تحلیل آثار مشاهیر معماری1(کلیسای رونشان) یادگاری از لوکوربوزیه


تحلیل آثار مشاهیر معماری1(کلیسای رونشان) یادگاری از لوکوربوزیه

 

کلیسای رونشان :

لو کوربوزیه به عنوان یک معمار صاحب سبک در عرصه معماری جهان ،  طی یک دوره طولانی از  پیشگامان  و  چهره های  شاخص معماری مدرن محسوب می شد و حدود نیم قرن در بین معماران هم عصر خود بی مانند بود وسر انجام بازتاب منزلتی شد که معماری را روح زمانه می دانست . با این احساس بی درنگ تلاش برای ساده گرایی را به شیراسیونالیستی آغازکرد و خالق فرم هایی شد که شاید به هیچ وجه قابل تکرار و نمونه برداری نیستند  و به زیبایی درفراسوی زمان جاودانه خواهند ماند . نمونه بارز این آثار کلیسای نوتردام دو هو در رونشان فرانسه است .

 

قبل از توصیف این اثر باید این نکته گفته شود که از سال 1950 به بعد ، کارهای   لوکوربوزیه از لحاظ سبک معماری در آینده جهان ، الگوی چندان موثری نبودند و صرفا حالت تندیس واره دارند و قابل تکرار نیستند. هر چند که در مجموع درون مایه های آثار او تا کنون به شکل وسیعی موردتقلید قرار گرفته است .

 

کلیسای نوتردام دو هو در رونشان در فاصله سال های 1950 تا 1955 ساخته شد و اثر خلاقه تندیس واره و ارزشمندی است  که نشان  از موقعیت  محلی  و عملکرد مذهبی دارد و کلا نمایش گنجینه ای از نوآوری و شمایل پردازی مستقل است .  در این اثر، لوکوربوزیه ،ترکیب بندی دقیق نقشه و اصل زیبایی شناسی را  همراه با آزادی عمل جسورانه ای که در معماری  نیمه  دوم قرن کسب کرده بود ، بهم درآمیخت و لحن غنایی نوینی در فرهنگ معماری به وجود آورد . انگاره ای که بتن آرمه و مصالح ساختمانی با طبیعت در حال گفتگو بود .در 1950 ، لو کوربوزیه کار بر روی کلیسا را آغاز کرد . کلیسایی که در کمال سادگی ، یکی از شاهکار های معماری مدرن به شمار می رود.

 

لو کوربوزیه درباره روند شکل گیری فکر این کلیسا (concept) این چنین می نویسد: ایده ها در مغز من متولد می شوند و در مدت زمانی نا معین بی هدف اند و توسعه می یابند . بر فراز تپه ، من با دقت چهار افق را رسم کردم ، آنها تنها چهار عدد بودند . در شرق سایت ، بالون د آلزاس قرار داشت ، در جنوب یک دره قرار دارد ، در غرب دورنمای دشت ساون   قرار داشت و در شمال آن ،   یک دره  کوچک و  یک  دهکده قرار گرفته بود .  ولی  این ترسیم ها فاقد ارزش بود .چون آنها نحوه پیوند معماری ، بازتاب صدا و انعکاس بصری فرم ها را نشان نمی دادند .

 

در چهارم  جولای1950 ، تعداد زیادی زغال و کاغذ برداشتم و … پوست خرچنگی که در  یکی از  جزایر  نزدیک نیویورک  پیدا کرده بودم ، روی میز کار من قرار داشت ، به من کمک کرد تا سقف  کلیسا  را  به  وجود آورم .  دو لایه از بتن دارای ضخامت شش سانتیمتر و به فاصله 2.26 متر ازیکدیگر .  این  سقف  روی دیوارهایی  که  از  سنگهای ساختمان قبلی ساخته می شود ، قرار خواهند گرفت . عنصر کلیدی نور است ، نور فرم ها را روشن می کند و فرم ها قدرت  شگفت انگیز خود را  به نمایش می گذارند . بازی با تناسبات و پدید آوردن حوادث غیر منتظره ، یک هیجان ناگهانی را بوجود می آورد . ولی بازی خرد مندانه با اهداف ، بنیان صحیح ، استعداد جاودانگی ساختار اصلاح طلبی ، جسارت و بازی گستاخانه با این موضوعات مجزا ، کیفیت های مورد نیاز و سازنده معماری را بوجود می آورد.))

 

پدر بلاد در باره این کلیسا می گوید : البته که دیری که بوجود آمده زیباست و تمامی مطالبی که گفته شد ، نشانه های این زیبایی است . این دیر نشان می دهد که زندگی نماز گزاران  و راهبان ، به فرم های سنتی وابسته نیست و می توان میان این زندگی و  معماری مدرن  که  نشان داده  استعدادهای برتری نسبت به نمونه های قبلی داراست ، هماهنگی برقرار کرد . در بسیاری از موارد ، کلیسا سمبل کارهای دقیق و سنجیده لوکوربوزیه است . اصول معماری دهه 1920 او می رود تا جای خود را به ساختارهای مبهم و متنافض بدهد . او می کوشد تا یک طرح بی پایان و بی قاعده را بوجود آورد و به جای جواب های آماده  ، سوالات جدیدی را مطرح سازد .

خانه های ژائول ، دیر لاتورت و این کلیسا بیان آشکار و دقیق عصر ماشین و مفاهیم منتج از آنرا بیان نمی کنند ، بلکه با استنباط از تفسیر های زندگی ، نشانه هایی از نفوذ مجازی زندگی را ارائه می کنند.

 

نیروهاى  سایت:

سایت بنا بر روی زمین مسطح بالای یک تپه قرار دارد و مسیر دسترسی به آن از پایین تپه در سمت جنوب شرقی آن سایت واقع است .قسمت غربی مسیر با درختان محصور شده است و این مسیر از جبهه غربی سطح صاف بالای تپه به آن  وارد  می گردد.در فاصله زیادی از قسمت شرقی سایت ، درختان جنگل لبه شرقی سایت را بوجود آورده اند . در میان این تپه پر درخت ، سطح  صاف و  کوچکی در جبهه غربی آن  قرار  گرفته  که دارای چشم اندازهایی به اطراف وخصوصا سمت جنوب است . هر ساختار عمودی موجود بر روی سایت مانند یک نشانه قابل روئیت از دور عمل می کند .

 

ولی لو کوربوزیه یک فرم محوری مستطیل شکل برای کلیسای خود انتخاب می کند زمین صاف و قرارگیری آن بر روی مرتفع ترین نقطه تپه ، اهمیت بصری مورد نیاز  را برای  قرارگیری  یک بنای ماندگار تامین می کند .سطح صاف و کوچک یک مرکز توجه است و باید نیازهای مذهبی ونیایشی این کلیسای کوچک بصورت یک حجم مرکزی در مرکز ثقل سایت ارائه شود .کلیسای کوچک روی بالاترین نقطه تپه و در امتداد محور شرقی / غربی قرار گرفته است .  سایت بواسطه شیب خود یک جهت دارد مسیر منتهی به بنا در گوشه جنوب غربی و در کنارفضای باز روی خطوط ترازی که شیب جنوب غربی را به وجود آورده اند ، قرار گرفته است .جایگیری کلیسا حالتی مناسب و پرمعنا را برای روبروشدن با بنا درانتهای یک سفر زیارتی بوجود می آورد.

 

لو کوربوزیه با توجه به حالت مایل سایت ، محدوده های مجزایی را برای ورود ومحل تجمع زائرین در فضای باز تعبیه نموده است مسئله مهم ، نحوه جایگیری و شکل گیری بنا برای برقراری ارتباط میان مسیر حرکت ، بنا و حالت مایل سایت است .نخستین مسئله ، انطباق مسیر مایل و محور طولی کلیسا است . یک سطح مقعر قادر است توالی حرکت مورد نیاز برای قسمت انتهایی مسیر را تامین نماید .محور متقاطع بر اثر فرم درختان محصور کننده قسمت غربی تغییر جهت داده است . این تغییر جهت به طراحی مسیرحرکتی بسوی محور کلیسا کمک می کند . مسیر حرکت به کمک یک محور متقاطع به سوی محور اصلی کلیسا می رود .لوکوربوزیه قصد داشت  تا  با  احداث  یک  شیب مصنوعی سطحی را برای تجمع زائرین در فضای باز فراهم سازد که به دلایلی موفق به انجام این کار  نشد . حالت مقعر این سطح شیبدار نگاه را متوجه کلیسا می کرد .کلیساها همچون پریسکوپهایی هستند که ارتباط میان کل بنا و افقهای دور را برقرار می سازد

 

تضاد:

کلیسا دارای  یک  سری  فرم های متضاد است  که  بر  اساس  یک موازنه  پویا با  یکدیگر  به  تعادل رسیده اند . هر یک از سه کلیسای کوچک  به  صورت  فضاهای خصوصی محصور توسط سطوح منحنی ایجاد شده اند. آنها عناصر پر  قدرت  و  مستحکمی  هستند  ومجموعه آنها ، نماهای جنوبی و غربی کلیسا را محدود میسازد. بر خلاف گوشه جنوب شرقی که حالت تیغ مانند لبه آن ، حالت حمله به فضای خارج را القا می کند . حالت حمله برنده و مایل دیوار جنوبی شخصیت سایت اولیه را القا می کند ، علاوه بر  این  با  قطع کردن  محور اصلی ، بعد جدیدی را برای طراحی مطرح می سازد .

 

فرم جهت دار:

نقطه عطف تقعر سقف در امتداد محور اصلی کلیسا واقع شده است و تقعرسقف حالت جهت دار بنا راتشدید می کند . لو کوربوزیه با کم کردن عرض ورودی وجلو کشیدن  برج  گوشه  جنوب غربی ،خوانایی ورودی را افزایش داده است . او محور اصلی را تقویت کرده است  و  یک فرم جهت دار همراه با یک سقف جهت دار به سمت جنوب را به وجود آورده است .

 

نمای جنوبی:

خط دید بر روی سطح مایل سقف می لغزد و از روی سطح شیبدار دیوار بازتاب می نماید و بدینوسیله استحکام و قدرت  دیوارجنوبی را افزایش می دهد . فرم دیوار جنوبی و   پنجره های آن  به صورت نا آگاهانه قدرت این حصار را کاهش  می دهد ، ضمن اینکه  ارتباط میان درون و برون را برقرار می سازد . دیوار  جنوبی  هم  چون  یک غشای نازک و شفاف به نظر می رسد و حس برخورد با  یک  حصار را  به   حداقل می رساند . دیوار جنوبی هم چون یک غشای  نازک   دیده می شود ولی سطح شیبدار حالت  حصار  مانند آنرا افزایش می دهد و امکان ایجاد پنجره های دارای شکل ، اندازه و عمق متفاوت را  ممکن می سازد حالت شیبدار دیوار جنوبی ، آنرا به صورت یک حصار قابل نفوذ معرفی می کند . در نمای خارجی، بازشو کوچک پنجره ها ، مقیاس بصری و حالت توپر سطوح شیبدار را افزایش می دهد .  نمای جنوبی منبع اصلی نور فضای داخلی کلیسا محسوب می شود و به کمک این واسطه ، فضای داخلی کلیسا درک می گردد . دیوار جنوبی دارای یک اسکلت ساختاری مثلثی شکل است .  این قاب بتنی بصورت یک شبکه عمود بر هم طراحی شده است و دارای نقاط اتصالی با سقف بتنی است .  قطعه مکعب بتنی و پیش آمدگی قاب فضایی معرف ورودی از سطح  نما  ،  باعث  درک  بهتر  مکان ورودی می گردد.فرم های افقی و عمودی در قسمت ورودی کلیسا با یکدیگر تلاقی می کنند .فرم منحنی چشم سقف را به پایین و به سمت  ورودی هدایت می کند،جدایی قطعات نما در این نقطه ، یک کشش پویا را بوجود می آورد .

 

نمای شمالی:

در تضاد با قدرت و استواری دیوار جنوبی ،  دیوار شمالی هم چون یک پوسته کشیده بر روی بنا است .حضور دو کلیسای موجود در یک نما ، ورودی دوم را به وجود آورده است .در امتداد این  محور  یک برج ناقوس طراحی شده بود که ساخته نشد .

 

نمای شرقی:

برای ایجاد تضاد با حضور منحنی ها در کلیسایی که بهره گیری از انتظام یک شبکه عمود بر هم بوجود آمده است ، دو سطح راست گوشه و عمودی انتهای شرقی دیوار جنوبی و لبه شمال شرقی سقف طراحی شده اند . سطوح عمود بر هم با فاصله از سقف و مجزا از سطح دیوار طراحی شده اند . عقب نشینی دیوار و سقف بر افراشته شده بر روی این سطوح به تشدید قدرت این لبه ها کمک می کند .نیاز به اجرای مراسم در داخل و خارج کلیسا با تعبیه فضای دو طرفه گروه کر و تمثال شیشه ای حضرت مریم قاب گرفته شده بر روی دیوار شرقی بر آورده شده است .محراب داخلی در امتداد محور اصلی کلیسا و بر روی سکویی کم ارتفاع و دارای لبه مقعر قرار گرفته است .

 

نمای غربی:

بیرون زدگی ناودان نمای غربی با هدف افزایش قدرت محور داخلی و معرفی آندر فضای خارج صورت گرفته است .در نمای غربی ، ناودان قرار گرفته روی نقطه تقعر سقف و در امتداد محور اصلی بنا ، آب باران را به درون یک حوضچه می ریزد و یک رویداد بصری مجسمه وار را درتضاد بانمای ساده و منحنی دیواربه وجود می آورد . در درون کلیسا، ارتفاع سقف در طول محور اصلی کاهش یافته و این حالت به فضای داخلی  جهت داده است  اعمال نیروی سقف به فضای زیرین با تلالو  نورهای رنگارنگ دیوار جنوبی افزایش یافته است .نیمکت های داخل کلیسا روی یک سکو و در کنار دیوار جنوبی کلیسا قرار گرفته اند و کشش پرقدرتی را بسوی این دیوار ایجاد می کنند . جایگیری پر قدرت زاویه دیوار جنوبی و نیاز به استفاده از فضای مرکزی برای تالار اجتماعات ایستاده از دیگر دلایل قرارگیری نیم کتها در این مکان است .

 

مفاهیم نما:

هریک از نماها ، موضوعات متفاوتی از قبیل سطوح دارای کیفیات بصری متفاوت ، حجم پردازی و حوادث پیش زمینه را به نمایش می گذارند.نمای غربی بواسطه محدود شدن توسط دو برج در هر انتها ، حالت حجمی را القا می کند . انحنای دیوار به سمت پایین و برآمدگی حجم اتاقک اعتراف در ایجاد این حالت نقش موثری دارند مجموعه حوضچه بتنی ، ناودان و برآمدگی حجم محل اعتراف هم چون یک ورقه سه لایه متصل به دیواره سفید نما محسوب می شوند و سادگی ، قدرت و آرامش این نمارا افزایش می دهند. کلیساهای دوگانه دیوار شمالی،حالتی زنده به این نما بخشیده اند. کلیساهای دوگانه و پوسته بتنی سقف که به فضای خارج کشیده شده است ، پویایی قدرتمندی را ایجاد می کند. پنجره های دارای اشکال و سطوح متفاوت و پله قرارگرفته در کنار دیوار ( با دست انداز فلزی مجاور دیوار در سمت پایین و دست انداز فلزی لبه خارجی در قسمت بالا ) نقش موثری را در ایجاد این حالت بازی می کنند . دیوار جنوبی حالت حجمی دارد و همچون حصاری قابل نفوذ به نظر می رسد . در تضاد با دیوار شرقی مجاور که هم چون قسمت تراش خورده ای از حجم کلی بنا است . در این  نما ،  سقف  به عنوان سرپناهی برای فعالیت های قرار گرفته در زیر آن عمل می کند. جبهه شرقی با غشای فضایی مجازی که توسط لبه های کف و سقف آن بوجود آمده است ، شبیه به یک صحنه نمایش تئاتر عمل می کند . درون این فضا ، یک سری از عناصر نمادین مثل محراب، منبر و محل گروه کر قرار گرفته اند که برای تشکیل جلسه های فضای باز مورد استفاده قرار میگیرد. دو نمای قابل درک کلیسا با جلو آمدگی سقف بالای آن معنا یافته اند. سقف کمی بالاتر از دیواره های شرقی و جنوبی قرار گرفته و نوار باریکی را برای ورود نور به فضای داخلی کلیسا فراهم آورده اند. بازشو کوچک دیوار شرقی ، یک نور موضعی و متمرکز را در فضای پشت محراب متمرکز کرده است .

 

سازه :

اسکیسهای اولیه لو کوربوزیه نشان می دهد که تفکر او در مورد ساختار سقف ، وجود یک  سری  خرپای  قرار  گرفته  بر روی دیوارهای  شمالی  و  جنوبی  است  ومصالح این دیوارها از سنگ تعیین شده است . فرم کلیسا  و  حالت  مواج  دیوار شمال،استحکام مورد نیاز را فراهم میسازد ، علاوه بر این ، دیوار جنوبی نیز دارای یک اسکلت بتنی تقویت کننده است. خطوط ممتد، اسکلت سازه ای جداره داخلی و خطوط نقطه چین ، قاب های تقویت کننده خارجی هستند.

 

نور:

باتوجه به پلان  اجرایی  کلیساهای  دوگانه، انتظام دیواره های بتنی کاهنده میزان بازتاب نور مشخص می گردد. مسیر های متفاوت ورود نور به فضای داخلی کلیسا ، حس مرموزی را به فضای داخلی آن می دهد . تضاد و تفاوت نورهای بازتاب یافته از سطوح داخلی تعدیل می گردد . دیوار جنوبی، سیلی از نورهای رنگارنگ را  به  درون  می فرستد ، در حالیکه در کلیساهای کوچک تر نور به ملایمت از روی سطوح بتنی بازتاب پیدا می کند و بر روی محراب های زیرین می تابد . در نماهای شرقی و غربی ، شدت نور مستقیم با حرکت نور تغییر می یابد ، در حالیکه در نمای شمالی و جنوبی کلیسا ، این نورپردازی پایدار است .

 

مفاهیم ساختاری:

بجز عناصر عملکردی از قبیل محراب ها ، صلیب و تمثال مریم قرار گرفته در درون  قاب  دیوار شمالی ، عناصر نمادین خاصی ایجاد نشده است ، و حالات مفهومی این فضا با ترکیب این مجموعه عناصر در کنار یکدیگر و با حضور نور بیان شده است . کلیسای جای گرفته در چشم انداز نسبت به محیط پیرامون خود واکنش نشان می دهد و زنجیره ای را که لو کوربوزیه برای ارتباط میان مردم ، طبیعت و دنیا بوجود آورده  است ،  تایید  می کند .  این حالت نه تنها در چشم انداز ، بلکه در عناصر سهیم در معماری بنا وجود دارد . بعنوان مثال ، نیاز به مکانی برای جمع شدن آب باران روی تپه و حضور حوض بتنی که وظیفه جمع آوری آب باران خروجی از ناودان را بر عهده دارد و آبی که همچون آبشار بر روی آن میریزد. جایگیری قلعه مانند بر روی تپه ، مهم ترین عامل موثر بر طراحی کلیسا  است . علاوه  بر این ، کلیسا هم چون ظرفی عمل می کند که در میان سه برج قرار گرفته است . سطوح مقعر و محدب به هم می پیوندند و ساختمان را تشکیل می دهند ، سقف در نمای خارجی همچون یک  پناهگاه  و در فضای داخلی به عنوان یک عنصر اعمال نیرو بر فضا ( در امتداد محور اصلی ) معرفی می شود. رنگ سفید کلیسا به وضوح و خوانایی فرم کمک می کند و انسان را مطمئن می سازد که آنسوی این حجم جامد ، دنیایی مذهبی قرار دارد که می توان به آن نفوذ کرد . در نقطه نفوذ به بنا ، یک  در روی محور میانی خود می چرخد و روشنایی داخلی مرموز و پر زرق و برق حاصل از شیشه های درخشان و رنگین دیوار جنوبی را در جلوی چشم انسان قرار می دهد. کلیسا مجموعه ای از تضادها را به نمایش می گذارد ، تضاد فرم ها بیان کننده حالات متفاوت زندگی است . در مرحله اول ، اشکال قوی و آرامند ، دیوارها قسمتهایی از فضای داخلی را محصور می کنند ، ولی به سایر قسمت ها اجازه می دهند تا گسترش یابند . کلیسا مجموعه ای از ثبات / تنش ، عناصر برجسته / عناصر معمولی ، نور مستقیم / نور غیر مستقیم ، ابهام / وضوح را به نمایش می گذارد و گاهی ثابت و گاهی متغیر است . قسمتی از فرم ها ممتد است و پاره ای از آنها با دقت شکافته شده اند . کلیسا ، درون گرا و برون گرا است و به یک سری از نیاز های داخلی و خارجی پاسخ می دهد. در بیان مجموعه هیچ صراحتی وجود ندارد . بعنوان مثال ، تضاد نور و اشکال را مقاطع متغیر بازشوهای دیوار جنوبی به وجود آورده اند . در فضای داخلی ، این دیوار داری بازشوهای متفاوت است و نورهای براق  ساطع  ازاین بازشوها با فشار اعمال شده از سوی سقف در تضاد است . ولی فضای خالی میان سقف و دیوار این احساس را بوجود می آورد که بار سقف بر روی دیوار وارد نمی شود . شیب  دیوار  داخلی  با نمای خارجی آن در تضاد است ، نمای خارجی بر خلاف دیوار داخلی دارای حالت  حجمی است  و دیواره شیبدار یک قلعه را تداعی می کند. در بسیاری از موارد ، این کلیسا سمبل کارهای دقیق و سنجیده لو کوربوزیه است . اصول معماری دهه 1920 او می رود تا جای خود را به ساختارهای مبهم و متناقض بدهد . او  می کوشد  تا  یک طرح بی پایان و بی قاعده را بوجود آورد و به جای جواب های آماده ، سوالات  جدیدی  را مطرح می سازد . خانه های ژائول ، دیر لاتورت ، و این کلیسا بیان آشکار و دقیق عصر ماشین و مفاهیم منتج از آن را بیان نمی کنند ، بلکه با استنباط از تفسیرهای زندگی ، نشانه هایی از نفوذ مجازی زندگی را ارائه می کنند .

 

منابع : 1-    لوکوربوزیه:  تجزیه و تحلیل فرم  _  بیکر ، جفرى ‌هوارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *