عوامل موثر در اعتماد به نفس
چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم ؟
دعوا سر اسم نیست. اعتماد به نفس، خودباوری، حس اطمینان شخصی و امثالهم همگی سر و ته یک کرباساند که همهمان کم و بیش میشناسیماش. اگر تعریف اعتماد به نفس و خوبیهایش را دانسته فرض کنیم و دلایل عدم اعتماد به نفس و بدیهایش را هم مفروض بگیریم، آنوقت فقط میماند یک سوال مهم: چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم؟
رفقای خوب: بیشتر اوقاتتان را با آدمهایی بگذرانید که اعتماد به نفسشان بالاست. اگر این کار برایتان ممکن نیست، لااقل توی برنامه هر روزتان مدتی را برای همنشینی با افرادی اختصاص بدهید که خودباور و خودساختهاند. حقیقت این است که انرژی مثبت و نیروی درونی آدمها تا حدی مسری است. در حضور این آدمها اصلا لازم نیست کاری بکنید. کافی است کنارشان باشید و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگی کنند و شما تماشاگر باشید تا اعتماد به نفسشان کمکم به شما هم سرایت کند. ضمن این که چیزهای بسیاری را هم میشود از همین جماعت و با همین همنشینیهای ساده آموخت. گاهی تنها با آموختن و به کار بستن یک نکته تازه، مسیر زندگی آدم زیر و رو میشود.
آن یک نفر: تقریبا تمام آدمهای موفق دنیا یک مشاور دانا و قابل اعتماد داشتهاند. این مشاور یا معلم خوب ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست صمیمی، یک معلم مدرسه و یا اصلا یک شخص غریبه و خیرخواه باشد. ممکن است توی زندگیتان حضور داشته باشد یا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طریق آثاری که از او به جا مانده، از او کمک بگیرید. به هر حال، راهی که شما میخواهید طی کنید و هدفی که میخواهید به آن برسید، احتمالا پیش از شما هم دیگرانی در آن راه رفتهاند و به آن هدف رسیدهاند. مشورت با آن رفتهها و رسیدهها و همنشینی با آن آدمها، اعتماد به نفستان را برای رفتن و رسیدن تقویت میکند؛ ضمن این که سرعتِ رفتن و رسیدنتان را هم چند برابر میکند.
این حس دوستداشتنی : سعی کنید این را بفهمید که اعتماد به نفس فقط یک حس است. تا به حال برایتان پیش نیامده که در یک موقعیت خاص، این حس را تجربه کرده باشید؟ اگر قبلا توانسته باشید این حس را حتی برای یک بار تجربه کنید، قطعا باز هم میتوانید. چگونه؟ با فراهم آوردن مقدمات پدید آمدن آن حس. این همان چیزی است که ارزش تمرین هر روزه دارد. لااقل 15 دقیقه از هر روزتان را اختصاص بدهید به تجسم همان شرایطی که در آن، با حس اعتماد به نفس رفتار کردهاید. آن شرایط را با جزییات دقیق توی ذهنتان مرور کنید و به حستان در آن لحظه توجه کنید. پس از مدتی، همراه داشتن این احساس برایتان به شکل یک عادت درمیآید.
از مهارت تا اطمینان: پاواروتی سرشناسترین خواننده اپرای دنیاست. چندی پیش، او در مصاحبهای با یک روزنامه ایتالیایی گفته بود که هر روز لااقل 6 ساعت تمرین میکند و هنوز هم احساس میکند که هر روز، چیز تازهای درباره صدا و موسیقی یاد میگیرد. این تمرین و تمرین و تمرین که منجر به مهارت بیشتر میشود، یکی از لازمههای اعتماد به نفس است. در یک مهارت یا توانایی ویژهای که حس میکنید علاقه و اشتیاقتان برای آموختناش بیشتر است، سرمایهگذری کنید و بکوشید تا هر روز چیز تازهای در همان زمینه یاد بگیرید.
در جستجوی ارزشهای از دست نرفته: اگر توی زندگیتان ارزشهای قطعی و شناخته شدهای هست که واقعا باورشان دارید و میخواهید بهشان عمل کنید، خوب بشناسیدشان و مراقب باشید که ازشان تخطی نکنید. تخطی از این ارزشها به ویژه در آنهایی که زندگی آگاهانه را انتخاب کردهاند، موجب شعلهور شدن حس گناه و در هم شکسته شدن خانه اعتماد به نفس میشود. میتوانید این ارزشهای شخصی یا اعتقادی را فهرست کنید و زیر میز تحریرتان یا گوشه و کنار اتاق منزل یا اتاق کارتان نصب کنید تا ملکه ذهنتان شود. این پایبندی، پایههای عزت نفس و اعتماد به نفستان را محکم میکند.
از تو میپرسم خودم را: توی زندگیتان چه کسی یا چه کسانی را تحسین میکنید؟ چرا؟ به خاطر کدام ویژگی یا کدام ویژگیهایشان؟ پاسخ به این پرسشها را به دقت یادداشت کنید و فهرستی تهیه کنید تا ویژگیهای مورد علاقهتان همیشه جلوی چشمتان باشد. هر روز برای رسیدن و نزدیکتر شدن به این ویژگیها تلاش کنید.
فهرستهای بهدردبخور : چرا باید اعتماد به نفس داشته باشید؟ دلایلتان را فهرست کنید. در تهیه این فهرست، سختگیر نباشید. اگر همه آدمها بخواهند مته به خشخاش بگذارند و مو را از ماست بکشند، هیچ کس هیچ دلیل موجهی برای اعتماد به نفس نخواهد داشت. یک فهرست هم از آدمهایی تهیه کنید که به دلایلی در زمان گذشته یا حال، از خصوصیات خوب شما حرف زدهاند. حرفهای آنها را هم تا آنجا که یادتان هست، در فهرستتان بگنجانید و هر از گاهی به این دستنوشتههایتان نگاهی بیندازید.
حرمت نگه دارید: تا حالا کسی یا کسانی بهتان بیاحترامی کردهاند؟ آیا این اتفاق، زیاد تکرار میشود یا به ندرت برایتان اتفاق میافتد؟ اگر میزان تکرار این اتفاق، زیاد است و اگر نمیتوانید شخص یا اشخاصی را که بهتان بیاحترامی میکنند به رفتار صحیح مجاب کنید، از آنها دور شوید. آن روی این سکه هم در تقویت اعتماد به نفس حقیقی، موثر است. یعنی خودتان هم نباید به کسی بیاحترامی کنید. حتی با کسانی که از آنها خوشتان نمیآید با مهربانی رفتار کنید و این را برای خودتان به شکل یک عادت در بیاورید تا تاثیرش را در جذب دیگران و تقویت اعتماد به نفس خودتان مشاهده کنید.
روزی یک کار ترسناک: هر روز یکی از کارهایی را که همیشه ازشان واهمه داشتید و دارید، انجام بدهید. خیلی از ترسهایی که در زندگی ما وجود دارند و با ما زندگی میکنند، اجازه نمیدهند که ما قابلیتهایمان را بروز بدهیم. خودتان را مقید کنید که هر روز لااقل یک قدم از محدوده تنگ و تاریک این مرزها فراتر بروید و یکی از این حصارهای ترس را بشکنید. هر چه از این ترسها بیشتر فاصله بگیرید و بیشتر ازشان دوری کنید، ترسناکتر به نظر میرسند. در عوض، هر چه به آنها نزدیکتر شوید و بیشتر با آنها مواجه شوید، میبینید که چقدر راحت میشود از آن مرزهای خیالی رد شد.
در ستایش دانستن : با این همه کتاب و کتابخانه و شبکههای اطلاعرسانی، دیگر هیچ دلیل موجهی برای بیاطلاعی وجود ندارد. اگر بر حسب شرایط کار و زندگیتان احتیاج دارید که از چیزی یا چیزهایی سر در بیاورید، کوتاهی نکنید. خودتان را مجهز کنید به دانستن و بیشتر دانستن. به مطالعه منابع مختلف عادت کنید. تسلط و اطلاع کافی در زمینه شغلی منجر به افزایش اعتماد به نفس در محیط کار میشود. پس از کسب این تسلط، کمکم به سمت علایق و سلایق شخصیتان بروید و درباره آنها هم بیشتر و بیشتر بدانید تا پایههای خودباوریتان محکم شود.
ببخشید :خودتان را ببخشید. خب، هر کسی ممکن است هر از گاهی در طول زندگیاش به کارهای اشتباه و حتی احمقانهای دست بزند. سخت نگیرید. بگذارید دست درمانگرِ بخشش و بخشایش به شانهتان بخورد. باور کنید و ایمان داشته باشید که این نواقص هم جزو زندگی است و ما حتی برای اصلاح این نواقص هم به اعتماد به نفس احتیاج داریم.
از خدا جوییم توفیق ادب : حتی اگر خودتان هم جزو این آدمها نباشید، لابد دیدهاید آدمهایی را که تا دست از پا خطا میکنند یا اتفاق بدی برایشان میافتد، شروع میکنند به سرزنش خود و طوری با خودشان حرف میزنند که فقط بوی تحقیر از آن میآید. این کار، اعتماد به نفس را ویران میکند. اگر تا به حال هم اینگونه بودهاید؛ دیگر تمامش کنید. تمریناش آسان است. وقتی خودتان را مخاطب میکنید، حرمت خودتان را حفظ کنید. خودتان را در مقام کسی مورد خطاب قرار بدهید که ارزش عشق و ملاطفت و خوشرفتاری دارد. طوری با خودتان حرف بزنید که با عزیزترین عزیزانتان توی این دنیا. با خودتان مودب باشید تا بقیه هم حرمتتان را نشکنند و ادبِ حضورتان را حفظ کنند.
شروع از نقطه نهایی :اعتماد به نفس از بیرون به درون نمیآید. این حس، یک حس کاملا درونی است که البته آثار و برکاتش در بیرون از وجودتان هم ظاهر می شود. وقتی می خواهید کاری انجام بدهید یا به هدف خاصی برسید، همیشه از انتها شروع کنید. مثلا امروز یا فردا میخواهید چه کار کنید؟ کجا بروید؟ به چه هدفی برسید؟ چطور باشید؟ چگونه حرف بزنید؟ و . . . پس از پاسخ به این سوالها، یک لحظه چشمانتان را ببندید و توی ذهنتان سعی کنید خودتان را رسیده به آن نقطه هدف فرض کنید: در حال سخنرانی به همان نحو دلخواه، در حال رانندگی بدون اشتباه، در حال همکلامی بدون عصبانیت و . . . تصویر دلخواهتان را با تمام جرییاتاش در ذهنتان بسازید و دایما آن را پررنگتر و پررنگتر کنید تا لوازم و لواحق ذهنیاش هم برایتان ایجاد شود. این تصویر میشود عصای دستتان برای رسیدن به آنجا و آن شرایطی که دلتان میخواهد. مطمئن باشید.
مثبت باشید: مثبت باشید اما کمالگرا نه. مثبت بودن منجر به افزایش جاذبههای درونی و بیرونی میشود، در حالی که کمالگرایی افراطی، آدم را فلج میکند و باعث میشود آدم به خیلی از هدفهای دیگرش در زندگی نرسد. با مثبت بودن، هم در وجود خودتان احساس ارزشمندتری را تجربه میکنید، هم دیگران نسبت به شما این حس را پیدا میکنند. البته برای مثبت بودن، هیچ الزامی به انجام کارهای فوق العاده نیست. کافی است خوبیهای دیگران را سرمش زندگی خودتان کنید و تا آنجایی که از دستتان برمیآید، خیرخواه و یاریرسان باشید.
ظاهر از باطن پیروی میکند: نسبت به ظاهرتان بیتوجه نباشید. آراستگی ظاهری یک از لازمههای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی است. سعی کنید حتی در روزهایی که حس و حال چندان خوبی هم ندارید، باز هم ظاهرتان مرتب باشد و آراسته باشید. اتفاقا آن روزهایی که بیحوصلهترید، بیشتر باید به این نکته توجه کنید. این کار هم باید به شکل یک عادت دربیاید و البته این عادت هم از آن عادتهایی است که شمشیر دولبه است. یعنی با افراط در آن، از آن سوی بام اعتماد به نفس میافتید وباز هم خودباوریتان ضربه میخورد. پس برای این آراستگی، حد و مرز روشنی تعریف کنید.
انرژی تولید کنید: از انرژی درونیتان غافل نشوید. هر روز لااقل یک کار مثبت انجام بدهید که حس خوبی در درونتان ایجاد کند و در رابطه با این کار هم با هیچکسی حرف نزنید. این حس و انرژی مثبت درونی را فقط و فقط برای خودتان نگه دارید. این تمرین واقعا اثربخش است.
سلامت باشید: به سلامتتان توجه داشته باشید. نرمش یا ورزش روزانه و منظم حتی در حد پیاده روی روزانه، دویدن، شنا و . . . کمککننده است. این طوری واقعا احساس میکنید که به جسمتان تسلط بیشتری دارید و این حس میتواند اعتماد به نفستان را هم تا حدی تقویت کند. هر روز، زمانی را برای گوش کردن به موزیک دلخواهتان کنار بگذارید و توی آن مدت، ذهنتان آزاد کنید تا پرواز کند و رویاهایتان را بازسازی کند.
تا پخته شود خامی :سفر چیز خوبی است، خصوصا برای شما که می خواهید اعتماد به نفستان را تقویت کنید. وقتی از محیط آشنایتان جدا میشوید و از آن فاصله میگیرید، دستتان برای رها شدن و افزایش اعتماد به نفس بازتر میشود چون در بسیاری از اوقات مجبور می شوید به نوعی با خودتان درگیر شوید و نیازهای معمولتان را مرتفع کنید. از این درگیری نترسید. نتیجهاش مثبت است.
دیدن نور در ظلمات :در هر محیط تاریکی لااقل میشود یک نقطه روشن پیدا کرد. اگر عادت کنید، میتوانید همیشه و در هر محیط تاریکی با دیدن آن نقطه، روشن و دلگرم باشید. این طوری، روحیهتان شادابتر میشود و انگیزهتان برای تلاش، بیشتر. سعی کنید منفیها را گذرا و ناپایدار ببینید و مثبتها را پایدار و ماندنی. اگر کسی به سلامتان جواب نداد، همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که شاید سلامتان را نشنیده یا ذهناش آنقدر مشغول بوده که متوجه سلامتان نشده است، کما این که در بیشتر مواقع هم همین طور است