، انتخابات را واگذار کرد سپس چند سالی مشاور نیکسون شد ودر دهه 1980 توصیه های وی برای دولت های ریگان، و مارگارت تاجر بسیار سودمند افتاد و دولتین آمریکا و انگلیس را به رشد اقتصادی بسیار جالب توجه رهنمون ساخت.

وی پس از بازنشتگی نیز به عنوان محقق عالی «بنیاد هوور» در استانفورد کالیفرنیا به کار پرداخت. اما چهره روشنفکرانه میلتون پس از انجان برنامه های تلوزیونی «آزادی برای انتخاب» به آمریکائیها و مردم جهان معرفی شد.

تاکیبد بر اقتصاد آزاد مبنی بر مکانیسم بازار از سوی فریدمن همراه با طرح ریزی نظریه پول گرایی بود. وی در سال 1963 با شوارتز کتاب پر اهمیت تاریخ پولی ایالات متحده 1960-1867 را به رشته تحریر درآورد و این همکاری باعث شد تا در دهه 1980 نیز وی همراه با شوارتز کتاب روندهای پولی در ایلات متحده و بریتانیا را بنویسد و باز همان نتایج را استدلالی بیشتر به اثبات رساند. وی بر طبق این نظریه معتقد بود که دوره های رکودی در اقتصاد سرمایه داری به واسطه انقباضهای پولی بوجود می آید. بنابراین هر چند پول در دراز مدت خنثی است اما بانک مرکزی برای جلوگیری از رکود می بایست رشد نقدینگی را به میزان رشد اقتصادی افزایش دهد.

گزاره ای که می توان گفت امروز از سوی همه بانک های مرکزی در سرتاسر دنیا پذیرفته شده است. وی در سال 1968 درست در زمانی که فیلیپس نرخ بیکاری طبیعی را معرفی کرد او نیز همان نظریه را ارائه داد. نظریه ای که فیلیپس توانست به خاطر آن در همان سال برنده جایزه نوبل شود.

این نظریه از آن جهت اهمیت دارد که وی به واسطه آن اثبات می کند که در بلند مدت سیاست های اقتصادی دولت تاثیر بر اقتصاد نخواهد داشت جز آنکه به تورم بالاتر دامن می زند. بنابراین بازار می بایست به حال خود رها شود و حوزه دخالت دولت تنها در شکست های بازار است. آنجا که کالاهای عمومی و آثار خارجی مطرح می شود.

فریدمن معتقد بود که «تورم همیشه وهمه جا یک پدیده پولی است». وی معتقد بود که قیمت ها به این دلیل افزایش یافته اند که سیاست های دول فدرال باعث شده جریان پول به بازار، سریعر از حرکت واقعی اقتصاد باشد.

او می گفت: با توجه به سابقه تاریخی چنین شرایطی در اقتصا می توان اثرات و تبعات سیاست های پولی را پیش بینی کرد.

به اعتقاد فریدمن تغییر در میزان جریان و حجم پول می تواند پس از شش تا نه ماه باعث افزایش یا کاهش درآمد اسمی داخلی شود. این تغییر ابتدا در عرصه تولید نمایان می شود بنابراین افزایش جریان پول به افزایش تولید خواهد انجامید. پس از شش تا نه ماه قیمت ها هم تنظیم می شوند. اما درآمد واقعی در مقابل درآمد اسمی تغییر نمی کند.

یک ایده جنجال برانگیز دیگر فریدمن این بود که سیاست پولی می تواند تولید واقعی را فقط در کوتاه مدت تحت تأثیر قرار دهد و رشد اقتصادی دراز مدت فقط به عوامل زمینه های واقعی مانند: نوآوری و ابتکار و سرمایه گذاری مناسب خواهد بود.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *